شفقنا افغانستان- گزارش وزارت دفاع امریکا به کانگرس این کشور در ۱۶ ماه دسامبر، به حضورداعش در افغانستان اعتبار داد.
این گزارش، با ارزیابی وضع جاری امنیتی در افغانستان، میگوید که «ولایت خراسان دولت اسلامی در عراق و شام از مرحله اکتشافی اولیهاش به مرحلهای رشد کرده است که صریحاً با طالبان برای تاسیس یک پناهگاه امن میجنگد و از لحاظ عملیاتی فعالتر میشود». بهدنبال آن، مقالاتی در یک تعداد مجلههای امریکایی، از جمله فارین پالیسی، در این مورد که «زمان معامله با طالبان، دشمنی که میشناسیم، فرا رسیده است» تا با دولت اسلامی بجنگیم، بحثهایی را انجام داده است.
نخستین نشانههای علاقه دولت اسلامی به جنوب آسیا زمانی مشاهده شد که این گروه نقشهای را صادر کرد که در آن بخشهایی از جنوب آسیا بهعنوان یک ولایت دولت اسلامی به مشاهده میرسید. در اوایل سال ۲۰۱۵، «ولایت خراسان» در منطقه مرزی پاکستان تاسیس شد که بعداً، تاحدودی بهخاطر خلای قدرت در ولایتهای ننگرهار و فاریاب و تا حدودی نیز بهخاطر عملیات «ضرب عزب» ارتش پاکستان، به افغانستان منتقل شد.
در آن زمان (ماه اپریل ۲۰۱۵)، ناتو هیچ تهدید قابل توجه از سوی دولت اسلامی در افغانستان را پیش بینی نکرد. این دیدگاه سریعاً پس از آن تغییر کرد که دولت اسلامی مسئولیت بمبگذاریها در جلال آباد را که ۳۴ کشته و ۱۲۵ زخمی برجای گذاشت، به عهده گرفت و به این اعتراف ناتو انجامید که یک شاخه دولت اسلامی «احتمالاً به شکل عملیاتی در افغانستان ظهور» میکند. این گزارش وزارت دفاع امریکا، با برگشت به موقف اولیه در مورد تهدید داعش، پرسشهایی را مطرح میکند که آیا دولت اسلامی واقعاً تهدیدی برای افغانستان است؟ و اگر بلی، جنگ جاری علیه طرفهای خشونتگرای غیردولتی در افغانستان را به کدام جهت تغییر خواهد داد؟
برخلاف بیم و هراسی که در رسانههای غربی بالا گرفته است، بسیار بعید است که دولت اسلامی، یا دقیقتر ولایت خراسان، جنگ جبههای علیه دولت افغانستان راهاندازی کند. طالبان همچنان چالش عمده برای افغانستان است. این گروه از لحاظ عددی قویتر از ولایت خراسان است و حمایت دولت پاکستان را باخود دارد. ولایت خراسان، با هدف ایجاد خلافت که با امارت ملی افغانستان بهعنوان هدف اعلام شده طالبان، مخالفت دارد؛ همیشه بهعنوان یک نهاد خارجی که بهخاطر سطوح شدید خشونتاش بیمناک است، باقی خواهد ماند. ولایت خراسان عناصری در گروه طالبان که از روند صلح ناراض اند، را جذب خواهد کرد. دهشت از طریق ترس عمل میکند و ترسی که توسط ولایت خراسان تولید میشود بسیاری از گروههایی که دوره مصرف شان به آخر رسیده است، را جذب خواهد کرد.
جدا از اعلام وفاداری ولایت خراسان به دولت اسلامی، شباهت اندکی میان این ولایت و دولت اسلامی سوریه وجود دارد. هیچ عربی در صفوف آن وجود ندارد و عمدتاً از [اعضای] تحریک طالبان پاکستان تشکیل شده است. دیگر عناصر تحت پرچم ولایت خراسان را طالبان افغانی که مخالف رهبری پس از ملاعمر هستند و ازبکهایی از جنبش اسلامی ازبکستان که با عملیات ضرب عزب از پناهگاههای شان در پاکستان رانده شدهاند، تشکیل میدهند. انگیزههای هریک از گروههای فرعی متفاوت است. برای تحریک طالبان پاکستان، انگیزه شان جستوجوی پناهگاه، کنترل بر زنجیره قاچاق و پولشویی و مهمتر از همه، کنترل بر تجارت هیروئین است که از جلال آباد به پیشاور و از آنجا به طرف اروپای غربی میرود. برای اعضای طالبان افغانستان، این انگیزه مخالفت با ملا منصور و فقدان یک انتخاب جایگزین است و انگیزه جنبش اسلامی ازبکستان نیز جستوجوی پناهگاهها است.
این گروهکها تاریخ دور و درازی از تغییر تعلقات دارند. جنرال عبدالرازق، فرمانده پولیس ولایت قندهار که ولایتش را از وجود طالبان پاک نگهداشته است، در پاسخی به یک پرسش در مورد حضور دولت اسلامی در افغانستان گفت «افراد زیادی اند که ادعای داعش بودن میکنند، اما آنچه که من دیدهام پرچم سیاه و افراد سابق است».
حتا رهبری ولایت خراسان عمدتا پاکستانی اند. دشمنان ولایت خراسان اصولاً دولت پاکستان و نماینده آن – طالبان افغانستان – هستند که ولایت خراسان آنها را مامور آی.اس.آی خوانده است. ولایت خراسان علیه گفتوگوهای صلح میان طالبان و حکومت وحدت ملی سربیرون آورده است و حکومت وحدت ملی را یک «حکومت دست نشانده» میخواند. هدف این موقف تند علیه گفتوگوها جلب عناصری از گروه طالبان افغانستان است که از روند صلح راضی نیستند.
پاکستان با وادار کردن ایالات متحده به توجه به حضور گروه وابسته به دولت اسلامی در افغانسان و انجام حملات توسط طیارههای بیسرنشین، به نظر میرسد که در متقاعد کردن غرب در مورد این که دولت اسلامی تهدیدی برای افغانستان است، غالب آمده است. اصولاً، دولت اسلامی در حال حاضر برای پاکستان حیثیت یک دیو مناسب را دارد تا برای ایالات متحده در ایجاد موازنه با هند مهم باقی بماند.
از لحاظ عملیاتی، حضور ولایت خراسان در ننگرهار اصولاً برای پاکستان مایه نگرانی است چون برنامههای آنها برای تسلط دوباره طالبان بر مناطق جنوب شرقی افغانستان را با شکست مواجه میسازد. دولت پاکستان به سختی با تحریک طالبان پاکستان که ادعا میکند حمایت استخبارات افغانستان را با خود دارد، جنگیده است. گزارشهای رسانهای نشان میدهند که طالبان یک واحد نیروهای ویژه تشکیل داده است تا از پس دولت اسلامی برآیند. تردیدی وجود ندارد که مشاوران پاکستانی، بهویژه لشکر طیبه، در این واحد سهم نسبتاً خوب دارند. با این حال، با توجه به نفرت شدید از داعش در سراسر جهان، پاکستان به تصویر کشیدن طالبان بهعنوان «شر کوچکتر» و در نتیجه بهعنوان یک راه حل نه یک مشکل، را مفید یافت.
آنچه که این استراتژی توضیح میدهد این است که چه از طریق لشکر طیبه در هند یا از طریق طالبان در افغانستان، بزرگترین تهدیدات به جنوب آسیا از پاکستان سرچشمه میگیرند نه از کشورهای ناکارآمد عربی. پاکستان تاریخ طولانی داوطلبی قرار گرفتن در «خط مقدم» غرب به علتهای مختلف را دارد : کمونیزم در دوران جنگ سرد، جنگ علیه دهشت افگنی در دوران پس از طالبان و اکنون این کشور قصد دارد از داعش به همین منظور استفاده کند. به عین ترتیب، پاکستان، با تمرکز بر ترس از داعش در جهان غرب، قصد دارد به پروکسی/نمایندههایش در افغانستان را مشروعیت بدهد و راه را برای قرار دادن طالبان در جریان اصلی هموار کند.
منبع:The Wire / اناند ارنی و پرانی کوتاستانی
ترجمه: حمید مهدوی- اطلاعات روز
انتهای پیام