شفقناافغانستان- «آرشین ادیب مقدم» با تشریح دلایل بحران در روابط ریاض و دوحه و تاکید بر این نکته که قطر درباره ترجیحات استراتژیک خود مصالحه نمی کند خواستار «حمله دیپلماتیک رمضان» ایران در قبال این بحران شد.
به گزارش شفقنا به نقل از مهر، عربستان سعودی روز دوشنبه ۵ ژوئن اعلام کرد روابط دیپلماتیک و کنسولی خود را با قطر را قطع و همه مسیرهای زمینی، دریایی و هوایی با قطر را مسدود میکند.
ریاض در توجیه این اقدام خود که چند روز بعد از دیدار «دونالد ترامپ» با رهبران اسلامی که به دعوت عربستان در ریاض گرد هم آمده بودند، دلایل زیر را برای اقدام خود علیه دوحه اعلام کرد:
۱- اقدامات خلاف قانون و بزرگ دوحه کهاز سالها پیش ، بطور پنهان و آشکار برای ایجاد دو دستگی در صف داخلی عربستان و تحریک برای شورش علیه ریاض و خدشهدار کردن حاکمیت عربستان.
۲- پناه دادن به گروه های تروریستی و افراطی متعدد توسط قطر، که هدفش بیثبات کردن منطقه است مثل جماعت اخوان المسلمین، داعش و القاعده.
۳- ترویج ادبیات و طرحهای گروه های مذکوراز طریق رسانههای قطری.
۴- حمایت قطر از فعالیت گروه های تروریستی مورد حمایت ایران در استان قطیف عربستان و در بحرین.
۵- حمایت مالی، پشتیبانی و پناه دادن افراطیونی که هدفشان بیثبات کردن عربستان است.
۶- استفاده از رسانهها برای فتنهانگیزی در داخل کشور و منطقه.
۷- حمایت از حوثی ها در یمن حتی بعد از اعلان تشکیل ائتلاف برای این کشور.
در خصوص اهداف پشت پرده عربستان از فشار بر قطر و تبعات این مسئله بر تحولات منطقه و همچنین اینکه ایران باید چه رویکردی را در این خصوص برای حفظ منافع ملی اش اتخاذ کند، گفتگویی با پروفسور «آرشین ادیب مقدم» رئیس مرکز مطالعات ایرانی مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن انجام شده است که مشروح آن در زیر آمده است:
*دلایل اصلی پشت پرده قطع رابطه عربستان با قطر چیست؟
من بحران بین کشورهای حاشیه خلیج فارس را یک نمایش سیاسی می بینم که تبعات استراتژیک عمده ای برای منطقه بطور اعم و برای ایران بطور خاص نخواهد داشت. بارها بین عربستان و قطر بر سر شبکه الجزیره که در حال حاضر یکی از قوی ترین شبکه های خبری جهان است مشاجره به وجود آمده است. بعد از بهار عربی عربستان و قطر بر سر حمایت قطر از جریان اخوان المسلمین با اختلاف مواجه شدند و عربستان همواره به فرصت های ارائه شده به جریان دموکراسی گرای اخوان المسلمین از سوی شبکه الجزیره قطر معترض بوده است.
همچنین عربستان سعودی همواره منتقد روابط قطر با ایران بوده است. اما سوال اینجا است که چرا قطر سیبل حملات سعودی شد در حالیکه عمان روابط نزدیکتری نسبت به قطر با ایران دارد؟
یکی از این دلایل رقابت دو خاندان سلطنتی است. قطر کشور بسیار موفقی است من در سفرهایی که به این کشور داشته ام موفقیت های این کشور در عرصه فرهنگی، آموزشی و تجاری را دیده ام.
قطر در حال حاضر مثل یک «دارالحکمه» بزرگ در منطقه و برای بسیاری از اعراب روشنفکر است. این کشور دارای زیرساخت های آموزشی بسیار قوی است که یک منبع علمی قوی برای قطری ها محسوب می شود. تمامی این زیرساخت ها موجب شده است تا قطر بطور قابل ملاحظه ای فراتر از وزن خود عمل کند. سعودی ها هیچ یک از دستاوردهای قطر را ندارند و به نفوذ قطر در سطح جهانی حسادت می ورزند و مانند یک رهبر ارکستر زن حسود عمل می کنند که تاریخ وی را پشت سرگذاشته است.
عربستان در یمن، سوریه، لبنان و عراق کاملا از جریان اصلی سیاست به حاشیه رانده شده است. در مصر، عربستان از یک حکومت نظامی اقتدارگرا حمایت می کند که مردم مصر در جریان انتخابات آنها را کنار زده بودند. مردم منطقه بطور مکرر نشان داده اند که معیار اصلی آنها در سیاست دموکراسی، پلورالیزم، حقوق بشر و برابری اجتماعی است و هر دولتی که به این استانداردها تن ندهد توسط جریان های تاریخی کنار زده خواهد شد. من به این نکته در کتاب«قیام های عربی و انقلاب اسلامی» که دو سال پیش توسط انتشارات بلومزبری منتشرشده است اشاره کرده ام. در این کتاب به مسئله مکانیزم قدرت و مقاومت با اشاره به رخدادهای اخیر منطقه پرداخته ام.
من اخیرا در نشست دوحه ۲۰۱۷ یک سخنرانی درباره سیاست داشته ام که در آن سخنرانی به مسئله صلح در خلیج فارس پرداختم. در آنجا دیدم که نگرانی ها و سوءظن های جدی نسبت به طرح های ایران در منطقه وجود دارد که تا حدودی هم با پارانویا و توهم همراه هستند. این نگرانی ها باید از طرق دیپلماتیک مد نظر قرار گیرند و حل و فصل شوند.
همانطور که بارها در رسانه های جهان گفته ام، تصمیم عربستان برای قطع روابط با دوحه در پی رای اعتماد «دونالد ترامپ» به «ملک سلمان» اتخاذ شد. ادبیات بکار گرفته شده ناشی از سیاستی قلدرمابانه و دارای ادبیات نئوامپریالیستی است و این به این معنی است که عربستان در حالیکه ترامپ در داخل آمریکا با احتمال استیضاح مواجه است اهمیت وی را بسیار زیاد می بیند.
تردیدی ندارم که تاریخ درباره ترامپ حتی قضاوتی بدتر از «جرج بوش» خواهد کرد. ترامپ در حال حاضر در دیگاه مردم آمریکا به عنوان بی سوادترین و مخربترین رئیس جمهور تاریخ آمریکا مطرح است. کسانی که مرا می شناسند می دانند که من درباره رخدادهای جهان از چنین ادبیات صریح و شفافی استفاده نمی کنم. اما حقیقت امر این است که دولت ترامپ در سمت وسوی اشتباهی از تاریخ ایستاده است.
بهترین تعبیری که می توان برای این نمایش بکار برد تعبیر «خادمین حرمین شریفین» است که در حال رهبری تحریم و انزوای یک ملت مسلمان در ماه رمضان است.
تحریم قطر توسط عربستان، توانایی خاندان سلطنتی سعودی به عنوان خادمین حرمین شریفین و یک نیروی حافظ صلح در میان ملت های مسلمان را زیر سوال برده است. وظیفه آل سعود با توجه به اینکه آنها ادعای مدیریت حج را دارند ایجاد نزدیکی در روابط مسلمانان است.
*ایران در راستای حفظ منافع ملی خود باید چه رویکردی را اتخاذ کند؟
من فکر می کنم که ضروری است تا ایران «تهاجم دیپلماتیک رمضان» را راه اندازی کند تا از تبعات این کشمکش ها بکاهد و به قطر حمایت های دیپلماتیک و بشردوستانه کاملی ارائه دهد. ایران بطور خاص باید به ترکیه که پایگاه نظامی مهمی در قطر دارد نزدیکتر شود و بطور همزمان به دنبال روابط نزدیکتر با دیگر کشورها در آن سوی خلیج فارس از جمله با عربستان باشد. همانطوری که در سخنرانیم در دوحه گفتم، ایران و عربستان در دهه ۱۹۷۰ با وجود اختلافات و مداخلات ایران در جهان عرب، سیاست های جانبدارانه شاه در برابر اسرائیل، حمایت شاه از جدایی طلبان کرد در شمال عراق با حمایت موساد و سیا، تلاش های شاه برای الحاق بحرین به ایران و سیاست های خصمانه وی نسبت به جمال عبدالناصر در مصر، دو کشور مدل روابط مسالمت آمیز را برای روابطشان برگزیده بودند.
کشورهای منطقه باید یاد بگیرند که نمی توانند منافع ملی خود را با کنار گذاشتن همدیگر تامین کنند. حتی ایران و عربستان دارای سرنوشت مشترک هستند، چه بخواهند و چه نخواهند. آنها از طریق جغرافیا، فرهنگ و مذهب به هم مرتبطند. هرگونه بی ثباتی در یکی از این کشورها اثرات مهلکی بر دیگری خواهد گذاشت. ما نیازمند ایده هایی برای صلح، استراتژی های همکاری و تئوری های آشتی هستیم. به نظر شما مثلا ایجاد «موسسه مطالعات صلح مسلمانان» با دفتر مرکزی مشترک در دوحه یا کیش، چطور است؟
*این بحران به نظر شما تا کجا پیش خواهد رفت؟ آیا می توان متصور بود که قطر به حماس و اخوان المسلمین پشت کند؟
به احتمال زیاد قطر تلاش خواهد کرد تا رویارویی اخیر را کم کند اما فکر نمی کنم پادشاه قطر درباره ترجیحات استراتژیک کشورش مصالحه کند. رهبری قطر نمی تواند سیاست های اصلی منطقه ای خود را تحت فشار دیگر کشورها تغییر دهد بدون اینکه مشروعیت سیاسی خود را از دست دهد.
به اعتقاد من یک نکته تحلیلی مهم است که ما در حال صحبت کردن درباره مسئله حاکمیت یک کشور هستیم. عربستان سعودی تحت نفوذ ترامپ به یک کشوری دستور می دهد تا از مسیر خود خارج شود. این یک چالش جدی برای حاکمیت رهبری قطر و کنترل سیاست های قطراست.
اگر قطر اینبار به خواسته های عربستان تن دهد در آینده این مسئله تبدیل به یک رویه خواهد شد و نهایتا این مسئله به مفهوم واگذاری اداره سیاسی کشور خواهد بود. هیچ رهبری به چنین مسئله ای تن نمی دهد و نخبه های سیاسی قطر این نکته را دقیقا می دانند.
*در صورتیکه قطر به خواسته های سعودی تن ندهد آیا می توان انتظار سازماندهی کودتا از سوی سعودی برای سرنگونی رهبری قطر را داشت؟
نه عربستان و نه آمریکا حتی اگر بخواهند در شرایطی نیستند که مستقیما در امور داخلی قطر دخالت کنند و خروجی سیاسی این کشور را تعیین کنند. آنچه برای تصمیم گیران سیاسی ایران مهم است حفظ طمانینه تا به تدریج زمینه برای همکاری های منطقه ای بیشتر مهیا شود.
دوباره می گویم بسیاری از رهبران عرب ایران را مشکل عمده خود می دانند و این برداشت باید تغییر کند و این تغییر نیازمند گفتمان ایران است. در امور امروز جهان ادبیات حرف زدن اهمیت زیادی دارد. زبان بشردوستانه و همدری برد زیادی دارد. این آن چیزی است که من نامش را «حمله دیپلماتیک رمضان» گذاشته ام. من بارها در کنفرانس های دو سوی خلیج فارس گفته ام که صلح و امنیت باید در منطقه نهادینه شود. مسئله اصلی این است و سیاستمداران ما به اندازه کافی برای فهم این مسئله هوشیار هستند.