شفقناافغانستان -علی علیه السلام آنچنان با مرگ خو گرفته و با آن آشنا و مانوس گشثه بود که می فرمود:
و الله لابن ابی طالب انس بالموت من الطفل بثدی امه [۱].
به خدا سوگند که انس و دوستی پسر ابوطالب با مرگ از انس کودک شیرخوار به سینه مادر، بیشتر است.
البته خوب می دانست که سرانجام مرگ به سراغ او هم خواهد آمد، اما این را هم می دانست، تا زمانی که اجل فرانرسیده باشد، ترس از مرگ بیهوده است.
غلامش قنبر، که سخت به مولا و سرورش علاقه داشت، در دوران خلافتش که دشمنان در پی آن بودند تا آسیبی به او برسانند، شمشیر به دست، سایه به سایه او حرکت می کرد تا از او پاسداری کند. یک شب او را دید و پرسید: قنبر! این وقت شب اینجا چه می کنی؟ قنبر عرض کرد: مولای من! می دانی که دشمنان در اندیشه آن هستند تا گزندی به شما برسانند و من از آن می ترسم که مبادا سوء قصدی به شما بشود.
حضرتش لبخندی زد و فرمود: قنبر! آیا مرا از اهل آسمان حراست می کنی یا از اهل زمین؟ قنبر عرض کرد: البته از اهل زمین بر شما می ترسم. و او فرمود: تا زمانی که خدای خالق آسمانها اجازه نفرماید، اهل زمین درباره من هیچ کاری نمی توانند انجام دهند. بازگرد و خاطر آسوده دار. قنبر هم چون این سخن را شنید، بازگشت و او را تنها گذاشت [۲].
ناگفته نماند که او خوب می دانست که به مرگ طبیعی نخواهد مرد. می دانست که کشته خواهد شد. این را از پیامبر خدا شنیده بود.
در آخرین جمعه ماه شعبان، پیامبر برای مردم خطبه خواند و در آن بیانات، پیرامون اهیمت ماه مبارک رمضان سخنان بسیار ارزشمندی ایراد فرمود. راوی این روایت که خود اوست، فرمود:
در پایان سخنان آن حضرت پرسیدم: یا رسول الله! برترین اعمال در این ماه کدام است؟
آن حضرت فرمود: یا اباالحسن! بهترین اعمال در این ماه خودداری از کارهایی است که خداوند مارا از انجام آنها بازداشته است.
پیامبر این را فرمود و گریست. حاضران و من در شگفت شدیم و پرسیدیم: یا رسول الله، برای چه گریه می کنید؟ و او فرمود: برای آن گریه می کنم که می دانم در ماه مبارک رمضان خون تو را می ریزند. گویا می بینم در حالیکه در محراب نماز به عبادت ایستاده ای، شفی ترین افراد که از قابیل- قاتل هابیل- و از آن تیره بختی که شتر ثمود را کشت نیز شقی تر است، تو را می کشد. او همزاد و همگون
همان کسی است که شتر صالح را کشت. آن نابکار نگون بخت، ضربتی بر پیشانی تو وار می سازد که محاسن تو را از خون پیشانیت رنگین می کند.
وقتی پیامبر این خبر را داد، او فقط از یک چیز نگران بود. لذا پرسید: یا رسول الله! در آن هنگام که کشته می شوم آیا دین من سلامت است؟ و وقتی پیامبر به او مژده داد که آری، چنان خواهد بود، نفسی به راحتی و رضایت کشید و خدای را سپاس گفت که تا آخرین لحظه زندگی، بر دین حنیف جدش ابراهیم خواهد بود. [۳].
[۱] نهج البلاغه، خطبه پنجم.
[۲] عن ابی عبدالله علیه السلام قال: کان لعلی علیه السلام غلام اسمه قنبر و کان یحب علیا حبا شدیدا. فاذا خرج علی علیه السلام خرج علی اثره بالسیف. فرآه ذات لیله، فقال: یا قنبر ما لک؟ قال: جئت لامشی خلفک، فان الناس کما تراهم یا امیرالمومنین، فخفت علیک. قال: ویحک امن اهل السماء تحرسنی ام من اهل الارض؟ قال: بل من اهل الارض. قال: ان اهل الارض لایستطیعون لی شیئا الا باذن الله عزوجل من السماء. فارجع، فرجع. (توحید/ ۳۳۹).
[۳] قال امیرالمومنین: فقمت و قلت: یا رسول الله! ما افضل الاعمال فی هذا الشهر؟
فقال: یا ابالحسن! افضل الاعمال فی هذا الشهر الورع عن محارم الله عزوجل. ثم بکی. فقلت: یا رسول الله ما یبکیک؟ فقال: یا علی ابکی لما یستحل منک فی هذا الشهر، کانی بک و انت تصلی لربک و قد انبعث اشقی الاولین، شقیق عاقر ناقه ثمود، فضربک ضربه علی قرنک فخضب منها لحیثک.
قال امیرالمومنین: فقلت یا رسول الله! و ذلک فی سلامه من دینی؟ فقال- علیه السلام و سلم-: فی سلامه من دیک. (امالی صدوق / ۸۵).
انتخاب شفقنا از کتاب : آخرین دیدار: وصیت نامه حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در بستر شهادت
انتهای پیام
www.af.shafaqna.com