شفقنا افغانستان-چهارشنبه گذشته وقتی رییس جمهور ترامپ دو صدو چهل و دومین سالروز تاسیس ارتش ایالات متحد امریکا را تجلیل میکرد، به طور معمول خود شیفته به نظر میرسید. او در حساب توییترش خطاب به نظامیان نوشت «افتخار میکنم که سرقوماندان اعلی شما هستم.»
اما وقتی مسأله مسوولیتهای واقعی سرقوماندان اعلای قوای مسلح بر سر زندهگی و مرگ و نظارت بر ماشین وسیع جنگی امریکا و فرستادن زنان و مردان در جنگ به میان میآید، آقای ترامپ به گونهای واگذار کنندهای اعلی قوای مسلح تبارز و عمل میکند. نمونه اخیر آن هم اعطای اختیار تصمیمگیری در بارهی شمار نیروهای لازم در افغانستان به آقای جیمز متیز، وزیر دفاع بود، در صورتی که آقای متیز و جنرالهای دیگر از این پیشنهاد حمایت کنند، تعداد نیروهای اضافی تا سطح پنج هزار افزایش خواهد یافت.
آقای متیز در حضور نمایندهگان کنگره اعتراف کرده است ایتلاف به رهبری امریکا در حال پیروزی جنگ با طالبان نیست. در کل معلوم نیست که پنج هزار نیروی اضافی- حدود ۵۰ درصد افزایش نسبت به ۹۸۰۰ تن نیروی موجود بتواند در وضعیت تغییری ایجاد کند، آن هم در شرایطی که اداره ترامپ در مواجهه با امنیت عامه و موضوعات بزرگتر اقتصادی و سیاسی که شاید بخشی از یک راهبرد وسیع برای حل و فصل منازعه باشد، هنوز نپرداخته است.
تنها چیزی که چنین تصمیم را میتواند صورت دهد، برگشت به نقطه مقابل سیاست اوباما در بارهی خروج کامل نیروها است و تنظیم یک سیاست جدید و گسترش درگیری در جنگی که وارد شانزدههمین سالاش شده است. جنگی که میلیاردها دالر هزینه برداشته و جان هزاران امریکایی و افغان را گرفته است.
فرماندهان نظامی دولت اوباما در موضوع جنگ و استقرار نیروی نظامی در افغانستان تحت کنترول شدید رییس جمهور قرار داشتند و صلاحیتهایشان محدود شده بود، اقدامی که در برخی موارد رفتار خوردهمدیریتی نام گرفت. با این حال، رییس جمهور نمیتواند برخی از وظایف اصلیاش را به کسی دیگری واگذار کند: آنچه ایالات متحده در این لحظه با آن روبهرو است، چندتا مانور تاکتیکی معمولی و یا یک گزینه نیست. مسأله رسیدهگی به طولانیترین جنگ تاریخ امریکا است. در حال حاضر جنگ افغانستان شامل فهرست مسوولیتهای بلند آقای ترامپ نیست و مردم هم نمیدانند که وی چه چیزی در سر دارد و به کدام مسیر روان است.
آقای ترامپ که تجربهی قبلی حکومتداری ندارد، این تصور را ایجاد کرده که مسوولیت سنگین اعزام نیروها در نبرد، روحیه وی را تضعیف کرده و میخواهد بار آن را بالای آقای متیز بیندازد تا در صورت اشتباه بتواند ملامتی را به گردن کسی دیگری بیندازد، چنان که جنرالها را در یک حمله تهاجمی در جنوری گذشته در یمن که در آن یکی از اعضای نیروی سییل کشته شد، مقصر دانست.
خودداری رییس جمهور از تصمیمگیری در بارهی مشکلات پیچیده تنها یک نگرانی است. نگرانی دیگر اطلاعنرساندن و نبود یک گفتمان عمومی در این باره است. بحث بر سر احتمال اعزام نیروی بیشتر فقط به شکل تیوریک و محدود میان چند تا کارشناس بوده است، این مساله باعث شد جان مکین رییس کمیته دفاعی مجلس سنا در جلسه روز سهشنبه با انتقاد تند بگوید که پنتاگون تا حال طرحی برای بازگردان وضعیت جنگی که بتواند چارچوبی برای تصمیمگیری فراهم کند، ارایه نکرده است.
نیاز فوری به چنین بحث و برنامهای، صرفاً به این خاطر است که همهچیز در افغانستان دارد به عقب برمیگردد. آقای متیز میگوید، ممکن است شماری از نیروهای اضافی را قبل از تکمیلشدن برنامهی جنگی جدید به افغانستان بفرستد، شاید هم ماه بعدی، چون طالبان در حال افزایش نفوذ خود اند (همچنان گروه دولت اسلامی داعش، یکی از تازهواردان میدان نبرد، در سال جاری قدرت خود را در افغانستان به نمایش گذاشته است).
گذشته از این، واقعیت دیگر این است ضرورت اعزام نیروی اضافی به صورت جدی مورد بحث قرار نگرفته و خیلی کمتر از آنچه لازم است، به آن پرداخته شده و حرکتی در این باره حالا پیش از وقت است: به هیچ یک از پرسشهای اصلی پاسخ ارایه نشده است. چگونه میتواند پنج هزار سرباز وضعیت را تغییر دهد، در حالی که امریکا با ۱۰۰ هزار نیروی نظامی در سال ۲۰۱۱ نتوانست به افغانستان ثبات بیاورد؟ منافع اصلی امنیت ملی امریکا چیست؟ شکست القاعده، طالبان و داعش؟ با ثباتسازی افغانستان؟ تمام آنها؟ یا هیچ کدام؟
دیری است که رهبران نظامی و ملکی امریکا روی مذاکره با طالبان به عنوان هدفی برای رسیدن به راهحل سیاسی با طالبان موافقت کردهاند. هنوز پنج ماه از دورهی کاری ترامپ در کاخ سفید میگذرد، پنتاگون با دراختیار داشتن منابع کافی که در مسیر دریافت بودجهی بزرگتر در سال جاری قرار دارد، تصمیم میگیرد، نه وزارت خارجه که بودجه ترامپ به آن، در حال کاهش است.
همچنان هیچ نشانی از یک استراتژی جامع در همآهنگی شورای امنیت ملی که تمام تلاشها را ادغام کند، دیده نمیشود. این تلاشها نه تنها مبارزه در برابر داعش و گروه طالبان، بلکه مسایل گستردهتر در زمینه بهبود حکومتداری دولت افغانستان، مبارزه با فساد، تشدید و تقویت تلاشهای صلح با طالبان، دخیل ساختن پاکستان و دیگر شریکان منطقهای است.
یک مانع عمده برای تنظیم سیاست درست این است که کارشناسان معدودی برای انجام این کار وجود دارد، بسیاری از بستهای ارشد شورای امنیت ملی هنوز خالیاند. هر چند ممکن است آقای متیز دارای توانایی و ظرفیتهایی باشد، اما وزارت دفاع و نظامیان امریکایی به تنهایی نمیتوانند در افغانستان ثبات و یا هر چیزی که از آن در افغانستان به نام پیروزی یاد میشود، را ممکن سازند. برای دستیابی به هرگونه نتیجهای ارزشمند، رییس جمهور و تیم امنیت ملیاش باید در این مسأله دخیل و متعهد باقی بمانند. تا کنون پنتاگون در حال اجرای نمایش است آن هم عمدتاً اشتباه.
سرمقاله نیویارک تایمز – برگردان: سمندرلکاریان و بهار مهر
منبع: 8 صبح
انتهای پیام
www.af.shafaqna.com