جمعه 10 حمل 1403

آخرین اخبار

برگزاری نماز سومین جمعه رمضان در مسجدالاقصی+ تصاویر

شفقناافغانستان- اداره اوقاف اسلامی بیت المقدس اشغالی از حضور...

ملاله یوسف‌زی: طالبان با سوءاستفاده از اسلام عمل شان توجیه می‌کند

شفقنا افغانستان - ملاله یوسف‌زی، برنده جایزه صلح نوبل،...

گشت‌زنی هواپیمای بی‌سرنشین نخست در نیمروز و اکنون در آسمان قندهار

شفقنا افغانستان - منابع محلی در قندهار از گشت‌زنی...

امریکا خواستار آزادی بدون قید شرط شهروندانش از زندان طالبان شد

شفقنا افغانستان - به ‌ادامه نگرانی‌ مایکل مک‌کال، رییس...

شیعه گراف/ پوستر سالگرد شهادت حضرت امام علی بن ابیطالب (ع)

شفقناافغانستان– شیعه گراف/ حضرت امام علی بن ابیطالب (ع): پوستر...

سه دختر فعال حقوق زن و برادرشان در کابل بازداشت شدند

شفقنا افغانستان - منابع می‌گویند که جنگ‌جویان طالبان سه...

شیعه گراف/ پوستر سالگرد شهادت حضرت امام علی(ع)

شفقناافغانستان– شیعه گراف/ حضرت امام علی بن ابیطالب (ع): پوستر...

دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان

شفقناافغانستان – دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان را...

اعمال اولیه شب قدر

شفقناافغانستان- حضرت محمد(ص) می‌فرمایند: «خداوند به امت من شب...

ممنوعیت ریش گذاشتن در ارتش انگلیس پس از یک قرن لغو شد

شفقناافغانستان- روزنامه تلگراف نوشت: ارتش انگلیس پس از گذشت...

امریکا: برای آزادی شهروندان خود از زندان طالبان از هر اهرمی استفاده می‌کنیم

شفقنا افغانستان - به ‌ادامه نگرانی‌ مایکل مک‌کال، رییس...

گشت‌زنی هواپیمای بی‌سرنشین ناشناس در آسمان قندهار

شفقنا افغانستان - منابع محلی در قندهار از گشت‌زنی...

طالبان ساخت قطعه چهارم راه آهن هرات-خواف را به یک شرکت روسی سپرد

شفقنا افغانستان - طالبان اعلام کرده‌اند که قرارداد ساخت...

طالبان در پسابند غور با حمله بر یک خانه دختری را ربودند

شفقناافغانستان- منابع محلی در غور می‌گویند‌ که طالبان یک...

طالبان 5 نفر را در قندهار در ملاءعام شلاق زدند

شفقناافغانستان- منابع محلی می‌گویند که طالبان پنج تن را...

طالبان ‏هفت نفر را در کابل و قندهار در محضر عام شلاق زدند

شفقنا افغانستان- دادگاه عالی طالبان از تطبیق حکم تعزیزی...

حباب ماهی، زشت ترین موجود دریایی+ویدئو

شفقناافغانستان _ ویدئو؛ عجایب خلقت/ حباب ماهی لقب زشت...

بحران خلیج فارس؛ آخرین میخ بر تابوت نظم عربی / یادداشتی از «بشیر نافی» در میدل ایست آی

شفقناافغانستان- «بشیر نافی» از تحلیلگران ارشد مرکز مطالعات شبکه الجزیره در یادداشتی در وبسایت «میدل ایست آی» به تاریخچه‌ی نهادهای عربی در قرن بیستم و پیامدهای بحران سعودی-قطری در این رابطه پرداخته است.

به گزارش سرویس ترجمه شفقنا در این یادداشت آمده است:

اگر بحران در میان حکومت‌های خلیج فارس را یک قضیه‌ی تماما عربی در نظر بگیریم، شکی نیست که سکوت کر کننده‌ی «اتحادیه‌ی عرب» از برجسته‌ترین ویژگی‌های این بحران است.

اتحادیه‌ی عرب در اوایل دهه ۱۹۴۰ تاسیس شد و تصور بنیان‌گذارانش این بود که این یگانه مجموعه‌ای است که می‌تواند نسبت به مشکلات رویاروی یک اتحاد عربی واکنش نشان دهد و حسی از یک تاریخ و سرنوشت مشترک در بین عرب‌ها به وجود آورد.

قطعا، بریتانیا در تاسیس این اتحادیه نقش یک مشوق را ایفا کرد. اما ایفای این نقش به جای اینکه بخاطر عرب‌ها یا در راستای منافع آنها باشد، زاییده‌ی نیازهای بریتانیا بود. در بهار سال ۱۹۴۱، در اوج جنگ جهانی دوم و تلاطم نزاع بر سر خاورمیانه، بریتانیا به خاک عراق تجاوز کرد.

رهبران اتحادیه عرب در سال ۱۹۴۷ در لبنان ملاقات کردند تا در صورت تصمیم یهودیان برای تشکیل دولت در فلسطین، در مورد اقدامات متقابل بحث کنند. (عکس: AFP)

کمتر از یک سال بعد، سفیر بریتانیا در قاهره «ملک فاروق» را با تهدید به اعمال زور مجبور کرد اعضای دولت خود را اخراج کند و به حزب ضد نازی «الوفد» ماموریت دهد که یک دولت جدید بر سر کار آورد.

دولت بریتانیا برای مهار خشم عمومی بر ضد سیاست‌های امپریالیستی‌اش و برای مقابله با پروپاگاندای آلمان در جهان عرب، برای اولین بار اعلام کرد که یک هویت مشترک عربی را به رسمیت می‌شناسد و همبستگی خود را نسبت به امید عرب‌ها برای داشتن یک چارچوب و سازمان فراگیر اعلام کرد.

این همان رخدادی بود که مذاکرات را کلید زد، و عراق پیش‌قدم شد و سرانجام مصر هدایت آن را بر عهده گرفت، و منجر به پیدایش اتحادیه عرب شد.

منطق بیگانه

از همان ابتدا، آشکار بود که اتحادیه عرب یک پروژه‌ی متحدساز نخواهد بود، بلکه در عوض ابراز یک هویت مشترک عربی را نمایندگی می‌کرد. این اتحادیه یک تغییر جزئی در نظم منطقه‌ای خاورمیانه پس از جنگ جهانی اول بود که تغییرات دیگری هم از پی خود می‌آورد، اما قرار نبود یک نظم سراسر متفاوت باشد و جایگزین نظم پیشین شود.

متحدان اصلی در جنگ جهانی اول – یعنی بریتانیا، فرانسه و روسیه -، تصمیم گرفته بودند مایملک عثمانی را به استثنای بخش‌ عمده‌ی ترکیه و شبه جزیره‌ی عرب، بین یکدیگر تقسیم کنند، و ذیل قرارداد سایکس-پیکو ۱۹۱۶ بر سر چگونگی این تقسیم توافق کرده بودند.

اما در اثنای جنگ، اختلافات بین متحدان اصلی، خروج روسیه از این اتحاد پس از انقلاب کمونیستی در سال ۱۹۱۷، و جنگ استقلال ترکیه که در سال ۱۹۱۹ در گرفت، بریتانیا و فرانسه را مجبور کرد چشم‌انداز جدیدی را برای منطقه بجویند. این طرح جدید در قرارداد «سن رمو» ۱۹۲۰ پدیدار شد.

سرهنگ سر «تاتون بن ونوتو مارک سایکس» (چپ) و «فرانسوا مری دنیس ژرژ-پیکو» و توافقشان (عکس: Wikicommons)

طبق این قرارداد جدید، مناطق عثمانی سابق به موجودیت‌هایی تقسیم می‌شدند که مبنایش تلقی اروپاییان از پدید‌ه‌ی ملت-دولت بود، و مستقیم و غیر مستقیم، تحت سلطه‌‌ی بریتانیا یا فرانسه بودند.

هیچگونه منطق داخلی [عربی] یا ملاحظه‌ی تاریخی و جغرافیایی در این تصمیم‌گیری دخیل نشد، و مردم مشرق زمین هم هیچ‌ نقشی در ترسیم این مرزهای جدید نداشتند. منطقی که مبنای این تصمیمات قرار گرفت سراسر خارجی بود.

مثلا، بریتانیا می‌خواست خیالش از سلطه‌ی خود بر مصر و کانال سوئز راحت باشد و مسیری جایگزین را بر آب‌راهی که از شرق مدیترانه تا بصره جریان داشت در اختیار خود داشته باشد. از سوی دیگر، فرانسه به میراث صلیبیون متوسل شد تا مدعای سلطه‌گری خود بر خاور نزدیک را مشروع جلوه دهد.

پندار یک موطن ملی یهودی در حلقه‌های سیاسی خیابان «وایت‌هال» [در لندن] پرورانده شد، در جایی بسیار دور از دسترس مردم بومی منطقه یا نظارت رهبران عربی که خود را با بریتانیا متحد کرده بودند. سرانجام، «آرتور بالفور» وزیر امور خارجه‌ی بریتانیا نامه‌ی خود را به لرد «والتر روچیلد» ارسال کرد، که بعدها با عنوان بیانیه‌ی «بالفور» معروف شد.

به محض اینکه نیروهای فرانسوی بر سهم خود از خاور زمین سلطه یافتند، تصمیم گرفتند از منطقه‌ی تحت نفوذ خود تکه‌ای را جدا کنند و در آن حکومتی تاسیس کنند که پایگاه اقتدار سیاسی مسیحیت باشد. و بدین ترتیب لبنان به وجود آمد.

از دل مجموعه‌ای از رخدادها در هیاهوی پس از شکست عثمانی، غلبه‌ی بریتانیایی-فرانسوی، و اصرار بریتانیا برای تاسیس یک میهن ملی برای یهودیان در فلسطین، امارت اردن زاده شد.

خانواده‌های از هم پراکنده

قبایل و طوایف به خود آمدند و دیدند که این سو و آن سوی مرزهای این حکومت‌های جدید پراکنده شده‌اند. رژیم‌های سیاسی بی اینکه مشروعیتی داشته باشند سر برآوردند تا این مرزهای جدید را تحکیم کنند. زبانه‌های درگیری بر سر قدرت و قلمرو خیلی زود بالا گرفت، حتی پیش از آنکه اولین گروه نظامیان بیگانه پای از این منطقه بیرون بگذارند.

نظام‌های اقتصادی سنتی فروپاشید و موجودیت‌هایی که حداقل شرایط لازم برای بقا و توسعه را نداشت پدیدار شد.

تنها چیزی که طبیعی بود این بود که درست در آغاز این نظم منطقه‌ای جدید و در مواجهه با آن، جنبش‌های مقاومت مردمی – مثل انقلاب ۱۹۲۰ در عراق، انقلاب بزرگ سوریه، انقلاب البراق در فلسطین، و انقلاب بزرگ بین سال‌های ۱۹۳۶ و ۱۹۳۹ – فوران کنند.

این جنبش‌ها قدرت‌های امپریالیستی اروپایی را وادار کرد تا حدودی عقب‌نشینی کنند و قراردادهای استقلال مشروط امضا کنند تا زمانی که استقلال ملی سرانجام با خروج نیروهای بیگانه حاصل شد.

طرحی که بریتانیایی‌ها و فرانسوی‌ها پس از جنگ جهانی اول در قبال خاور زمین به اجرا درآوردند، برای مردمان شرق و حکومت‌های زاییده‌ی این طرح یک فاجعه از آب درآمد.

با این حال، مهر تایید بریتانیا بر تاسیس اتحادیه عرب، در لحظه‌ای که فرانسه ضعیف و از صحنه غایب بود، مهمترین تدبیر برای تغییر در نظم منطقه‌ای بود.

راه حل موقتی سایکس-پیکو

علی‌رغم کاستی‌های آشکار اتحادیه‌ی عرب، تاسیس آن اذعان به این واقعیت بود که تشکیل نظام ملت-دولت بر ویرانه‌های امپراطوری عثمانی آرزوهای مردمان منطقه را برآورده نکرده است، و هیچگاه مشروعیت نخواهد یافت.

تاسیس این اتحادیه تلویحا بدین معنی بود که برای ادامه و دوام ملت-دولت به چنین سازمانی نیاز است.

در طول نیمه‌ی دوم قرن بیستم، خصوصا وقتی که کشورهای بیشتری به استقلال رسیدند، نزاع بر سر آینده‌ی عرب‌ها پیچیده‌تر شد. آتش نزاع با اسراییل بالا گرفت، ابرقدرت‌ها در صحنه‌ی جنگ سرد با یکدیگر به رقابت برخاستند، و در نتیجه، پروژه‌های ملی و جاه‌طلبانه‌ی فراوانی به راه افتاد، که همگی در تعیین سرنوشت عرب‌ها نقش داشت.

در جریان جنگ شش روزه در ۱۹۶۷، یک «لاشخور» میراژ بر فراز سربازان حاضر در شبه جزیره سینا در مرز اسراییل-مصر پرواز می‌کند. (عکس: AFP)

در تعداد کمی از موارد، اتحادیه عرب در کسب استقلال برای آنچه از حکومت‌های عربی باقی مانده بود مفید واقع شد، مثل مورد کشورهای مغرب عربی و یمن جنوبی، و در موارد خاص، کمک کرد تا منازعات داخلی عربی فرو نشیند.

با این حال، نظمی که زیربنای اتحادیه‌ی عربی بود نه می‌‌توانست مانع از نفوذ غیر مستقیم خارجی‌ها بشود، و نه می‌توانست همکاری عربی را تحکیم کند، و نه اینکه انگیزه‌بخش توسعه و رونق شود.

 

بار گران بر دوش سیستم

طی دهه‌هایی که از تاسیس اتحادیه عرب می‌گذرد، عرصه‌ی عربی شاهد تغییرات مضاعف در نظم منطقه‌ای بوده است. شاید شورای همکاری خلیج [فارس] و اتحاد مغرب عربی مهمترین این تغییرات بودند.

اتحادیه‌ی مغرب به خاطر اختلافات دائمی در بین اعضایش چندان طولانی فعالیت نکرد. با این حال، علی‌رغم خطرات رویاروی اعضای شورای همکاری، – چه از درون منطقه چه از سوی همسایگان – و علی‌رغم اختلافات سیاست‌گذاری در بین شش عضو آن، این شورا توانست سرپا بماند.

از سال ۲۰۱۱ تاکنون، انقلاب‌های عربی – که نیروهای تحول‌طلب را، از یک سو بر ضد نیروهای ضد انقلاب، و از سوی دیگر بر ضد یکدیگر شورانده است – نشانه‌های فزاینده‌ای از شکنندگی نظم پسا-جنگ جهانی اول، اتحادیه عرب، و علت وجودی آن نمایانده است.

برخی رژیم‌ها سراسر فرو پاشیده‌اند. جنگ‌های داخلی جوامع را تکه تکه کرده است. برخی حکومت‌های عربی ترجیح‌ داده‌اند به جای اتحاد با همتایان عرب خود، با ترکیه متحد شوند. در همین اثنا، ایران بر دیگر کشورهای عربی همچون عراق، لبنان، و سوریه مسلط شده است.

با بالا گرفتن نزاع بر سر روح و آینده‌ی عربی، مرزهای بسیاری از این حکومت‌ها از هرگونه معنایی تهی شده است. اتحادیه‌ی عرب نه در طول مرحله‌ی انقلاب‌‌های مردمی بر ضد رژیم‌های حاکمه توانسته است هیچگونه نقش کارامدی ایفا کند، و نه در نزاعی که با واکنش ضد انقلابی‌ها در گرفت.

خیز‌ش‌های مردمی بحرین سرکوبی شد. اتهاماتی که روانه‌ی ایران شد و این کشور را متهم به مداخله در امنیت بحرین کرد، باعث بسیج نیروهای سعودی در این جزیره‌ی کوچک شد و آن را به زیر چتر امنیتی سعودی فرو کرد.

معترضان ضد رژیم در بحرین به سمت میدان لؤلؤ، نقطه‌ی کانونی اعتراضات، راهپیمایی می‌کنند، ۱ مارس ۲۰۱۱٫ (عکس: AFP)

علی‌رغم نقشی که حکومت‌های متعدد حاشیه خلیج [فارس] در مقابله با انقلاب‌ها داشتند، بسیاری‌ها کم کم نگاهشان را به شورای همکاری خلیج [فارس] تغییر دادند و آن را – با حضور عربستان سعودی در نقطه‌ی ثقل شورا – به عنوان تنها امید باقی‌مانده برای بازگشت نوعی نظم و ثبات به محیط آشفته‌ی عربی تلقی کردند.

بحران فعلی خلیج [فارس] نقطه‌ی پایانی بر این توهمات گذاشته است. شورای همکاری خلیج [فارس]، درست مثل دیگر نهادهای منطقه‌ای، با یک فروپاشی واقعی دست به گریبان است. این بحران نه تنها از وجود یک تفرقه بین عربستان سعودی و امارات متحده عربی از یک سو و قطر از سوی دیگر پرده برداشته است، بلکه وجود یک شکاف وسیع بین دو اردوگاه را عیان کرده است: یک اردوگاه که شامل عربستان سعودی، امارات متحده عربی، و بحرین است، و اردوگاه دیگر که شامل قطر، عمان، و کویت است.

حتی اگر تلاش‌های میانجی‌گرانه باعث مهار این بحران شود و راه حلی به دست دهد، بسیار جای تردید است که شورای همکاری خلیج [فارس] بتواند سلامت خود را بازیابد. این آخرین فقره در فروپاشی آرام نظم پسا-جنگ جهانی اول است.

 

منبع: MEE / Basheer Nafi

ترجمه: شفقنا

اخبار مرتبط