شفقناافغانستان-کتاب «داستانها و دیدگاهها» رونمایی شد.
به گزارش خبرنگار شفقناافغانستان،کانون اصلاحات کتاب «داستانها و گفتارها»ی حسین فخری را رونمایی کرد.
داستانها و گفتارها سلسلهی یادداشتهای فخری بر رمانهای سی نویسنده افغانستان است.
فخری، ادبیات داستانی افغانستان را مهجور و غریب خوانده، میگوید: «تا این مدت کسی به گونهی منظم و روشمند به نقد و توصیف داستانها در کشور نپرداخته بود، اگر کسی هم چیزهای نگاشته است بسیار پراگنده و نامنسجم میباشد.»
وی می افزاید : «نخستین متن کتاب داستانها و و گفتارها با نقد داستان قادر مرادی در پشاور آغاز شد که در هفتهنامه «وفا» به چاپ رسید،همین نقد نقبی شد برهمکاری قلمیام با هفتهنامه «وفا». سپس سیاههای نقد توصیفی بنده یکی پی دیگر در همین هفته به نشر میرسید تا اینکه مجموع مقالهها برای گونهی مدون در مجلدی به چاپ رسید.»
فخری از مشکلات فراراه خود در نگاشتن این کتاب حکایت کرده، بیان داشت: «نبود ماخذ، فضای مساعد و امکانات لازم از مشکلات جدی بود که من در هنگام نگاشتن این کتاب با او دست و پنجه نرم میکردم. به باور آقای فخری در این کتاب به داستانهایی پرداخته شده است که پیش از این، نویسندهای بر آن محک نقد نکشیده است، بیشتر اصالت کتاب مرهون همین ویژهگی است.
در کتاب مزبور به داستانهای سی نویسنده به گونهای مبسوط پرداخته شده است. این بار سوم است که کتاب «داستانها و دیدگاهها» چاپ میشود. چاپ سوم این کتاب با اضافات و اصلاحات تازه از سوی انتشارات زریاب در کابل نشر شده است.
در شروع برنامه رونمایی این کتاب حشمتالله رادفر کارکردهای فخری در گستره زبان و ادبیات فارسی را ستودنی دانست.
وی افزود: «در کشوری که اندیشدن دشوارهای بیشماری دارد، خلق ۱۸ اثر ادبی کار خردی نیست، فخری نیز در خلق این ۱۸ اثر مشقتها و مشکلات بیشماری را متحمل شده است. اما هیچ عاملی سبب نشده تا او را از نوشتن بازدارد.»
سیدحسین فاضل سانچارکی معین نشراتی وزارت اطلاعات فرهنگ، فخری را یکی از پایههای با تمکین فرهنگ و زبان فارسی خواند که بیشتر عمر خود را در خلق آثار گرانمایه و ماندگار گذراندهاست.
سانچارکی گفت که ۱۸ اثر ادبی (داستان، رمان، نقد، سفرنامه…) فخری به غنامندی زبان فارسی افزوده است.
به باور سانچارکی، فخری سختکوش، موشگاف و ریزبین است و همین خصوصیات سبب شده تا متن ایشان پرمایه، سلیس و بیشتر به سهل ممتنع نزدیک شود.
منوچهر فرادیس مسوول نشر زریاب پیرامون ادبیات داستانی کشور گفت: «ادبیات داستانی افغانستان ادبیات غنیای نیست. اگر از سال ۱۲۹۸ که مولوی محمدحسین پنچابی نخستین رمانواره خود را به نام «جهاد اکبر» نوشت تا چاپ رمان «بازوی بریده» اکرم عثمان در سال ۱۳۹۶ پرداخته شود به کمیت چشمگیر داستان و رمان در این دوره بر نخواهیم خورد. این خود سبب شده است تا نقد جدیای در باب داستان در این دوره نوشته نشود.
به باور منوچهر طی صد سال گذشته چند کتاب معدود نقدی ادبی (معرفی کتابهای داستانی) نگاشته شده است که به سادهگی میتوان آنها را برشمرد. این کتابها شامل نثر دری افغانستان یا سی قصه، «مقدمه داستاننویسی معاصر کشور» مقاله لطیف ناظمی، «خمسه (پنج رمانواره)» مقاله استاد زریاب، «سپیدهدم داستاننویسی یا بررسی سی داستان معاصر افغانستان» کتاب ناصر رهیاب و «روند داستاننویسی افغانستان» اثر حمیرا قادری میباشد.
اما کتابی که به صورت روشمند و منظم نوشته شده است «تاریخ تحلیلی داستاننویسی» از جناب محمدحسین محمدی میباشد.
ناگفته نباید گذاشت که در این میان نقدهای نگاشتهشده تااکنون کتاب «داستانها و دیدگاهها» یگانه کتابی است که به این گستردهگی و روشمندی نگاشته شده است.
فرادیس ضمن اشاره به ویژهگیهای این کتاب گفت: «با خواندن این کتاب میتوان ادبیات داستانی پیش از سال ۱۳۷۹ را با پس از آن مقایسه کرد و دریافت که پس از سال ۱۳۷۹ چه کارهای ملموسی صورت گرفته است.
یامان حکمت منتقد ادبی و استاد دانشگاه گفت: من این کتاب را در حوزهای بوطیقایی خودش مورد نقد قرار میدهم، چون در حوزه تحقیقات ادبی دوگونه کتاب نگاشته میشود. نخست کتابهایی که در چمبره گفتمان اکادمیک نگاشته میشوند که این گفتمان بسیار صنعتگرا، مرهون منابع و به شدت محافظهگراست. دست دوم این کتابها در حوزه گفتمان غیر اکادمیک نگاشته میشود. که این گفتمان مرکز و هستهی اصلی جامعهی ادبی را شکل میدهد و به عنوان قلب تپنده ادبیات به شمار میآید. در بسا موارد این متون از لحاظ مکاتب تیوریک به رغم داشتن مبنای نظری بیشتر دیدگاههای نویسنده را بازتاب میدهد که کتاب «داستانها و دیدگاهها» نیز شامل همین حوزه است.
حکمت افزود: «استاد فخری در این کتاب یک توصیفگر بی کم و کاست ادبیات داستانی یک صد سال پسین است. آقای یامان توصیف را دوگونهبخشبندی میکند. یک، توصیف تبیینگرا و دو دگر، توصیف نقدگرایانه که در این کتاب بیشتر به توصیف تبیینکننده مواجه استیم تا توصیفگر منتقد.
به پندار حکمت ادبیات داستانی نیازمند توصیف تبیینگراست چون این نوع توصیف بیشتر بستر شناخت و معرفت آثار ادبی را فراهم میکند.
به باور حکمت توصیف تبیینگرا نگاه به گذشته و حال دارد و توصیف نقدگرایانه به حال و آینده مینگرد. اگر این دو با هم پیوند نخورد آثار ادبی خاصیت خود را از دست داده و بیارزش میشود.