کهنه سرباز آمریکایی در گفت‌وگو با شفقنا: کمپین فعالی برای تخریب چهره‌ی اسلام و مسلمانان وجود دارد/ مسیحیان در فهمشان از تعالیم عیسی تجدید نظر کنند

شفقنا افغانستان- کن اوکیف، کهنه سرباز نیروی دریایی امریکا، فعال حقوق بشر، کارشناس مسائل فلسطین در گفت وگو با شفقنا بیان کرد: بدون شک اینکه در دنیا سعی می‌شود اسلام و مسلمانان جور دیگری نشان داده شوند و این همه در مورد اسلام بی انصافی شود نشان دهنده این است که یک کمپین قدرتمندی برای تخریب چهره اسلام و مسلمانان در سراسر جهان فعال است که توسط قدرت‌های بزرگ پشت پرده حمایت می‌شود. کسانی که قصدشان چیزی جز جنگ و فشار به مسلمانان نیست.

متن گفت گوی شفقنا با کن اوکیف در پی می‌آید:

لطفاً خودتان را معرفی و زمینه فعالیت خود را بیان کنید؟

شهروند ایرلندی-فلسطینی هستم. عضو سابق نیروی دریایی ایالات متحده و سرباز در جنگ خلیج فارس بودم که مارس ۲۰۰۱ از حق شهروندی آمریکایی خود صرف نظر کردم. فعال حقوق بشر و تهیه کننده، کارگردان و ارائه کننده‌ی برنامه‌های مختلف تلویزیونی هستم که عمده فعالیت‌های من در رسانه‌های غربی ضهیونیسم است.

اسلام و مسیحیت به عنوان دو دین کهن و جهان شمول، چه وجه اشتراکاتی دارند؟

اسلام و مسیحیت اشتراکاتی زیادی دارند چرا که هر دو دین ابراهیمی هستند و از یک خدا سخن می‌گویند اما برای من به طور خاص فکر می‌کنم یک اشتراک بسیار جالب و شگفت انگیز است و نفی و عدم ربا خواری است که از طرف هر دو دین بسیار تقبیح شده است. در حقیقت این مساله برای من واقعاً طنین انداز بود و آنقدر جالب بود که آن را حتی تا دهان شیر و جاهای خطرناکی دنبال کردم. در بررسی و تحقیقی که در این مورد انجام دادم متوجه شدم که این شباهت بسیار جدی است به هر حال آنچه برای من روشن شد این بود که هر دو دین در مورد مساله ربا یک رویکرد دارند و آن خط مشی بسیار سخت‌گیرانه در مورد ربا خواری است.

در حقیقت عیسی مسیح از صرافان داخل معبد به واسطه همین ربا خواری بسیار عصبانی بود. و این عصبانیت باعث شد که با آن‌ها کاری کند که بسیاری گفته‌اند تلاش مسیح برای بیرون راندن صرافان از معبد شدیدترین عکس‌العمل فیزیکیی است که او از خود نشان داده است این در حالی است که تقریباً همین نگاه سخت‌گیرانه در اسلام نیز نسبت به ربا وجود دارد. در حالی که به نظرم دنیای کنونی بر اساس و محور ربا می‌چرخد. من هیچ شکی ندارم کسانی که دنیا را اداره می‌کنند هیچ اعتقادی به این مساله ندارند و اساس کار اقتصادی آن‌ها در دنیا رباخواری است آن‌ها از هیچ پول می‌سازند و با همین هیچ دنیا را اداره می‌کنند. در حقیقت می‌توانم بگویم آن‌ها از این پولی که بر اساس هیچ درست کرده‌اند سعی می‌کنند برای کنترل مردم جهان و حتی دیگر کشورها استفاده کنند کاری که در دنیای کنونی و مخصوصاً توسط آمریکا در حال انجام است. به نظر من عدم توجه به این مساله واقعاً هسته‌ی مرکزی تمام مشکلات دنیای کنونی است. بنابراین به نظرم مسیحیان باید در فهمشان از تعالیم عیسی مسیح تجدید نظر کنند و سخت بکوشند تا رباخواری را از دنیایی که در آن زندگی می‌کنند حذف کنند.

نقش صهیونیست‌ها در ایجاد اختلاف میان ادیان بزرگ چیست؟

به نظر می‌رسد بیشتر گروه‌های تروریستی که با جنبه‌های افراط گرانه دینی وجود دارند ارتباط زیادی با صهیونیسم و اسرائیل دارند در حقیقت می‌توانیم ادعا کنیم که آن‌ها از اسرائیل تغذیه می‌شوند چرا که مهم‌ترین کاری که این گروه‌های تروریستی انجام می‌دهند این است که راه اسرائیل را برای تجاوز و قتل بیشتر هموار کنند. مهم‌ترین دلیل این مساله این است که این مزدوران و جامعه‌ستیزان که مردم را سر می‌برند،‌ ترور می‌کنند،‌ در مسجدها بمب‌گذاری می‌کنند و به مکان‌های مذهبی بی‌احترامی می‌کنند حتی یک مرتبه هم به اسرائیل حمله نکرده‌اند در حالی که این اسرائیلی‌ها هستند که در کشور مسلمانان در حال کشتار مسلمانان هستند و تا به حال هزاران نفر از مسلمانان را کشته‌اند، این را چگونه می‌توان تحلیل و توجیه کرد؟ تمام آن‌ها از بریدن سر مسیحیان و مسلمانان مسرور می‌شوند. تمام آن‌ها از کشتن صدها و هزاران شیعه خوشحال می‌شوند ولی حتی یک‌بار هم با اسرائیل کاری نداشته‌اند همه این مسائل نشان می‌دهد که اسرائیل و ISIS یا همان داعش یکی هستند. در حقیقت IS که دو حرف انگلیسی اول داعش است همان دو حرف ابتدایی اسرائیل است. بنابراین من بدون تردید می‌توانم بگویم که آن‌ها یکی هستند و به هم کمک می‌کنند.

پیام صلح قرآن و کتاب مقدس برای درمان دردهای بشر معاصر با توجه به نا بسامان بود وضعیت امروز چیست؟

خب من قرآن را به طور کامل نخوانده‌ام. قسمت‌هایی از آن را خوانده‌ام و مسلمان‌ها و روحانیون بسیار محترمی را می‌شناسم که درک عمیقی از قرآن به من داده‌اند اما به هر حال تا همین حدی که از قرآن آشنایی دارم فکر می‌کنم بی‌انصافی در مورد اسلام آن‌قدر زیاد بوده که به سختی می‌توان برای آن حد گذاشت. اگر ما به عهد قدیم، یا حتی بعدتر از آن به تلمود نگاه کنیم، مسائلی بسیار موهن در آن‌ها می‌یابیم. می‌بینیم که خدا ظاهراً به یهودیان اجازه داده در مناطقی همه‌ی مردم را بکشند. این فوق‌العاده توهین‌آمیز است. اگر چنین چیزی و حتی بسیار کمتر از آن در قرآن بود، ‌قطعاً تمام افراد در غرب از آن آگاه می‌بودند و در رسانه‌های غربی این مساله بسیار تبلیغ می‌شد. واقعاً چیزی در آن نیست که نشان دهد قرآن تهدیدی برای انسانیت است. بلکه برعکس، زیبایی‌های بسیاری در آن است. و به نظرم به همین علت است که قرآن این قدر مورد دشمنی و نفرت قدرت‌های پشت پرده است.

به هر حال من از یک چیز مطمئن هستم و آن این که کمپین فعالی برای تخریب چهره‌ی اسلام و مسلمانان در سراسر جهان وجود دارد. تمام این جنگ‌هایی که در خاورمیانه، عراق، سوریه و در لیبی شاهد آن هستیم و همچنین تمام حملات بی‌وقفه به ایران و حملات بی پرده و گسترده علیه اسلام را نمی‌توانیم با قدرت‌های پشت پرده نامربوط بدانیم. آن‌ها به وضوح در پی ایجاد برخورد بین تمدن‌ها هستند و به نظرم مسیحیان، یهودیان و تمام انسان‌های با ایمان و حتی افراد بی‌دین حتماً باید با این جنون و دیوانگی که قصد ایجاد این جنگ بزرگ بین ملت‌ها را دارد مخالفت کنند.

در نهایت در مورد قرآن می‌توانم بگویم که قرآن درباره‌ی زیبایی و حقیقت است و کمتر چیزی درباره‌ی ناسازگاری و خشونت در آن می‌توان یافت. اما این که جریان غالب رسانه‌ها آن را طور دیگری نشان می‌دهند نشانه‌ی خوبی است و آن این است که حتماً قرآن از یک حقیقت خوبی سخن می‌گوید که رسانه‌ها چیز دیگری در مورد آن می‌گویند. اگر جریان غالب رسانه‌ها و قدرت‌های پشت پرده شما را تحسین کنند، شما باید از خودتان بپرسید که چه کار اشتباهی کرده‌اید که آن‌ها شما را تحسین می‌کنند و یا اینکه دارید کدام اهداف غیر انسانی‌شان را تأمین می‌کنید که دارند شما را تحسین می‌کنند.

نقش دین در تاریخ بشریت چگونه شکل گرفته است؟

دین همیشه در تاریخ بشریت نقش بسزایی داشته و قطعاً امروزه هم همین طور است. من در تمام فرهنگ‌ها، دین‌های جعلی می‌بینم. به شخصی مثل جرج بوش نگاه کنید. جرج بوش خود را به عنوان یک مسیحی معرفی می‌کند. ولی من از خودم می‌پرسم عیسی چطور می‌توانست شهری را بمباران کند؟ چگونه ممکن بود عیسی مسیح از بمباران، تجاوز و اشغال کشوری دیگر حمایت کند؟ پس جرج بوش چطور خود را یک مسیحی می‌داند؟ یا همین طور باراک اوباما. او هم خود را مسیحی می‌نامد. پس ما یک مسیحیت جعلی داریم، یا اسلام جعلی. ما دولت اسلامی داعش را داریم که همه چیز هست غیر از اسلامی. این اسلام جعلی است، نه اسلام واقعی.

بدون تردید این سخن باعث نمی‌شود که بگوییم کل دین مسیحیت یا اسلام جعلی است بلکه این قرائت‌های خشونت‌بار از دین است که باعث شکل گیری دین جعلی می‌شود اما حقیقت دین هنوز پا برجاست و هنوز انسان‌های زیادی هستند که در دنیا معتقدان به دین راستین مسیحیت، یهودیت و اسلام هستند. بنابراین مسیحیت، اسلام و یهودیت در جوامع مدرن نقش بزرگی دارند. ولی آنچه مسلم است این است که باید بین مسیحیت جعلی، اسلام جعلی و یهودیت جعلی با نسخه‌ی واقعی آن‌ها تمییز قائل شویم. امیدوارم تمام این مذاهب متوجه شوند که لااقل احترام افراد نسبت به تمام برادران و خواهرانشان در خانواده انسانی، باید در هسته‌ی مرکزی هر مذهبی باشد. چیزی که شاهد آن هستیم، بی‌احترامی و پرخاشگری نسبت به هم‌نوعان‌مان است. از نظر من این دین جعلی است. دینی که باعث جنگ، خشونت و کشتار شود هیچ جنبه خدایی ندارد و نمی‌توانیم نام آن را دین بگذاریم بلکه این یک قرائت بسیار ناشیانه از دین راستین است.

آیا اسلام و تروریسم در ایدئولوژی و جهان­بینی نسبت اشتراکی باهم دارند یا خیر؟

اسلام برای کسی که در غرب زندگی می‌کند مانند کلمه‌ی تروریسم است. تمام تلاش رسانه‌های غربی همین است، آن‌ها همواره تلاش می‌کنند که هر دوی این کلمات به بدترین وجه مورد هجوم و دستکاری قرار گیرد به نحوی که ذهن مردم جهان را از حقیقت دور کنند و به آنچه آن‌ها می‌خواهند و قصد آن را دارند نزدیک کنند این در حالی است که اگر بخواهیم تروریسم را به درستی معنا کنیم باید به چهره‌ی واقعی ایالات متحده‌ی امریکا اشاره کنیم که بزرگ‌ترین تروریست قرن بیست و یک است.

بنابراین لغت تروریست تحریف شده و به طور مؤثر جور دیگری نمایش داده شده است. اسلام هم همین طور است. اسلام دین صلح است. هیچ انسان سالمی که اسلام را درک کرده باشد، ادعا نمی‌کند که شما اجازه دارید بچرخید و سر مردم را جدا کنید، به آن‌ها آسیب برسانید یا تجاوز کنید، فقط به این خاطر که آن‌ها با فهم شما از اسلام موافق نیستند. پس اسلام مورد هجوم واقع شده. و دلایل زیادی وجود دارد که فاش می‌کند چرا قدرت‌های پشت پرده این‌قدر از اسلام می‌ترسند و با این خباثت به آن حمله می‌کنند.

نظرتان درباره هریک از کلمات زیر چیست؟

مسیحیت؛ از نظر من مسیحیت یک دین فراموش شده است. من می‌بینم که مردم در مورد مسیحیت صحبت می‌کنند و برای دعا به کلیسا می‌روند، ولی مسیحیان زیادی نمی‌بینم که به تعالیم عیسی مسیح عمل کنند. عیسی مسیح با بودن صراف‌ها در داخل معبد مخالف بود. عیسی مسیح معتقد بود که رباخواری اشتباه است. عیسی مسیح به دنبال برادری با تمام انسان‌ها بود. عیسی مسیح به دنبال گذشت بود. عیسی مسیح به دنبال همبستگی بود. چرا امروزه این ویژگی‌ها در جامعه مسیحیان یافت نمی‌شود؟ ما مسیحیان صهیونیست را می‌بینیم، یا کسانی که سرنوشت جهان را با نبرد آرماگدون تفسیر می‌کنند. این‌ها اصلاً با مسیحیت جور درنمی‌آیند. این چیزی نیست که عیسی مسیح برایش به‌پا خاست. بنابراین تعجب می‌کنم چطور مردم خودشان را مسخره کرده و گمان می‌کنند مسیحی هستند، وقتی که تمام چیز‌هایی که عیسی مسیح برایشان به‌پا خاسته را انکار کرده و مورد بی‌احترامی قرار می‌دهند.

حضرت محمد (ص)؛ فکر می‌کنم حضرت محمد همانند عیسی مسیح و سایر پیامبران نمونه‌ی بارز شرافت، راستی، استقامت و معرفت است. و اگر ما به اندازه‌ی کافی هشیار بودیم،‌ نه فقط از کلمات بلکه از اعمال و رفتار این افراد پیروی می‌کردیم. حضرت محمد برای من شخصیتی الهام‌بخش و شخصیتی قابل احترام است. اما متاسفانه با وجود همه انسانیتی که در حضرت محمد وجود داشت این حقیقت نیز در دنیای کنونی وجود دارد که او هم همانند اسلام شرورانه مورد تهاجم تمدن‌هایی قرار گرفته که زادگاه من‌اند، چیز‌های زیادی در رسانه به مردم گفته می‌شود که هیچ سنخیتی با ایشان ندارد. البته حمله‌های غرب به شخصیت ایشان گواهی برای برتری فضیلت انسانی ایشان است چرا که اگر کسی مورد حمله قرار بگیرید، احتمالاً کار بسیار با ارزشی انجام داده است که همسو با هداف شرورانه و پلید آن‌ها نبود که اینگونه مورد خشم آن‌ها قرار گرفته است اما اگر قدرت‌های پشت پرده به تحسین حضرت محمد برمی‌خاستند، در آن صورت من باید اهداف او را زیر سؤال می‌بردم.

انقلاب اسلامی و امام خمینی؛ انقلاب اسلامی و امام خمینی حامی بسیاری از ارزش‌های انسانی هستند که در حال حاضر غرب اساساً آن‌ها را فراموش کرده است. با توجه به کتابی که در رابطه با امام خمینی و انقلاب اسلامی خوانده‌ام باید بگویم نسبت به این واقعیت که مردم ایران شاه را بیرون انداختند، هیچ حسی جز احساس احترام ندارم. دست‌نشانده‌های زیادی در سراسر دنیا هستند که از اموری حمایت می‌کنند که به هیچ وجه به نفع مردم کشورشان نیست. من انقلاب مردم ایران را می‌نگرم و به نظرم این انقلاب به روشنی برای کسانی که می‌خواهند در دنیایی آزاد و منصفانه زندگی کنند، رکنی الهام‌بخش است. من مردم ایران را به خاطر دست‌یابی به هدفشان و بیرون راندن دست‌نشانده‌ی ایالات متحده تحسین می‌کنم و امیدوارم مردم دنیا از این مساله به عنوان منبعی الهام‌بخش استفاده کرده و عمل ایران را نشر و گسترش دهند.

انتهای پیام