حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی بدترین ظلم را ستم کردن به اساس دین است می داند و در مورد علت آن آورده است: بدترین ظلم، ستم کردن به اساس دین است؛ زیرا همانگونه که با استحکام اساس دین، ستم از دیگران نیز بازداشته شده یا برداشته میشود، اگر به اساس دین ستم شود به دیگران نیز ستم خواهد شد.
به گزارش شفقنا افغانستان، واژه ی” ایستادگی و مقاومت ” در منظومه ی دینی مسلمانان آزاده ی جهان برنامه ای آشنا با تعالیم دینی آنهاست تا با بهره گیری از آن در مقابل هجمه ها و تکبرورزی های مستکبران بتوانند از حق خود دفاع کنند.
آیت الله جوادی آملی نیز در تألیفات مختلف خود مسیر و جهت صحیح این آموزه ی دینی را تشریح کرده و معتقد است: از نظر قرآن کریم ایستادگی و مقاومت باید برای خداوند باشد تا ارزش پیدا کند، وگرنه افراد بی دین هم برای حفظ آب و خاک خود در برابر متجاوزان میایستند و تسلیم نمیشوند؛ ولی به حکومت غیرالهی تن میدهند. اینان ممکن است مقابل مهاجمان آب و خاک خود ایستاده باشند؛ اما در برابر موحّدان عدلمدار زمینگیرند.
او اصلی ترین شرط مبارزه در راه خدا را همان تجارت دنیا به آخرت و یگانه شرط جهاد را رها کردن دنیا قلمداد کرده و مرقوم داشت: مبارزه در راه خدا شرایط و اصولی دارد که تحصیل آنها لازم است و موانع و دوافعی که پرهیز از آنها نیز ضروری است لیکن مهمترین رکن و اصلی ترین شرط جهاد همان تجارت دنیا به آخرت است (یعنی فروش دنیا و خرید آخرت). البته منظور از دنیاکه رأس هر خطیئه است همان توجه به غیر خداست؛ زیرا همانطور که آخرت درجاتی دارد و بعضی فراتر و بالاتر از بعضی دیگر است، دنیا نیز درکاتی دارد که برخی از برخی فروتر و پست تر است و شرط اصلی جهاد در راه خدا، اجتهاد در تشخیص دنیا با همه درکات آن و تمیز آخرت با همه درجات آن و سپس اقدام به داد و ستد و از دست دادن دنیا که در حقیقت رهیدن از درکات آن است و به دست آوردن آخرت، که در واقع رسیدن به درجات آن است، می باشد. آیه مبارکه ی۷۴ سوره نساء این راز مکتوم را شرح داده و می فرماید: (فلیقاتل فی سبیل الله الّذین یشرون الحیاه الدنیا بالاخره ومن یقاتل فی سبیل الله فیقتل أو یغلب فسوف نؤتیه أجراً عظیما) یعنی باید کسانی در راه خدا مبارزه کنند که دنیا را به آخرت فروخته باشند و هر کس برای این داد و ستد در راه خدا جهاد و کارزار نماید یکی از دو راه را در پیش رو دارد یکی شهادت و دیگری پیروزی، و راه سومی به نام سازش و تسلیم و مانند آن برای او وجود ندارد.
رها کردن دنیا یگانه شرط جهاد و تنها بهای بهشت است. یعنی بدون فروش دنیا، مبارزه، صبغه الهی نداشته و به پیروزی حق نمی رسد چنانکه بدون ترک دنیا ورود به بهشت میسر نخواهد بود. حضرت علی(علیهالسلام) که هم واجدشرایط جهاد بود و هم صالح برای رفتن به بهشت، می فرماید: «طلاق الدنیا مهر الجنه».
البته هر کس به مقدار کابینی که پرداخت کرده بهشت دریافت می کند.برخی، از لذایذ دنیا می گذرند تا به کامیابی های حسی، خیالی یا عقلی بهشت برسند ولی بعضی، از همه لذایذ صرف نظر می کنند تا به لذات الهی بار یابند. زاهدان، عابدان و عارفان در این میدان نیز، مانند هر میدان دیگر،یکسان نیستند چنانکه همه عرفا هم یکسان نخواهند بود. قهراً جهاد زاهدان و جنگ عابدان با یکدیگر فرق می کند و نبرد این دو گروه با مجاهدت عارفان تفاوت دارد؛ جهاد خود عارفان نیز درجات فراوانی به مقدار تفاوت مرتبه عرفانی آنان دارد.
این حکیم متأله، قیام و اقدام عملی پیامبران پس از ناامیدی از تأثیر استدلال های علمی علیه شرک و کفر را نمونه ی دیگری از وظایف ایشان برشمرده و آورده است: اگر وظیفه پیامبران(علیهمالسلام) تنها تبلیغ احکام بود و وظیفه امر به معروف و نهی از منکر و مسئولیت اجرای احکام نداشتند،دیگر به درگیری با مشرکان و اعلام بیزاری و انزجار از آنها نیازی نبود؛ حال اینکه پیامبران گاه به تنهایی و گاه به همراه پیروانشان از بتپرستی و مانند آن بیزاری میجستند که به مثابه موضعگیری سیاسی و قطعنامه در برابر دگر اندیشان بدرفتار است؛ چنانکه حضرت ابراهیم(علیهالسلام) پس از ناامیدی از تأثیر استدلالهای علمی، در صحنه کارزار عملی دست به تبر برد. اگر کسی مسئول اجرای احکام نباشد نمیتواند دست به تبر برده، خود را در معرض سختترین کیفر از سوی مردم، یعنی خطر سوخته شدن، قرار دهد؛ (قالوا حرّقوه وانصروا آلهتکم). قیام در برابر کفر و الحاد و ظلم و اقدام عملی به انگیزه برچیدن بساط تباهی و ستم و گسترش عدل، از مصادیق بارز زعامت سیاسی اجتماعی است. البته همانطور که قبلاً بیان شد ممکن است با تمامیّت نصاب حجت، و انتصاب یکی از انبیا(علیهمالسلام) به امامت و زعامت سیاسی اجتماعی، برخی از پیامبران دیگر فقط مسئول تبلیغ، و منصوب برای تبیین و تعلیم باشند.
او با استناد به آیات شریف قرآن کریم، دفاع در برابر بیگانگان را از عالی ترین مراحل در سنّت و سیره نبیّ مکرم اسلام(ص) دانسته و مرقوم داشت: سنّت و سیره پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) در برخورد با بیگانگان، از نازل ترین مرحله تا عالی ترین آن چنین بود: ۱. دعوت مخفیانه. ۲. فراخوانی آشکار: (فَاصدَع بِما تُؤمَرُ وأعرِض عَنِ المُشرِکین إنّا کَفَیناکَ المُستَهزِئین). ۳. دفاع. پس از علنی شدن دعوت، کارشکنی ها و آزار مشرکان آغاز شد و در دوره سه ساله شعب ابی طالب با محاصره شدید اقتصادی شدت گرفت تا پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) به مدینه هجرت کرد و هنگامی که مسلمانان از نظر نفرات و ابزار دفاعی قدرتمند شدند، خداوند فرمان دفاع داد.
قرآن کریم برای سیر طبیعی مبارزه، سه مقطع عمده را برمیشمارد که مقطع سوم با تحلیل دقیق به مقطع دوم بازمیگردد. آن سه مقطع بدین شرح است:
یک. صبر و تحمل: اسلام در دورهای که مسلمانان کم شمار و ضعیف بودند اعلام موضع کرد؛ ولی مسلمانان هیچ گونه برخورد فیزیکی با مخالفان نداشتند، بلکه قرآن در آیاتی چند آنان را به صبر برابر مشکلات، تحمل اذیتها و خودداری از جنگ دعوت میکرد؛ مانند: (واصبِر عَلی ما یَقولونَ واهجُرهُم هَجراً جَمیلاً) ، (إدفَع بِالَّتی هِی أحسَن)
دو. دفاع: مسلمانان پس از هجرت به مدینه و تأسیس حکومت اسلامی از نظر دفاعی قدرتمند شدند، از این رو آیات قتال، مانند آیه مورد بحث و آیه (اُذِنَ لِلَّذینَ یُقتَلونَ بِأنَّهُم ظُلِموا) نازل شد و مسلمانان اجازه یافتند در برابر مشرکان از جان، سرزمین و آرمانهای دینی خود دفاع کنند.
سه. جهاد ابتدایی: جهاد ابتدایی در آیات ویژه بیان شده است؛ مانند: (فَاقتُلوا المُشرِکینَ حَیثُ وجَدتُموهُم) ؛(قتِلُوا الَّذینَ لایُؤمِنونَ بِاللّهِ ولابِالیَومِ الآخِرِ ولایُحَرِّمونَ ما حَرَّمَ اللّهُ ورَسولُهُ ولایَدینونَ دینَ الحَقِّ مِنَ الَّذینَ اوتوا الکِتابَ حَتّی یُعطوا الجِزیَهَ عَن یَدٍ وهُم صاغِرون) ، (یا أیُّهَا النَّبی جهِدِ الکُفّارَ والمُنافِقینَ واغلُظ عَلَیهِم ومَأوهُم جَهَنَّمُ وبِئسَ المَصیر).
این مرجع تقلید در اثر دیگری، بدترین ظلم را ستم کردن به اساس دین است می داند و در مورد علت آن آورده است: بدترین ظلم، ستم کردن به اساس دین است؛ زیرا همانگونه که با استحکام اساس دین، ستم از دیگران نیز بازداشته شده یا برداشته میشود، اگر به اساس دین ستم شود به دیگران نیز ستم خواهد شد؛ بنابراین، برای دفع و رفع ظلم باید معابد و مساجد را آباد نگه داشت. با آبادی مراکز دینی، زمین آباد میشود؛ از این رو خدای سبحان میفرماید: اگر مبارزان و مجاهدانِ راه حق نباشند ستم و فساد زمین را فرا میگیرد و سرزمینها ویران و فاسد شده، زمینه زندگی مردم خراب میشود؛ (ولولا دفع الله النّاس بعضهم ببعض لفسدت الأرض).
خداوند در آیهای دیگر میفرماید: اگر دفاع نباشد مراکز دینی و عبادی آسیب میبیند و ویران میشود؛ (ولولا دفع الله النّاس بعضهم ببعض لهدّمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیراً).
منابع:
تفسیر تسنیم،جلدهای۱۱-۹-۶
کتاب حماسه و عرفان
انتهای پیام