شفقنا افغانستان- توفان ویرانی در انتظار دمشق است یا پایتخت داعش به تصرف نیروهای سوری در خواهد آمد؟ به گفته منابع خبری، وزارت دفاع روسیه اعلام کرده است که جبهه النصره، خود را برای حمله ای گسترده به دمشق و محاصره ارتش سوریه در حلب آماده می کند و گروهی نزدیک به شش هزار نفر را برای این کار در حلب سازماندهی کرده اند. از سوی دیگر عملیات نیروهای کرد برای آزادسازی «رقه» پایتخت داعش نیز در بستر سوریه در جریان است؛ عملیاتی که با پشتیبانی نظامیان آمریکایی اجرا خواهد شد.
رسانه های خبری جهان عرب روز گذشته اعلام کردند که لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه نیز از آمادگی کشورش روسیه برای هماهنگی با ائتلاف بین المللی ضد تروریسم به رهبری آمریکا و همچنین یگان های مدافع خلق (YPG) وابسته به کردهای سوریه جهت آزادسازی رقه، پایگاه اصلی داعش در خاک سوریه خبر داد.
اهمیت رقه در این است که در حال حاضر پایگاه اصلی داعش در سوریه به شمار می رود. از دست دادن رقه بعد از گذشت دو سال از تصرف آن ضربه سختی برای تروریست های حاضر در سوریه خواهد بود و در کنار عملیاتی که برای آزادسازی فلوجه در عراق آغاز شده است، نویدهای امیدبخشی برای بیرون راندن افراط گرایان از این دو منطقه می دهد.
همچنین روز گذشته روزنامه الاخبار خبر داد که روسیه تدوین پیشنویس قانون اساسی سوریه را به پایان رسانده است و چیزی که طرح روسیه را از دیگر طرحها متمایز میکند، اصلاحات اساسی است که در قانون اساسی جدید ایجاد شده است از تبدیل نام کشور عربی سوریه به «جمهوری سوریه» گرفته تا لغو ماده مربوط به مذهب رییسجمهور، اصلاح اختیارات رییسجمهور و دادن صفت میانجیگر به وی در برخی موارد. براساس این پیشنویس ماده سوم قانون اساسی کنونی سوریه که در آن ذکر شده باید دین رییسجمهور اسلام و فقه اسلامی منبع اصلی قانونگذاری باشد، لغو میشود.(ایسنا)
بیش از پنج سال از روزی که سوریه با بحران دست به گریبان است، می گذرد، اما سوری ها هنوز روی آرامش را ندیده اند. اعتراضات اولیه در گوشه و کنار سوریه که نیروهای امنیتی دولت نتوانستند جلوی گسترش آن را بگیرند، پس از مدتی، زمین سوریه را تبدیل به صحنه جنگی نیابتی میان برخی بازیگران منطقه ای کرد و پای قدرت های منطقه و منافع آنها نیز به سوریه گشوده شد. تداوم بحران منطقه ای و در نهایت فرامنطقه ای شدن آن، ورود گروه های افراط گرا به این بازی خطرناک و سر برآوردن داعش و همینطور فعال شدن کردهای سوریه، همگی بر شدت فاجعه آغاز شده در سوریه افزودند.
طبق آمار ارائه شده، استفان دی میستورا نماینده ویژه سازمان ملل در امور سوریه در حاشیه برگزاری مذاکرات صلح سوریه از کشته شدن حدود ۴۰۰ هزار نفر در طول جنگ آغاز شده در سوریه خبر داد. البته وی با بیان اینکه این آمار، تأیید شده نیست، استخراج آن را بر اساس تجزیه و تحلیل خود دانست. در اوایل سال ۱۳۹۵ نیز «بان کی مون» دبیرکل سازمان ملل طی سخنان خود در بیروت درباره بحران سوریه از کشته شدن ۲۵۵ هزار نفر در پی جنگ در سوریه و آواره شدن حدود ۴ میلیون نفر از سوری ها خبر داد. علاوه بر آن وی بیش از ۵۰درصد از زیرساخت های سوریه را در اثر پیامدهای جنگ، ویران شده خواند.
در چنین شرایطی نشست گروه تماس بین المللی سوریه نیز که می توانست با رسیدن به توافقی، نقطه عطفی در تحولات سوریه را رقم بزند، برخلاف آنچه گردانندگان نشست گروه تماس بین المللی سوریه باور داشتند و ابراز خوش بینی های سازمان ملل، در حالی پایان یافت که نتایج روشنی که مرهمی بر دردهای سوری ها باشد، از آن ارائه نشد. در آنجا حرف از آتش بس زده می شد، اما در طول مدت جنگ در سوریه شاهد بوده ایم که همواره آتش بس ها توسط گروه های مختلف نقض شده است. اظهارات لاوروف، وزیر خارجه روسیه و کری وزیر خارجه آمریکا پس از نشست درباره صلح در سوریه، به وضوح بر تداوم اختلاف نگاه قبلی به موضوع سوریه میان دو طرف درگیر صحه می گذارد. لاوروف بر این تأکید کرد که باید اولویت اول مقابله با تروریسم باشد و نه درخواست برای کنارهگیری بشار اسد و کری نیز اعتراض خود را بر داشتن حق وتوی برخی طرف های درگیر نشان داد و گفت که بزرگترین چالش ما در حال حاضر، عملی کردن طرح صلح است.
یک طرف ماجرا بر لزوم آتش بس تأکید می کند و طرف دیگر مبارزه با تروریسم را اولویت می داند. ماندن و رفتن بشار اسد هم که یکی دیگر از گره های بحران سوریه است که هر روز با پافشاری دو طرف بر نظراتشان کورتر می شود. نگاه ایران به دلیل به نتیجه نرسیدن این نشست ها، عدم وجود اجماع و تعریف مشترک از مشکل موجود در سوریه و اولویت هایی است که باید مورد توجه کشورهای شرکت کننده قرار بگیرد. این اشتراک نداشتن بر اولویت ها به طور جدی، خود را در اجلاس اخیر برای صلح سوریه نشان داد.
سوریه روند کندی را در رسیدن به نتیجه ای روشن و باز شدن این کلاف پیچیده طی می کند و گاهی احساس می شود سکوت آن نشان از انجماد تحولات در این منطقه داشته باشد، این در حالیست که وقایع و عملیاتی از سوی دو طرف همچنان در جریان است، اما مدت مدیدی است تحولی جدی که تغییری به دنبال داشته باشد، رخ نداده است. طی روزهای گذشته خبر حمله داعش به طرطوس و جنوب لاذقیه که بیش از صد کشته در پی داشت، مورد توجه رسانه ها قرار گرفت. با توجه به حاکمیت هواداران بشار اسد در این منطقه و قرار داشتن پایگاه های نظامی روسیه در این نقطه، اهمیت امنیتی آنرا دو چندان می کند. قرار دادن این حملات در کنار حملاتی که از طرف کردها و ائتلاف بین المللی به سمت رقه آغاز شده است، تحلیل وضعیت جاری و آینده سوریه را سخت تر می کند. تعدد منافع منطقه ای و فرامنطقه ای در سوریه نیز بر پیچیده تر شدن فرایند صلح در سوریه دامن می زند. به طور مثال علی اکبر ولایتی، مشاور امور بینالملل رهبر انقلاب، شرط برای رفتن بشار اسد را خط قرمز ایران می خواند. روسیه تأکید می کند به حمایت از بشار اسد ادامه می دهد. عربستان معتقد است بشار اسد باید برود و آمریکا نیز پیش شرط ادامه گفت و گوهای صلح سوریه را رفتن بشار اسد می داند. آیا وقت آن رسیده است که بشار اسد جای خود را به دیگرانی دهد و زمین بازی را به جایگزین های خود بسپارد یا سوریه شاهد روی کار آمدن دوباره بشار اسد خواهد بود؟ تحلیلگران معتقدند سرنوشت سوریه از دستان بشار اسد و قدرت های منطقه ای خارج شده و در دستان بازیگران فرامنطقه ای و به طور مشخص ایالات متحده آمریکا و روسیه قرار گرفته است، اما منافع آمریکایی ها و روس ها کی و کجا به هم پوشانی خواهد رسید و بر یک راه حل توافق خواهد شد؟ خواست مردم سوریه کجای همه این تقاضاهای بیرونی قرار می گیرد؟ توفان ویرانی یا نسیم صلح؟ دمشق انتظار کدامیک را می کشد؟
گمانه زنی ها درباره آینده سوریه، سناریوهای متفاوتی را برای این کشور محتمل می دانند. از جمله آنها دکتر مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه، تحلیل گر و آینده پژوه سیاسی در فروردین ۹۵ گفته است که «از سال ۲۰۱۳ به بعد دوران پسا اسدی با تأکید بر کاهش نقش بشار اسد به عنوان یک رییس جمهور در سوریه و ماندگاری وی تحت حمایت مسکو و تهران آغاز شده است و در سال ۲۰۱۶ با توجه به آنچه که در سال ۹۴ گذشت آماده می شود که منطق گذار از دوران پسا بشار اسدی را به سوریه بدون اسد منتقل نماید و این ستون فقرات بحران سوریه در سال ۹۵ خواهد بود.» او همچنین بیان کرده است که «آمریکایی ها در سوریه سعی خواهند کرد بر اساس آنچه از منظر تعریف استراتژیک از آن تحت عنوان طرح خاورمیانه بزرگ، بزرگتر، مدرن و غیره نام رفته است، آرام آرام زمینه های تغییر و تحول این دولت را در منطقه فراهم کنند».(فرارو)
درباره نقش ایران در تحولات سوریه نیز انتقاداتی مهم مطرح می شود که بسیاری از آنها حضور نیروهای مستشاری ایران در سوریه را در روند صلح سوریه، مثبت ارزیابی نمی کند، اما سردار قاسم سلیمانی در این خصوص می گوید که اگر ایستادگی ایران نبود، داعش در سراسر سوریه حاکم می شد. در شرایطی که رفتن یا ماندن بشار اسد، خط قرمز ایران توصیف می شود، «جویس کرم» رییس دفتر واشنگتن روزنامه عربی «الحیات» در دی ماه ۱۳۹۴ می نویسد که «بشار اسد برای ایران، یک متحد باارزش اما نه ضروری است». او در عین حال اشاره می کند که «علیرغم آن که تهران از زمان آغاز بحران در سوریه در سال ۲۰۱۱ میلادی در کنار اسد ایستاده تا او قدرت را حفظ کند، باید پیش بینی کرد که احتمال از دست رفتن این حمایت در ماه های آینده بسیار زیاد خواهد بود». او واقعیتی که در حوزه میدانی سوریه جریان دارد را فراتر از حفظ یا عدم حفظ اسد در قدرت می داند و معتقد است که حتی اگر ایران نیز پشت میز مذاکرات وین بنشیند از نظر استراتژیک این مذاکرات چشم اندازی ندارند.
شیما مفیدی راد-شفقنا
انتهای پیام