شفقناافغانستان- هر بار که کودکش گریه میکند ندا هم میگرید.
وقتی ندا فقط چهارده ساله بود، خانوادهاش تصمیم گرفت تا او با مردی که سنش دو برابر سن او بود بهخاطر پول ازدواج کند. یک سال پس از ازدواج ندا یک پسر بهدنیا آورد. آنها [خانوادهی شوهر] او را هاشم نامیدند.
پنج هفته از تولد پسرش میگذرد، اما ندا که هنوز خودش کودکی بیش نیست حتا نمیداند که چگونه طفلاش را در بغل بگیرد. او بهسختی طفل را شیر میدهد و لباسهایش را تبدیل میکند. ندا نمیتواند همیشه طفلش را شیر بدهد چون نوک پستانش بیش از حد معمول درد دارد. او مراقبت، سلامتی و تمیز بودن کودکش و خودش را نمیتواند همزمان تضمین کند. این برای بهداشت و سلامتی کودک و مادر خوب نیست.
ندا ضعیف و خسته بهنظر میرسد. دایرههای سیاهی که در اطراف چشم او پیدا شده نشانهیی از بیخوابی شبانه و درد و رنجاش در این روزهاست. او نمیداند که چگونه با وضعیتش و نوزاد که همیشه گریه میکند مقابله کند.
ندا میگوید: «گریه تنها چیزی است که برایم کمی احساس راحتی میدهد.»
داستان ندا قصهی بسیاری از زنان و دختران دیگر در افغانستان است. رسمورواجهای زنسیتزانه از قبیل تویانه (فروش دختران در ازدواج) یا بد (ازدواج دختران برای حلوفصل خصومت بین خانوادهها و قبایل)، و یا حتا نامزدیهای قبل از تولد هنوز هم در مملکت ما رایجاند و به آمار بلند ازدواجهای قبل از وقت و اجباری در افغانستان میافزایند.
واقعیتی که اغلب توسط این خانوادهها نادیده گرفته میشود این است که مشکلات آنان با مراسم عروسی ختم نمیشود. در واقع ازدواج اجباری و قبل از وقت آغاز آسیبهای روانی و روحی درازمدت بسیاری از زنان و دختران است.
بسیاری از دختران خردسال بهخاطر ازدواج آسیب فیزیکی میبینند چرا که بدن آنها به اندازهی کافی برای زایمان و یا رابطهی جسمی توسعه نیافته است. تحقیقات موسسهی بینالمللی صحت نشان میدهد که دختران ۱۵-۱۹ ساله نسبت به آنانی که بزرگسالتراند به احتمال بیشتر از عوارض مربوط به حاملگی میمیرند. امکان مرگ کودکانِ مادران خوردسن هم ۵۰٪ بیشتر از کودکانی است که مادرانشان هنگام ولایت حداقل ۲۰ سالهاند.
بهغیر از خطرات فیزیکی، ازدواج زودهنگام میتواند باعث ترک درس و مکاتب دختران شود (اگر این دختران از اول در مکتب شامل بودند) و فرصتهای کاری و استقلال مالی را از دختران و زنان بگیرد. در افغانستان که در آن دختران و زنان شوهردار اجازه ندارند در مکاتب با آنانی که ازدواج نکردهاند حضور داشته باشند، از گزینههای کمی برای بهبود زندگی خود برخوردارند. دختران متاهل اغلب بیاختیار، وابسته به شوهران خود برای حمایت مالی و محروم از حقوق اولیهی خود به بهداشت، آموزش و امنیت میباشند.
تاثیرات منفی ازدواجهای قبل از وقت و اجباری اینجا به پایان نمیرسند. همسر شدن و مادر شدن در کودکی باعث آسیبهای جبرانناپذیر روانی در دختران میشود. رابطهی جنسی اجباری با همسری که دختر انتخاب نکرده و از او بزرگتر و بزرگسالتر است دختران را از اوایل ازدواج تا آخر عمر زخم میزند و باعث افسردگی و حتا بالا رفتن امکان خودکشی میشود. مادری افسرده بدون شک توانایی مواظبت از اطفال را ندارد و در جامعهی مردسالار، این «عدم موفقیت» در مراقبت از کودکان احترام و حرمت زن جوان را در بین خانوادهی شوهرش حتا پایینتر میآورد و میتواند به خشونت و لتوکوب بیانجامد. ازدواج پیش از وقت منجر به زنان ناسالم و مادران ناسالم، ازدواج ناسالم، کودکان ناسالم و درکل جوامع ناسالم میشود.
واقعیت این است که مردم از عواقب ازدواج پیش از وقت و ازدواج اجباری بیاطلاع نیستند. آنها تاثیرات منفی آنرا روزانه میبینند. پس سوال اینجاست: چرا ازدواجهای اجباری و ازدواجهای زیر سن همچنان ادامه مییابند و چگونه میتوان آن را متوقف کرد؟
در افغانستان، علاوه بر رسمها و تفکر مردسالارانه فقر، جنگ، بیسوادی و عدم موجودیت تحصیل، و ناامنی نیز به این مشکل میافزایند. در جریان بیش از چهار دهه جنگ مردم از آموزش و پرورش دور بودهاند که باعث شده است اکثریت زنان از حقوق انسانی خود بیخبر باشند و در مقابل خشونتهایی شبیه ازدواجهای اجباری و قبل از وقت ایستادگی نکنند. براساس آمار یونیسف، بیش از ۸۵٪ از زنان افغان بیسواد هستند پس جای تعجب نیست که در مورد حقوق خود بر اساس قوانین مملکت بیخبرند و نمیدانند که ازدواجهای اجباری غیرقانونی است.
حتا اگر زنان با توجه به قانون از حقوق خود آگاه باشند، دسترسی به عدالت برای زنان در افغانستان هنوز هم رویایی بیش نیست. بسیاری از موارد خشونتهای جنسیتی پیگرد قانونی نمیشوند پس زنان با چه امیدی خواستار حقوق اساسی و انسانی خود شوند؟
قوانین افغانستان در مورد ازدواج اجباری و قبل از وقت عاری از مشکل نیستند. افغانستان یکی از معدود کشورهایی است که در آن سن ازدواج برای دختران و پسران متفاوت است و ازدواج دختران زیر ۱۸ سال از نظر قانونی مجاز است. براساس کنوانسیون حقوق طفل، که افغانستان آن را امضا نموده، کسانی که زیر سن ۱۸ هستند کودک بهشمار میروند. علاوه برآن، تکمیل دروس ابتدایی و لیسه تا هژده سالگی وقت میگیرد پس ازدواجهای زیرسن از تحصیل دختران جلوگیری میکند. وقت آن رسیده که افغانستان این قانون نابرابر را که حق دختران این مملکت را زیر پا میکند تغییر دهد.
اگرچه بعد از پایان رژیم طالبان، زنان افغانستان پیشرفتهایی داشتهاند؛ ازدواجهای اجباری و قبل از وقت هنوز هم از عاجلترین و رایجترین مشکلات جامعهی ما است. در واقع، آمار کمیسیون مستقل حقوق بشردر افغانستان نشان میدهد که درحدود ۶۰-۸۰ درصد ازدواجها در افغانستان اجباری بوده و نزدیک به ۶۰ درصد از دختران قبل از رسیدن به سن شانزده سالگی ازدواج مینمایند. اگر از موضوع حقوق هم بگذریم، آیا زندگی با کسی که روی ما تحمیل شده است، زندگیِ انسانی است؟ آیا دختران ما لایق بهتر از این نیستند؟
بدون شک ازدواج کودکان یک مشکل جهانی است. براساس تحقیقی از سازمان «دختران نه عروسها»، هر سال ۱۵ میلیون دختر قبل از رسیدن به سن هجده سالگی «به شوهر داده میشوند.» به این معناست که هر دو ثانیه یک دختر زیرسن قانونی ازدواج میکند. در عقب این آمار وحشتناک دختران واقعییی مانند ندا هستند و برای بهبود زندگی آنان و جلوگیری از ادامهی این بیعدالتی، همه ما باید بهپا خیزیم.
منبع:اطلاعات روز
انتهای پیام
www.af.shafaqna.com