شفقناافغانستان-
الدعاء للنبی:
اللَّهُمَّ افْسَحْ لَهُ مَفْسَحاً فِی ظِلِّکَ وَ اجْزِهِ مُضَاعَفَاتِ الْخَیْرِ مِنْ فَضْلِکَ. اللَّهُمَّ وَ أَعْلِ عَلَى بِنَاءِ الْبَانِینَ بِنَاءَهُ وَ أَکْرِمْ لَدَیْکَ مَنْزِلَتَهُ وَ أَتْمِمْ لَهُ نُورَهُ وَ اجْزِهِ مِنِ ابْتِعَاثِکَ لَهُ مَقْبُولَ الشَّهَادَهِ مَرْضِیَّ الْمَقَالَهِ ذَا مَنْطِقٍ عَدْلٍ وَ خُطْبَهٍ فَصْلٍ. اللَّهُمَّ اجْمَعْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ فِی بَرْدِ الْعَیْشِ وَ قَرَارِ النِّعْمَهِ وَ مُنَى الشَّهَوَاتِ وَ أَهْوَاءِ اللَّذَّاتِ وَ رَخَاءِ الدَّعَهِ وَ مُنْتَهَى الطُّمَأْنِینَهِ وَ تُحَفِ الْکَرَامَه.
فرهنگ نهج البلاغه
به گزارش شفقنا به نقل از اهل البیت علیهم السلام
افْسَحْ لَهُ: بر او بگستران.
فِى ظِلِّکَ: در سایه نیکى و احسانت. (ظلّ در اصل بمعنى سایه است و در اینجا بمعنى مجازیش بکار رفته).
مُضَاعَفَاتِ الْخَیْرِ: نیکى چندین برابر، انواع نیکى ها.
قَرَارُ النِّعْمَهِ: نعمت ثابت که دائمى باشد و قطع نگردد.
مُنى: جمع «منیه»، آرزوها، خواسته ها.
رَخَاءُ الدَّعَه: زندگى وسیع و آرام
تُحَف: جمع «تحفه»، تحفه ها، ارمغانها.
ترجمه :
اى خداوند، او را در سایه رحمت خود جایى فراخ ده و از فضل خود به فزونى، پاداش خیرش عطا کن. اى خداوند، بنایى را که او بر آورده از هر بنایى فراتر ساز و منزلت او در نزد خود گرامى دار و فروغ دین او در همه جا بگستران و به پاداش این که به رسالتش فرستاده اى شهادتش را پذیرفته دار و سخنش را پسندیده نماى که گفتارش از کژى و ناراستى دور بود، آنسان که حق و باطل را از یکدیگر جدا مى نمود.
بار خدایا، ما و او را در یک زندگى خوش و گوارا، در کنار هم قرار ده، در آنجا که قرارگاه نعمت توست و آرزوى هر خواهنده اى است و هر لذت جویى خواستار آن است.
زندگى، با فراخى نعمت و راحت و نهایت آرامش و آسایش با تحفه هاى کریمانه و نیکو.
شرح : پیام امام امیر المومنین
ما را در سایه او قرارده:
امام(علیه السلام) در این بخش از سخنانش دعاى جامعى در حقّ پیامبر اسلام مى کند و در واقع طرز دعا کردن به آن بزرگوار را به ما مى آموزد و نیز دعاى جامعى براى خود و دوستان و پیروانش مى نماید.
در قسمت اوّل، شش چیز از پیشگاه خداوند بزرگ براى پیغمبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) تقاضا مى کند. نخست این که عرض مى کند: «پروردگارا! جایگاه وسیعى در سایه لطفت براى او بگشاى!» (اللّهُمَّ افْسَحْ(۱) لَهُ مَفْسَحاً فِی ظِلِّکَ).
«ظلّ» [= سایه] در این جا ممکن است معناى کنایى داشته باشد و اشاره به سایه لطف، جُود و بخشش خداوند باشد; و یا به معناى حقیقى، و اشاره به سایه هاى بهشتى در قیامت باشد. چنانکه در حدیث آمده است: «در بهشت درختى است که شخصِ سوارِ بر مرکب، مى تواند در سایه آن یکصد سال راه برود».(۲)
دوم این که عرض مى کند: «خداوندا از فضل و کرمت پاداش مضاعف به او مرحمت کن!» (وَاجْزِهِ مُضَاعَفَاتِ الْخَیْرِ مِنْ فَضْلِکَ).
روشن است که پاداش الهى همیشه به صورت مضاعف و چندین برابر مى باشد چرا که از فضل و کَرمش سرچشمه مى گیرد و برابرى با اَعمال در آن شرط نیست; ولى در اینجا تفاضاى پاداشهاى بیشترى براى آن بزرگوار شده است.
در سومین و چهارمین تقاضا عرضه مى دارد: «خداوندا! کاخ پرشکوه او را از هر بنایى برتر ساز و مقام او را در پیشگاه خود گرامى دار!» (اللّهُمَّ وَ أعْلِ عَلَى بِنَاءِ الْبَانِینَ بِنَاءَهُ، وَ أَکْرِمْ لَدَیْکَ مَنْزِلَتَهُ).
منظور از «بناء» در اینجا یا دین و آیین و مذهب اوست که تفاضا شده بر تمام ادیان جهان پیشى گیرد و یا مقام والاى آن حضرت است، که بر همه تقدّم جوید.
در پنجمین و ششمین تقاضا از خداوند، عرضه مى دارد: «خداوندا! نور او را (در سراسر جهان) کامل گردان! و پاداش رسالتش را پذیرش شهادت (و شفاعت در حقّ امّت) و قبول گفتار او قرارده! (چرا که او) داراى منطق عادلانه و سخنان جدا کننده حقّ از باطل بود» (وَ أَتْمِمْ لَهُ نُورَهُ، وَاجْزِهِ مِنِ ابْتِعَاثِکَ لَهُ مَقْبُولَ الشَّهَادَهِ، وَ مَرْضِىَّ الْمَقَالَهِ، ذَا مَنْطِق عَدْل، وَ خُطْبَه فَصْل).
جالب این که جزاى رسالت پیامبر(صلى الله علیه وآله) در این عبارت شفاعت امّت شمرده شده، چیزى که برکتش به دیگران باز مى گردد و این نهایت کرامت و لطف آن حضرت است و در ضمن به این نکته نیز اشاره شده که شفاعت و گواهى آن حضرت، بى حساب نیست، او همواره گفتارش عادلانه و سخنانش جدا کننده حق از باطل بود، اگر درباره شخص، یا قومى شفاعت کند لیاقت و شایستگى شفاعت را در آنها یافته است و این ناظر به همان چیزى است که در مباحث شفاعت گفته ایم که شفاعت هم، بى حساب نیست، بلکه لیاقتى لازم دارد و به تعبیر دیگر: باید رابطه معنوى میان شفاعت کننده و شفاعت شونده باشد و آنها که تمام پیوندهاى خود را بریده اند، لایق شفاعت نیستند و این همان مقام محمودى است که در قرآن مجید به آن اشاره شده، مى فرماید: «وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَهً لَکَ عَسَى أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَحْمُوداً; پاسى از شب را از خواب برخیز و قرآن (و نماز) بخوان این یک وظیفه اضافى براى توست تا پروردگارت تو را به مقام محمود برساند»(۳).
در آخرین بخش از خطبه، امام دعایى براى خود و دوستانش مى کند و در عبارت کوتاه، برترین نعمت هاى الهى را تقاضا مى نماید، عرض مى کند: «خداوندا! میان ما و آن پیامبر بزرگ(صلى الله علیه وآله) در جایى که زندگانیش خوش و نعمتش جاویدان و آرزوهایش مطلوب و لذّاتش خواستنى است، در کمال آرامش و نهایت اطمینان و توأم با هدایاى پر ارزش، جمع گردان!» (اللَّهُمَّ اجْمَعْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ فِی بَرْدِ الْعَیْشِ وَ قَرَارِ النِّعْمَهِ، وَ مُنَى الشَّهَوَاتِ، وَ أَهْوَاءِ اللَّذَّاتِ، وَ رَخَاءِ الدَّعَهِ(۴)، وَ مُنْتَهَى الطُّمَأْنِینَهِ، وَ تُحَفِ الْکَرَامَهِ).
این اوصاف هفت گانه، اوصاف بهشت برین است که داراى تمام این صفات و برکات مى باشد; آرامش، آسایش، کرامت هاى الهى، لذّات شایسته و نعمت هاى معنوى و مادّى بى نظیر، توأم با جاودانگى در آن جمع است.
* * *
پی نوشت:
۱. «اِفْسَح» از مادّه «فَسْح» (بر وزن فسخ) به معناى مکان وسیع است; و از همین رو این مادّه در مفهوم گسترش دادن، به کار مى رود.
۲. مجمع البیان، جلد ۱۰-۹، صفحه ۲۱۸، ذیل آیه ۳۰ از سوره واقعه.
۳. سوره اسراء، آیه ۷۹.
۴. «دَعَه» از مادّه «وداع» به معناى جدا شدن و رها کردن است و از آنجا که هر گاه انسان چیزى را رها مى کند و بى حرکت و آرام مى ماند، این واژه به معناى آرامش نیز بکار رفته و در خطبه بالا همین معنا اراده شده است.
انتهای پیام
www.af.shafaqna.com