شفقناافغانستان-«برخی در ذهنیتهای پیشینیان، شخصیت شان را گم میکنند و فارغ از شرایط موجود با همان دیدگاهی که از پیشینیان گرفته اند، سیر خودشان را ادامه میدهند، اما آیت الله العظمی سیستانی در مباحث فقهی و اصولی معتقد به نوآوری و عالم به زمان بودن، هستند و در این زمینه اقدامات شایسته ای انجام دادند»
حجت الاسلام و المسلمین حمیدزاده، استاد حوزه و دانشگاه و از وعاظ تهران علاوه بر اینکه به نقش و نگاه جدید و خاص آیت الله سیستانی در پویایی و نوآوری در فقه اشاره می کند، می گوید که امروز آیت الله العظمی سیستانی با یک جامع نگری، اتمام حجتی بر دیگر مراجع شیعه است.
حمید زاده معتقد است: یکسری جاهل و درس نخوانده در گوشه و کنار دکان داری میکنند و جز ایجاد تفرقه از طریق تریبون، از این بلندگو و فضای مجازی استفاده دیگری نمی کنند در صورتی که باید بدون وارد شدن به حاشیهها برای وحدت دنیای اسلام تلاش کنند و در این زمینه از سلوک آیت الله سیستانی الگوبرداری کنند.
حجت الاسلام و المسلمین اکبر حمیدزاده در گفت و گو با شفقنا، ویژگی های شخصیتی حضرت آیت الله العظمی سیستانی را بیان و اظهار کرد: آیتالله العظمی سیستانی حاصل ۵۰ سال درس آیت الله العظمی خویی است؛ ضمن اینکه ایشان از دروس مراجع بزرگوار دیگر نیز در مشهد و قم استفاده کرده اند. مراجع بزرگواری مانند آیت الله العظمی حاج شیخ حسین حلی، آیت الله العظمی حکیم و آیتالله العظمی شاهرودی هم درشکل گیری شخصیت علمی ایشان تاثیرگذاربوده اند، اما بیشترین و خمیرمایه وجود ایشان در حوزه مرجعیت و فقاهت برگرفته از حوزه درس حضرت آیتالله العظمی خویی بوده است. تنها دو شخصیت توانستند از آیت الله خوبی اجازه اجتهاد بگیرند، یکی آیت الله سیستانی و دیگری آیت الله میرزا علی آقای فلسفی تنکابنی بود. ضمن اینکه اجازه اجتهاد مطلق را استاد دیگر ایشان، آیت الله حلی به آیت الله سیستانی دادند و از سایر بزرگان و مجتهدین معاصر خودشان هم اجازات لازمه را داشتند.
آیت الله سیستانی دارای ظرفیت فوق العاده ای در فهم و حلاجی نظریات اساتید خود و دیگر بزرگان است
او ادامه داد: ایت الله محی الدین انواری که یکی از چهرههای موثر و شناخته شده در انقلاب بود، در بازکاوی شخصیت عرصه فقاهت و درایت آیتالله العظمی سیستانی به من میفرمود: من درمحضر آیت الله سالها پیش من محضر آیت العظمی خویی بودم که دیدم یکی از فضلای مقبول درمحضرایشان ایت الله حاج سید علی سیستانی بودند، ایشان علاوه برتلمذ درمحضر والد بزرگوارشان، مراتبی ازدروس حوزوی رابه شکل عالمانه ای در مشهد گذرانده بود و در قم هم از اساتید بزرگوارعصرخودشان بهره گرفتند، مخصوصا در قم در بحثهای خارج فقه و اصول آیت الله العظمی بروجردی شرکت می کرد و برخی بر این باورند که ایشان بسیاری از مهارتهای فقهی و دیدگاههای رجالی و حدیثی را از آیت الله بروجردی و همچنین از دروس مرحوم مغفور آیتالله حجت کوه کمری بهره فراوان بردند؛ زمانی که در قم به عنوان یک شخصیت بزرگ علمی مطرح میشوند، مورد عنایت علامه سیدعلی بهبهانی، عالم بزرگوار اهوازی قرار میگیرند که مرحوم بهبهانی از پیروان مکتب فقهی محقق تهرانی است؛ اما به اندازه ای نبوغ و جوشش علمی در آیت الله سیستانی میبینند که با عناوین والقاب بس بلندی ایشان را مورد خطاب قرارمی دهند. که خود این عناوین از یک عالم بزرگ به یک شخصیت علمی دیگر نشان دهنده جایگاه ستودنی علمی آن شخصیت است. بنابراین آیت الله العظمی سیستانی به اعتبار علمی، شخصیتی است که می تواند ظرفیت لازم برای هرگونه حرکت علمی داشته باشد و به همین دلیل بعد از رحلت آیت الله العظمی خویی مخصوصاً در شرایطی که حزب بعث در عراق به وجود آورده بود، محدودیتهایی برای مطرح شدن حوزه نجف و مرجعیت ایشان وجود داشت، اما حضرت ایشان توانست یک جایگاه ویژهای را به خود اختصاص دهد و یک موقعیت ممتازی را از آن خود کند و همه کارشکنیها و جوسازیهایی که صورت گرفت، نتوانست شخصیت تاثیرگذار علمی ایشان را خنثی کند بلکه هر روز بیش از پیش بر شعاع آفتاب شخصیتی ایشان افزوده شد؛ مخصوصاً زمانی که آیت الله العظمی خویی در میان جمع اطرافیان، روزهایی که در بستر نقاهت افتاده بود به ایشان تصدی امامت جماعت مسجد خضراء را دادند که در واقع محل امامت خود آیت الله خویی بود، این نشان دهنده راه به حوزه علمیه نجف و آیندگان بود که مرجعیت فردا را ازآن طریق تعقیب نمایند واینکه شخصیت علمی فقاهتی پس از ایشان چه کسی میتواند باشد؛ این این تنها ارائه طریق نبود بلکه جویندگان و جستجوگران مرجعیت پس از آیت الله الظعمی خویی را درمسیری قرارداد که به سادگی توانستند راه خودشان راپیدابکنند. طبیعتاً شرایط و اوضاع به گونهای پیش آمد که ایشان هر روز بیشتر و بیشتر توانستند در حوزههای علمی دنیای اسلام و تشیع نفوذ و موقعیت والایی به دست آورند.
آیت الله سیستانی در آسمان فقاهت چون خورشید درخشانی درخشید
استاد حمیدزاده با بیان اینکه با درگذشت آیت الله العظمی خویی در ۸ صفر ۱۴۱۳ هجری گروهی از علمای بزرگوار آن روز آیتالله سیدعلی بهشتی، آیتالله شیخ مرتضی بروجردی و جمع دیگری از فضلا در جهت معرفی و شناساندن آیت الله سیستانی به عنوان مرجعی که پس از آیت الله العظمی خویی میتواند سکان کشتی فقاهت را در دست بگیرد برآمدند، ایشان درادامه سخنانش فرمود با رحلت آیت الله الظعمی سیدعبدالعلی سبزواری در ۲۷ صفر ۱۴۱۴ هجری، مقلدان ایشان در عراق و هم در خارج از کشور به آیت الله سیستانی رفتند؛ پس از درگذشت آیتالله العظمی گلپایگانی در جمادی الثانی ۱۱۴ طبیعتاً تقلید از ایشان شتاب بیشتری به خودش گرفت و همینطور توانست در دنیای اسلام به خوبی نفوذ کند مخصوصا ً با فوت آیت الله العظمی اراکی، آیت الله الظعمی سیدمحمد روحانی و بعضی دیگران مراجع بزرگوار توانست در وسط آسمان فقاهت چون خورشید درخشانی بدرخشد.
موقعیت علمی آیت الله العظمی سیستانی
او به سلوک فقاهتی حضرت آیت الله سیستانی اشاره و اظهار کرد: بدیهی است کسی که استادان بی شماری دیده، می تواند در روشهای مختلف از جمله روشهای تدریسی، اجتهادی، تربیتی، مدیریتی و فقاهتی در حوزههای علمیه یک شخصیت جمع الجمعی داشته باشد به همین دلیل وقتی به نجف برگشتند و به عنوان سکاندار فقاهت مطرح شدند، توانستند اولاً یکی ازغنی ترین حوزههای درسی را شکل دهند و ثانیاً از همه راه و روشهایی که از اساتید خودشان دیده بودند به اشکال مختلف استفاده کنند به عنوان نمونه فقط اشاره میکنم به اینکه ایشان معتقدند در رابطه با مباحث اصولی طبیعتاً پرداختن به پیشینه یک موضوع و یک بحث ماجرای اختلاف احادیث در گذشته و کمشکشهای عقیدتی و فکری که بر عالمان زمان و موقعیتهای اجتماعی آن روز حاکم بود، همه نقش داشته تا بتواند یک چنین عنوان علمی را شکل دهد لذا ایشان وقتی وارد بحث میشوند به طور انتزاعی فقط تعادل و تراجیح را مطرح نمیکنند بلکه تمام جوانب قضیه که به ولادت چنین عنوانی کمک کرده را مورد توجه قرار میدهند.
آیت الله سیستانی در سلوک فقهی نوآوری های بسیاری برای طلاب داشتند
بعضی از مراجع در ذهنیتهای پیشینیان، شخصیت شان را گم میکنند
او ادامه داد: حضرت آیت الله سیستانی هرگز طلاب و فضلا را در پیچ و خم بعضی از مباحث غیر وارد، معطل نمیکنند؛ آن مباحثی که فرسایش فکری و عقلی برای طلاب میآورد و از حوزه درس فارغ میشوند، درحالی که دیگر توان کار، تلاش و فعالیت آن را ندارند، حذف می کنند. آیتالله العظمی سیستانی حساسیت داشتند که از فرصت حضور در جمع فضلا و طلاب بیشترین و بهترین استفاده را داشته باشند، آنچنان که در مجموعه مباحث فقهی و اصولی ایشان و اساساً پرداختن به بحثهای کاربردی در فقه و اصول به چشم میخورد و این که اصول عملیه در زندگی مکلفین، اهمیت فوق العادهای دارند و در راستای چنین اعمال سلیقه و سلوک فقهی توانستند نوآوریهایی هم برای طلاب داشته باشند؛ برخلاف بعضی از اساتید و مراجع بزرگوار که در حوزه درسشان، اول آراء و نظریات دیگران و سپس نظر خود را مطرح میکنند و در نهایت به حواشی میپردازند یعنی از نقد و انتقاد نسبت به پیشینیان استفاده میکنند تا رأی و نظر خودشان را به کرسی بنشانند.
حمیدزاده با بیان اینکه آیت الله الظعمی سیستانی توانستند مطالب خودشان را در قالبهای جدیدی ارائه دهند، گفت: در موضوع استعمال لفظ در چند معنا که اصولیها آن را به عنوان یک گزاره بی ثمر عقلی – فلسفی از نگاه امکان استفاده، به بحث میکشند، آیت الله العظمی سیستانی از نگاه وقوع و عدم وقوع که قوی ترین دلیل امکان است یا از جهت ظهور یا عدم ظهور لفظ در چند معنا مطرح کردند یا در مباحث دیگر فقهی و اصولی نیز ایشان معتقد به نوآوری و به روز بودن و عالم به زمان بودن، هستند؛ به همین جهت وقتی صحبت از مباحث فقهی میآید که ارتباطی با مباحث حقوقی دارد، ایشان با دقت و ریزبینی تمام، مکتبهای حقوقی را هم مورد بحث و بررسی قرار میدهند؛ مثلاً معروف است که وقتی بحثهای علمی خودشان را شروع میکردند، به سراغ سایر مکاتب میرفتند و دیدگاه های مختلف در قم، مشهد و نجف را بررسی می کردند سپس یک بحث جامع تطبیقی را حول محور رأی و نظر استنباطی خودشان مطرح می کردند.
آیت الله سیستانی مباحث فقهی شیعی را حول محور مباحث فقهی اهل سنت مطرح می کنند
حجت الاسلام حمیدزاده ادامه داد: در رابطه با توجه جدی داشتن به فقه اهل سنت، ایشان در حوزههای علمی خود سعی میکردند که حتی مباحث فقهی شیعی را حول محور مباحث فقهی اهل سنت مطرح کنند که در واقع هم اذهان مخاطبین را با فقه فرق اهل سنت آشنا کنند و هم اگر باید مباحث انتقادی در یک حوزه درس مطرح شود برای آن یک فضای مناسبتری باز شود تا مخاطبان بیشتر و بهتر بتوانند در اطراف موضوع مطرح شده، بیاندیشند و فکر کنند؛ در دیگر موضوعات جهان هم همینطور؛ به عنوان مثال در ارتباط با مباحث فقهی و حقوقی در بسیاری از موارد یک تلاقی و حتی یک نوع پیوند وجود دارد که آیت الله سیستانی به سراغ قانون اساسی عراق، مصر و فرانسه رفتند و نه تنها در یک موضوع سیاسی بلکه در مباحث بیع و خیارات و امثال اینها بررسی کردند که سایر کشورها در این روابط چه قانونی دارند. ایشان از همه این بررسی و یافته ها استفاده کردند و در پرتو یک چنین نگاه محققانهای سعی کردند یک بحث تحقیقی و تطبیقی مقبولی را به مخاطبان خودشان ارائه دهند. ضمن اینکه ایشان یک نوپردازیهایی در مباحثشان داشتند که بعضی از بزرگوارانی که استفادهای از محضر درسی شان میکردند، برای من میگفتند که از محضر دیگر اساتید نتوانستند این بهرههای علمی را به ویژه در مباحث و مسائل مستحدثه بهره مند شوند. به عنوان مثال در خصوص قاعده تزاحم که فقها و اصولیین آن را به عنوان یک قاعده عقلی و عقلایی صرف مطرح میکنند، ایشان تحت عنوان اضطرار، این قاعده را مطرح میکند که هم شرعی و هم عقلی است؛ آنچنان که میتواند در ابعاد مختلفی جوابگوی اهل علم و اندیشمندان فقهی و اصولی باشد و این تعبیر یعنی تعبیر تزاحم به اضطرار طبیعتاً مستندات خاص خودش را در مباحث ایشان دارد.
در دیدگاه آیت الله سیستانی ولادت دیگری در فقاهت و مرجعیت، مشاهده می شود
او با اشاره به اینکه در مباحث اجتماعی آیت الله سیستانی یک مجتهد و مرجع بزرگواری است، فرمود آیت الله سیستانی از مجموعه مسائل و مباحث سنتی حوزه فقاهت استفاده میکند سپس خود را در عصر و زمانی میبیند که باید بتواند با دنیای اینترنت و فضای مجازی و مسائل و مباحث به روز مکلفین نیز روبه رو کند، در نتیجه در دیدگاه ایشان نسبت به فقاهت و مرجعیت، ولادت دیگری مشاهده می شود که خود از جهات و ابعاد مختلفی قابل بررسی است؛ در واقع ایشان در سلوک فقهی و فقاهتی خودشان توانستند به عنوان مرجعیتی جلوه کنند که ضعفهای بسیاری از دروس حوزوی را کنار بگذارند و از فرصت حضور طلاب در حوزههای درسی بیشتر استفاده کنند و آن مباحثی را که امروز موضوعیت ندارد هم در فقه و هم در اصول به حاشیه برانند و مسائل و مباحث متنی که ارتباط مستقیمی با زندگی مکلفین دارد را در مباحث درسی و حوزوی خودشان بگنجانند.
شخصیت آیت الله العظمی سیستانی عین تفقه در دین برای دیگر دین باوران و دین شناسان دین باور تلقی میشود
استاد حمیدزاده در مورد ارتباط آیت الله سیستانی به عنوان زعیم حوزه علمیه نجف اشرف با مراجع تقلید شیعیان و اهل سنت به خصوص الازهر، اظهار کرد: ارتباط ایشان با نوع مراجع و حتی با جامعه الازهر به گونهای است که امروز یکی از معتبرترین و محترم ترین مراجع در منظر دیگر مراجع و دانشگاه الازهر است. طبیعتاً آن جامع نگری که خود اسلام به یک مسلمان اهل تفقه میآموزد، آیت الله سیستانی را به این جایگاه رساند و ایشان توانستند این مراحل را به زیبایی طی کنند بدیهی است که انتظاری جز این نیست که شخصیتی مانند شخصیت آیت الله العظمی سیستانی عین تفقه در دین برای دیگر دین باوران و دین شناسان دین باور تلقی میشود.
بعضی در ذهنیتهای پیشینیان، شخصیت شان را گم میکنند
حمیدزاده به دلایل احترام بسیار آیت الله سیستانی در میان مسلمانان اشاره و اظهار کرد: متاسفانه بعضی مراجع در ذهنیتهای پیشینیان، شخصیت شان را گم میکنند و فارغ از شرایط موجود با همان دیدگاهی که از پیشینیان گرفته اند، سیر خودشان را ادامه میدهند، اما آیت الله العظمی سیستانی توانسته است در حوزهای نشو و نما کند که حاکمیت بعث و صدامیان بر آن سایه افکنده بودند و نحلههای مختلف و آراء و عقاید گوناگونی در حول اطراف حوزه نجف وجود داشت، گام های جدیدی بردارند. به اعتقاد من آیتالله العظمی سیستانی راه و روشی را در پیش گرفتند که ما در سلوک علیابن ابیطالب میبینیم؛ علیابن ابیطالب (ع) ۲۵ سال خانهنشین شد، اما هیچ درگیری با خلفا پیدا نکرد بلکه اشکالات و اشتباهات آنها را برطرف میکرد و آنها هم نهایت ادب و احترام را به علیابن ابیطالب می گذاشتند، نهج البلاغه سند استواری در اثبات این معناست.
حضور مرجعی به جز آیت الله سیستانی در عراق نه تنها این کشور بلکه دنیای اسلام را به خاک و خون می کشید
او سلوک آیت الله العظمی سیستانی با اهل سنت را برگرفته از روش و منش ائمه دانست و اظهار کرد: اگر مرجع دیگری به جای آیتالله سیستانی در عراق بود و اقدامات و حرکتهای افراطیون، سلفی ها، وهابی ها، داعشیها و امثال اینها را به عنوان اهل سنت مورد بررسی اجمالی قرار میداد و یک فتوای احساساتی در این رابطه صادر میکرد، نه تنها تمام عراق بلکه همه دنیای اسلام آتش و خون می شد یعنی جنگ فرقهای و مذهبی که خواست استکبار جهانی و امپرالیسم بین المللی است، دنیای اسلام را در مینوردید، نه از اسلام چیزی میماند و نه ازشیعه و سنی، اما آیت الله سیستانی در برابر اقداماتی که بعضی از جریانات اهل سنت بر علیه شیعه و در مساجد اهل شیعه در حسینیهها و در اجماعاتشان انجام دادند، همه را امر به صبر و سکوت کرد؛ همان صبر و سکوتی که علی(ع) در نهج البلاغه دارد «فَصَبَرْتُ وفی العین قضی وَفِی الْعَیْنِ وَفِی الْحَلْقِ شَجًا وأَرَى تُرَاثِی نَهْباً؛ صبر کسی که انگار خار در چشمش افتاده و استخوان در گلویش گیر کرده است. درحالی که می بیند درروزروشن حقشان پامال می گردد.
آیت الله سیستانی اتمام حجتی بر دیگران
خطیب نام آشنا ادامه داد: به اعتقاد من امروز آیت الله العظمی سیستانی با یک جامع نگری، اتمام حجتی بر دیگران است. راه صیانت از اسلام و تشیع و راه حفاظت از حوزههای شیعی و جوامع شیعی در دنیای امروز در پرتو دعوت به همدلی و وحدت بین فرق اسلامی امکان پذیر است و غیر از آن همان چیزی است که شیاطین سیاسی دنیا می خواهند. امام باقرمی فرمود صاحب مئاه ولاتعادواحدا با صد نفر دوستی کن اما با یک نفره دشمنی مکن! دشمن تراشی هم کار ساده ایست و هم هنر نیست، هنر در جذب و ایجاد فضای رویش بیشتر است.
برای وحدت میان شیعه و سنی دکترین یا فلسفه سیاسی آیت الله العظمی سیستانی کارآمدترین فلسفه است
او در پاسخ به اینکه با توجه به شرایط فعلی آینده مرجعیت در عراق و به طور کلی شیعه را چگونه می بینید؟ گفت: اگر آیت الله العظمی سیستانی نبود، امروز عراق این وضع را نداشت؛ همان کسانی که در سوریه نا امنی ایجاد کردندو در عراق نیز امنیت را دچار اختلال کردند و تلاش دارند درایران وهرجای دیگر نیزناامنی ایجادکنندچشم دیدن همدلی ووحدت بین شیعه وسنی راندارند به اعتقاد من آیت الله العظمی سیستانی لنگر سکون، آرامش و امنیت در عراق و در دنیای اسلام است؛ اگر مراجع بزرگوار دیگر واقعاً علاقمند به سرنوشت اسلام و تشیع هستند باید تعامل و گفتمانشان را با دانشگاه الازهر و مراکز علمی دنیای اسلام در پرتو سازمان ارتباطات اسلامی برقرار و نشستهای علمی، اجتماعی، سیاسی برگزار کنند و در کم کردن این فاصلهها کوشش نمایند؛ به نظر من در این رابطه دکترین یا فلسفه سیاسی آیت الله العظمی سیستانی جوابگوترین فلسفهای است که میتواند کارآمد باشد.
او افزود: گرچه امروز در عربستان سعودی، نوعی سبک سری و بی تدبیری به چشم می خورد و مدیرانشان بد عمل می کنند و رفتار احساسی، نادرست و بچه گانهای در بسیاری از موارد نشان می دهند، اما همین مسایل را هم باید با بهره وری از اخلاق و گفتمانهای اسلامی در نشستهایی به دور از جنجالهای بین المللی دنبال و حل کنند. من امیدوارم مراجع بزرگوار که خدای متعال سایه همه آنها را بر سر دنیای اسلام مستدام بدارد و رهبری معظم انقلاب که تاکید به همدلی همه اقوام وفرق اسلامی دارند حتی بعضی علمای بزرگ اهل سنت که نگرش عالمانه، آگاهانه، علمی، اخلاقی به مصالح دنیای اسلام دارند، یک محور استوار وحدت و یکپارچگی مانند آیتالله العظمی سیستانی به شایستگی استفاده کنند تا بتوانند در رفع بعضی از مخاصمات که جاهلان و نابخردان به آن دامن زده اند، موثر واقع شوند.
استاد حمیدزاده در پاسخ به اینکه با توجه به شرایط فعلی نجف اشرف و سلوک آیت الله سیستانی می توان گفت که با نجف جدیدی مواجه هستیم؟ گفت: آینده عراق با مرجعیت آیت الله العظمی سیستانی پایه گذاری شده یعنی مراجع بعدی هم که در عراق نشر و نما خواهند کرد بدیهی است که اگر عراق، و حوزهی علمیه را می خواهند و دنیای اسلام توام با امن و سلامی را انتظار میکشند، راه و روش آنها باید همان راه و روشی باشد که آیتالله العظمی سیستانی پیش پایشان گذاشته و اگر غیر از این باشند، گرفتار مخاصمات و درگیریهایی می شوند که متاسفانه امروز در بخشهایی از دنیای اسلام مشاهده میشود.
او تأکید کرد: علمای دنیای اسلام باید با بهرهوری از قرآن کریم و آیات کتاب خدا و متن دین و بدون وارد شدن به حاشیهها برای وحدت دنیای اسلام تلاش کنند و توجه داشته باشند که امروز شرق و غرب، عالم جریانات صهیونیستی، امپریالیسمی و جریاناتی که توسط امپریالیسم و صهیونیسم جهانی به وجود آمدند مانند همین گروههای تکفیری که نه برایشان شیعه مطرح است نه سنی؛ از عنوان اسلام سو استفاده کردند وبه نام دین بازار بی دینی را رونق بخشیدندو امروز سکان داران امنیت دنیای اسلام مراجع بزرگوار فرهیختهای هستند که شرایط را درک کنند و حجتی برای دیگران باشند و به دور از تعصبات با بهره وری از متون زندهای که از امامین حضرت صادق و باقر (ع) به ما رسیده و دیگر ائمه بزرگوار رفتار کنند. اینکه در زمان آیت الله العظمی بروجردی یک مرجع توانست با جامعه الازهر به تفاهم دست یابد و کرسی فقه شیعی یا فقه جعفری را در دانشگاه الازهر مصر مستقرنماید؛ نشان میدهد، باز هم شدنی است. اینکه آیت الله سیستانی توانستند با موفقیت و سرفرازی از ارزشهای دیانتی دنیای اسلام در پرتو واعتصموا بحبل الله جمیعاً حراست و حفاظت کنند، نشان میدهد، شدنی است. ما باید جاهلان را کنار بگذاریم.
او در پایان نسبت به تفرقه افکنی از طریق تریبون ها انتقاد کرد و گفت: متاسفانه یکسری افراد نه ذاکر بلکه کسانی که تحت این عنوان اهانت و امثال اینها تنها در جلسات بازار گرمی میکنند در حالی که در حوزه مداحی و ستایش گری اهل بیت علیهم السلام میتوانند از اشعار استوار و سرودههای بنیادین، اعتقادی و اخلاقی به زیبایی استفاده نمایند. از سوی دیگر یکسری جاهل و درس نخوانده در گوشه و کنار دکان داری میکند و جز ایجاد تفرقه از طریق تریبون، از این بلندگو و فضای مجازی استفاده دیگری نمی کنند در حقیقت نانشان در این است که طرف مقابل را هتک کنند یا حکم تکفیر طرف دیگر را صادر کنند! ما آبروی اسلام را با چنین مسلمانهایی بردیم؛ اگر کسی میخواهد اسلام و نگاه اسلام را به اتحاد امت اسلامی ببیند، باید از سلوک آیت الله العظمی بروجردی و آیت الله امام موسی صدر در گذشته و سلوک آیتالله سیستانی در امروز الگوبرداری کنند. وشرح صدر لازم رابرای نشان ظرفیت فراگیر اسلام داشته باشند. امروز با همه نگرانی ها یی که از شیطنتهای دشمنان وجود دارد امنیت موجود در ایران مرهون همدلی و وحدت و هوشمندی مسئولین و رهبری معزز می باشد که امید است پیوسته از پشتوانه بی دریغ خداوندی برخوردار باشد.
انتهای پیام
www.af.shafaqna.com