شفقنا افغانستان_اعتراضات گستره ی مردمی به خاطر تغییر مسیربرق 500 کیلو ولت ترکمنستان از هشت ماه پیش شروع شد و با برپایی چندین تظاهرات میلیونی در پایتخت و اکثر شهرهای افغانستان ادامه پیدا کرد،اعتراضات مردم به دلیل بی عدالتی، تبغیض سیستماتیک حکومتی و فساد اداری گسترده در افغانستان صورت گرفت.
به گزارش شفقنا افغانستان به نقل از کمیته شورای عالی جنبش مردمی امروز شنبه (20 قوس) کنفرانسی تحت عنوان “جنبش روشنایی و چشم انداز فعالیت های مدنی در افغانستان”با حضور بزرگان و حضورنماینده های کشورهای خارجی در کابل بر گزار شد.
سران جنبش روشنایی در این نشست خاطر نشان کردند که مردم از سیاستهای لجبازانه دولت به تنگ آمده و اگر دولت دست از این سیاستها بر ندارد، سرنگون خواهد شد.
متن کامل سخنرانی دکتر جعفر مهدوی نماینده پارلمان ، از اعضای کمیته مرکزی شورای جنبش روشنایی که در کنفرانس امروز ایراد نمودند؛
بسم الله الرحمن الرحیم
خانم ها و آقایان!
حضور همه شما سروران ارجمند را در کنفرانسی که از سوی «شورای عالی مردمی جنبش روشنایی» برگزار شده است، خیرمقدم گفته و امیدوارم در این فرصت محدود با ابعاد و زوایای تئوریک و انضمامی داعیه دادخواهانه «جنبش روشنایی» که با استفاده از زیباترین جلوه های مدنی در افغانستان و سراسر جهان پیگیری شده و خواهد شد، آشنا شوید.
دنیای مدرن امروز در ابعاد گوناگون مدیون جنبشهای اجتماعی است و بخش قابل توجهی از بسامان شدن نظامهای سیاسی و اجتماعی متاثر از جنبشهای اجتماعی می باشد. جنبشهای اجتماعی حول محور مسائل و پرسش های اساسی جامعه و نظام های سیاسی و بگونه ای خودجوش شکل می گیرد.
جنبشاجتماعی، هرگونه کوشش جمعی برای پیشبرد منافع مشترک یا تأمین هدف مشترک از طریق عمل جمعی خارج از حوزهی نهادهای رسمی است. جوامع مختلف، به اقتضای نوع و جنس بحران های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و هویتی، اهداف و سبک و سیاق رسیدن به اهداف؛ مدل های گوناگونی از جنبش های اجتماعی را تجربه کرده اند.
«دیوید آبرل» بر همین اساس در یک دسته بندی کلی جنبش های اجتماعی را به چهار دسته تقسیم بندی کرده است:
- جنبش های اجتماعی دگرگون ساز که معطوف به رویکردهای انقلابی و خشونت آمیز است؛
- جنبش های اجتماعی اصلاح طلب که معطوف به مبارزه با انواع تبعیض و بی عدالتی و غالبا مسالمت آمیز است؛
- جنبش های رستگاری بخش که رسالت شان را تغییر در هنجارهای اجتماعی از آدرس ایدئولوژی می دانند؛
- و جنبش های تغییر دهنده که معطوف به تغییرات و اصلاحات جزئی در بخشی از جامعه است.
اکنون با توجه به آنچه آمد به طور مختصر و گذرا به بررسی «جنبش روشنایی» در بسترهای سیاسی و اجتماعی موجود افغانستان و چگونگی برخورد حکومت با این جنبش می پردازیم.
چرایی شکل گیری جنبش روشنایی
در چهار مقطع تاریخی ابتدای حکومت امیر امان الله خان، هفت سال صدارت شاه محمود خان، دهه دموکراسی و مقطع تاریخی پس از کنفرانس بن، تلاش های مبارزان دموکرات برای حاکمیت مردم سالاری همواره قربانی استبداد و انحصارطلبی شده و تاکنون سنت سیاسی در افغانستان، مبتنی بر انحصار، استبداد و تبعیض بوده است. متأسفانه نوک پیکان این روند شوم و سنت سیّئه همواره مردم هزاره را به عنوان کتله کلانی از شهروندان این سرزمین هدف گرفته است. امیر عبدالرحمن در قرن هجدهم بیش از 60 فیصد از جمعیت هزاره را قربانی کرد و باقیماندگان را هم نه تنها از تمام امتیازات شهروندی و حقوق مدنی محروم نمود بلکه زنان و مردان هزاره تا زمان لغو فرمان توسط امیر امان الله خان به عنوان برده در بازارهای هند و آسیای میانه به فروش رفتند. دستاورد حکومت کمونیستی برای هزاره ها همانند سایر مردم این سرزمین جز تباهی بیشتر و قتل و کشتار سران و رهبران دینی و متنفذان مردمی نبود. حکومت مجاهدین نیز که مردم هزاره برای تحقق و تشکیل آن، در کنار سایر مردمان این کشور رنج چهارده سال جهاد، آوارگی و کشتار را به دوش کشیده بودند، برای آنها هدیه ای جز قتل عام افشار و ویرانی و نسل کشی نداشت. آدرس امارت اسلامی طالبان نیز برای هزاره ها چیزی جز «گورستان» نبود و مردم هزاره بدترین روزگار خود را در یک قرن اخیر در دوره طالبان از سر گذراندند و چندین دوره قتل عام و کشتار دسته جمعی را در هزاره جات و شمال کشور تجربه کردند.
در چهارده سال اخیر اما به لطف توجه جامعه جهانی، تحولات و تغییرات نسبتا چشم گیری در مناسبات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه افغانستان رقم خورد. قانون اساسی جدیدی که در آن حقوق شهروندی تمام شهروندان این سرزمین بدون توجه به نژاد، مذهب و نوع اندیشه شان، به رسمت شناخته شده بود، تدوین شده و مبنای دولت داری در افغانستان قرار گرفت.
حضور و مشارکت هزاره ها در این دوره در تمام فرایندهای دموکراتیک پرشور، میلیونی و ستودنی بود اما آنان هرگز بازخورد این حضور و مشارکت را در زندگی شان ندیدند. هرچند بطور سمبلیک چند چهره هزارگی در معاونت ریاست جمهوری و یا یکی دو وزارتخانه آورده شدند اما عملا نوع نگاه رهبران سیاسی حاکم نسبت به هزاره ها تغییر نکرد و این قوم همواره از انواع و اشکال تبعیض سیستماتیک رنج برده اند.
رئیس جمهور غنی به عنوان یک فرد تحصیلکرده در دوره انتخابات ریاست جمهوری؛ با شعارهایی همچون «هیچ افغانی از افغان دیگر کمتر و یا بیشتر نیست.» و یا «زندان جغرافیای افغانستان مرکزی(هزارجات) را خواهم شکست» بیشتر نیروهای جوان و تحصیکرده هزاره را امیدوار و بر محور خود جمع کرد. زیرا این شعارها دقیقا دغدغه انسان هزاره و رؤیای نسل جوان و تحصیلکرده این قوم برای تحقق عدالت اجتماعی و رسیدن به حقوق شهروندی برابر با دیگر اقوام را هدف گرفته بود. اما «اشرف غنی احمدزی» پس از رسیدن به مقام ریاست جمهوری؛ همزمان با آنکه خود را «محمد اشرف غنی» خوانده و لقب «احمدزی» که وی را منتسب به قبیله ای از نژاد خاص می نمود، از نامش حذف کرد، در حوزه سیاست نیز عملا به حذف اقوام دیگر به ویژه هزاره ها از گردونه سیاست و اعمال تبعیض سیستماتیک علیه آنان در تمام ادارات دولتی منجمله ریاست جمهوری مبادرت ورزید.
«جنبش تبسم» که به منظور دادخواهی برای «شکریه تبسم» دختر نه ساله هزاره و خانواده اش که از سوی تروریست ها سر بریده شده بودند، با مشارکت بیش از یک میلیون نفر از تمام اقوام و اقشار مختلف افغانستان در کابل و بسیاری از ولایت های کشور شکل گرفت؛ هرچند به عنوان یک حرکت مدنی نقطه عطفی در مبارزات مدنی جهان و بخصوص افغانستان به ثبت رسیده و ستون های ارگ را لرزاند اما پاسخ شایسته و مسئولانه ای از سوی حکومت به ویژه شخص رئیس جمهور دریافت نکرد.
برعکس حکومت وحدت ملی در یک اقدام تبعیض آمیز و مغایر با ارزش های قانون اساسی، در یازدهم ثور سال روان شمسی در یک مصوبه غیرعادلانه و برخلاف نظر کاملا تخنیکی کمپنی آلمانی فیشنر، مسیر لین برق 500 کیلوولت ترکمنستان را از مسیر بامیان-میدان وردک به سالنگ تغییر داد. این مصوبه غیر عادلانه و تبعیض آمیز و سپس اصرار حکومت بر آن، آغاز شکل گیری جنبش اجتماعی ای بود به نام «جنبش روشنایی»!
خانم ها و آقایان!
«جنبشروشنایی» با تأکید بر اصول مندرج قانون اساسی افغانستان مانند «انکشاف متوازن» و برجسته ساختن مزیتهای تخنیکی، محیطزیستی، اقتصادی و امنیتی انتقال لین برق 500 کیلوولت از مسیر بامیان- میدان وردک، شکل گرفت و به یک حرکت ملی فراگیر تبدیل شده است.
به دیگر سخن، «جنبشروشنایی» با این پرسش شروع شد که چرا مسیر برق ۵۰۰ کیلوولت ترکمنستان برخلاف نقشهی کمپنی آلمانی فیشنر از بامیان- میدانوردک به سالنگ تغییر داده شد؟ عبارت ساده اما پرمفهوم «درد ما برق نیست، فرق است» که معطوف به مبارزه با هرگونه تبعیض و بی عدالتی است، در مدت کوتاهی توانست با روان اجتماعی هر انسان آزاده و عدالتخواهی ارتباط گرفته و موج عظیمی از مردم را به به جاده ها بیاورد. بدین ترتیب «جنبش روشنایی» به یک حرکت ملی گسترده تبدیل شد که امواج آن سراسر جهان از استرالیا تا آمریکا و از روسیه تا جنوبی ترین نقاط اروپا را درنوردید.
اهداف جنبش روشنایی
خانم ها و آقایان!
هر جنبشی نیازمند تعریف هدف/هدفهایی مشخص با چشمانداز زمانیِ تحققِ کوتاهمدت، میانمدت و درازمدت است. هرچند هدف فوری و کوتاهمدت «جنبش روشنایی» در چارچوب پارادایم انکشاف متوازن و برابری فرصت های شهروندی، انتقال خط برق ۵۰۰ کیلوولت ترکمنستان از مسیر بامیان – میدان وردک، مشخص شده و پیگیری می گردد؛ اما تردیدی وجود ندارد که هدف بنیادین «جنبش روشنایی»، چیزی جز تحقق «عدالت اجتماعی» و «نفی تبعیض» در همه عرصه های حیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نیست.
این مهم را می توان از شعارهایی که تظاهرکنندگان و قربانیان دوم اسد در دهمزنگ بر پیشانی و کف دست های خود نوشته و یا از کاغذها و پلاکارت هایی که پس از انفجار با خون شان رنگین شده و بر زمین افتاده بودند، به خوبی درک کرد. «نه به تبعیض!»، «درد ما برق نیست، درد ما فرق است!»، «تبعیض سیستماتیک، نه!» و…. شعارهایی بودند که تظاهرکنندگان دوم اسد «جنبش روشنایی» در پای آن جان دادند.
بدین ترتیب تا زمانیکه تاریکی تبعیض، استبداد و انحصار به هرشکل آن در جامعه سایه گستر باشد، چراغ «جنبش روشنایی» نیز روشن خواهد ماند.
روش مبارزاتی جنبش روشنایی
فعالیت های «جنبش روشنایی» از آغاز پیدایش تاکنون گواه این حقیقت است که «جنبش روشنایی» یک جنبش اصلاحی «خشونت پرهیز» بوده و به هیچ روی به «خشونت» به عنوان ابزار رسیدن به اهداف خود نمی اندیشد. مظاهره مدنی در افغانستان و سراسر جهان، توفان تویتری، نوشتن مقالات در روزنامه های داخلی و خارجی و فضای مجازی، کامنت گذاری در صفحه فیسبوک ارگ، سخنرانی و… تنها ابزارهای مبارزاتی «جنبش روشنایی» را تاکنون تشکیل داده اند.
روش مبارزاتی «جنبش روشنایی» با توجه به نام آن طبیعتا صلح آمیز بوده و ابزار پیگیری مطالبات آن فعالیت های مدنی بدون «خشونت» است. «جنبش روشنایی» در روش مبارزاتی خود به الگوهای مدنی و مسالمت آمیز مبارزانی چون گاندی، لوترکینگ و ماندلا نظر دارد.
هرچند پس از حادثه تلخ دوم اسد که نزدیک به 500 تن از نزدیک ترین یاران مان شهید و مجروح شدند و بیم آن می رفت که پایتخت با واکنش خشونت آمیز دهها هزار تن از اعضا و هواداران «جنبش روشنایی» روبرو شود اما «شورای عالی مردمی جنبش روشنایی» با درک این مهم که تحقق مطالبات مدنی با روش های غیر مدنی هزینه های سنگین انسانی در پی داشته و اساسا با روح مبارزات مدنی مغایرت دارد، تا امروز هرگز به شیوه های خشونت آمیز روی نیاورده است، ولی باتوجه به نوع واکنش حکومت در برابر مطالبات بر حق «جنبش روشنایی»، این نکته را باید اذعان داشت که «جنبش روشنایی» نمی تواند تا ابد رویکرد مدنی تمامی اعضا و هوادران خود را تضمین نماید.
اما آنچه را که می خواهم با اطمینان برای سران حکومت خاطرنشان نمایم، این است که اگر لین برق 500 کیلوولت از مسیر اصلی آن یعنی بامیان – میدان وردک عبور نکند، از هیچ مسیر دیگری نیز عبور نخواهد کرد.
واکنش حکومت در برابر جنبش روشنایی
خانم ها و آقایان!
تاکنون واکنش حکومت در برابر «جنبش روشنایی» کاملا نفاق افکنانه و خصمانه بوده و حکومت به جای تعامل و پاسخگویی در برابر مطالبات دادخواهانه بخش قابل توجهی از شهروندانش که با استفاده از شیوه کاملا مدنی اعتراض شان را مطرح کرده اند از همه ابزارهایی چون انفجار، خشونت، تفرقه اندازی، شعله ور ساختن حساسیت های قومی، ارعاب، تهدید، اتهام زنی(جاسوسی) و دوسیه سازی استفاده است. به عنوان مثال نخستین واکنش حکومت در برابر مطالبات «جنبش روشنایی» ایجاد یک کمیسیون فرمایشی مرکب از مأموران حکومت بود که بر مصوبه غیرعادلانه یازدهم ثور حکومت صحه گذاشت. سپس حکومت برای وقت کشی، به تبادله هیأت های مذاکره کننده با «جنبش روشنایی» پرداخته و «شورای عالمی مردمی جنبش روشنایی» نیز اعلام کرد که در واکنش به فرصت سوزی و اقدامات غیر مسئولانه حکومت تظاهرات مدنی دیگری را در دوم اسد سامان خواهد داد.
دوم اسد فرا رسید و دهها هزار تن از مردم عدالتخواه به جاده ها ریختند، به اندک سربازان حاضر در جاده ها گل دادند، سرک ها را پاک کردند اما در دهمزنگ مانند بیست و هفتم ثور بازهم با مانع کانتینری حکومت روبرو شدند. علیرغم تضمین صدفیصد امنیت مظاهره از سوی مسئولین امنیتی، انفجار رخ داد و مظاهره کنندگان پاسخ گل را با گلوله دریافتند و 500 شهید و زخمی برجای ماند. «جنبش روشنایی» به صراحت حلقه خاصی در درون ارگ را متهم ردیف اول این فاجعه هولناک می داند.
پس از رسیدگی به مجروحان حادثه و تدفین درخور شأن شهدای «میدان روشنایی» در «تپه شهدا»، «جنبش روشنایی» بار دیگر مردم و هواداران خود را برای مظاهره در ششم میزان فراخواند اما این تظاهرات به درخواست سازمان ملل متحد و کمیسیون مستقل حقوق بشر برای میانجیگری میان حکومت و «جنبش روشنایی» به تعویق افتاد. حکومت اما بازهم به جای تن دادن به مطالبه شهروندان خود به همان ابزارهای کهنه و نخ نمای گذشته روی آورد و به جای حضور بر میز مذاکره از پاسخ منطقی و عقلانی به مردم طفره رفته و تاکنون نیز بر همان سیاق فریب و نیرنگ اصرار دارد.
خانم ها و آقایان!
باید خاطر نشان سازم که اقدامات خصمانه و فریبکارانه حکومت علیه «جنبش روشنایی» نه تنها نمی تواند، چراغ روشنایی را خاموش کند بلکه صدای «جنبش روشنایی» رساتر و فراگیرتر از گذشته، اکنون تمام عدالتخواهان از سراسر کشور را با خود همراه کرده است. برگزاری مراسم اولین سالگرد «تبسم» در بیست و یکم عقرب از سوی «جنبش روشنایی» و حضور پرشور اقوام با هم برادر افغانستان در آن مراسم و صدور بیانیه های اعلام حمایت از داعیه عدالتخواهانه «جنبش روشنایی» و مشارکت شخصیت های سیاسی اقوام باهم برادر افغانستان، بیانگر این واقعیت است که حکومت در خفه کردن صدای عدالتخواهی «جنبش روشنایی» ناکام مانده است.
هشدار می دهم که اصرار حکومت بر موضع خصمانه علیه دادخواهی بخش بزرگی از شهروندان کشور و تأکید بر سیاست تبعیض سیستماتیک و توسل به روش های ترور، ارعاب، اتهام زنی و دوسیه سازی نه تنها گرهی از مشکلات کشور را نخواهد گشود بلکه سرانجام ابتکار عمل را به دست نیروهایی خواهد سپرد که بعید می دانم سبک و سیاق آنها برای دادخواهی، مدنی و مسالمت آمیز باشد. بعید نمی دانم که فاز جدیدی از جنگ و خشونت در بخش های مختلف کشور آغاز شده و علاوه به سقوط این حکومت پوشالی؛ ارزش ها و دستاوردهای مردم افغانستان و جامعه جهانی نیز با خطر جدی مواجه خواهد شد.
از حوصله همه شما سروران، جهانی سپاس.
تشکر
علاوه برسخنرانی آقای دکتر جعفر مهدوی سخنرانان امروز آقای محمد جواد سلطانی استاد و پژوهشگر علوم اجتماعی، انور الحق احدی، رییس جبهه نوین،داکتر دادفر رنگین اسپنتا: مشاور پیشین امنیت ملی نیز سخنرانی نمودند.
- محمد جواد سلطانی، از اعضای جنبش روشنایی نیز در این باره گفت: قدرت در افغانستان بر اساس استبداد تاریخی تقسیم شده است و این مشکل سبب گردیده که هر روز فاصله بین حکومت و ملت افزایش پیدا کند.
آقای سلطانی گفت: جنبش برای مبارزه با شکافی که بین ساختار حقوقی و حقیقی به وجود آمده بود، شکل گرفته است.
او تاکید کرد که جامعه امروز، جامعه صد سال قبل نیست که هر کس هر کاری را که دلش خواست انجام دهد و دیگران نیز خاموشی اختیار کنند.
- در همین حال انور الحق احدی، رییس جبهه نوین که در این نشست حضور داشت، حرکت حکومت در برابر جنبش روشنایی را جنایتکارانه عنوان کرد.
احدی با بیان اینکه فعالیت های مدنی در صورتی تاثیری گذاری دارد که فرا قومی باشد افزود در حال حاضر در جنبش روشنایی به دلیل انچه که آنان می گویند تبعیض سیستماتیک علیه هزاره ها- شکل گرفته است.
- داکتر دادفر رنگین اسپنتا: مشاور پیشین امنیت ملی در این کنفراس نیز “جنبش روشنایی” را محصول دموکراسی نوپای در افغانستان عنوان کرد و افزود که باید به خواسته های این جنبش احترام گذاشته شود.
مشاور پیشین امنیت ملی؛ حمله بر اعتراض کنندگان جنبش روشنایی در ۲ اسد را کم کاری حکومت عنوان کرد و افزود که ارایه هیچ توجیهی قابل پذیرش نیست.
وی همچنین در گوشه ای از سخنان خود وضعیت کنونی کشور را نگران کننده عنوان کرد و افزود که قبل از ایجاد حکومت وحدت ملی، افغانستان نقطه ای برای وحدت و یکپارچگی دولتها و قدرتهای جهان بود؛ اما امروز این کشور نقطه اختلاف قدرتها شده است.
مشاور پیشین امنیت ملی اظهار داشت: افغانستان در یک وضعیت حساس قرار دارد و حکومت باید مواظب هر اقدام خود باشد.
اسپنتا تصریح کرد: سه قوه دولت افغانستان نامشروع اند و برای اصلاح این نظام غیر دموکراتیک و غیر مشروع نیاز به یک جنبش همه شمول است که در آن همه اقوام افغانستان حضور داشته باشند.
وی افزود: حکومت نامشروع سبب افزایش ناامنی و ظهور گروه داعش در مدت دو سال اخیر شده است.
وی تاکید کرد : دولت، گروه تروریستی داعش را بزرگنمایی می کند؛ در حالیکه آنان ملیشه های پاکستانی اند که به کشور ما آمده اند.
انتهای پیام
www.af.shafaqna.com