شفقناافغانستان- رسول خدا(صلیاللهعلیه وآآله) بردبار، شجاع، عادل و پاک دامن بود. درهم و دیناری، شب نزد او نمیماند، مگر آنکه آن را به نیازمند میرساند.[۴] از همه باحیاتر بود، به چهره کسی خیره نمیشد؛ دعوت آزاد و برده را میپذیرفت؛ از خوردن غذای حلال خودداری نمینمود؛ در وقت غذا خوردن تکیه نمیداد؛ روی سفره نمینشست؛ بر هر چه حاضر بود مانند اسب، الاغ، شتر و استر سوار میشد و بر پشت مرکب خود برده و غیر برده را سوار میکرد.[۵]شیر گوسفندان را خود میدوشید. آب وضوی شب را خود تهیه میکرد. چون خادمش در آسیاب کردن خسته میشد، به او کمک میکرد. در کارها به اهل خانه یاری میرساند و با دست خود، گوشت را خرد میکرد. هدیه را میپذیرفت، اگر چه جرعهای شیر بود. خشمش برای خدا بود و هرگز برای خویش غضب نمیکرد. گاهی از شدت گرسنگی به شکم خود سنگ میبست.[۶]بنابراین اینکه رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «من مبعوث شدم تا مکارم اخلاقی را به کمال برسانم» مقصود صفات کمالی و سجایای با ارزش انسانی است که کرامت نفسانی و ارزش روحانی و معنوی به انسان عطا میکند نه صرفا تعداد معدودی خُلق نیکو که در آداب معاشرت به کار میروند، گر چه حضرت این آداب و اخلاق نیکوی اجتماعی را نیز به نحو اکمل به مسلمانان نمایاندند اما هدف اصلی بعثت ایشان، ایجاد مکارم اخلاقی در نفوس مسلمانان بود.در جهان امروز، جای اخلاق، بسیار بسیار خالی است. اگر تمام انسانهای کره خاکی، به خصوص مسلمانان خواهان رسیدن به مجد و عظمت تمدن اسلامی هستند، باید روی بیاورند به قوانین اسلامی که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) آنها را برای رهایی بشر از ظلم و جهالت، آورده است._______________________________________پینوشت[۴]. مولی محسن فیض کاشانی، المحجّه البیضاء، چ دوم، قم، جامعه مدرسین، ج۴، ص۱۲۳.[۵]. همان.[۶]. کاظم ارفع، سیره عملی اهل بیت(علیهمالسلام) و حضرت محمّد(صلیاللهعلیهوآله)، چ سوم، تهران، فیض کاشانی، ص۳۲-۳۳.مرا هیچ گاه به خودم وامگذار؛دعایی که شگفتی همسر پیامبر را دربرگرفت
آن شب را رسول اکرم در خانه (ام سلمه) بود. نیمه های شب بود که ام سلمه بیدار شد و متوجه گشت که رسول اکرم در بستر نیست. نگران شد که چه پیش آمده؟ حسادت زنانه او را وادار کرد تا تحقیق کند. از جا حرکت کرد و به جستجو پرداخت. دید که رسول اکرم در گوشه ای تاریک ایستاده، دست به آسمان بلند کرده اشک می ریزد و می گوید:(خدایا! چیزهای خوبی که به من داده ای از من نگیر، خدایا! مرا مورد شماتت دشمنان و حاسدان قرار نده، خدایا! مرا به سوی بدیهایی که مرا از آنها نجات داده ای برنگردان، خدایا! مرا هیچگاه به اندازه یک چشم برهم زدن هم به خودم وامگذار).شنیدن این جمله ها با آن حالت، لرزه بر اندام ام سلمه انداخت، رفت در گوشه ای نشست و شروع کرد به گریستن، گریه ام سلمه به قدری شدید شد که رسول اکرم آمد و از او پرسید: (چرا گریه می کنی؟).چرا گریه نکنم؟! تو با آن مقام و منزلت که نزد خدا داری، این چنین از خداوند ترسانی، از او می خواهی که تو را به خودت یک لحظه وانگذارد، پس وای به حال مثل من.(ای ام سلمه! چطور می توانم نگران نباشم و خاطر جمع باشم، یونس پیغمبر یک لحظه به خود واگذاشته شد و آمد به سرش آنچه آمد)(۴۴).داستان راستان / مرتضی مطهریپیامبر رحمتسید روحالله شاهچراغی در همشهری نوشت: پیامبر اسلام(ص) در افضلیت و اکملیت، متمایز از همه رسولان الهی است و خداوند با قداست بسیار، حرمت او را میستاید.حديث قدسي «لولاك لما خلقت الافلاك»، او را صاحب مراتب پس از مرتبه الهي معرفي ميكند و كمالاتش را در مرتبه اعلي و بيكران ميشناساند. يكي از مراتب و مقامات والاي پيامبر اسلام(ص)، اخلاق اوست كه در قرآن و احاديث، مكرر از آن سخن به ميان آمده است.رواياتي از شخص رسول مكرم منقول است كه خود را ادب شده الهي دانسته و در روايتي ديگر، خداوند به بهترين وجه او را مؤدب ساخته است. اين تأديب الهي در همان اوان كودكي و نوجواني پيامبر، بروز داشت و پيش از ظهور اسلام و آغاز بعثت، همگان او را به «محمد امين» ميشناختند.مؤيد اين سخن، فرمايش حضرت علي(ع) در نهجالبلاغه است كه در اينباره ميفرمايند: «هنگامي كه رسول خدا(ص) از شير گرفته شد، خدا بزرگترين فرشته از فرشتگانش را شب و روز همنشين او فرمود تا راههاي بزرگواري را پيمود و خويهاي نيكوي جهان را فراهم كرد؛ و من در پي او بودم در سفر و حضر؛ هر روز براي من از اخلاق خود نشانهاي برپا ميداشت و مرا بر پيروي آن ميگماشت».اين سخن اميرمؤمنان بيانگر آن است كه فطرت پيامبر(ص) از همان آغاز خردسالي با عالم غيب پيوند خورده و فرشته پس از آموختن از پروردگار خويش، ملكات روحاني و مكارم اخلاقي را در كودكي به ايشان ارزاني داشته تا هنگام امر خطير پيامبري، انساني كامل و بدون خلأهاي تربيتي باشند.دوران نبوت آن حضرت هم با روايت تتميم مكارم اخلاق، يعني حديث «انما بعثت لاتمم مكارمالاخلاق» گره ميخورد كه به تصريح شيعه و سني، غايت بعثت ايشان بر محور كمال و مكارم اخلاقي نظر دارد. به تعبير آيتالله جوادي آملي، وقتي دين و قرآن پيامبراسلام(ص) مكمل و مهيمن بر ديگر اديان و كتب آسماني است، يقينا برنامههاي اخلاقي ايشان در ادامه و متمم آن خواهد بود.قرآن هم، اخلاق پيامبر گرامي اسلام(ص) را با صفت تفضيل «عظيم» ياد ميكند، «وَ إِنَّكَ لَعَلي خُلُقٍ عَظِيم». خطاب والايي كه تنها رسول اكرم(ص) بدان نايل شدهاند و ديگر پيامبران را اينچنين لطف و مرحمتي نبوده است. تفسيرهاي فراواني ذيل اين آيه نقل شده است اما شيخ طوسي، صاحب تفسير تبيان، در اينباره ميگويد: «كسي كه خداوند او را به خُلْق عظيم بستايد، بالاتر از آن نميتوان مدحي كرد».در بياني ديگر از قرآن كريم، پيامبر اكرم(ص) مظهر رحمت و رأفت حقتعالي براي تمامي مخلوقات است؛ «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَة لِلْعالَمِين». روايات فراواني بر اين تعبير قرآني، مؤكدا نقل شده است. در روايتي آمده است: «هنگامي كه اين آيه نازل شد، پيامبر مكرم اسلام(ص) از جبرئيل امين پرسيدند: آيا از اين رحمت، چيزي عائد تو شد؟ جبرئيل پاسخ گفت: آري، من از عاقبت امر خويش بيمناك بودم اما مطمئن شدم آنگاه كه به اين صفت متصف شدي».يا اينكه جماعتي از پيامبر(ص) درخواست ميكنند كه مشركان را نفرين كن.رسول مكرم(ص) ميفرمايند: «همانا من براي لعن و نفرين نيامده و رحمه للعالمين مبعوث شدهام».هر چند درك ناچيز كافران و بدخواهان به عمق وجودي رحمانيت پيامبر(ص) نميرسيد و او را شكنجه كرده و فردي كذاب و ديوانه خواندند، اما ايشان با تحمل تمام سختيها، باز هم قوم خويش را اينگونه دعا ميكردند: «من فقط براي رحمت برانگيخته شدهام، خدايا امتم را هدايت كن كه آنان حقيقت را نميدانند».پیامبر رحمت و ۴۰ صفت اخلاقی
مسلم محمدی * عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در تابناک 40 صفت اخلاقی پیامبر را این گونه توصیف می کند: احوالپرسی با دیگران۱. هر که را میدید مبادرت به سلام میکرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت. ۲. وقتی با کسی دست میداد، دست خود را زودتر از دست او بیرون نمیکشید.۳. با مردم چنان معاشرت میکرد که هر کس گمان میکرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است.معاشرت با دیگران۴. هرگاه به کسی مینگریست با گوشهٔ چشم نظر نمیکرد. ۵. هرگاه با کسی هم صحبت میشد به سخنان او خوب گوش فرا میداد. ۶. چون با کسی سخن میگفت کاملا برمیگشت و رو به او مینشست. ۷. هرگز در حضور مردم تکیه نمیزد۸. هرگز با کسی جدل و منازعه نمیکرد. ۹. هرگز کسی را حقیر نمیشمرد.ادب مجلس۱۰. در مجلس جای خاصی را به خود اختصاص نمیداد و از آن نهی میکرد. ۱۱. در جمع یارانش دایرهوار مینشست و اگر غریبهای بر آنان وارد میشد، نمیتوانست تشخیص دهد که پیامبر کدام یک از ایشان است. ۱۲. با هرکه مینشست تا او ارادهٔ برخاستن نمیکرد آن حضرت برنمیخاست. ۱۳. هنگام ورود به مجلسی در آخر و نزدیک درب مینشست نه در صدر آن.عفو و گذشت۱۴. اگر در محضر او چیزی رخ میداد که ناپسند وی بود نادیده میگرفت. ۱۵. هرکه عذر میآورد عذر او را قبول میکرد. ۱۶. اگر از کسی خطایی صادر میگشت آن را نقل نمیکرد. ۱۷. چون سخن ناصواب از کسی میشنید. نمیفرمود: «چرا فلانی چنین گفت» بلکه میفرمود «بعضی مردم را چه میشود که چنین میگویند؟». ۱۸. بر جسارت دیگران صبر مینمود و بدی را به نیکی جزا میداد.خوبی با بدان۱۹. با نیکی به شروران دل آنان را به دست میآورد و مجذوب خود میکرد. ۲۰. از شر مردم برحذر بود ولی از آنان کناره نمیگرفت و با همه خوشخو بود. ۲۱. از دشمنان خود در هنگام مریضی با نهایت احترام عیادت میکرد.نیازمندان۲۲. با فقرا زیاد نشست و برخاست میکرد و با آنان هم غذا میشد. ۲۳. دعوت بندگان و غلامان را میپذیرفت. ۲۴. از بیماران عیادت میکرد؛ اگرچه دور افتادهترین نقطهٔ مدینه بود. ۲۵. هرگاه چیزی به فقیر میبخشید به دست خودش میداد و به کسی حواله نمیداد. ۲۶. احدی از محضر او ناامید نبود و میفرمود: برسانید به من حاجت کسی را که نمیتواند حاجتش را به من برساند.خویشاوندان۲۷. بیش از همه صلهٔ رحم به جا میآورد. ۲۸. به خویشاوندان خود احسان میکرد، بیآنکه آنان را بر دیگران برتری دهد. ۲۹. هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نمیکرد.اصحاب و یاران۳۰. هدیه را قبول میکرد؛ هرچند به اندازهٔ یک جرعه شیر بود. ۳۱. هرگز جواب رد به درخواست کسی نداد، مگر آنکه برای معصیت باشد. ۳۲. سراغ اصحاب خود را میگرفت و همواره جویای حال آنان میشد. ۳۳. سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمیشد لب به سخن نمیگشود.تبسم وخوشرویی۳۴. همواره متبسم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بردل داشت.۳۵. چون شاد میشد چشمها را بر هم میگذاشت و خیلی اظهار فرح نمیکرد. ۳۶. اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و صدایش به خنده بلند نمیشد.رعایت حق الناس۳۷. اگر در حال نماز بود و کسی پیش او میآمد نمازش را کوتاه میکرد. ۳۸. اگر در حال نماز بود و کودکی گریه میکرد نمازش را کوتاه میکرد. ۳۹. وفادارترین مردم به عهد و پیمان بود.و بالاتر از همه اینکه بعد از فتح مکه به رغم انتقادها و مخالفتهای برحی از صحابه، همه خیانتها و دشمنیها را حتی از کسانی مانند ابوسفیان نادیده گرفت و فرمان عفو عمومی صادر نمودند و زیباتر آنکه در تاریخ میخوانیم وقتی سر و دندان او را شکستند، دعا کرد خدایا قومم را هدایت نما که نادانند. خدایا به حق پیامبر عشق و محبت، صفا و صمیمیت به پیروان و دوستان او هم توفیق ده تا در بینش، منش و روش خویش، اندکی اندیشه نموده و همسان او شوند.
انتهای پیام
www.af.shafaqna.com