شفقنا افغانستان- دنیای اسلام امروز در یکی از تاریک ترین دوران تاریخی خود بسر می برد. جنگ های پی در پی، برادر کشی، تجاوز به حریم دیگران و بسیاری از رذایل دیگر امروز در جوامع اسلامی حاکم شده است.
دیگر در این سرزمین به جای اخلاق و مهربانی که رسول الله به آن تاکید می داشت، خشونت حاکم گردیده است.
پیروان کامل ترین دین الهی در تعامل بایکدیگر دچار چنان بی اعتمادی شده اند که دیگر معنای مسلمانان برادران همدیگراند در بین شان معنا ندارد.
قتل و کشتارهای دسته جمعی و نسل کشی در بین مان مباح گردیده است؛ مسلمانی از احوال دیگر مسلمان دیگر اطلاع ندارد. چه بسیار زنان و کودکان بیگناه هر روز به دست گروههای تکفیری، که زاییده همین جهل و نادانی مستولی شده در جهان اسلام است، از بین می رود.
به مناسبت میلاد پربرکت بنی مکرم اسلام(ص)، مصاحبه ای را با مولوی حبیب الله حسام رئیس شورای اخوت اسلامی افغانستان، پیرامون جایگاه اخلاق در کلام و زندگی رسول الله و ریشه های این همه بداخلاقی در بین جامعه مسلمانان مخصوصا افغانستان و همچنین راهکارها برای رسیدن به اخلاق نبوی در جامعه اسلامی، انجام داده ایم که مشرح آن به شرح زیر می باشد:
رییس شورای اخوت افغانستان: وقتی اخلاق می گوییم اخلاق همان سرشت حمیده و پسندیده ای است که با فطرت انسان سازگار است و با صفات خداوند پیوند خورده است.
یکی از صفات خداوند رحمانیت و رحیمیت است و همچنین دیگر صفت باری تعالی « رَحمَتُ وُسِعَ کُلُّ شي است» که این رسالت پیامبر رحمت للعالمین می باشد. پیامبر می فرماید من یک رحمت هدایت شده هستم. خداوند به پیامبر می فرماید تو به یک اخلاق سترگ و بزرگ مبعوث شده ای و در خدمت بشر قرار داری.
پیامبر(ص) با این اخلاق مبعوث شد و با همین اخلاق جمیله و ستوده به قلوب بشریت وارد شد و دنیا را فتح کرد.
همچنین در این ارتباطات دین مبین اسلام به دو مسئله مهم اشاره دارد:
نخست یک مسلمان معتقد است که اسلام دین حق، رسالتش حق و آخرت حق است. این عقیده یک مسلمان واقعی می باشد.
دوم اینکه یک مسلمان باید تلاش کند با تربیت اسلامی به فهم اسلام دست پیدا کند.
بنابراین این دو مسئله یکی بنیان مسلمانی و دیگری وسیله رسیدن به آن است. اما یکی از مهمترین اصول مسلمانی تربیت سالم و اسلامی می باشد.
پیامبر گرامی اسلام تمام خلق خویش همانند آنچه بود که در قرآن به آن اشاره دارد و در یک کلام ایشان قرآن متحرک بودند و بارها ایشان می فرمایند: من را خدایم تربیت کرده است.
بنابراین تربیت صحیح اسلامی در همه ابعاد زندگی یک مسلمان باید تاثیرگذار باشد.
اما متاسفانه آنچه امروز در جوامع اسلامی از دست دادیم همین اخلاق و تربیت اسلامی می باشد.
ما مسلمانان امروزه از تربیت اسلامی غافل شدیم و این ریشه بسیاری از انحرافات در جامعه ماست. روش زندگی ای به دور از قرآن و سنت ترسیم کرده ایم.
نسل جوان ما امروز نمی داند که در برابر قدرت علمی غرب انعطاف نشان بدهد و یا زندگی مملو از شهوت و فساد آن.
جوان مسلمان به جای اینکه انعطاف در برابر کسب دستاورد های علمی غرب داشته باشد در جستجو و انعطاف پذیری و تسامح در برابر اخلاق خبیثه و منحط دنیای غرب که با حلاوت خاصی عرضه می شود، گام برمی دارد.
همچنین ما مسلمانها در تعامل ذات البینی مان آن انعطافی را که پیامبر و صحابه در بین خودشان داشتند را از دست داده ایم و چه بسا که اصلا نداریم.
اما این انعطاف را در برابرسکولاریسم ،دموکراسی لیبرال ،لادینی و مکتب فکری غرب نشان می دهیم در برابر دموکراسی لیبرال و خواسته های سیاسی و مکتب فکری غرب تمکین می کنیم . اما در برابر خودمان تمکین نمی کنیم . این نشان می دهد که ما مسلمانها یک غفلت دینی داریم که میان تذین ما و میان دین ما فاصله ایحاد شده است . مقتضیات دین یک چیز است دیانت ما خالی از مقتضیات دینمان است .
پیرو این مطلب لازم است به دو نکته محوری اشاره کنم:
نخست اینکه تربیت اسلامی در جامعه ما ضعیف است و به آنچه اسلام برای ما می خواهد که به آن برسیم فاصله داریم.
متاسفانه در بسیاری موارد دانشمندانی داریم که توحید را خیلی خوب میشناسند ولی نه کرامت به پیامبر می مانند نه کرامت به جامعه اسلامی. معنایش این است تربیت اسلامی ندارد، علم دارد ولی علمش نتوانسته آن را به تربیت صحیح اسلامی برساند.
دوم: ما به غفلت از دینمان فاصله گرفته ایم فاصله از دینمان ما را از ارزشهای دینی مان به دور ساخته است .
امروز مسیحیت می تواند جلوه کند بهتر از اسلامی که سراپا رحمت است مهر است سراپا تعاون و ترحم و برادری و هم زیستی است.
ما نتوانستیم از خوبیهای اسلام در برابر دوست و دشمن استفاده کنیم. اسلام دین شمشیر تنها نبود. جایی که نیاز آمد به شمشیر دست برده شد. اما بقیه دنیای اسلام را که امروز می بینیم از آسیای شرق دوربه اخلاق و منش دعوت گران مسلمان فتح شده است. قلوب اندونزیایی و مالزیایی را هیچ شمشیری فتح نکرده به جز اخلاق حمیده اسلامی. بنابراین ما باید به تربیت سالم جوامع مان توجه خاص داشته باشیم. شاید در عرصه علم رشد کنیم اما دانشمند بدون تربیت اسلامی ساختار شکن، سنت شکن، اهل رسوخ در جامعه می شود. بنابراین نیاز مبرم با آموزش و تربیت صحیح اسلامی می باشد.
نقش مبلغین مذهبی در تربیت جامعه اسلامی
مولوی حسام در ارتباط با وظیفه مبلغین مذهبی بیان کرد: یک عالم و یک مبلغ در جایگاه یک نبی قرار دارد. یک عالم دینی باید متوجه باشد قبل از به دنیا آمدن طفل، از قبل از انتخاب زوجین ،شرایط ازدواج است که کی را باید انتخاب کنیم .از روز انتخاب طرفین اسلام متوجه تشکیل خانواده می شود که خانواده چگونه سالم باشد.
خانواده سالم می تواند جامعه سالم را به میان بیاورد. جامعه سالم می تواند یک ملت سالم و یک کشور سالم را به میان بیاورد.
مبلغین ما از روز ازدواج باید توجه تربیتی خاص به روش تربیتی اسلام داشته باشد.
مرحله اول: اولین دانشگاهی بعد از فطرت سالم انسان پدر و مادر است.
مرحله دوم: مسجد و عالم و منبر است .
مرحله سوم: مکتب و دانشگاه است.
متاسفانه امروزه مبلغین ما دنیا زنده، عوام زده ،سیاست زده شده اند و به بسیاری از مشکلاتی دچار شده اند و این یکی از چالش های عمده در جهت تربیت اسلامی یک جامعه است.
علما سیستم ها و منهج های تربیت را باید به شکل آسان بسازند امروز دین در افغانستان فهمش بسیار دشوار شده است تا یک دانشمند کلان نباشی متون دین را فهمیده نمی توانی. علما باید به سوای خانواده،کتاب رسائل برنامه را مطرح کنند.
در کشورهای دیگر این تلاشها صورت گرفته است فهم دین و تربیت دین را از سطح خرد تا سطح کلان آماده کرده اند، در کشور ما افغانستان آماده نیست برنامه و منهج تعلیمی،تربیتی که ادبیات خرد ها و کلان ها چه باشد ما از این دور هستیم .
ما امروز به عربی و زبان اسلام را با کتابهای 800 سال 900 سال پیش در افغانستان مراجعه می کنیم . این نمی تواند جاذبه داشته باشد بلکه از دین دل سیاه میکند فاصله می دهد. عالم ما در برنامه های کاری خود طفل را به منهج 800 سال قبل می برد که هیچ جاذبه ای ندارد.
بنابراین برنامه های تعلیمی و تربیتی هم در خانواده هم در مکتب هم درمسجد تغییر کند تا فهم آن آسان و ساده برای جامعه شود.
انتهای پیام