شفقناافغانستان– حجت الاسلام محمود صادقی درنوشتاری با عنوان «نهج البلاغه چیست و غبار مظلومیت علی چه اندازه است؟» آورده است :
یک. همین چند سال پیش به یکی از اساتید خوب و عالِمان خوشفکر حوزه پیشنهاد کردیم که در کنار دروس مختلفی که تدریس می کند، وقتی را به نهج البلاغه امیر مومنان (علیه السلام) اختصاص دهد و هفته ای یک بار و اگر نه ماهی یک بار، به تفسیر این کتاب سترگ بپردازد.
استاد عزیز ما که عمرش دراز باد، با خنده و البته شوخی تلخی فرمودند که “نهج البلاغه نه؛ ثمره تفسیر نهج البلاغه اوین است”. این حرف البته به شوخی گذشت و ما هم از تفسیر نهج البلاغه گذشتیم. اما پرسش بزرگتری در ذهن متولد شد که مگر نهج البلاغه چیست و علی کیست و غبار مظلومیت علی چه اندازه است که فراخنای تاریخ را درنوردیده، هنوز هم فرصت شناختن را فراهم نمی آورد. اکسیر شناخت علی چه با جان و تن انسان چه می کند، که حکم ناشناختگی او پایان نمی پذیرد.
دو. نا شناختگی علی ابن ابی طالب علیه السلام، و در نتیجه مظلومیت او در تاریخ، یک اتفاق به توان بی نهایت است؛ یک معادله چند مجهولی است که به هر یک رو کنی از دیگری می مانی و البته در همان رویکرد خود هم به نتیجه ای نمی رسی؛ علی از یک سو یک انسان است و از سویی یک مسلمان؛ از جهتی حاکم جامعه اسلامی است و از جهتی حکیم درد آشنای جامعه بشری. پدر است، همسر است، برادر است، و البته در کنار همه اینها یک کنشگر و فعال اجتماعی است.
اینها که گفتم همه وجوه مادی و زمینی اوست که در سخنان خود او هیچ گاه بدان اشارت نرفته است و آنچه او را در میان عالم و آدم امتیاز می دهد، شخصیت معنوی و وجوه فرا انسانی اوست: چنانکه خود در بیان برخی فضایل خود اینگونه فرموده است: “لقد أعطیت السبع التی لم یسبقنی الیها احدٌ: علّمتُ الاسماء، و الحکومه بین العباد، و تفسیر الکتاب، و قسمه الحق من المغانم بین بنی آدم، فما شذّ عنّی من العلم شیءٌ الاّ و قد علَّمنیه المبارک و لقد أُعطیت حرفا یفتح الف حرفٍ، و لقد اُعطِیَتْ زوجتی مُصحفا فیه من العلم ما لم یسبقها الیه احدّ خاصه من اللّه و رسوله”.
علی علیه السلام خود را نباء عظیم، قرآن ناطق، کلام الله، علم الله، و آیت الله العظمی و بزرگترین نشانه خدا معرفی می کند که این همه امثالی است برای فهم عقول کم مایه و کم بهره ای چون عقل ناقص راقم این سطور.
سه. نهج البلاغه که بخشی کوتاه از کلمات امیر مومنان به انتخاب سید رضی است، سایه و شمایلی محدود از آن حقیقت بی کرانه را تصویر می کند. و همین شمایل محدود هم، شوربختانه به دلایل مختلف در میان ما تصویر و تصور نمی شود. اینکه علی در تعامل با مردمان و مراوده و رفتار با ایشان، چگونه عمل می کرده، مبنای عمل و رفتار و کردار ماست و ما از خوانش همین رفتار بازمانده ایم.
چهار. همین چند روز پیش سخنی از جرداق می خواندم که گفته بود در طول عمرم بیش از دویست بار نهج البلاغه را خوانده ام. از درستی یا نادرستی این انتساب آگاهی ندارم. هرچه بود سوزشی عمیق در درون من ایجاد کرد؛ ما از خواندن و تدریس و تحصیل نهج البلاغه باز مانده ایم و حقیقت علی را که به صورتی کاملا محدود و ناتمام در این کتاب متجلی شده، برنمی تابیم. جالب تر آنکه برخی از ما که با شئون مادی حیات مولای موحدان فرسنگ ها فاصله داریم، ادعای تکیه بر کرسی و مقام و منزلت معنوی و جایگاه الهی او را در سر داریم و مدام خود را در آن جایگاه نشانده، از آن جایگاه با مردمان سخن می گوییم.