شفقاافغانستان-لوی قندهار را کرزی و خانوادۀ او با جنرال رازق قومندان پولیس قندهار گرفته اند.
حکمتیار برای شوراندن لوی قندهار در مقابل به پندار او “کوچنی یا وړکی” «بامیان، دایکندی و پنحشیر»، زمینه و شانسی ندارد و یا بسیار اندک دارد. در هرات که بسوی او کفش پرتاب کردند.
اولین سفر خارجی اش به ترکیه و عربستان برخلاف تبلیغ و انتظار نزدیکانش که با استقبال اردوغان رئیس جمهور ترکیه و سلطنت عربستان روبر می شود، روبرو نشد. اردوغان با او ندید. به عربستان نرفت. یک منبع حزب اسلامی می گوید که عربستان حتی ویزای ورود برایش نداد.
حالا لوی پکتیا؟
او دیروز(19 قوس 1396) در ولایت خوست گفت:
د لوی پکتیا د هر ستر قوم برخه باید تر دیرو وړو ولایتونو زیاته وی. باید تر بامیان هم، تر دایکندی هم او حتی تر پنجشیر هم.(سهم هر یک از اقوام بزرگ لوی پکتیا (پکتیای بزرگ) از بسیاری ولایت کوچک زیاد باشد. از بامیان هم، از دایکندی هم و حتی از پنجشیرهم.)
حکمتیار پس از چهل سال جهاد و انقلاب اسلامی و ادعای تاسیسس نهضت اسلامی و تشکیل حکومت عدل اسلامی و امت واحد اسلامی در افغانستان، در این جا پکتیا را به عنوان لوی پکتیا علیه بامیان، دایکندی و پنجشیر به عنوان وړکی ولایات(ولایت کوچک)تحریک می کند و به مردم پکتیا می گوید که سهم شما که هر قوم (قبیله) تان بیشتر از این ولایات است، باید بیشتر از این ها در حکومت و قدرت سیاسی باشد، که نیست.
مگر گلبدین حکمتیار 118 عنوان کتاب ننوشته است؟
مگر او تفسیر قرآن ننگاشته است که از طریق تلویزیون ها شاهد بودیم یک نسخۀ مکمل تفسیر قرآن تالیف خود را قبل از ورودش به کابل برای رئیس جمهور غنی هدیه فرستاد؟
او در آن تفسیر تالیف شدۀ خود این آیات را چگونه تفسیر کرده باشد: إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ….. نَّ أَكرَمَكُم عِندَ اللَّهِ أَتقاكُم…..
شاید حکمتیار حق داشته باشد که در سیاست افغانستان و دسترسی به اقتدار سیاسی که آیدئولوژی کاربرد ابزاری خود را از دست داده، از قومیت به عنوان ابزار موثر بازی سیاسی که در سیاست امروز افغانستان متداول است، استفاده کند، اما آیا او می تواند از نردبان قومیت به پلۀ بالای قدرت صعود کند؟
واقعیت های عینی و امروز جامعۀ قومی افغانستان در جامعۀ قومی مورد نظر حکمتیار حکایت دیگر دارد. حکایتی غیر از آن چیزی که امیر حزب اسلامی می خواهد و می خواند. دیدگاه یکی دو نفر شرکت کنندگان این نشست از همان لوی پکتیا در این گزارش تلویزیون طلوع بازتاب آن حکایت است. شاید امیر حزب اسلامی بسیار دیر به استفاده از ابزار و کارت قومیت در بازی سیاسی متوسل شده باشد، که نشده است.
اینکه علی رغم استفاده از این کارت موفقیت در خور انتظار نداشته است، بحث جدا و بیشتر می طلبد. اما نکتۀ روشن آن است که توسل به این ابزار گودال پارودکسال و تناقضات حیات سیاسی وی را عمیق تر و گسترده می سازد، افزون بر آنکه آتش بحران و جنگ را در افغانستان داغ تر و شعله ور تر نگهمیدارد. هیچ نانی را در آتش داغ این تنور نمی توان پخت:
نه نان حکومت اسلامی را، نه نان حکومت قومی را و نه نان حکومت مدنی و شهروندی را.
محمد اکرم اندیشمند