شفقناافغانستان- ریخت و پاش سیاسی و نفوذ مخرب همسایهها؛
به گزارش شفقناافغانستان، روسیه دیروز به کابل توصیه کرد که حقوق اقلیتهای قومی را رعایت کند و جامعه را چند قطبی نسازد.
کسی نمیتواند انکار کند که جنگ و بحران، نفوذ نامتعارف قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای را در مناسبات قدرت افغانستان افزایش داده است. نفوذ نامتعارف و مخرب کشورهای مختلف یکی از عوامل تدوام جنگ و بحران در افغانستان است.
یک کشور به خودش حق میدهد که از حقوق مثلاً اقوام شمال حمایت کند و کشور دیگری علم حقوق قبایل جنوب بلند کرده است. جنرالهای پاکستانی با وقاحت تمام، اتحاد راهبردی شان با طالبان را توجیه قومی کنند. تنشهای سیاسی نفوذ مخرب همسایههای نزدیک و دور را در افغانستان بیشتر میسازد.
وقتش است که سران حکومت روی این موضوع تمرکز کنند. رییس جمهور و رییس اجرایی باید هرچه زودتر کنار بیایند. مشکل توزیع شناسنامههای الکترونیک باید حل شود. راه حلهای بسیاری میتواند مطرح شود. در تمام جهان در کارت شناسنامههای ملی نام، تخلص و عکس دارنده، همراه با رمزها و شمارههای دیجیتالی ذکر میشود و دیگر معلومات مربوط به شهروندان محرم میماند.
روی این مساله میتوان در این جا هم غور کرد. میتوان ذکر موارد اختلافی در کارتهای تذکره اختیاری ساخت. اگر سران حکومت منافع جناحی و مطالبات قومی را کنار بگذارند، میتوانند روی یک راه حل توافق کنند.
مشکل ارگ با والیها هم از طریق مذاکره و ایجاد یک اجماع سیاسی قابل حل است. روشن است که این مشکل ناشی از تصمیمگیریهای نسنیجدهی ارگ و ناکامیهای حکومت وحدت است.
وقتی رهبران حکومت وحدت ملی که حالا به همدیگر چنگ و دندان نشان میدهند، کنار بیایند، ایجاد اجماع سیاسی متصور خواهد بود. رییس جمهور و رییس اجرایی اگر توافق کنند قادر اند که اجماع سیاسی از دست رفته را اعاده کنند. اعادهی اجماع سیاسی از دست رفته بسیار ضروری و به نفع کلیت دولت افغانستان است.
دولت افغانستان حاصل جانفشانیهای نیروهای امنیتی، مردم عام افغانستان و هزینههای بزرگ انسانی و مالی جامعهی جهانی است. نباید اختلافهای سیاسی رهبران حکومت به کلیت دولت صدمه وارد کند.
اگر رییس جمهور و رییس اجرایی ریخت و پاش سیاسی را مدیریت نکنند، کلیت دولت آسیب میبیند، تروریسم سود میبرد، نفوذ مخرب همسایههای دور و نزدیک بیشتر میشود و خطر تجزیهی نهادهای ملی در خطوط قومی افزایش مییابد. رییس جمهور که تیوریپرداز بازسازی دولتهای ناکام است به خوبی ضعفهای تاریخی نهاد دولت در افغانستان و کشورهای چندقومی را میداند. ایشان نباید خود را به تجاهل عارفانه بزند. رییس اجرایی هم که شاهد زندهی جنگهای دههی هفتاد کابل است، به خوبی میداند که علتهای اصلی آن جنگها چه بود و افزایش رویارویی قومی و سیاسی چه پیامدهایی دارد. هر دو رهبر حکومت باید به جای گوشدادن به مشورههای مشاوران ماجراجو، به تجربه و دانش خود مراجعه کنند.
عقلانیت سیاسی ایجاد میکند که سران حکومت هرچه زودتر کنار بیایند، اختلافها را مدیریت کنند، جلو ریخت و پاشهای سیاسی را بگیرند، حکومت مرکزی را بدل یک ساختار یکدست کنند و روی برگزاری انتخابات پارلمانی و شوراهای ولسوالیها تمرکز کنند. رهبران حکومت نباید فراموش کنند که با دوام اختلافهای سیاسی نه جلو نفوذ مخرب همسایهها را گرفته میتوانند و نه برای خودشان وجهه میخرند.
تكروی و تمرکزگرایی در ارگ، باعث گردیده ولایاتِ کشور علیه ارگ شورش نمایند. این شورش از بلخ آغاز گردید. پس از بلخ، سمنگان و بدخشان هم با کاروان خودمختاری پیوست. ذهنیت شورشِ مدنی و نافرمانی به بغلان هم سرایت نموده و گفته میشود ولایت سر پُل، فاریاب، جوزجان، غور، فراه و … هم وارد نافرمانی میگردند و احکام مرکز را رد مینمایند.
این شورشهای مدنی و نافرمانی والیها ناشی از سیاستهای بیپیشنه و قومگرایانه و تمامیتخواخانهای ارگ است. غنی احمدزی عملن با سیاستورزیهای ماجراجویانه فرصت خودمختاریها در ولایات را مساعد ساخته و اگر ارگ دست از سیاستهای نابخردانه و خطرناک بر ندارد، بهسرعت شاهد سقوط ولایات به دست مردم خواهیم بود و تا سرحد تجزیه خواهد رسید.
هارون معترف