شفقنا افغانستان- حسین اعتمادی: مزاری اولین فریاد رسای هزاره ها بعد از چندین قرن بود. فریادی بغض آلود که صدها سال در گلوی انسان هزاره بند مانده بود، و ره به جایی نمی بُرد. زخم ناسوری شده بود که التیام نمی یافت. دوصد سال بود که هزاره ها همچون لشکر شکست خورده ای نه تنها از دشمن، که از خود نیز می گریختند. تقریبا نیمی از این جامعه سعی کرده بود تاجیک شود: قابل باورترین دروغ ممکن! دست کم فرهنگ و زبان مشترک باعث میشد کمتر شناخته شوند. هنوز دوستانی دارم که در دوران سکوت پیش از مزاری، پدرانشان با پرداخت رشوه به ماموران اداره نفوس سعی کرده بودند خود را تاجیک ثبت کنند، تا شاید بتوانند از خودشان / از نکبت هزاره بودن بگریزند.
مزاری بغض گیر کرده در گلوی انسان هزاره را فریاد کرد: ولی نه از روی استیصال و درماندگی، بلکه با خشم و غرور! بعد از قرنها انسان هزاره در این سرزمین از خاک برخاست. خود را باور کرد. صاحب صدا شد. به خود افتخار کرد. و شروع به ساختن آینده خود با دستان خود کرد: مزاری یک آغاز بود.
امروز/ بعد از مزاری، دوستان هزاره ام با شناسنامه تاجیکی منتظرند تا جنجالهای تذکره الکترونیکی ختم شود. آنها میخواهند قومیت خود را دوباره هزاره بنویسند. امروز / بعد از مزاری، میلیونها هزاره اهل سنت که قرنها سعی کردند تاجیک شوند، با تشکیل شورای هزاره های اهل سنت و تلاشی شبانه روزی می خواهند تا دیگران آنها را دوباره با هویت اصلی شان بشناسند. امروز / بعد از مزاری، اگر دیگران تداعی کننده جنگ، تریاک، تروریزم، انحصارگرایی و عقب ماندگی اند، نام هزاره یادآور صلح، امنیت و علم آموزی ست. اگر دیگران در تلاش حلال کردن انتحاری اند، اکثریت مردم ما در جهت اعتلای حقوق بشر و ارزش های انسانی پیش می روند. امروز / بعد از مزاری، تمام دیگران خوب می دانند که اگر جنگ را به دروازه خانه های ما بیاورند، خودشان هم روی آرامش را نخواهند دید.
مزاری قطعا اشتباهاتی داشت، همانطور که سایر رهبران جنگ های داخلی داشتند. نمی توان از طرف های اصلی جنگ خصوصا در شهر کابل بود، ولی اشتباه نکرد. کسی که مجبور است در چنین شرایط سختی هر روز دهها تصمیم سرنوشت ساز بگیرد، حتما اشتباهاتی دارد. هزاره ها که از دستاوردهای امروز / بعد از مزاری، بهره مند شده اند خوب است که او را نقد کنند، و مسئولیت اشتباهات او را هم بپذیرند. و در صدد جبران آنها نیز برایند.
ولی اول دیگرانی که بالاترین درصد کمک های پولی و تسلیحاتی جهان برای ویرانی افغانستان را دریافت می کردند، باید پاسخگو باشند: کسانی که بیشترین سهم را از پول و اسلحه یهود, عیسوی، پاکستان، عربستان, هند و ایران داشتند، و بخاطر همین سهم و فیصدی بالا، انحصارگرایی را حق خودشان میدانستند. اول باید کسانی پاسخگو باشند که در مزار، یکاولنگ و شمالی سیاست زمین سوخته را تطبیق کردند، و به روایت سازمان های بین المللی مرتکب نسل کشی شدند. اول باید کسانی پاسخگو باشند که تا دروازه خانه های دیگران برای جنگ رفتند، و جنگ را بر آنان تحمیل کردند: هزاره ها هیچ وقت در شرق کابل یا قندهار و یا خانه های مردم برای جنگ نرفتند. آنها یا در غرب کابل کشته شدند، یا در یکاولنگ بامیان به رگبار بسته شدند، و یا در مزار سلاخی شدند: در خانه های خودشان، و با زن و فرزندانشان! اول باید کسانی پاسخگو باشند که چندین بار از یک ولسوالی تمامی مقامات کلیدی یک کشور را بر دیگران تحمیل کردند، و رکوردی از انحصارگرایی برجا گذاشتند. همه باید پاسخگوباشیم، ولی در پاسخگویی و مجازات نیز عدالت و رعایت نوبت شرط اول است.
و در پایان، مزاری یک فرد نیست. او یک صداست، خواهی نخواهی ماندنی ست! این صدا در تمامی حوزه ها در حال تکثیر شدن است، و عبور از آن بی معنی ست: حالا خط شکسته است. راه باز شده است. هر کدام ما می توانیم در حد خود و در حوزه خود صدایی شویم برای این مردم. هنرمند میتواند صدای فرهنگ شان باشد. فعال اجتماعی-سیاسی میتواند صدای عدالت خواهی شان باشد. تحصیلکرده ها می توانند بازتاب علم آموزی شان باشند… تنها صداست که میماند.
برگرفته از صفحه فیس بوک حسین اعتمادی
انتهای پیام
www.af.shafaqna.com