شفقنا افغانستان- اشرف غنی احمدزی با عملکردهای خودش نشان داد که یک شخصیت فاقد توانایی رهبری است. او به دلیل خودشیفتگی بیش از حدی که دارد، کشوری را که در بدل خون دل هزاران مادر و یتیم در حال دست یافتن به همگرایی و ثبات بود، یکبار دیگر بر لبهی سقوط نزدیک و در آستانهی جنگ داخلی خونینی قرار داده است. او دچار این توهم است که گویا متفکر دوم دنیاست و جز خودش دیگران «گوسفندانی» بیش نیستند که باید رعیتوار از او تبعیت کنند. اشرف غنی با اتکا به سیاست لومپنی و کوچهبازاری در برابر آرا و خواستهای مردم غیرپشتون طوری رفتار میکند که گویا غیرپشتونها حقی در سرزمین، قدرت و سیاست این کشور ندارند.
در جوامع غربی به این تیپ افراد «بولی بای» میگویند. اینها افرادی اند که با تحقیر و توهین دیگران، خواستار اجرای اوامر و خواستهای خود بر دیگران اند. بولیها همان افرادی اند که در کودکی با حرمان، حسرت، نفرت و خشونت خانوادگی بزرگ شدهاند. آنها به دلیل عقدههایی که در برابر مادر، پدر و نزدیکان خویش دارند، هنگامی که با افراد عادی روبرو میشوند، عقدههای خود را بر آنها خالی میکنند و بر تمام ارزشهای انسانی و بشری پا میگذارند. تحقیقات نشان میدهد که اکثریت کسانی که در مکتب و محیط خانوادگی «بولی بای» بودهاند، در بزرگسالی حتا اگر به بزرگترین مقامها هم برسند، در رفتار خود به طور ناخودآگاه پیوسته یاران، پیروان و حتا نزدیکترینهای خودشان را میآزارند و یا در خفا دست به جنایتهای بزرگ علیه آنان میزنند.
در جوامع غربی به این تیپ افراد «بولی بای» میگویند. اینها افرادی اند که با تحقیر و توهین دیگران، خواستار اجرای اوامر و خواستهای خود بر دیگران اند. بولیها همان افرادی اند که در کودکی با حرمان، حسرت، نفرت و خشونت خانوادگی بزرگ شدهاند. آنها به دلیل عقدههایی که در برابر مادر، پدر و نزدیکان خویش دارند، هنگامی که با افراد عادی روبرو میشوند، عقدههای خود را بر آنها خالی میکنند و بر تمام ارزشهای انسانی و بشری پا میگذارند. تحقیقات نشان میدهد که اکثریت کسانی که در مکتب و محیط خانوادگی «بولی بای» بودهاند، در بزرگسالی حتا اگر به بزرگترین مقامها هم برسند، در رفتار خود به طور ناخودآگاه پیوسته یاران، پیروان و حتا نزدیکترینهای خودشان را میآزارند و یا در خفا دست به جنایتهای بزرگ علیه آنان میزنند.
البته این نکته را به یاد داشته باشیم که «بولی» با آنچه که ما در فرهنگ خویش به آن گستاخی، وقاحت، بیادبی و بیتربیتی میگویم، تفاوت دارد. هر کدام از توصیفهای بالا دارای عناصری از «بولی» هستند، اما کلیت آن را در بر نمیگیرند. «بولی» در غرب به عنوان پدیدهی بد توصیف میشود و از محیط مکتب گرفته تا محیطهای کاری و دانشگاهی، در این کشورها تمهیداتی اجرا و عملی میشوند تا «بولی»ها دست به تکرار رفتارهای بد خویش نزنند. از آن جمله کودکان بولی در مکاتب از بازی با دیگر کودکان منع میشوند و یا اگر رفتارشان تغییر نکند، برای مدتی از مکتب اخراج میشوند، اما در محیطهای کاری به پدیدهی «بولی» حتا به عنوان یک رفتار مجرمانه نگریسته میشود. در شماری از کشورها، از جمله کانادا و امریکا تلاش جریان دارد تا قوانین و مقرراتی وضع شود تا افراد «بولی» در محیطهای کاری مورد مواخذه قانونی قرار گیرند.
به گفتهی گری نامی، روانشناس اجتماعی «بولی یا زورگویی یک نوع خشونت روانی است که زیاد آشکار و عریان نیست. این پدیده با توجه به ذات و طبیعت خودش یک نوع خشونت روانی است. بیتوجه به چگونگی وقوع آن، اقدام به زورگویی ناشی از گرایش فرد زورگو برای کنترول دیگران است» (نامی، ص.۲).
با دیدهبانی رفتارهای اشرف غنی در سالهای پسین و رفتار او در برابر همکاران و زیردستانش به آسانی میشود مشاهده کرد که او با وجود داشتن رتبهی استادی در دانشگاه جان هاپکنز و کسی که در دامن ارزشهای متعالی و بشری غرب بزرگ شده و درس خوانده است، نشانههای بارزی از «بولی»گری را در شخصیت خود به نمایش میگذارد.
علیاحمد عثمانی، وزیر پیشین انرژی و آب بعد از یک دوره رابطهی پر تنش با آقای غنی، زمانی که از سمتش برکنار شد، در یک نشست خبری گفت که رییس جمهور غنی در جلسات کابینه گاهی وزرا را توهین و تحقیر میکند و گاهی آنها را تهدید. او گفت: «رییس جمهور افغانستان باید فضای ارعاب، ترس، تحقیر، توهین و تهدید را از جلسات حکومت دور کند.» (بیبیسی) این نکته از سوی عبدالرازق وحیدی، وزیر پیشین مخابرات نیز تأیید شده است.
این در حالی است که برخی از گزارشها از جلسات ارگ تأیید میکنند که آقای غنی در برخوردش با وزرا و دیگر زیردستانش، جانب احترام، عزت و حرمت را حفظ نمیکند و گاهی حتا بر سر این افراد با لحن تحقیرآمیز داد و فریاد راه میاندازد.
شکی نیست که آقای غنی به عنوان رییس جمهور افغانستان دارای صلاحیتهایی است که قانون اساسی آنان را مشخص کرده است. او حق دارد بر زیردستانش قهر شود و آنان را را در چارچوب قانون مواخذه کند، اما او به هیچ صورتی حق ندارد دیگران را توهین و تحقیر و یا با آنان برخورد لومپنی و کوچهبازاری کند و یا اینکه در برابر کسی به ابزار مغایر قانون توسل جوید. ما شاهد بودیم که محافظان رییس جمهور در برخورد با آقای وحیدی و آقای عثمانی، وزرای پیشین، به دفاتر آنها هجوم برده، دفاتر آنان را بدون آنکه از چنین صلاحیتی برخودار باشند، مهر و لاک کردند. محافظان ریاست جمهور، نیروهای تنفیذ قانون نیستند که بتوانند به جای پولیس ملی عمل کنند. باور به دولتداری به مثابهی ملکیت شخصی افرادی مانند دکتور غنی را وامیدارد تا نتوانند میان نیروی عامه تنفیذ قانون و نیروی عامهی پاسدار از شخصیتهای سیاسی تفکیک قایل شوند. آنچه که در چنین باور زورگویانهای بسیار خودنمایی میکند، باور کاراکترهای «بولی» به زور فراتر از حیطهی قانون است.
تأثیرات روانی رفتار زورگویانهی رهبر بر زیردستان
به شیوههای رهبری خشن و زورگویانه، رهبری زهرآگین ( (Toxicنیز میگویند. در شیوهی رهبری زهرآگین به نقل ویبسایت روانشناسی امروز، ویژگیهای ذیل شامل است:
۱. گوش ندادن به پیشنهادات و طرحهای زیردستان؛
۲. افراط در تجلیل از خویشتن به عنوان همهکاره و کارفهم؛
۳. دروغگویی و تضاد؛
۴. فقدان یک فلسفه اخلاقی؛
۵. تشویق از چاپلوسان، تنبیه و تحقیر مخالفان و گریز از حسابدهی. (سایکولوژی تودی).
متأسفانه بخشهایی از این توصیفات با توجه به اظهارات مقامهای پیشین حکومتی و آنانی که با داکتر غنی از نزدیک آشنایی دارند، در مورد وی صادق است.
آگاهان دانش رهبری میدانند که وقتی شخص رهبر، از مواصفات یک شخصیت زورگو یا بولی برخودار بوده و به شیوهی رهبری زهرآگین متوسل شود، سازمان تحت رهبری او که در اینجا دولت افغانستان است، بیش از پیش تضعیف میشود. به این معنی که زیردستان به دلیل ترس و نگرانی از رفتار خشن و ترسآور رییس دولت و نگرانی از تحقیر شدن، در بهبود وضعیت سهم نمیگیرند. شکستها را اصلاح نمیکنند و در برابر دروغگویی، تضاد و حسابگریزی رهبر و دیگر اطرافیانش ایستادگی نمیکنند.
البته هستند زیردستانی که با چاپلوسی و تملق، به تقلید از شیوهی رفتاری رهبر میپردازند تا با این کار خودشان را به رهبر نزدیکتر سازند. مورد برخورد نیروهایی که لباس نیروهای ویژهی ارتش را در بر داشتند، با نظامالدین قیصاری، فرمانده امنیهی ولسوالی قیصار و محافظان وی، میتواند یکی از نمونههای برجستهی تقلیدبرداری از رفتار خشن اشرف غنی باشد.
برخورد گزینشی در برابر مقامهای فاسد نیز ناشی از همین شیوهی رهبری زهرآگین است. تجربهی چهارسال حکومتداری اشرف غنی نشان داد که او در برابر نزدیکان فاسد خودش نرمش نشان میدهد، ولی آنانی را که جزوی گروه قومی و سیاسی خودش نیست، به دادگاه میفرستد (مورد محاکمهی عبدلرازق وحیدی، وزیر پیشین مخابرات).
به گفتهی دگروال جورج ای. رید در نتیجهی سیاست زهرآگین «سازمانها دچار بحران ساختاری میشوند. با ارزشهای منفی درگیر میگردند و امید برای بهبود چه در داخل سازمان و چه در بیرون از سازمان از بین میرود» (رید، ص. ۲). این در حالی است که به باور جان دی. لیک، استاد مدیریت در دانشگاه اوتاوا، «رهبری زهرآگین» که ناشی از منش زورگویانهی افراد است، باعث میشود تا میزان فعالیت زیردستان کاهش پیدا کند، اعتمادشان به سازمان کم شود و حتا در مواردی دست به خرابکاری زده و متوسل به انجام توطیه شوند (لیک، ص.۸۶).
وقتی در یک سازمان چنین اتفاقی میافتد، آن سازمان از مسیر اصلی خودش خارج شده و قادر نمیباشد تا برنامهها، استراتیژیها و پروژههای خودش را تطبیق کند که در نتیجهی چنین وضعیتی، سازمان شکست میخورد.
سقوط ولایت کندز و فراه و پیشروی نیروهای دشمن تا دروازههای چندین ولایت، اگر از یک طرف ناشی از ضعف نیروهای امنیتی افغانستان است، از طرف دیگر به شیوهی رهبر «سرقوماندان اعلا» نیز ارتباط مستقیم دارد.
سیاست ناکام و شکستخورده
اشرف غنی به عنوان یک استاد دانشگاه در «بازسازی دولتهای شکستخورده» یکی از عوامل عقبماندگی در شماری از کشورها را به آنچه که وی «سیاست شکستخورده» خطاب میکند، ربط میدهد. او به این باور است که نبود «دولتهای ناکارآ» عامل عمدهی عقبماندگی این کشورهاست؛ زیرا رهبران این کشورها قادر نیستند تا با استفاده از مشارکت شهروندان، به پیشرفت دست پیدا کنند (احمدزی، ۶۵-۶۷). متأسفانه آقای احمدزی این نکتهی عمدهی روانشناختی را از نظر میاندازد که «سیاست شکستخورد» تنها در نتیجهی نبود دولتهای بیکاره به میان نمیآید، بلکه در فقدان رهبران توانا، کاریزماتیک و متعهد نیز به میان میآید. متأسفانه شیوهی رهبری آقای غنی، خود یک نمونهی برجستهی «سیاست شکستخورده» است که در نتیجهی آن اجماع ملی افغانستان بهم ریخته است، بیاعتمادی قومی افزایش یافته و سازمان دولت افغانستان با بحرانهای جدی و اساسی ساختاری مواجه شده است.
سهیل پامیری/هشت صبح
منابع:
نامی، گری. (اول نوامبر، ۲۰۰۳). تحقیر در محیط کاری: گستردگی گستاخی. http://www.workplacebullying.org/multi/pdf/N-N-2003A.pdf
عثمانی، علیاحمد. (اول جولای ۲۰۱۸). ویبسایت بیبیسی فارسی.http://www.bbc.com/persian/afghanistan-44674102
غنی، اشرف و لاکاهارت، کلیر.(۲۰۰۹). انتشارات آکسفورد. نیویارک.
رید، جورج. (۲۰۰۴). رهبری زهرآگین(Toxic leadership). میلیتری ریو. صص ۶۷-۷۱ http://www.george-reed.com/uploads/3/4/4/5/34450740/toxic_leadership.pdf
لیک، جی. دی و گالپرین، بی. ال. (۲۰۰۶). واکنش کارمندان به روسای گستاخ. جورنال سیاست عامه کانادا. ۸۵-۹۷ https://www.jstor.org/stable/3552244?seq=1#page_scan_tab_contents