پاسخ: خمس، همان گونه که در غنائم جنگی واجب است، در دیگر درآمدهای مشروع نیز، با شرایطی که فقها در کتاب خمس گفتهاند، واجب و لازم است. اکنون مسأله را بر قرآن و سنت پیامبر(ص) عرضه میکنیم.
قرآن کریم میفرماید:
«وَاعْلَمُوا أَنّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیء فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُربی وَالْیَتامى وَالْمَساکِینِ و ابنِ السَّبیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللّهِ وَما أَنْزَلْنا عَلى عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرقانِ یَوْمَ التَقَى الْجَمْعانِ وَاللّهُ عَلى کُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ».[۱]
«بدانید هرگونه غنیمتی که به دست آوردید، یک پنجم آن برای خدا و پیامبر و نزدیکان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است، اگر به خدا و آنچه که بر بنده خود در روز جدایی حق از باطل و روز درگیری دو گروه نازل کرده، ایمان دارید، خداوند بر هر کاری تواناست».
آیا آیه مبارکه تنها ناظر به غنائم جنگی است، یا مدلول وسیع و گسترده دارد؟ برای پاسخ به این پرسش، باید مادّه «غنم» از نظر لغت مورد بررسی قرار گیرد.
در کتابهای فقهی هرگاه که لفظ غنیمت به کار رود، ، معمولاً مورد آن، غنائم جنگی است، ولی این سبب نمیشود که ما دلالت آیه را محدود به درآمدهای جنگی کنیم، بلکه اطلاق آیه که هر درآمدی را شامل است، برای ما حجت میباشد.
لغت نویسان عرب برای لفظ غنیمت معنی وسیعی ذکر میکنند که اختصاص به غنائم جنگی ندارد. برخی را یادآور میشویم:
۱. خلیل بن احمد فراهیدی (م۱۷۰هـ) میگوید:
«هر چه را که انسان بدون رنج به دست آورد، غنیمت است».[۲]
۲. ازهری میگوید:
«غنم به دست آوردن چیزی است و اغتنام، بهرهبرداری از غنیمت است».[۳]
۳. ابن فارس مینویسد:
«غنم یک ریشه بیش نیست که حاکی از به دست آوردن چیزی است که پیشتر دارای آن نبوده است و بعد، در مورد غنائم جنگی به کار میرود».[۴]
در این جا به همین مقدار از گفتار بزرگان ادب اکتفا میکنیم، با ذکر این نکته که تفسیر غنیمت به مطلق «درآمد»، در اغلب لغتنامههای عربی وارد شده است.[۵]
اتفاقاً قرآن این واژه را در مطلق «سود بردن» به کار میبرد، آنجا که میفرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا ضَرَبْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ فَتَبَیَّنُوا وَلا تَقُولُوا لِمَنِ أَلْقى إِلَیْکُمُ السَّلام لَسْتَ مُؤْمِناً تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَیاهِ الدُّنْیا فَعِنْدَ اللّهِ مَغانِمُ کَثِیرَهٌ».[۶]
«ای افراد با ایمان، هنگامی که در راه خدا گام میزنید ـ برای جهاد سفر میکنید ـ تحقیق کنید. و به کسی که بر شما سلام میکند نگویید مؤمن نیستی، تا بخواهید از این راه به کالاهای دنیوی دست یابید، زیرا نزد خداوند بهرههای فراوانی است».
جمله «فعند اللّه مغانم» در این آیه، پاداشهای دنیوی و اخروی را شامل میشود، هر چند مربوط به درآمدهای جنگی نباشد، بلکه میتوان گفت مراد از آن، پاداش اخروی است، در مقابل «عَرَضَ الْحَیاهِ الدُّنیا»، «کالاهای زندگی دنیوی».
ابنماجه در سنن خود، از رسول خدا (ص) نقل میکند که پیامبر(ص) به هنگام دریافت زکات میفرمود:
«خداوندا! این زکات را برای پردازنده آن سود و پاداش قرار ده و آن را ضرر و زیان قرار مده».[۷]
احمد بن حنبل از رسول خدا(ص) نقل میکند:
«سود مجالسِ یاد خدا، بهشت است».[۸]
حضرتش ماه رمضان را چنین توصیف میکند: «غنم للجنّه»[۹] «سودی برای بهشت است».
روشنترین گواه بر این که آیه هر چند در مورد غنائم جنگی نازل شده است، ولی حکم آن اختصاص به مورد نزول ندارد، این است که فقهای چهار مذهب اهل سنّت، در مواردی که مال به دست آمده از غنائم جنگی نبوده است، پرداخت خمس را لازم دانسته و با آیه شریفه استدلال نمودهاند .
خمس در معادن
خمس در معادن یکی از مالیاتهای اسلامی است که اسلام آن را واجب کرده است و فقیهان حنفی به هنگام استدلال بر وجوب خمس در معادن با دو چیز استدلال کردهاند:
۱. آیه غنیمت (که پیشتر آن را ذکر کردیم.)
۲. حدیث پیامبر(ص): «وفی الرِّکازِ الْخُمُسُ»[۱۰] «در چیزهای زیر خاکی ـ معدن و گنج ـ خمس واجب است».
بررسی کتب حدیث بیانگر آن است که در روایات متعددی جمله یاد شده از پیامبر (ص) وارد شده است.
خمس درآمد کسب و کار
از نظر شیعه به کلیه درآمدهای کسبی یک فرد، پس از کسر هزینه سال، خمس تعلق میگیرد. البته در این مسأله شرایط دیگری لازم است که اینجا مجال بیان آن نیست، بلکه هدف این است که نشان دهیم قول امامیه در این جا با روایاتی که اهل سنّت از پیامبر اکرم(ص) نقل میکنند، کاملاً موافق است. از آنجا که در این مختصر نمیتوانیم همه آنچه را که در این مسأله آمده است، نقل کنیم، به نقل برخی از آنها بسنده میکنیم:
۱. هیئت اعزامی «عبدالقیس»
قبیله عبدالقیس در منطقه شرق عربستان زندگی میکردند، و امروز نیز مردم قطیف و احساء و حتی بحرین منتسب به همین قبیله میباشند. رئیس قبیله به نام عبدالقیس به حضور پیامبر (ص) رسید و گفت: میان ما و شما، قبایلی زندگی میکنند که مشرک هستند و اجازه نمیدهند ما، جز در ماههای حرام، به حضور شما برسیم. از شما میخواهیم آموزشهای لازم را به ما بدهید و ما نیز آنها را به دیگران منتقل کنیم، پیامبر (ص) فرمود:
«من شما را به چهار کار فرمان میدهم و از چهار کار باز میدارم: ۱. فرمان میدهم به ایمان به خدا ـ و میدانید ایمان به خدا چیست؟ ـ شهادت به یگانگی او، ۲. به برپایی نماز، ۳. پرداخت زکات، ۴. پرداخت خمس از غنیمت».[۱۱]
باید دقت شود که مقصود از مغنم چیست؟ در اینجا دو احتمال وجود دارد:
أ. غنائم جنگی.
ب. درآمدهای حلال.
مسلّماً احتمال نخست منفی است، زیرا هیئت عبدالقیسی آشکارا میگفتند که ما توان ملاقات با شما را جز در ماههای حرام نداریم؛ زیرا خروج ما از منطقه و عبور از میان قبایل، مایه خطر و خونریزی است. چنین مردمی چگونه میتوانستند به جنگ با دشمن بپردازند و از آنها غنیمت بگیرند؟! از این گذشته جهاد با دشمن بدون اذن پیامبر و جانشین او جایز نیست.
ممکن است تصوّر شود که مقصود، شبیخون زدن و غارت کردن است. این احتمال نیز صحیح نیست، زیرا پیامبر اکرم (ص) از هر نوع غارت نهی کرده و سخن ایشان در کتب حدیث وارد شده است که: «نهی النبیّ عن النهب…»؛[۱۲] «پیامبر از غارتگری نهی کرد.»
در این صورت جز درآمدهای حلال انسان ، پس از کسر هزینهها، چیز دیگری مورد نظر نخواهد بود.
۲. پیامبر (ص) آنگاه که عمرو بن حزم را به یمن اعزام کرد، فرمانی برای او نوشت که بخشی از آن چنین است:
«أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللّه فی أَمْرِهِ کُلّهِ، وَأَنْ یَأْخُذَ مِنَ الْمَغانِمِ خُمسَ اللّهِ وَما کَتَبَ عَلی الْمُؤْمِنینَ مِنَ الصَّدَقَهِ مِنَ الْعِقار عُشرُ ما سَقى البَعلَ، وَسَقَتِ السَّماءُ، وَنصفُ العُشر مِمّا سَقَى الغرب».[۱۳]
نخست برخی از واژگان به کار رفته در فرمان را توضیح میدهیم:
الف. «العقار» به معنی زمین است و در این جا مقصود، زمینهای کشاورزی است.
ب. «البعل» درختانی است که نیاز به آبیاری ندارند؛ زیرا ریشههای آنان از آبهای سطحی مجاور رودخانهها استفاده میکند.
ج. «الغرب» به معنی دلو بزرگ است و منظور درختانی است که با کشیدن آب با دلو، آبیاری میشوند.
پیامبر گرامی (ص) در این حدیث، پس از امر به تقوا، دو نوع مالیات اسلامی را یادآور میشود:
۱. خمس غنائم.
۲. زکات زمین، گاهی یک دهم و گاه یک بیستم زمینی که به وسیله باران یا آبهای مجاور سیراب میشود. به خاطر کمتر بودن هزینه یک دهم و زمینی که با دلو و کشیدن آب از چاه آبیاری میشود، یک بیستم.
پیامبر(ص)، عمرو بن حزم را به عنوان فرماندار یمن اعزام کرد، نه به عنوان یک فرد نظامی که در آنجا با مشرکان جهاد کند، زیرا اهل یمن اسلام را پذیرفته بودند، طبعاً مقصود از جمله «وأنْ یَأخُذ مِنَ المَغانِم خُمُسَ اللّه» درآمدهای حلال کسب است.
در این مورد، عهدنامههای فراوانی از جانب پیامبر (ص) به شخصیتهایی که در اطراف شبه جزیره زندگی میکردند، نوشته شده و در همه آنها پرداخت خمس از غنائم وارد شده است، در حالی که این افراد، فرماندهان نظامی و رجال جنگی نبودند، بلکه در منطقه خود رهبری و ریاست داشتند و پیامبر (ص) به آنها دستور میدهد که خمس درآمدها را جمع کنند و برای او بفرستند.
۳.پیامبر(ص) در ضمن عهدی به جهینه بن زید چنین نوشت:
«زیر زمین و روی آن و کف درهها و روی آنها از آن شما باشد، از چراگاههای آن استفاده کنید و از آب آنها مصرف کنید، به شرط آن که یک پنجم درآمد خود را بپردازید».[۱۴]
گذشته از این، ائمه اهل بیت(علیهم السلام) که همتای قرآن و هم سنگ آن هستند، در روایات فراوانی پرداخت یک پنجم درآمدها را ضروری و واجب دانستهاند. کسانی که بر حدیث ثقلین مهر صحّت نهادهاند، باید پیروی از سخن آنان را لازم و واجب بدانند.[۱۵]
——————————————————————————–
[۱] . انفال/۴۱.
[۲] . کتاب العین، ج۴، ص ۴۲۶، ماده غنم.
[۳] . تهذیب اللغه، ماده غنم.
[۴] . مقاییس اللغه، ماده غنم.
[۵] . نهایه ابن اثیر، و قاموس فیروز آبادی، تاج العروس زبیدی، ماده غنم مراجعه فرمایید.
[۶] . نساء/۸۹۴.
[۷] . سنن ابن ماجه، کتاب زکات، باب ما یقال عند اخراج الزکاه، حدیث ۱۷۹۷.
[۸] . مسند احمد، ج۲، ص ۳۳۰ و ۳۷۴ و ۵۲۴.
[۹] . همان، ج۲، ص ۳۷۷.
[۱۰] . الفقه الإسلامی وأدلّته، ج۲، ص ۷۷۶; مسند احمد، ج۱، ص ۳۱۴; سنن ابن ماجه، ج۲، ص۸۳۹، چاپ ۱۳۷۳.
[۱۱] . صحیح بخاری، ج۴، ص ۲۵۰، باب «واللّه خلقکم وما تعملون» از کتاب توحید; صحیح مسلم، ج۱، ص ۳۵ ـ۳۶، باب الأمر بالایمان.
[۱۲] . التاج الجامع للاصول، ج۴، ص ۳۳۴، به نقل از صحیح بخاری.
[۱۳] . فتوح البلدان، ج۱، ص ۸۱، باب یمن; سیره ابن هشام، ج۴، ص ۲۶۵.
[۱۴] . الوثائق السیاسیه، ص ۲۶۵، شماره ۱۵۷.
[۱۵] گزیده راهنمای حقیقت، آیت الله سبحانی، ص ۲۳۹.
انتخاب شفقنا از مقالات سایت حضرت آیت الله سبحانی
انتهای پیام
www.af.shafaqna.com