شفقنا افغانستان- روزنامه اطلاعات روز در مطلبی به قلم “سراج کابلی” می نویسد: مسایل روزمره و مهم که هزارهها این روزها با آن دسته و پنجه نرم میکنند این پرسش را جدی کرده است که هزارهها چه نقش و جایگاهی در حکومت وحدت ملی دارند/ بازی میکنند؟
نسبت هزارهها با قدرت و سیاست در گذشته سرجایش، مسئله این است که شادمانی مفرط هزارهها در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، جایش را به ناامیدی محض داده است. چرا چنین شد؟ هزارهها یکی از گروههای قومی تأثیر گذار بود که در انتخابات از قطبی شدن کشور جلوگیری و به مثابه یک عنصر وحدت بخش وارد میدان شد و حداقل قومی شدن سیاست را اندکی به تعویق انداخت. پرسش از چگونگی نقش و جایگاه هزارهها در حکومت وحدت ملی پس از مرور برخی از رویدادهای که در نُه ماه اخیر اتفاق افتاده است، اهمیت پیدا میکند. تمامی شهروندان کشور از وضعیت موجود ناراضی است اما گویا هزارهها تنها صدای بلند است که بیشتر از همه آیه یأس میخواند. آیا این نارضایتی به دلیل نقش کم رنگ و ناتوانی ما در حکومت وحدت ملی است؟
هزارهها و مسئله گروگانگیری
چهار مالستانی در ولسوالی اجرستان ولایت غزنی به صورت فجیچ کشته شدند اما کسی از درون حکومت صدا بلند نکرد. مسافرین ولسوالی مالستان و جاغوری بارها و به تکرار و به صورت روزمره حتا همین اکنون در مسیر غزنی و دیگر مناطق مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و گاهی برای چند روز از سرنوشت آنها هیچ خبری نیست اما کسی نیست پاسخ بدهد که چرا؟ 31 هزاره در زابل گروگان گرفته شد و پس از ماهها 19 نفر آن نیمه جان رها شد اما کسی از سرنوشت متباقی اسیران نپرسید. بنا بر گزارشهای رسانهها، مجوز تجارتی 600 هزاره توسط شیخنشینهای دبی لغو شد اما حکومت هیچ واکنشی از خود بیرون نداد.
دو زن، یک مرد و یک کودک از باشندگان جاغوری ربوده شدند، و هنوز از سرنوشت آنها اطلاعاتی در دست نیست و به همین خاطر این ولسوالی در آستانه جنگ تحمیلی قرار گرفته و در صورت شروع جنگ کسی حتا پیامد این فاجعه احتمالی را نمیتواند پیشبینی کند و با این وضع حکومت خاموشی حفظ کرد. همچنان چند زن و مرد هزاره در ولایت هرات ربوده شد.
بهسود اکنون زیر رگبار حملات کوچیها است، اما گویی هیچ اتفاقی نیافتاده است و حکومت از این وضع حتا پلک نمیزند.
مطمئناً نسل تحصیل کرده و دانشگاه خواندهی هزاره بیشتر از تمامی گروههای قومی رنج بیکاری را میکشند، به دلیل موانع و فسادی که در استخدامهای دولتی و نهادهای بین المللی وجود دارد.
نامزد وزیران اصلی و مطرح هزارهها در دور اول معرفی کابینه از پارلمان که در گیرو ارگ و ریاست اجراییه بود، رأی نگرفت و ناکام ماند. وزرای که بعداً از آدرس هزارهها به نام «تاجیک» و «بیات» رأی گرفت اکنون در لاک خود گم اند و کسی از آنها اطلاع ندارد.
هزارهها و سطوح کلان
پس از داغ شدن مسئله مصالحه با طالبان و امضای تفاهمنامه میان آی اس آی و امنیت ملی کشور، بنا به اقرار اساتید در درون قدرت آنها اصلاً در جریان نیستند که سران حکومت وحدت ملی با سرنوشت میلیونها شهروند این کشور دارند چه کار میکنند؟
اینکه گویا محقق برای مذاکره با طالبان به ناوری سفر کرده است، دروغ بود. محقق مثل یونس قانونی نه از آدرس حکومت که به عنوان سیاست مدارا این کشور در یک کنفرانس، که از جانب یک موسسه که در زمینه صلح جهانی فعالیت میکند، در ناوری شرکت کرده است. در این کنفرانس کشورهای مختلف شرکت کرده بود و دولت افغانستان و طالبان یکی از مهمانان این کنفرانس بود. محقق تنها در حاشیه کنفرانس توانست یک گلاس چای با هیأت پنج نفری طالبان نوش جان و خستگی رفع کند. بنابراین این کنفرانس از جانب حکومت وحدت ملی که مذاکره کننده آن محقق باشد، نبود.
در ذیل مباحث پیرامون تغییر نظام و برگزاری لویه جرگه هزارهها تا هنوز نظر رسمی ندارد. غنی و عبدالله با اهداف خاص از همین اکنون برای برگزاری لویه جرگه و تغییر نظام آمادگی میگیرند. اینکه نظر هزارهها در مورد تغییر نظام چیست؟ کسی نمیداند.
به همین ترتیب، نقش و جایگاه هزارهها در خط و نشانهای قرمز که از جانب عبدالله و غنی در مورد سرنوشت انتخابات؛ شامل اصلاح نظام انتخاباتی، تشکیل و ساختار کمیسیونهای دوگانه انتخابات و چگونگی توزیع تذکره الکترونیکی کشیده میشود، نا معلوم است. جنگ مذهبی را که عربستان سعودی در یمن به راه انداخت و غنی به صورت قطع از عربستان حمایت کرد، موضع هزارهها در باره آن معلوم نشد و اظهار نظرهای سلیقهی هم اگر طرح شد، نادیده گرفته شد.
رقابتهای محلی
باوجود که مسایل کلان کشوری مثل جنگ یمن، امضای تفاهم نامه با آی اس آی، اصلاح نظام انتخاباتی، لویه جرگه و تغییر نظام حوزههای نااندیشیده شده برای رهبران هزاره شامل در حکومت وحدت ملی است، آنها به شدت هفتههاست که در دایکندی و بامیان برای ولایت به سر و صورت هم میزنند.
مقرریها
هزارهها به دلایلی ستم تاریخی در حاشیه دولت و قدرت زندگی کرده است. بخشی از شادمانی که هزارهها در دوران انتخابات از خود نشان داد به خاطر ورود به دولت بود. اما پس از شکل گیری حکومت وحدت ملی هزارهها اکنون احساس میکنند که به صورت هدفمند مورد تبعیض حاکمان قرار میگیرند و از ورود آنها به بروکراسی دولت رسما جلوگیری میشود. طی این مدت به غیر از چند مشاور بیصلاحیت و بینام و نشان که از رفقای سرور دانش و محقق به دولت رفته اند، متباقی نا امید شده اند.
لازم است تذکر بدهیم که این وضعیت تنها حاصل ضعف و ناتوانی اساتید ما در اجراییه و ارگ نیست بلکه تمامی کسانی را شامل میشود که در انتخابات یا به صورت چهرهای مستقل یا حزبی پای در رکاب تحول یا اصلاحات کوبید.
اکنون که کابینه تکمیل، والیها مقرر و دروازه تقرریها بسته شده است از هزاره ها تنها معین تأمیناتی و رییس پالیسی وزارت داخله شامل دولت شده است. نه تنها هزارهها وارد دولت نشدند بلکه هزارههای که قبلاً در وزارت داخله و اداره امور، و کارمندان توزیع تذکره الکترونیکی از دولت اخراج شدند.
تمامی این نکات بالا، بیانگر این است که: هزارهها بازنده اصلی حکومت وحدت ملی بود. حکومت وحدت ملی تا اینجای کار، همان شرکت سهامی است که هر قومی تلاش کرده، سود قومی و منافع قومی شان را در آن تأمین کنند. از این جهت، هزارهها نه تنها چیزی را بدست آورده اند، بلکه عملاً کرسیهای مهمی را باخته است. مروری به فهرست افرادی که در پایان حکومت کرزی در قدرت بودند بیاندازید و بعد بررسی کنید که چه کسی از آن زمان تا کنون هنوز در آن کرسی مانده است یا ارتقا کرده است، حتماً به این نتیجه میرسید که هزارهها عملاً در شرکت سهامی “حکومت وحدت ملی” بازنده بوده است. چون، اکثریت قاطع کسانی که در جاهای مهم حکومت از هزارهها بودند، برکنار شدند. بر علاوه آن بر کناریها، تعداد بستها و پستهایی که تا هنوز در حکومت وحدت ملی اعلام شده اند و افرادی از نقاط و اقوام مختلف به این پستها جذب شده اند را اگر بررسی کنیم، بدون شک نتیجهی ما این خواهد بود که هزارهها در حکومت وحدت ملی بازنده بود. چند کرسی که هزارهها از مجموع تشکیلاتی به نام دولت در اختیار دارند، منحصر به کسانی شده اند که یا هزاره نیستند و نمایندگان این گروه قومی نیستند، یا همه در اختیار وابستگان سیاسی و خانوادگی خلیلی و محقق قرار دارد. از این رو، رأی دهندگانی که با هویت قومی هزارگی شان از حق رأی شان به عنوان یک قدرت و حق استفاده کردند، حالا هیچ سودی از حکومت وحدت ملی برداشت نکرده اند و بسیار برای ماندن این حکومت تاوان میپردازند. گروگان گیریها، ترورها، کشتنها، فقر، تعصب، بیکاری و اسیری، رنج هایی است که از زمان تشکیل حکومت وحدت ملی هر روز بیشتر تر میشود.
انتهای پیام