شفقنا افغانستان- هادی دریابی در شماره امروز اطلاعات روز نگاهی طنزگونه به شرکت مسئولین در تظاهرات اخیر در کابل داشته و می نویسد:
رییس اول: من به تمام مردم افغانستان قول میدهم که ۹۰ تروریست را کشتهایم! ۶۰ تن دیگر را کشتهایم! ۳۴ نفر دیگر را کشتهایم! ۱۱ تن دیگر را مردار کردهایم! ۱۹ اسیر را آزاد کردهایم! ۸ اسیر دیگر را آزاد کردهایم! یعنی من به تمام مردم افغانستان قول میدهم که از تمام امکانات برای رهایی اسیران کار کردیم، حتا ۸۰ نفر را از فرقه ریشخور به زابل فرستادهایم. من به تظاهرات و دادخواهی مدنی باورمندم و آن را حق مردم افغانستان میدانم، اما یک شرط دارم. شرط من این است که این تظاهرات باید بیشتر از یکهزار نفر نباشد، در راس تظاهرات حتما کدام رییس حزب باشد، اگر از غرب کابل شروع میشود، باید در دهمزنگ متوقف شود! اما اگر از دهمزنگ پیش آمد و تعداد دادخواهان هم بیشتر از یک میلیون بود و هر لحظه از خیرخانه و شرق و جنوب کابل به آن اضافه شد، این دیگر تظاهرات نیست، همکاری با طالبان است!
معاون اول رییس اول: من دکترای طالبکشی دارم، چندبار میخواستم به جمع معترضین بپیوندم اما از تلویزیون سیل کردم.
معاون دوم رییس اول: و منالله التوفیق! توجه از تشکر تان!
رییس دوم: انشاءالله اگر خدا بخواهد ارگ تمثیل کنندهی قدرت ملی افغانستان است. اگر بنده تا چند ماه قبل علیه این تمثال قدرت ملی قرار داشتم، بهخاطر منافع علیای شخصی بود، آری؟! راست میگویم، لطفاً فکر نکنید دروغ میگویم. کشمکش من و رییس اول برای تقسیم قدرت برای منافع شما مردم بود. شما مردم به منافع خود نمیفهمید، لطفاً اول بروید یک نکتایی شیک و یک شلوار راحت بپوشید، خیلی کمک میکند به فهم منافع شما. ما توانستیم خانوادههای شهدا را بعد از تلاش فراوان با خود داشته باشیم، شما در تلویزیون ندیدید؟ عجب مردم بدبخت و بیدرد هستید شما که ندیدید! یکی از خانوادههای شهدا به من گفت که نمیتواند از شدت درد سخن بگوید. من درد او را دیدم که از زابل تا کابل و از کابل تا بابل و از بابل تا چابل و از چابل تا…خو خیر باشه!
معاون اول رییس دوم: …………
معاون دوم رییس اول: ما با کسانی که از کوچه و بازار بیاید، مذاکره نمیکنیم. لطفاً یک میلیون سیماسمر جمع کنید، بیایید ما مذاکره میکنیم. وقتی هم یک میلیون سیماسمر جمع کردید، برای شان بگویید که جنازههای شهدا را مثل گوشت گوساله قصابی داخل تابوت مانده و بر شانههای خویش حمل نکنند. عکس شان را چاپ کنید کافیست. منظور من از همه تظاهرکنندگان عبارت از سه-چهار نفر است. بقیهی مردم که صاحب رای اند و در انتخابات بعدی به درد میخورند، لطفاً فکر نکند که من آنها را بیارزش خطاب کردهام. منظور من کسانی است که ملاق میزنند، یکی از ده معلم برتر جهان میشود، فعالترین روزنامهنگاران کشور میشوند، دانشگاه خواندهاند و به درک و درد رسیدهاند. شما دیدید که ما برای کسانی ارزش قایل هستیم که هر کدام دههزار رای با خود دارد. آن بولانی فروش قلعهناظر که یک رای دارد، بدرد مذاکره نمیخورد. ما به تمامی فعالیتهای مدنی احترام داریم اما دادخواهی اخیر که آبروی ما را میبرد، مورد قبول ما نیست. ما از استاد عزیزالله شفق هم توقع داریم که دیگر به ما کنایه نزند! در فیسبوکها شما سر بزنید، همه ما را فحش میدهند. رقم دنیا همینطور است، هرکسی که منافع علیای حکومت را در نظر گرفت، همیشه مورد نفرین و ناسزا قرار میگیرد. اما من بزرگتر و قویتر از اینها هستم. من حاضرم صدبار دیگر به تلویزیون رفته و با وارخطایی ملموس و ترس هویدا مصاحبه کنم و از خود دفاع کنم. هیچکسی نمیخواهد مقابل مردم قرار بگیرد، مخصوصاً کسانی که قرار است تا آخر عمر خود به عنوان معاون رییس جمهور مطرح باشد. من چند شب است که خواب نمیروم…
انقلاب تبسم: مرزها را درنوردید. از بلخ تا بامیان، از هرات تا جلالآباد، از غزنی تا غور، از کابل تا لندن، از مشهد تا واشنگتن، از استرالیا تا اتحادیهی اروپا و از هند تا پاکستان! مرد و زن، پیر و جوان بازوان توانایی این انقلاب شد. پشتون و هزاره و تاجیک و اوزبک را کنار هم قرار داد تا بستر برای وسعت بخشیدن به تبسم کودکان سرزمین را فراهم کند. اکنون رسالت تک تک شهروندان افغانستان است که این انقلاب را زنده نگهدارند. با تولید متن، با سرودن شعر، با نقاشی و رسامی، با اعتراض بر نارساییها، با خروشیدن بر سکوت، با بیداری و هوشیاری این انقلاب را به آخر برسانند تا باشد که کودکان ننگرهار را دوشق نکرده و شکریهها را گلو نبرند. وکلای شورای ولایتی ولایتها، وکلای پارلمان، روشنفکران جا افتاده در حکومت باید شینگ خود را نشان بدهند تا مردم بفهمند که کجای کار قرار دارند و چه مسیری را باید بپیمایند.
انتهای پیام