شفقنا افغانستان- شهرهای پاکستان به ندرت مثل امروز از امنیت برخوردار بوده است. مردم شهرنشین به صورت انبوه به مراکز خرید می روند و به بازارها سر می زنند و در کافه ها و رستوران های تازه افتتاح شده غذا می خورند و به سینما می روند. این مردم پس از سال ها ترور و وحشت ، اشتها و عطش عجیبی برای یک زندگی معمولی از خود نشان می دهند. آن هتل هایی که سال ها حتی در به اصطلاح فصول داغ فروش هم خالی می ماندند امروز ناگهان همه اتاق هایشان رزرو شده است. این مساله در مورد مناطق دورافتاده هیمالیا نیز صدق می کند. صندوق بین المللی پول نیز تایید می کند که اقتصاد همیشه ضعیف پاکستان از رشدی ۱/۴ درصدی برخوردار شده است.
با این حال هنوز هم شهرهای پاکستان بیشتر به قلعه و استحکامات نظامی شباهت دارند. در هر گوشه خیابان ها پست های ایست بازرسی و مسلسل های اتوماتیک دیده می شود و در هر چهارراه سربازان مسلحی را می بینیم که در پشت کیسه های شن سنگر گرفته اند و خودروهای حامل مسلسل های سنگین در خیابان ها گشت می زنند. در اسلام آباد به تازگی در هر گوشه ای از خیابان ها دوربین های ویدیویی نصب شده است و کمتر مدرسه ای را می توان در این کشور سراغ داشت که میان دیوارها و سیم های خاردار محصور نباشد.
این که تا چه زمانی این قبیل اقدامات احتیاطی موثر خواهد بود مشخص نیست. آیا افراط گرایانی که بسیاری از آنها به افغانستان گریخته و بسیاری دیگر در بخش های مختلف کشور مخفی شده اند می توانند بار دیگر بازگردند؟ آیا هنوز هم بخش بزرگی از مردم کشور ، شریعت را مرجع و پایه اصلی قوانین می دانند؟
راحیل شریف فرمانده کل ارتش این روزها سوپرستاره جدید پاکستان به شمار می رود. شخصیت و نفوذ روانی این مرد تا به اندازه ای است که جوانان پاکستانی پرتره این ژنرال را روی بازوهایشان خالکوبی و راننده های کامیون ها تصویر او را بر بدنه کامیون های خود نقاشی می کنند. بر روی یک پلاکارد غول پیکر در بزرگراهی که سه شهر راولپندی و لاهور و کراچی را به هم پیوند می دهد این جمله به چشم می خورد:” ما به راحیل شریف عشق می ورزیم”. بر روی دیوار خانه یک بازرگان در اسلام آباد این جمله نقش بسته است:” همه قدرت از آن ارتش است! زنده و جاوید باد ژنرال راحیل شریف!”.
فرمانده کل ارتش که البته پیش از این نیز قدرتمندترین مرد کشور محسوب می شد، از حملات تروریستی در جهت ترمیم و افزایش قدرت خود سود برد. او امروزه خود را کسی می داند که در نهایت، باید و می تواند در مورد مسایل سیاست خارجی و امنیتی تصمیم بگیرد.
رسانه های پاکستان نیز در برابر قدرت تازه نیروهای مسلح سر خم می کنند. یک روزنامه نگار در پیشاور که مایل نیست نامش برده شود می گوید:” ما به شدت تحت فشار قرار داریم تا فقط و فقط گزارش ها و اخبار منتشر شده از سوی ارتش را پوشش بدهیم. انتشار اخبار و آمار مربوط به غیرنظامیان کشته شده و شکنجه ها ممنوع است و تنها باید اخبار به قتل رسیدن تروریست هایی که هدفمند کشته می شوند و موفقیت های ارتش در جنگ علیه تروریست ها را منتشر کنیم”.
ارتش برای صحبت درباره جنگ علیه تروریست ها و همچنین صحبت در مورد حملات پیشاور تمایلی نشان نمی دهد و تنها به تعداد تروریست های کشته شده اشاره می کند. یکی از همکاران سرویس مخفی ارتش پاکستان موسوم به ISI می گوید:” ما مدارکی داریم که ثابت می کند هند در پشت حملات پیشاور بود”. اما آیا امکان دارد که ما هم این اسناد و مدارک را ببینیم؟ و پاسخ:” خیر، این اسناد فوق محرمانه محسوب می شوند”.
در یک خانه روستایی خالی از سکنه در مرز افغانستان با گروهی از افراد طالبان قرار ملاقات و مصاحبه داریم. یک فرمانده بلند پایه طالبان با یک ساعت تاخیر وارد می شود. قرار بر این است که نامی از کسی برده نشود و از عکس برداری و افشای محل دقیق ملاقات هم خودداری شود. این همه شروط آنها برای حضور در این مصاحبه است.
فرمانده طالبان اطمینان می دهد: “ما قصد نداشتیم که آن بچه ها را بکشیم. این مساله اصلا در طرح اولیه ما وجود نداشت اما سربازان به سمت افراد ما شلیک کردند و آنها هم چاره ای به غیر از دفاع از خود نداشتند”.
اظهارات این فرمانده طالبان در تناقض کامل با اظهارات شاهدانی است که به گفته آنان، پیکارجویان به صورت کاملا هدفمند آن کودکان را از ناحیه سر هدف گلوله قرار می دادند. پس به چه دلیل مهاجمان جلیقه های انفجاری به تن داشتند؟ فرمانده طالبان جواب می دهد: “به این خاطر که کسی جرات نزدیک شدن به آنان را نداشته باشد”. تلاش های این فرمانده و همقطاران وی برای توجیه آنچه که در پیشاور رخ داده است نشان می دهد که طالبان پاکستان به شدت از حمایت مردم محروم شده است. جالب آن که حتی طالبان افغانستان نیز کشتن آن کودکان را مورد انتقاد قرار داد و از آن به عنوان عملی “غیراسلامی” یاد کرد.
آن طالب می گوید: “چرا آن زمانی که کودکان ما به دست ارتش پاکستان و بر اثر حملات پهپادهای آمریکا کشته می شوند کسی اعتراض نمی کند؟”. او اقرار می کند که حملات پیشاور انتقاد همفکران طالبان پاکستان را نیز برانگیخته بود و ادعا دارد:” چهار یا پنج ماه طول کشید تا توانستیم افرادمان را آرام کنیم و به آنها ثابت کنیم که آن عمل مغایرتی با اسلام نداشته است. کشتن کودکان تنها زمانی غیراسلامی است که از روی قصد و عمد صورت بگیرد و این مساله در این مورد صادق نبود”.
به گفته این فرمانده طالبان به همین دلیل آنها کمپینی را برای آرام کردن منتقدان حاضر در میان صفوف طالبان آغاز کردند. او اقرار می کند:”ما تصاویری از کودکان کشته شده خودمان در رسانه های اجتماعی منتشر کردیم. از خدا خواستیم که گناهان ما را بیامرزد و صدقه دادیم. این که بقیه دنیا چه فکری می کنند برای ما اهمیتی ندارد”.
مدرسه نظامی پیشاور امروزه دیدارکننده ای را نمی پذیرد و ورود روزنامه نگاران “به دلایل امنیتنی” از سوی ارتش اکیدا ممنوع اعلام شده است. دیوارهایی بلند پیرامون مدرسه را فرا گرفته و افزون بر آن سیم های خاردار و دوربین های حفاظتی برای اطمینان خاطر بیشتر نصب شده است. در ورودی مدرسه مردانی اونیفورم پوش و تا دندان مسلح نگهبانی می دهند. شاگردان این مدرسه در آن اونیفرم های سبز رنگ ظاهرا هنوز هم به نوعی در وحشت بسر می برند. قرار بر این است که در سالگرد حادثه پیشاور برای نخستین بار تصاویری از داخل این مدرسه نشان داده شود. پس دنیا خواهد دید که دیوارهای مدرسه با رنگ های روشن رنگ آمیزی شده و بچه ها مطیعانه به سر کلاس های خود می روند و به هنگام زنگ تفریح در حیاط مدرسه به بازی مشغولند.
محمد طارق به مدت یک سال است که مدیریت مدرسه نظامی پیشاور را بر عهده دارد. مدیر پیشین این مدرسه که یک زن بود به دست پیکارجویان طالبان به رگبار گلوله بسته شد. آقای طارق یک عینک مطالعه را با بند از گردن خود بر روی لباس سنتی پاکستان آویزان کرده است و در همان حال برای مصاحبه به هتلی که به شدت محافظت می شود و در نزدیکی مدرسه قرار دارد می آید.
او می گوید:” ما کاملا این را حس می کنیم که پیشاور از زمان آن حمله امن تر شده است. ناگهان بار دیگر شاهد مردمی خندان در کوچه و خیابان هستیم و آن ترس همیشگی از این که هر لحظه انفجاری رخ بدهد رخت بر بسته است. چه بسا اینک دورانی بهتر و شادتر برای پیشاور آغاز می شود. این روزها بار دیگر در بازارها جای سوزن انداختن نیست و خیابان ها همیشه از شدت ترافیک بند است”.
روز ۱۶ نوامبر امسال و آن هنگام که خانواده قربانیان، سیاستمداران، نظامیان و خبرنگاران از این مدرسه دیدن می کنند، سه لوحه بزرگ حاوی نام قربانیان رونمایی خواهد شد، سه لوحه ای که مزین به کبوتران نفره ای است.
سوراخ های گلوله ها بر روی دیوارها از مدت ها پیش ناپدید و آن سالن کنفرانس با آجرهای سرخ و سقف سفید به یک سالن ورزشی تغییر کاربری داده شده است. محمد طارق می گوید:” ما اجازه می دهیم که بچه ها در این سالن ورزشی بازی کنند”. و سپس با خنده ادامه می دهد:” آنها دقیقا در همان مکانی بازی می کنند که تروریست ها با ما روبرو شدند. آیا این تصویر زیبایی نیست؟ ما بار دیگر آنجا هستیم و به کارمان ادامه می دهیم و با اطمینان به آینده خود چشم دوخته ایم”.
منبع: اشپیگل
ترجمه:محمدعلی فیروزآبادی- شفقنا
انتهای پیام