جمعه 10 حمل 1403

آخرین اخبار

طالبان همایون افغان را به‌ دلیل نشر بدون اجازه مصاحبه یک خانم بازداشت کرد

شفقناافغانستان- پس از نشر خبر بازداشت همایون افغان، یوتیوبر...

آرتی: مسلمانان روسیه در مقابل مجتمع «کروکوس» اقامه نماز کردند

شفقناافغانستان- اداره دینی مسلمانان روسیه در مقابل مجتمع «کروکوس»...

45 کشته بر اثر سقوط بس مسافربری به یک دره در آفریقای جنوبی

شفقناافغانستان- رسانه ها گزارش داده اند که 45 زائر...

برگزاری نماز سومین جمعه رمضان در مسجدالاقصی+ تصاویر

شفقناافغانستان- اداره اوقاف اسلامی بیت المقدس اشغالی از حضور...

ملاله یوسف‌زی: طالبان با سوءاستفاده از اسلام عمل شان توجیه می‌کند

شفقنا افغانستان - ملاله یوسف‌زی، برنده جایزه صلح نوبل،...

گشت‌زنی هواپیمای بی‌سرنشین نخست در نیمروز و اکنون در آسمان قندهار

شفقنا افغانستان - منابع محلی در قندهار از گشت‌زنی...

امریکا خواستار آزادی بدون قید شرط شهروندانش از زندان طالبان شد

شفقنا افغانستان - به ‌ادامه نگرانی‌ مایکل مک‌کال، رییس...

شیعه گراف/ پوستر سالگرد شهادت حضرت امام علی بن ابیطالب (ع)

شفقناافغانستان– شیعه گراف/ حضرت امام علی بن ابیطالب (ع): پوستر...

سه دختر فعال حقوق زن و برادرشان در کابل بازداشت شدند

شفقنا افغانستان - منابع می‌گویند که جنگ‌جویان طالبان سه...

شیعه گراف/ پوستر سالگرد شهادت حضرت امام علی(ع)

شفقناافغانستان– شیعه گراف/ حضرت امام علی بن ابیطالب (ع): پوستر...

دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان

شفقناافغانستان – دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان را...

اعمال اولیه شب قدر

شفقناافغانستان- حضرت محمد(ص) می‌فرمایند: «خداوند به امت من شب...

ممنوعیت ریش گذاشتن در ارتش انگلیس پس از یک قرن لغو شد

شفقناافغانستان- روزنامه تلگراف نوشت: ارتش انگلیس پس از گذشت...

امریکا: برای آزادی شهروندان خود از زندان طالبان از هر اهرمی استفاده می‌کنیم

شفقنا افغانستان - به ‌ادامه نگرانی‌ مایکل مک‌کال، رییس...

گشت‌زنی هواپیمای بی‌سرنشین ناشناس در آسمان قندهار

شفقنا افغانستان - منابع محلی در قندهار از گشت‌زنی...

طالبان ساخت قطعه چهارم راه آهن هرات-خواف را به یک شرکت روسی سپرد

شفقنا افغانستان - طالبان اعلام کرده‌اند که قرارداد ساخت...

طالبان در پسابند غور با حمله بر یک خانه دختری را ربودند

شفقناافغانستان- منابع محلی در غور می‌گویند‌ که طالبان یک...

طالبان 5 نفر را در قندهار در ملاءعام شلاق زدند

شفقناافغانستان- منابع محلی می‌گویند که طالبان پنج تن را...

مصادیق و مضامین اخلاقی در کلام امام حسن عسکری (ع)

شفقنا افغانستان _ مصادیق و مضامین اخلاقی در کلام امام حسن عسکری (علیه السلام) نشان مى‏ دهد که آن امام همام تا چه حد در این زمینه تأکید و اصرار داشتند که همه در برخوردهاى خود نهایت حسن خلق را به کار گیرند.

مصادیق-و-مضامین-اخلاقی-در-کلام-امام-حسن-عسکری-ع

به گزارش شفقنا به نقل از حوزه در وهلۀ نخست باید گفت هر یک از پیامبران و امامان‏ و بندگان خاص خدا به حکم شرائط زندگیشان در یک یا چند جهت الگو بودند ، و هر یک به عنوان میزان سنجش در آن قسمت مورد توجه می باشند.[۱] به نحوی که تبعیت و بهره گیری از آموزه های اسلام ناب ، مؤمنان را مى ‏سازد؛ آنها را تهذیب مى‏ کند؛ و به آنها تعلیم مى‏ دهد که در هر قدم، نیکان و پاکان مخصوصاً پیامبراکرم صلى الله علیه و آله و امامان‏ معصوم علیهم السلام را اسوه و قدوه و سرمشق خود قرار دهند؛ و این از گام هاى مؤثّر براى وصول به هدف آفرینش انسان یعنى تهذیب نفس و پرورش فضائل اخلاقى‏ است.[۲]
از این رو امامان معصومین(علیهم السلام) نه تنها باید از آن چه اسباب تنفر است خالى باشند بلکه باید جاذبه ‏هاى اخلاقى‏ به مقدار کافى براى جذب قلوب افکار در وجودشان باشد،[۳]اینگونه است که امام حسن‏ عسکرى‏ (علیه السلام) مى‏ فرماید: شیعیان ما کسانى هستند که از سنّت هاى ما پیروى کرده و تمام اوامر و نواهى ما را اطاعت کنند، پس اینان شیعیان ما هستند ، امّا کسانى که در بسیارى از چیزهایى که خداوند واجب کرده، ما را مخالفت مى‏ کنند از شیعیان ما نیستند،[۴] لذا با ذکر این فراز نورانی از آن حضرت، ضرورت واکاوی گفتارهای اخلاقی و تربیتی امام حسن عسکری (علیه السلام) با بهره گیری از آراء و اندیشه های متعالی آیت الله العظمی مکارم شیرازی بیش از پیش احساس می گردد که در این نگاشته به مخاطبان گرامی ارائه می گردد.
تواضع و آثار بی بدیل آن
باید اذعان نمود اوّلین صفت از صفات شایسته بندگان خاصّ خداوند، تواضع و فروتنى است.[۵] در تبیین مفهوم «تواضع» باید گفت این واژه از مادّه‏ «وضع» و در اصل به معنى فرونهادن است، این تعبیر هنگامى که به عنوان یک صفت اخلاقى گفته مى‏ شود[۶] مفهومش این است که انسان خود را پایین‏تر از آنچه موقعیّت اجتماعى اوست قرار دهد، بر عکس تکبّر که مفهومش برترى‏جویى و قرار دادن خویشتن برتر از موقعیّت فردى و اجتماعى اوست.[۷]
لذا تواضع و فروتنى نقطه مقابل تکبّر و فخرفروشى است،‏[۸]بلکه باید اذعان نمود تواضع‏ هم در زندگى علمى و فرهنگى انسان اثر مى گذارد (چرا که افراد متکبّر به خاطر تکبّرشان از رسیدن به حق محجوبند)، و هم در زندگى اجتماعى بسیار موثر است (چرا که افراد متواضع از محبوبیّت فوق ‏العاده‏اى در اجتماع بهره مى‏ گیرند و همه مردم براى آنها احترام خاصّى قائلند)، و هم در رابطه انسان با خدا مؤثّر است چرا که روح عبادت، تواضع و کلید قبولى آن فروتنى‏ است،‏[۹] از این رو تواضع‏ و فروتنى‏ آثار و برکات مثبت و بی بدیلی را به ارمغان مى ‏آورد،[۱۰] از جمله آن آثار می توان به کلام امام حسن‏ عسکرى‏ علیه السلام استناد نمود که فرمود: «التَّوَاضُعُ نِعْمَهٌ لَایُحْسَدُ عَلَیْهَا؛ تواضع نعمتى است که سبب حسادت دیگران نمى‏ شود».[۱۱]،[۱۲]
در تشریح این کلام نورانی از امام حسن عسکری(علیه السلام) باید گفت؛ معمولًا هر نعمتى نصیب انسان مى‏شود مزاحمت‏ هاى حسودان افزوده مى ‏گردد و گاه این حسادت چنان فضاى زندگى را تنگ مى ‏کند که زندگى بر صاحب نعمت مشکل مى‏ شود، ولى تواضع از این قاعده کلّى مستثنى است، بلکه نعمتى است که حسادت حسودان را برنمى ‏انگیزد.[۱۳]
ناگفته پیداست حقیقت عبادت نهایت خضوع در برابر پروردگار است. کسى که شیرینى خضوع و تواضع در برابر خدا را دریابد در برابر خلق خدا نیز متواضع است.[۱۴] بنابراین باید گفت بندگان خدا جز تواضع‏ و فروتنى‏ در برابر خداوند و نسبت به یکدیگر، راهى ندارند.[۱۵]
شهادت طلبی در سایۀ آخرت محوری
امروزه دشمنان اسلام بیشترین وحشت را از فرهنگ شهادت و شهادت‏ طلبى‏ دارند…زیرا آنها توان مقابله به مثل، نسبت به فرهنگ شهادت را ندارند و سلاحى که بتوان از آن در برابر این فرهنگ دفاع کرد در خود نمى ‏بینند.[۱۶]از این رو امام حسن‏ عسکرى‏ علیه السلام در این زمینه مى ‏فرماید: «خَیْرٌ مِنَ الْحَیاتِ ما إِذا فَقَدْ تَهُ أَبْغَضْتَ الْحَیاتَ! وَ شَرُّ مِنَ الْمَوْتِ مَا إذا نَزَلَ بِکَ أَحْبَبْتَ الْمَوْتَ![۱۷]؛ از زندگى بهتر، چیزى است که اگر آن را از دست دهى از زندگى بیزار مى ‏شوى! و بدتر از مرگ چیزى است که هرگاه بر تو نازل گردد از مرگ استقبال مى‏کنى!.[۱۸]
در تبیین گفتار نورانی آن حضرت باید گفت؛ بعضى تصور مى‏ کنند بالاترین ارزش‏ها ارزش این زندگى مادى است در حالى که از آن ارزشمندتر فراوان است، در زندگى لحظاتى پیش مى‏آید که انسان آرزوى مرگ مى‏کند و حقایقى وجود دارد که با رضایت کامل جان شیرین خود را فداى آن مى‏ سازد.[۱۹]
شهداى راه خدا، صاحبان راه فضیلت و حق پرستى، آنها بودند که حقیقت این گفته پر معناى امام عسکرى علیه السلام را دریافته بودند و آن جا که زندگى را ناگوار و مرگ را دریچه ‏اى به جهانى وسیع‏تر، به خشنودى و رضاى پروردگار مى ‏دیدند با آن وداع، و از این استقبال مى‏کردند.[۲۰]
عفو بر پروردگار و رسالت خطیر انسان ها
نخست باید واژۀ «عفو» را تشریح نمود که به معناى محو و نابودى است،[۲۱] این واژه وقتى در مورد خداوند به کار مى‏ رود به معناى بخشش گناهان و ترک مجازات و محو آثار معصیت است.[۲۲]
تکیه بر این وصف خداوند به خاطر آن است که اگر عفو او نباشد کسى از آثار گناه رهایى نمى ‏یابد، زیرا عفو بر پروردگار به قدرى گسترده است که هیچ حد و مرزى براى آن متصوّر نیست،[۲۳] و قرآن مجید نیز تنها چیزى را که از آن استثناء کرده همان شرک است،[۲۴] لذا در روایتی نورانی ازامام حسن‏ عسکرى‏ علیه السلام آمده است که فرمود: «انَّ اللَّهَ لَیَعْفُو یَومَ القیامَهِ عَفْواً یُحیطُ عَلَى العِبادِ حَتّى یَقُولَ اهْلُ الشِّرکِ وَ اللَّهِ رَبّنا ما کُنّا مُشْرِکِینَ؛ خداوند در روز قیامت آنچنان عفو مى‏ کند که بندگان را احاطه مى ‏نماید، تا آنجا که مشرکان طمع مى‏کنند و مى ‏گویند به پروردگارمان سوگند که ما مشرک نبوده‏ ایم».[۲۵]،[۲۶]
لذا این آموزۀ اخلاقی در کلام امام حسن عسکری (علیه السلام) به همگان درس عفو و بخشش را مى ‏آموزد، و به آنها توصیه مى‏ کند که تا مى ‏توانند از گناهان یکدیگر بگذرند، به این امید که خدا از گناهان‏ آنان صرف نظر کند.[۲۷] هم چنین به انسان‏ها مى آموزد که در برابر گناه زیردستان سختگیر نباشند، و راه بازگشت و اصلاح را به روى آنها بگشایند، و همان امیدى را که به عفو خدا دارند به دیگران نیز در عفو و بخشش خود بدهند.[۲۸]
تفکر؛ مهمترین اصل در اجتناب از لغزش های زبان
بدیهی است اگر انسان پیش از آن که شروع به سخن گفتن کند در محتوا و انگیزه و نتیجه سخنان خود کمى بیندیشد، بسیارى از لغزش هاى زبان و گناهان، از او دور می ‏شود.[۲۹] زیرا بى‏ مطالعه سخن گفتن انسان را در انواع گناهان که از این عضو مخصوص سرچشمه مى‏گیرد، غوطه‏ ور مى ‏سازد![۳۰]
لذا در فراز ارزشمند از امام حسن‏ عسکرى‏ علیه السلام چنین مى‏ خوانیم: «قَلْبُ الْاحْمَقِ فى فَمِهِ وَ فَمُ الْحَکِیمِ فى قَلْبِهِ[۳۱]؛ قلب (و فکر) احمق در دهان او و دهان شخص حکیم در قلب اوست!».[۳۲]
بی شک مراد از قلب در این کلام نورانی همان عقل و فکر است، و بودن زبان در جلوی قلب، یا در عقب آن، کنایه از تفکّر و اندیشه درباره محتواى سخن یا عدم آن است.[۳۳]
به راستى چه مى‏ شد اگر همیشه ما پیش از آغاز سخن به نتایج و محتوای سخنان خود مى‏ اندیشیدیم و زیانبار بودن آن سخن و یا خطر هتک حرمت یک مؤمن، هم چنین پیامد حمایت از ظالم و مانند آن را مورد بررسی قرار می دادیم و در راستای کسب رضای خداوند، تحقق امر به معروف و نهى از منکر و حمایت از مظلوم و مبارزه با ظالم، و خوشنودى بندگان خدا اندیشه و سخن خود را به کار می گرفتیم!.[۳۴]
لذا ره یافت عبارت لطیف آن حضرت چنین است؛ انسان عاقل نخست اندیشه مى کند سپس سخن مى گوید در حالى که احمق نخست سخن مى گوید و بعد در اندیشه فرو مى رود به همین دلیل سخنان عاقل حساب شده، موزون، مفید و سنجیده است؛ ولى سخنان احمق ناموزون و گاه خطرناک و بر زیان خود او.[۳۵]
هم چنین نباید فراموش نمود کلام آن حضرت به عقل و حماقت اکتسابى اشاره دارد.[۳۶] کسى که ذاتاً احمق است در واقع نوعى بیمارى دارد که در صورت امکان باید به وسیله دیگران معالجه شود؛ ولى گاه انسان حماقت را با اراده خود فراهم مى‏ سازد؛ با نیکان و پاکان و عاقلان و خردمندان معاشرت نمى‏کند و بر عکس به دنبال هواى نفس مى‏ رود و با افراد نادان و شرور طرح دوستى مى‏ ریزد، تحصیل علم را رها مى‏کند و با اختیار خود در وادى جهل گام بر مى‏ دارد و هنگامى که مسئله سرنوشت‏سازى پیش آید با این‏که مى‏ تواند تأمل کند، به مشورت بپردازد و از این و آن نظر بخواهد همه اینها را ترک کرده و بى‏ گدار به آب مى‏ زند و گرفتار غرقاب مى‏شود. نکوهش حضرت از چنین حماقتى است.[۳۷]
دروغ؛ منشأ همۀ رذایل اخلاقی
بی شک دروغ از جمله رذایل اخلاقی است که سرچشمه گناهان بسیار از قبیل، رشوه‏ خوارى، ظلم، غش در معامله، پایمال کردن حقوق مردم، اهانت به اشخاص و کمک به ظالمان می باشد،[۳۸] به همین دلیل در روایت معروفى که از امام حسن‏ عسکرى‏ علیه السلام نقل شده است مى‏ خوانیم: «جُعِلَتِ الْخَبائِثُ کُلُّها فى‏بَیْتٍ وَجُعِلَ مِفْتاحُها الْکِذْبَ؛ تمام زشتی ها و بدی ها در اطاقى‏ قرار داده شده (که درِ آن بسته است) و کلید آن دروغ است.»[۳۹]
در تبیین این روایت و ترسیم رابطه دروغ و گناهان می توان گفت انسان گناهکار هرگز نمى‏ تواند، راستگو باشد، چرا که راستگویى موجب رسوایى او است، و براى پوشاندن آثار گناه معمولاً باید متوسل به دروغ شود.[۴۰]
هم چنین در تشریح چگونگی شمولیت و گستردگی دروغ بر ایجاد گناهان مختلف، باید به روایتی دیگر از امام حسن‏ عسکرى‏ علیه السلام استناد نمود که فرمود: «إنَّ اللَّه جَعَلَ لِلشَّرِ أَقْفَالًا وَجَعَلَ مَفاتِیح تِلْکَ الأَقْفالِ الشَّرابَ، وَالْکِذْبُ شَرٌّ مِنَ الشَّرابِ‏[۴۱]؛ خداوند براى شرور و بدى ‏ها قفل‏ هائى قرار داده که کلید آنها شراب است و دروغ گفتن از شراب هم بدتر است!».[۴۲]
شکی نیست که بزرگترین و مؤثرترین مانع بر سر راه زشتى‏ ها و بدى ها عقل و خرد است و این قفل محکمى است که بر آنها زده شده، و به هنگامى که قفل «خرد» با کلید «شراب» گشوده مى‏ شود همه زشتى‏ ها و بدى‏ ها آزاد مى‏ گردند و ممکن است انسان در حال مستى آلودۀ به هرگونه جنایت و گناه و تبهکارى گردد.[۴۳]
لیکن وقتی شخص «شرابخوار» از روى «جنون مستى» دست به گناه مى‏ آلاید، «دروغگو» آگاهانه سازمان زندگى اجتماعى را بهم مى‏ ریزد و روح اعتماد را مى‏ کشد و سرچشمه انواع گناهان و مفاسد مى‏ گردد. پس دروغ از شراب هم خطرناک‏تر است.[۴۴]
به عبارت دیگر دروغ سرچشمه نفاق است،[۴۵] زیرا فقدان صداقت میان زبان و دل و تفاوت ظاهر و باطن انسان، فرد دروغگو را تدریجاً بسوى نفاق کامل سوق می دهد به نحوی که این رذیلت اخلاقی بستر ساز بسیارى از گناهان خواهد شد.[۴۶]
لجاجت خصمانه؛ به بهای نابودی اخلاق
در اسلام جدال و مراء یا به تعبیر دیگر بحث هاى تعصب آلودى که براى برترى جویى برطرف مقابل و نه براى تبیین حق صورت مى‏ گیرد شدیداً نکوهش شده است و از آن بعنوان یکى از گناهان کبیره یاد شده چرا که بزرگترین سد راه حق و رسیدن به واقعیت ها است.[۴۷]
لذا امام‏ عسکرى‏ علیه السلام در روایتى که ابن شعبه حرانى آن را در تحف العقول نقل کرده مى‏ فرماید: «لَا تُمَارِ فَیذْهَبَ بَهَاؤُکَ ‏ ؛ مراء نکن که شخصیت تو را از بین مى ‏برد».[۴۸]
گفتنی است واژه «مِراء» به معناى گفتگوهاى لجاجت‏آمیز و توأم با خصومت به منظور پیروزى بر حریف است هر چند حق نباشد، و سرچشمه آن تعصب و لجاجت و برترى‏جویى است که مانع از پذیرش سخن حق مى‏ شود.[۴۹]
لذا باید گفت هر کس مى‏ خواهد آبرو، شخصیت، اصالت و قداست نفس خویش و آنچه مربوط به اوست را حفظ کند باید مِراء را کنار بگذارد. زیرا به ‏هنگام مراء، افراد بر سر لجاجت مى ‏افتند و گاه انواع توهین‏ها را به طرف مقابل روا مى‏دارند و عیوب پنهانى او را برمى ‏شمارند و هتک حرمت مى‏کنند، از این رو همین که بحث آن‏ها با طرف مقابل به مرحله مراء رسید باید کلام را قطع کنند و او را رها سازند.[۵۰]
ترک عادات ناپسند به مثابۀ معجزه
عادت یکى از مواهب بزرگ الهى است،[۵۱] زیرا کارهاى مشکل را براى انسان آسان مى‏ کند و بسیارى از کارهاى پیچیده و ضرورى زندگى (مانند سخن گفتن، راه رفتن و امثال آنها) را به طور خود کار در مى ‏آورد.[۵۲] لیکن اگر عادت، در کارهاى غلط و ناپسند مورد سوء استفاده قرار گیرد، شکل اعتیاد خطرناکى را به خود مى ‏گیرد که ترک آن غالباً مشکل است؛ تا آن‏جا که امام حسن عسکرى علیه السلام آن را در سر حد یک معجزه قرار داده و فرمود: «رَدُّ الْمَعْتادِ عَنْ عادَتِهِ کالْمُعْجِزْ[۵۳]؛ ترک دادن اعتیادهاى غلط افراد، همانند معجزه است!».[۵۴]
در تشریح این مسأله باید دانست که هر چه انسان بر معصیتى متعود و معتاد گردد ترک‏ آن مشکل‏تر است،[۵۵] زیرا رهایی از عادت‏ و انس و الفت با معصیت به ویژه دوری از قرابت و الفت با گناهانى که سرچشمه آن قلب است مثل فکرهاى غیر صحیح و وساوس و بدگمانى و سوءظن به غیر، بسیار مشکل و حتی غیر ممکن است،[۵۶] بنابراین باید کوشید، پیش از آن که اعمال زشت به صورت عادت در آید، آن را ترک گفت.[۵۷]
اجتناب از معصیت؛ راهکار بنیادین در تهذیب نفس
بی تردید بازگشت به فطرت صاف و زلال خدایى، نیازمند مجاهدت و تهذیب نفس، تزکیه، مبارزه با هواى نفس، و پاکسازى است ،[۵۸] هم چنین باید از ورود به مجالس‏ آلوده به گناه و معصیت اجتناب ورزید تا درون جان از هوا و هوس و رذائل اخلاقى شستشو گردد،[۵۹] از این رو امام‏ عسکرى‏ علیه السلام می فرماید: «لا تُطِیعُوا اهْلَ الْفِسْقِ مِنَ الْمُلُوکِ فَانْ خِفْتُمُوهُمْ انْ یَفْتِنُوکُمْ عَنْ دِینِکُمْ فَانَّ ارْضِی واسِعَهٌ؛ از زمامداران گنه کار پیروى نکنید و اگر مى ‏ترسید شما را از آیین پاکتان منحرف سازند (مهاجرت کنید) زیرا زمین من وسیع و گشاده است.[۶۰]
با تأمل در این فراز نورانی باید گفت؛ عدم شرکت در مجالس معصیت و گناه که در دستورات اسلام وارد شده و نیز عدم خلوت با اجنبیّه و امثال اینها نیز یک نوع مهاجرت کوتاه از منطقه معصیت و لغزشگاه و خطر محسوب مى ‏گردد و مسلماً براى جلوگیرى از سرایت مفاسد اخلاقى و آلوده نشدن به گناه مى‏ باشد.[۶۱]
بنابراین طبق عبارت لطیف امام حسن عسکری (علیه السلام) ، مهاجر واقعى کسى است که از زشتى‏ ها و گناهان و آلودگى‏ ها به سوى اطاعت و بندگى و تقوى و پاکى‏ ها هجرت کند. مهاجر راستین کسى است که از دوستان ناباب و مجالس‏ آلوده‏ به‏ گناه‏، هجرت و دورى گزیند. هجرت از مال حرام، از مقام حرام، از گناهان، واجب و لازم است.[۶۲]
سخن آخر
در خاتمه می توان کلام ارزشمند مرحوم‏ «کلینى» در کتاب شریف‏ «اصول کافى» درباره سیرۀ اخلاقی و تربیتی حضرت امام حسن‏ عسکرى‏ علیه السلام را متذکر شد که وقتی بنی عباس شخصى به نام‏ «على بن نارمش»‏که از دشمن‏ ترین مردم نسبت به آل ابى ‏طالب بود را به عنوان نگهبان زندان مأمور نمود تا بر آن حضرت سخت بگیرد و ایشان را آزار و شکنجه کند،[۶۳] لیکن بیش از یک روز نگذشته بود که آن مرد (ناصبى خشن) چنان در برابر امام(علیه السلام) نرم شد که صورت بر پاى مبارکش مى‏ گذارد و به عنوان احترام و بزرگداشت چشم به زیر مى ‏انداخت و نگاه به حضرت نمى ‏کرد. هنگامى که از نزد امام بیرون آمد به کلى دگرگون شده بود و سخت به امام اعتقاد پیدا کرده و بهترین سخنان را درباره حضرت مى ‏گفت‏.[۶۴] این نشان مى‏دهد که رفتار امام(علیه السلام) از نظر عبادت و اطاعت و حسن خلق و حسن رفتار به قدرى عالى بوده که در این مدت کوتاه، سرسخت‏ترین دشمنان را به بهترین دوستان مبدل ساخت.[۶۵]
از این رو مصادیق و مضامین اخلاقی در کلام امام حسن عسکری (علیه السلام) نشان مى‏ دهد که آن امام همام تا چه حد در این زمینه تأکید و اصرار داشتند که همه در برخوردهاى خود نهایت حسن خلق را رفتار کنند. و آنچه را قرآن مجید درباره پیغمبر صلى الله علیه و آله فرموده، عملًا نشان دهند. آرى دعوت آن حضرت به حسن خلق تنها با زبان روایات نبود، بلکه با عمل عالى‏ ترین پیام را به ما منتقل نمودند.[۶۶]
یازدهمین پیشواى شیعه، حضرت امام حسن‏ عسکرى‏ علیه السلام در سال دویست و شصت هجرى قمرى دیده از دنیا بربست و مقام امامت و رهبرى امّت به فرمان خداوند بزرگ به فرزند ارجمند وى حضرت مهدى (عج)، موعود جهانیان انتقال یافت.[۶۷]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظلّه) makarem.ir
[۱] تفسیر نمونه ؛ ج‏۱۴ ؛ ص۳۲۹.
[۲] اخلاق در قرآن ؛ ج‏۱ ؛ ص۳۷۵.
[۳] پیام قرآن ؛ ج‏۹ ؛ ص۱۰۶.
[۴] مشکات هدایت ؛ ص۴۴.
[۵] والاترین بندگان ؛ ص۵۵.
[۶] اخلاق در قرآن ؛ ج‏۲ ؛ ص۷۶.
[۷] اخلاق در قرآن، ج‏۲، ص: ۷۷.
[۸] اخلاق در قرآن ؛ ج‏۲ ؛ ص۶۹.
[۹] اخلاق در قرآن ؛ ج‏۲ ؛ ص۷۶.
[۱۰] والاترین بندگان ؛ ص۶۴.
[۱۱] تحف العقول، صفحه ۳۶۳.
[۱۲] اخلاق در قرآن ؛ ج‏۲ ؛ ص۷۴.
[۱۳] اخلاق در قرآن ؛ ج‏۲ ؛ ص۷۴.
[۱۴] اخلاق در قرآن ؛ ج‏۲ ؛ ص۷۴.
[۱۵] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج‏۷ ؛ ص۳۵۷.
[۱۶] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج‏۵ ؛ ص۲۴۸.
[۱۷] تحف العقول، صفحه ۳۶۸.
[۱۸] یکصد و پنجاه درس زندگى (فارسى) ؛ ص۱۱۲.
[۱۹] یکصد و پنجاه درس زندگى (فارسى) ؛ ص۱۱۲.
[۲۰] یکصد و پنجاه درس زندگى (فارسى) ؛ ص۱۱۲.
[۲۱] پیام قرآن ؛ ج‏۴ ؛ ص۳۶۹.
[۲۲] همان.
[۲۳] پیام قرآن ؛ ج‏۴ ؛ ص۳۷۰.
[۲۴] همان.
[۲۵] بحارالانوار، جلد ۶، صفحه ۶، حدیث ۱۲، باب ۱۹ عفواللَّه … .
[۲۶] پیام قرآن ؛ ج‏۴ ؛ ص۳۷۰.
[۲۷] همان.
[۲۸] پیام قرآن ؛ ج‏۴ ؛ ص۳۷۳.
[۲۹] اخلاق در قرآن ؛ ج‏۱ ؛ ص۳۲۰.
[۳۰] اخلاق در قرآن ؛ ج‏۱ ؛ ص۳۲۰.
[۳۱] بحارالانوار، جلد ۷۵، صفحه ۳۷۴.
[۳۲] اخلاق در قرآن ؛ ج‏۱ ؛ ص۳۲۱.
[۳۳] اخلاق در قرآن ؛ ج‏۱ ؛ ص۳۲۱.
[۳۴] اخلاق در قرآن ؛ ج‏۱ ؛ ص۳۲۱.
[۳۵] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج‏۱۲ ؛ ص۲۶۹.
[۳۶] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج‏۱۲ ؛ ص۲۷۵.
[۳۷] همان.
[۳۸] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج‏۱۵ ؛ ص۵۲۸.
[۳۹] بحار، جلد ۶۹، صفحه ۲۶۳.
[۴۰] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص۳۷۴.
[۴۱] کتاب وسایل الشیعه، جلد ۲، صفحه ۲۲۳.
[۴۲] یکصد و پنجاه درس زندگى (فارسى) ؛ ص۳۶.
[۴۳] یکصد و پنجاه درس زندگى (فارسى)؛ ص۳۶.
[۴۴] یکصد و پنجاه درس زندگى (فارسى) ؛ ص۳۶.
[۴۵] انوار هدایت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص۳۷۵.
[۴۶] زندگى در پرتو اخلاق ؛ ص۸۷.
[۴۷] اخلاق در قرآن ؛ ج‏۳ ؛ ص۲۶۷.
[۴۸] تحف العقول، ص ۴۸۶.
[۴۹] پیام امام امیر المومنین علیه السلام ؛ ج‏۱۵ ؛ ص۲۴.
[۵۰] پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏۱۵، ص: ۲۵.
[۵۱] یکصد و پنجاه درس زندگى (فارسى) ؛ ص۱۰۵.
[۵۲] همان.
[۵۳] بحارالانوار، جلد ۱۷، صفحه ۲۱۷.
[۵۴] یکصد و پنجاه درس زندگى (فارسى) ؛ ص۱۰۵.
[۵۵] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقین) ؛ ج‏۱ ؛ ص۳۷۶.
[۵۶] همان.
[۵۷] یکصد و پنجاه درس زندگى (فارسى) ؛ ص۱۰۵.
[۵۸] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص۹۰.
[۵۹] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص۹۱.
[۶۰] زندگى در پرتو اخلاق ؛ ص۴۱.
[۶۱] زندگى در پرتو اخلاق ؛ ص۴۱.
[۶۲] آیات ولایت در قرآن ؛ ص۳۰۱.
[۶۳] اخلاق در قرآن ؛ ج‏۳ ؛ ص۱۶۱.
[۶۴] اصول کافى، جلد ۱، صفحه ۵۰۸، حدیث ۸.
[۶۵] اخلاق در قرآن، ج‏۳، ص: ۱۶۱.
[۶۶] اخلاق در قرآن ؛ ج‏۳ ؛ ص۱۶۳.
[۶۷] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص۲۱۸.
انتهای پیام

اخبار مرتبط