سه‌شنبه 28 حمل 1403

آخرین اخبار

مسدود شدن راه های ارتباطی مرکز و والسوالی نورستان بر اثر رانش زمین و سیلاب

شفقناافغانستان- مقام‌های محلی طالبان در نورستان از بسته شدن...

4 کشته و زخمی بر اثر سیلاب در ننگرهار

شفقناافغانستان- مقام‌های محلی طالبان در ننگرهار می‌گویند که سیلاب...

طالبان: در یک سال گذشته 32 هزار و 205 جلد پاسپورت در ولایت غزنی توزیع شده است

شفقناافغانستان- مسئولان طالبان در اداره پاسپورت ‎غزنی از توزیع...

سیاره ای با دمای۲۲۰- درجه+ ویدئو

شفقناافغانستان- ویدئو؛ عجایب خلقت ؛ سیاره ای با دمای۲۲۰-...

مردی با چاقو به یک کشیش کلیسای آشوری در استرالیا حمله کرد

شفقناافغانستان- یک کشیش کلیسای آشوری در سیدنی استرالیا امروز...

مرز آبی عجیب+ ویدئو

شفقناافغانستان_ ویدئو؛ عجایب خلقت/ مرز آبی عجیب

شرکت متا شبکه اجتماعی تردز را در ترکیه تعطیل می کند

شفقناافغانستان- شرکت متا برای عمل به حکم موقت رگولاتور...

10 کودک بر اثر شیوع یک نوع بیماری جلدی در پکتیکا جان باختند

شفقناافغانستان- منابع محلی در پکتیکا از شیوع یک نوع...

حوادث ترافیکی در روزهای عید در افغانستان جان 50 نفر را گرفته است

شفقنا افغانستان - ریاست عمومی پولیس ترافیک طالبان می‌گوید...

طالبان: سطح تولید برق در کشور افزایش یافته است

شفقنا افغانستان - شرکت برق‌رسانی افغانستان (برشنا) زیر اداره...

گشایش خانه تجارت قزاقستان در هرات

شفقناافغانستان- مقام‌های محلی طالبان از سفر علیم‌خان یسین گیلدییف،...

شاهراه سمنگان – بلخ مسدود شد

شفقنا افغانستان - طالبان اعلام کرد که به دلیل...

جبهه مقاومت: حملات ایران علیه اسرائیل دفاع مشروع بود

شفقنا افغانستان - جبهه مقاومت ملی افغانستان حمله ایران...

قتل یک دکاندار با «چاقو» توسط طالبان در بلخ

شفقناافغانستان- منابع محلی می‌گویند که افراد وابسته به مولوی...

رهبران انگلیس و فرانسه از اسرائیل خواستند پاسخ حمله ایران را ندهد

شفقنا افغانستان - سران انگلیس و فرانسه از اسرائیل...

نرخ اسعار در کابل؛ دوشنبه (27 حمل)

شفقنا افغانستان - نرخ اسعار در بازار مرکزی ارز...

برشنا: میزان تولید برق آبی افزایش یافته است

شفقنا افغانستان - شرکت برق‌رسانی افغانستان (برشنا) زیر اداره...

مک‌کال: ترامپ نمی‌‌خواهد همانند افغانستان در اوکراین نیز شکست بخورد

شفقناافغانستان- مایکل مک‌کال، رییس کمیته روابط خارجی مجلس نماینده‌گان...

داکترعبدالله: حملات ایران به اسرائیل «یک اقدام دفاعی و عکس‌العمل در برابر نقض حاکمیت ملی ایران» بوده است

شفقناافغانستان- داکتر‌ عبدالله‌ عبدالله، رییس شورای عالی مصالحه ملی...

کرزی: حملات ایران بر رژیم صهیونیستی «حق مشروع دفاع از خود» بوده است

شفقناافغانستان- حامد کرزی، رییس جمهور پیشین کشور حملات پهپادی...

حکمتیار: حمله ایران به اسرائیل در پاسخ به حمله بر کنسولگری اش حق مسلم این کشور بود

شفقناافغانستان- گلبدین حکمتیار، رهبر حزب اسلامی افغانستان در واکنش...

طالبان: ایران با حمله بر رژیم صهیونیستی اقدامات دفاعی مشروع انجام داد

شفقناافغانستان- طالبان حملات پهپادی و‌ موشکی شب گذشته ایران...

اطلاعات‌روز نوشت: استقرار امارت طالبانی؛ سقوط در دامن افراط‌گرایی و تروریسم

شفقناافغانستان – پرسش اساسی که به آن خواهیم پرداخت این است که اگر بپذیریم طالبان از مسیر گفت‌وگو یا از مسیر جنگ و سقوط ولسوالی‌ها بر کل افغانستان و یا بخشی از آن مسلط خواهند شد، پس از آن چه وضعیتی برای افراط‌گرایی در جغرافیای ما قابل تصور است؟ آیا افراط‌گرایی در منطقه تشدید خواهد شد؟ رابطه‌ی طالبان با گروه‌های افراطی و تروریستی چگونه است؟ آیا طالبان ارتباط خود با این گروه‌ها را تدوام خواهد بخشید؟ و در صورت استیلای طالبان بر کشور، چه تصویری می‌شود از جامعه‌ی افغانستان داشت؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها باید به وضعیت کشورهای اسلامی و گروه‌های رادیکال در این کشورها پرداخت. در نهایت رابطه‌ی گروه بنیادگرای طالبان با این گروه‌ها باید بررسی شود.

شبکه‌های اجتماعی، رسانه‌ها، سلبریتی‌های سیاسی، مذهبی، اجتماعی، افراد و گروه‌های مختلف به‌طور سرسام‌آوری با انتشار عقاید، نگرش‌ها و سبک زندگی خود همه‌روزه ما را دچار ناامنی، پرسش و تغییر می‌کنند؛ به‌نحوی که می‌توان عصر کنونی را عصر ناپایداری ایدئولوژی‌ها و عقاید دانست. حجم وسیعی از عقاید دیگران و مواجهه‌ی ما با آن‌ها موجب تغییرات پی‌درپی در نگرش و سبک زندگی ما شده است.

جنگ فرسایشی افغان‌ها یکی از خطرناک‌ترین پیامدهایش تشدید افراط‌گرایی و رادیکالیسم در افغانستان و منطقه است. جنگ و منازعه‌ی طولانی، شکاف‌های اجتماعی–سیاسی تازه‌ای را خلق کرده است. شکاف‌هایی که موجب به‌وجودآمدن شکل‌های تازه‌ای از افراط‌گرایی شده است. همچنان این منازعه‌ی طولانی، بستر مناسبی برای فعالیت‌های گروه‌های افراط‌گرا در کشور به‌وجود آورده است. در این میان، ظهور گروه‌های رادیکال در افغانستان ماهیت چندگانه یافته است؛ ماهیت‌های قومی، فرهنگی و ژئوپولیتیکی. این در حالی است که تمامی این گروه‌ها به سنت رادیکالیسم دینی وفادار مانده‌اند و خود را از طریق آن تطهیر و قداست می‌بخشند. اکنون گروه‌هایی رادیکال اسلامی، سودای امارت و خلافت دارند (گروه سلفی داعش و گروه‌ بنیادگرای طالبان از این نوعند). کنش همراه با خشونت این گروه‌های رادیکال، موجب شده که عقب‌ماندگی، فقر، نابرابری اجتماعی و سیاسی جوامع در افغانستان و بسیاری از کشورهای مسلمان تشدید شوند. امری که در نهایت جوامع مسلمان را دچار منازعات طولانی و لاینحل می‌کند و آنان را به دام تروریسم خواهند انداخت.

میانه‌روی اسلامی در تقابل با افراط‌گرایی
از نظر مسلمانان لیبرال، بین اسلام و تعهدات لیبرالی نسبت به آزادی، رواداری، حقوق بشر، و حاکمیت قانون مغایرتی وجود ندارد. در عمل، بسیاری از آنان طرفدار دولتی کاملا سکولار نیستند، اما این امر تنها محدود به مسلمانان نیست. در میان بسیاری از لیبرال‌های هندو، یهودی، و مسیحی نیز باورهای مختلفی درباره‌ی به‌رسمیت‌شناختن و حمایت دولتی از گروه‌ها و ارزش‌های دینی وجود دارد. مسلمانان لیبرال نیز شامل افراد و گروه‌های مختلفی می‌شوند: از یوسف قرضاوی، پژوهشگر مصری ساکن قطر، تا اِد حسین و ماجد نواز، بنیان‌گذاران «بنیاد کویلیام» (اندیشکده‌ای در بریتانیا برای مبارزه با افراط‌گرایی). به‌رغم اختلاف‌هایی که بین آن‌ها وجود دارد، همگی در راه رسیدن به آرمان‌های خود با چالش‌هایی اساسی مواجه‌اند. مخالفان آن‌ها این چالش‌ها را اغلب این‌گونه توصیف می‌کنند: عقب‌ماندگی ذاتی اسلام، ضدیت با غرب، و تمایل جوامع مسلمان برای احیای شکوه دوران ابتدایی اسلام. بااین‌حال، اسلامی که مسلمانان لیبرال در جست‌وجوی آن هستند مسلما اسلام متکی بر دولت‌های ‌ملی است و نه اسلام خلافتی.

با توجه به رشد افراط‌گرایی در جهان اسلام و خطر بازگشت به مدینه فاضله‌ی ذهنی بنیادگرایان، بسیاری از مسلمانان و گروه‌های میانه‌رو برای مقابله با زیان‌های افراط‌گرایی که جوانان مسلمان را هدف قرار داده، راهی میانه را در دل سنت اسلامی برگزیده‌اند. پاسخی که بسیاری از پژوهشگران اسلامی، سال‌هاست به‌دنبال آن هستند، «اسلام میانه‌رو» است. برداشتی از دین اسلام که مطابق با ساختار و محتوای ارزش‌های اسلامی است و در عین‌ حال تضاد کمتری با ارزش‌های لیبرال دارد.

حسن ابوهنیه و محمد ابورمان در کار مشترک‌شان تحت عنوان «سازمان داعش؛ بحران سُنّی و نبرد بر سر جهادگرایی جهانی» نشان می‌دهند، جنبش جدیدی که در دهه‌های اخیر و پس از جریان بیداری اسلامی در جهان اسلام به‌وجود آمد نوعی جهادگرایی است که ریشه در حرکت‌های سلفی گذشته دارد. به اعتقاد آن‌ها سلفی‌گری انواع گوناگونی دارد؛ نظیر سلفی‌گری تکفیری، جهادی، تبلیغی و سیاسی. گروه بنیادگرای داعش نمونه‌ی تمام‌عیار سلفی‌گری تکفیری است. همچنین می‌توان از جریان «حزب‌التحریر» به‌عنوان سلفی‌گری تبلیغی نام برد. در نهایت این‌که با توجه به ماهیت گروه طالبان، می‌توان آنان را آمیزه‌ای از انواع سلفی‌گری دانست. سال‌های ۲۰۱۳ و پس از آن‌که مترادف است با ظهور گروه داعش در عراق، سال‌‌های اوج سلفی‌گری در جهان اسلام بود. مقبولیت این گروه سلفی به حدی بود که پای بسیاری از مسلمانان و غیرمسلمانان افراطی را از سراسر جهان به عراق کشاند.

رابطه‌ی گروه طالبان با شبکه‌های افراطی و تروریستی
شورای امنیت سازمان ملل متحد در گزارش مفصلی که سال گذشته شمسی آن را منتشر کرد دلایل و اسناد محکمی ارائه کرد مبنی بر این‌که طالبان و گروه القاعده همچنان با یکدیگر ارتباط دارند و همکاری می‌کنند. یافته‌های این سازمان نشان می‌داد که شبکه القاعده به صورت پنهانی در ۱۲ ولایت افغانستان در حال آموزش و همکاری با طالبان هستند. این گزارش بیان می‌کند که بیش از ۵۰۰ نفر از جنگ‌جویان شبکه القاعده زیر سایه حمایت طالبان در این ولایات در حال فعالیت هستند.

همچنین نهادهای امنیتی افغانستان معتقدند گروه‌ طالبان برخلاف توافق‌نامه خود با دولت امریکا مبنی بر قطع رابطه‌ی خود با گروه‌های تروریستی، همچنان ارتباط مستمر و پایداری با سایر گروه‌های تروریستی در منطقه و جهان دارد. به باور امنیت ملی افغانستان، طالبان روابط خود را با القاعده استحکام بخشیده و همچنان با گروه‌هایی نظیر «جنبش اسلامی ترکستان شرقی»، «لشکر طیبه»، «سپاه صاحبه»، «جیش‌محمد»، «شبکه حقانی»، «تحریک اسلامی ازبکستان» و … ارتباط دارند.

باآن‌که ماهیت درونی طالبان با آموزه‌های ایدئولوژیک پیونده خورده است اما ساختار تصمیم‌گیری این گروه ناهمگون است. این مسأله ناشی از نفوذ گروه‌ها و کشورهای مختلف منطقه و منافع آن‌ها در پیوند با این گروه است. این تکثر منافع، مانع از آن خواهد شد که رابطه‌ی این گروه با سایر گروه‌های تروریستی و کشورهای حامی‌ آن‌ها قطع شود. بسیاری از شبه‌نظامیان طالبان پیوندهای نزدیکی با گروه‌های مختلف افراط‌گرا در پاکستان دارند. روابط آن‌ها فراتر از روابط سیاسی است. اعضای طالبان پیوندهای عمیق اقتصادی و اجتماعی با گروه‌های افراط‌گرا در منطقه دارند. برخی از شبه‌نظامیان این گروه بیش از آن‌که دغدغه استیلای امارت و سنت را در افغانستان داشته باشند، نگران ازدست‌دادن منافع اقتصادی‌شان از قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان و تمویل منابع جنگ هستند. بنابراین سودهای کلان اقتصادی که جنگ افغانستان در اختیار برخی از افراد این گروه قرار می‌دهند، همواره مانعی مهم برای قطع کامل ارتباط این گروه با سایر گروه‌های تروریستی در منطقه است.

از سویی دیگر شبه‌نظامیان طالبان و جنگ افغانستان جدا از سایر عوامل نیازمند پول، منابع اقتصادی، سلاح، آموزش و منابع استخبارتی است. بخشی از این منابع در داخل افغانستان، به‌عنوان مثال از فروش مواد مخدر، تأمین می‌شود. اما بسیاری از این منابع به‌واسطه ‌لابی‌گری با گروه‌های بنیادگرا و کشورهای حامی منطقه‌ای این گروه‌ تأمین می‌شود. بنابراین وابستگی‌های عمیق طالبان به این منابع، هیچ‌گاه به آنان اجازه نخواهد داد که رابطه‌شان را با سایر گروه‌های تروریستی و کشورهای حامی تروریسم قطع کنند. همچنین پالیسی بسیاری از کشورهای حامی تروریسم منطقه و کشورها و گروه‌هایی که منافعی برای خود در افغانستان تعریف کرده‌اند، این است که به‌صورت پیدا و پنهان، انرژی گروه‌های تروریستی و بنیادگرای فعال در جغرافیای خود را به سمت افغانستان هدایت کنند.

افزایش افرا‌ط‌گرایی؛ مهمترین خطری که در کمین ماست
همان‌طور که پیشتر بحث شد گروه‌ طالبان به‌ دلایل مختلف از جمله سرشت ایدئولوژیک، ماهیت اقتصادی، نفوذ، منافع و سلطه‌ی سایر گروه‌های تروریستی بر این گروه و رقابت کشورهای منطقه‌ای حامی تروریسم موجب خواهد شد که ما بیش‌ازپیش به دامن افراط‌گرایی و تروریسم سوق داده شویم. حتا اگر شورای تصمیم‌گیری کویته هم بخواهد، نمی‌تواند رشته‌های ارتباط طالبان را با گروه‌ها و کشورهای حامی تروریسم و افراط‌گرا را قطع کنند. چرا که ماهیت گروه‌های بنیادگرا و افراطی در تضاد با تکثر و به‌رسمیت‌نشناختن دیگری گره خورده است. گروه طالبان نیز از این قاعده مستثنا نیست. ماهیت آن‌ها نیز با نفی ارزش‌های مدرن همچون حقوق بشر، آزادی بیان، حقوق زنان و … گره خورده است. نفی ارزش‌های مدرن و بازگشت به ارزش‌های سنتی و دینی وجه‌ مشترک تمامی گروه‌های نوظهور بنیادگرا در منطقه و افغانستان است.

بسیاری از کشورهای خاورمیانه و اسلامی به‌صورت عموم با خطر افرا‌ط‌گرایی به‌وسیله‌ی ملی‌گرایانی که به ارزش‌های ناسیونالیستی معتقدند و گروه‌های بنیادگرا که به ارزش‌های رادیکال باور دارند، روبه‌رو هستند. بنیادگرایان با استفاده از بسترهایی چون فقر، نابرابری اجتماعی، بحران‌های اجتماعی و سیاسی و فقر فکری و اندیشه‌ای جوامع به تبلیغ باورهای رادیکال خود می‌پردازند و باسرعت فزاینده‌ای، هژمونی خود را در این جوامع توسعه می‌بخشند. کشورهای مسلمان با خطر شعله‌ورشدن رادیکالیسم دینی مواجه‌اند. خطری که چون موریانه در حال خوردن ستون‌های اعتقادات، ارزش‌ها و نگرش‌های آنان است. گروه‌های رادیکال اسلامی در بطن خود با زخم‌‌های تاریخیِ ناشی از بازگشت به اسلام ناب و ایده‌هایی چون خلافت و امارت روبه‌رو هستند. آرزوهای ناشی از این زخم‌ها یک روز از قامت داعش سربر‌ می‌آورد و روز دیگر در قامت طالبان قابل مشاهده است. رؤیای خلافت و امارت توسط بنیادگرایان زمانی که صورت عملی و اجرایی به‌خود می‌گیرد، به‌دلیل پیچیدگی‌های اجتماعی و سیاسی جوامع با به‌چالش‌کشیدن نظم‌های سیاسی، آنارشیسم، افراط‌گرایی و منازعات طولانی پیوند می‌خورند. منازعاتی که در نهایت به دوگانه‌ی مسلمان–کافر ختم می‌شود. گروهی در یک سر طیف قرار می‌گیرند و گروهی در سر دیگر آن.

رؤیای خلافت و جغرافیای مشخص که بنیادگرایان داعش نتوانستند آن را در جغرافیای عراق تحقق بخشند اینک در قامت امارت طالبان در حال ظهور است. با توجه به تجربه‌ی ناکام طالبان از تداوم امارت‌شان در دهه‌ی نود، آن‌ها برای تحقق این رؤیای‌شان از هر تلاشی و از هر نوع خشونتی استفاده می‌کنند. هرچند که آن‌ها به‌صورت رسمی نامی از امارت نمی‌برند اما حکومت اسلامی که آن‌ها خواستار استیلای آن هستند، هیچ تفاوتی با امارت آن‌ها در سال‌های حاکمیت‌شان در دهه‌ی نود ندارد. قدرت طالبان در حجم خشونت و وحشتی است که تولید می‌کند. این مهمترین ویژگی گروه‌های افراط‌گراست. متوسل‌شدن به خشونت، خلق وحشت، جنگ، ترور، ازبین‌بردن ساختارهای سیاسی و اجتماعی، ضدیت با ارزش‌های مدرن، آنارشیسم و در نهایت تقدیس و تطهیر همه‌ی این اعمال به‌وسیله‌ی امر قُدسی وجه اساسی همه گروه‌های افراطی اسلامی است. در نهایت این‌که ارزش‌های مشترک، منابع معرفتی و حمایت‌کننده و پیوندهای عمیق اقتصادی، اعتقادی و فکری طالبان با سایر گروه‌های افراطی منطقه فراتر از تصور است. این پیوندهای عمیق به‌قدری به یکدیگر گره‌ خورده‌اند که نمی‌توان رشته‌های آن را به راحتی پاره کرد. این پیوندهای عمیق یعنی رشد افراط‌گرایی و دوام منازعه در کشور. افراط‌گرایی و تروریسم تهدیدی است که عقوبت آن دامن نه‌تنها مردم افغانستان، بلکه بسیاری از کشورهای اسلامی و منطقه را خواهد گرفت.

در پایان این‌که در بعد داخلی، رقابت‌های سیاسی قوم-محور در طول دهه‌ی دموکراسی و ضعف و ناکارآمدی دولت، موقعیت اجتماعی طالبان را در افغانستان رونق بخشید. در این میان، بخشی از گروه‌های اجتماعی در کشور احساس می‌کنند که منافع و باورهای گروه‌ بنیادگرای طالبان همسو با منافع سیاسی و ارزشی آنان است. همنوایی‌ برخی چهره‌های دینی و سیاسی همچون مجیب‌الرحمان انصاری که گفته بود «کسانی که به‌عنوان مأمورین ملکی، نظامی و یا کسی که با قلم خود، پول خود از نظام فعلی حمایت می‌کند، مرتکب گناه کبیره شده است. بنابراین عسکر و مأموری که در این دولت ایفای وظیفه می‌کند، شریک جرم جنایت این دولت و نظام است. و علمای دینی که نظام کنونی را تأیید می‌کنند از جمله علمای یهود و نصارا هستند» در همین راستا قابل بررسی است.

شکی وجود ندارد که در طولانی‌مدت با ادامه‌ی این وضعیت، تمام مردم این سرزمین قربانی افراط‌گرایان خواهند شد. چرا که رشته‌ی رهبری چنین جریان‌هایی، هیچ‌وقت در داخل افغانستان نبوده است. هر آن‌چه که باداران این جریان‌ها صلاح ببینند، طالبان مجبور و مکلف به اطاعت از آن خواهند بود. در ضمن، مبنای ایدئولوژیک سفلی‌گری در برابر ارجحیت‌دادن به هویت اجتماعی خاص قرار می‌گیرد. هرکسی و هر گروهی که افراطی‌تر باشد، نزد آن‌ها محبوب‌تر خواهد بود. نمونه‌ی آن را می‌شود در میان قومیت ازبیک‌ها در شمال کشور مشاهده کرد. باوجود آن‌که این فرضیه وجود داشت که شبه‌نظامیان گروه طالبان بیشتر از ولایت‌های جنوبی کشور هستند، اما سقوط ولسوالی‌ها در شمال افغانستان در ماه‌های اخیر، این فرضیه را رد کرد. بدنه‌ی نبرد میدانی چند سال اخیر این گروه در اکثر ولایت‌های شمالی را جوانان افراطی ازبیک‌تباری تشکیل می‌دهد که در سال‌های اخیر به این گروه پیوسته‌اند. بنابراین یکی از پیامدهای قابل تصور تسلط طالبان بر کشور، تبدیل‌کردن نسل جوان این سرزمین به‌عنوان نیروی جنگی جریان‌های افراطی در سراسر کشور و پذیرایی از سایر افراط‌گرایان در منطقه و جهان است، تا این نیرو برای آرمان‌های سیاسی و دینی افراط‌گرایی در گوشه و کنار جهان بجنگند. به عبارت دیگر با تسلط طالبان بر کشور، افغانستان به یک مکان امن برای رشد و تربیت نیروی جنگی جریان‌های افراطی تبدیل خواهد شد. و کسانی‌که نخواهند همسو با این جریان عمل کنند، یا نابود می‌شوند و یا مجبور به ترک دایمی این مرز و بوم می‌شوند. فرقی هم نمی‌کند که این افراد مربوط به کدام گروه قومی یا مذهبی باشند.

حسین‌علی کریمی و عبدالاحد محمدی

منبع: روزنامه اطلاعات روز

اخبار مرتبط