شفقنا افغانستان- “نشنال انترست” در مطلبی نوشت: جنرال جان اف کمپبل، فرمانده ماموریت حمایت قاطع در افغانستان، همراه با متیو شرمن، مشاور سیاسیاش، گزارش بسیار آموزنده و نسبتا دلگرم کنندهای را از میدان نبرد در 4 ماه آگست، در موسسه بروکینگز، ارائه دادند. حتا باوجود گزارشهای اخیر از مرگ ملا عمر در سال 2013 و اختلافات متعاقب آن در گروه طالبان، هیچ حس پیروزی قریب الوقوع وجود نداشت. در واقع، من از این بحث جدا شدم که ایالات متحده و هم چنین دیگر کشورهای عضو ناتو باید میزان نسبتا کمی از نیروهای ارتش را پس از سال 2016 به منظور کمک در جنگ و پیش برد اهداف خود ما در امر مبارزه با تروریزم در افغانستان نگهدارند-هرچند نظر به برنامه کنونی حکومت اوباما تمام نیروهای عملیاتی ارتش تا اواخر سال آینده از این کشور خارج خواهند شد.
اما در روزی که جریان اصلی رسانهها بر گزارش جدید سازمان ملل، که تلفات بی سابقه را در افغانستان مستند میسازد، تاکید کردند؛ پیام کمپبل سزاوار توجه بیشتر است. از زمانی که نیروهای آمریکایی از اوج ماموریت تاکنون 90 درصد کاهش یافته است و بسیاری از امور گزارش دهی به حکومت افغانستان واگذار شده است، ما دیگر اطلاعات مستقیم زیادی را از میدان نبرد در افغانستان دریافت نمیکنیم. به این ترتیب، اطلاعاتی از این قبیل که از یک جلسه عمومی نسبتا نادر به دست میآید، درخور مطالعه است. بخشهای زیادی از این اطلاعات دلگرم کننده و امیدوار کنندهتر از آن چیزی است که عقل متعارف کنونی در مورد جنگ در افغانستان میگوید.
نخست، شایان ذکر است که گزارش سازمان ملل متحد در مورد تلفات، در حالی که نگران کننده است، به تفسیر نیاز دارد تا به درستی فهمیده شود. افغانستان در مرحلهای است که در سال جاری میزان تلفات ملکی در آن حدود 10 هزار تن ثبت شده است که احتمالا 3 تا 4 هزار آن را کشته شدهها تشکیل میدهد. از آنجایی که مطالعه بخشهای دورافتادهی کشور مشکل است، آمار واقعی مطمئنا تا حدودی بالاتر است. اما بیایید بگوییم که تلفات غیر نظامیان، در کشوری که 30 میلیون جمعیت دارد، مجموعا 5 هزار تن یا چیزی در حدود آنست. این یک آمار بالا است؛ اما با استندردهای یک جامعه در حال جنگ نجومی نیست (حتا برخیها این کشور را کشوری «در صلح» در نظر گرفته اند).
به عنوان یک نقطه مرجع، این ارقام با اوضاع در کلمبیا، که به درستی و به طور گسترده نمونه موفقی از جنگ در برابر شورش خوانده شده است و با جمعیت حدود 50 میلیون، هنوز سالانه 15 هزار مورد مرگ ناشی از خشونت را تجربه میکند، به خوبی قابل مقایسه است. از نگاه آمار، این رقم دو برابر کمتر از آمار مرگ و میر آمریکاییها است-بدون شک بسیار بالاست؛ اما از آنچه که افغانستان در دهه 1980 و 1990 متحمل شد یا از آنچه که چندین منطقه جنگی در شرق میانه امروز تحمل میکنند، کاملا متفاوت است.
نقاط بالا نقاطی اند که من مطرح میکنم. اما جنرال کمپبل اظهار کرد که در برآورد او، حدود 90 درصد این تلفات توسط طالبان تحمیل شده است. این آرامش کمی برای قربانیان است؛ اما قابل یادآوری است که چه کسانی جنگ و کشتار را تحریک میکنند.
برخی از نقاط برجسته این بحث شامل حقایق کلیدی زیر اند:
– صرف یک عضو ارتش امریکا در سال جاری در افغانستان کشته شده است، یک ملکی مربوط به وزارت دفاع و سه پیمانکار نیز جانهای شان را از دست داده اند. این تلفات غم انگیز است؛ اما در مقایسه با سالهایی که سالانه 500 امریکایی را در جنگ در آنجا [افغانستان] از دست میدادیم، به صورت واضح بهبودی قابل توجهی را نشان میدهد.
– نیروهای افغانستان، به نوبت خود، تلفات بی پیشینهای را در سال جاری تحمل میکنند. بدون شک، این بهای بسیار سنگینی است و تلاشهای گستردهای به منظور کاهش آن صورت گرفته است (از قبیل آموختاندن به سربازان که همیشه باید با خود بنداژ داشته باشند، زره و کلاه ایمینی بپوشند حتا اگر درگیری مستقیم نداشته باشند، بیشتر گشت زنی کنند تا کمتر هدف نرم و قابل پیش بینی دشمن قرار بگیرند، انتقال سربازان مجروح از میدان نبرد را با استفاده از هواپیماهای محدود شان سریعتر سازند).
– اما ارقام بالا تاحدی نتیجه یک اقدام تهاجی نیز است – واحدهای ارتش افغانستان چندین عملیات را در سال جاری برنامه ریزی و راه اندازی کرده اند که چندین هزار سرباز ارتش در آن شرکت داشته اند و ارتش و پولیس افغانستان در حالی حاضر احتمالا حدود 98 درصد کل جنگ نیروهای ائتلاف را پیش میبرند. در نتیجه، نیروهای افغانستان در سال جاری شاید سه تا چهار برابر تلفات بیشتر از تلفات سال گذشته را به نیروهای طالبان وارد کرده باشند.
– شهرهای عمده کشور و شاهراههای کلان آن، به ویژه سرکهای حلقوی، باوجودی که در سال جاری امنیت آنها کمی خراب شده است، هنوز در حالت نسبتا خوبی قرار دارند و به صورت عموم برای استفاده ملکیها امن هستند (حتا با این که 90 درصد نیروهای ناتو از سال 2011 بدینسو و 54 درصد از اوایل سال 2014 بدینسو کاهش یافته است).
– طالبان در برخی مناطق؛ جاهایی مثل ولایت بدخشان در شمال شرق و مناطق اطراف شهر شمالی و مهم قندوز که قبلا حضور چندانی نداشتند، باعث دردسر شده اند. اما حتا در جاهایی که آنها مراکز ولسوالیها تحت کنترول شان درآورده اند، نیروهای افغانستان به صورت عمومی کنترول این ولسوالیها را در یک یا دو روز دوباره بدست آورده اند.
– محبوبیت طالبان در میان مردم افغانستان در بسیاری از نظرسنجیها کمتر از 5 درصد باقی مانده است.
– نیروهای ارتش افغانستان هم چنان از ترک خدمت رنج میبرند؛ چیزی که حفظ توانایی جنگی آنها در نزدیکی سطح مجاز را دشوار میسازد (قرار است تعداد مجموعی پرسونل ارتش و پولیس افغانستان 350 هزار تن باشند؛ اما در حال حاضر نزدیک به 330 هزار تن است). اما اقداماتی برای حل این چالش روی دست گرفته شده است، از جمله استفاده از پاداشها برای سربازانی که دوباره ثبت نام میکنند و اقدام در جهت سربازگیری در طول سال (به جای اقدام معمولی گذشته که صرف در جریان زمستان سربازگیری میشد).
– در جریان سالهای گذشته، ایالات متحده و ناتو گاهی در کمک به افغانها در زمینهی ایجاد نیروی هوایی و هم چنین ایجاد مدیریت سطح میانی کُند بودند؛ اینها نمونههایی اند که چرا هنوز کارهایی داریم که باید آنها انجام بدهیم که در 17 ماه آینده شاید دستیافتنی باشند یا نباشند.
– نقش پاکستان در جنگ گستردهتر و پیچیده مانده است؛ اما این کشور در جریان سال گذشته، تاحدودی در پاسخ به بمب گذاری یک مکتب در اواخر سال 2014 توسط نیروهای بنیادگرا، در مناطق قبایلی حالت تهاجمیتر اختیار کرده است. در کوتاه مدت، این امر خشونت را از طریق مرزها به افغانستان انتقال داده است، در درازمدت، اگر این حالت ادامه یابد، احتمالا بر همکاری نویدبخش میان اسلام آباد و کابل در مبارزه گستردهتر علیه بنیادگرایی دلالت دارد.
همه را روی هم بگذارید و جنگ افغانستان شاید جنگی نباشد که برندهی آن واضح باشد. اما کاملا واضح است که ناتو باخته است. حکومت افغانستان و نیروهای امنیتی در سال جاری به شدت آزمایش شده اند و بخش بزرگ جنگ را بدون کمک ناتو انجام داده است در حالی که حکومت جدید در کابل هنوز برای حفظ تعادل تلاش میکند. تاکنون، حکومت افغانستان و نیروهای امنیتی این آزمایش را سپری میکنند.
انتهای پیام