شفقنا افغانستان- در جنوری ۲۰۱۵، نیروهای کردی داعش را از کوبانی، شهری که قبلاً یکی از سنگرهای مستحکم این گروه پنداشته میشد، بیرون راندند.
در آن زمان، داعش یک بیانیه صوتی صادر کرد تا به جنگجویان محاصره شدهاش دوباره روحیه بخشد. در این بیانیه، ابو محمد العدنانی، سخنگوی داعش، به سربازان داعش اطمینان داد که این گروه «قویتر و قویتر میشود» و «بدون هیچ شک و تردیدی گامهای مطمئنی بر میدارد». سپس عدنانی یک مسئلهی تعجبآور را یادآور شد: داعش ولایت خراسان، قلمروی که شامل افغانستان و پاکستان است، را به فهرست فزایندهای از گروهکهایش افزوده است.
از زمان تاسیس ولایت خراسان، افغانستان به [منطقه]ی حیاتی در مبارزات داعش برای گسترش در سطح جهان تبدیل شده است. اما چالشهای [موجود] در افغانستان، از همان آغاز این گروه را به ستوه آورده است. پس از بیش از دو دهه جنگ، طالبان عمیقاً در اجتماعات ستیزهجویان افغانستان جاخوش کردهاند. این گروه، بهعنوان یک نیروی بومی، میتواند از اطلاعاتش در مورد روابط قبیلهای و وفاداریهای قومی، بهعنوان یک مزیت ذاتی نسبت به داعش، استفاده کند. هرچند ممکن طالبان بهخصوص در رسانههای اجتماعی زیرک و دانا نباشند، اما این گروه نیازها و خواستهای جهادیهای افغانستان را بهصورتی که داعش نمیتواند، درک میکند.
داعش معایبش را درک میکند، هرچند، برای پیشی گرفتن از طالبان، یک استراتژی چندوجهی پیامرسانی را عملی کرده است که طالبان را نامشروع و در یک حالت بینظمی جلوه میدهد. این گروه همچنین یک دستگاه قوی رسانهای، به شمول یک ایستگاه رادیویی (صدای خلافت) را راهاندازی کرده است تا تبلیغاتش را در افغانستان نشر کند. این کمپاین به برداشتهای عامهپسندی دامن زده است که داعش در افغانستان و سراسر جهان قویتر میشود. یک گزارش سازمان ملل متحد که در سپتامبر ۲۰۱۵ نشر شد، ادعا کرد که داعش در ۲۵ ولایت از ۳۴ ولایت افغانستان فعال است و تعداد کسانی که به داعش اعلان وفاداری میکنند یا با این گروه همفکر اند «در حال رشد است». این گزارش، برای برخی از دادههایش، به منابع حکومتی افغانستان تکیه کرده است که توضیح میدهد که حدود ۱۰ درصد اعضای [گروه] طالبان با داعش همفکر هستند. اما آیندهی داعش در افغانستان زیاد قطعی نیست و خط سیر این گروه در آنجا بیشتر به تواناییاش در متقاعد ساختن دشمنان و حامیان بالقوهاش در پیروی از این گروه بستگی دارد.
بدنام کردن طالبان
داعش در جنگ تبلیغاتیاش در افغانستان با یک کمپاین بدنامسازی بر طالبان تاخته است که عوامل سیاسی و کارشناسان روابط اجتماعی را خوشحال خواهد ساخت. این گروه بیرحمانه اعتبارهای جهادی طالبان را به چالش کشیده است که به معنای برآورده کردن خواستهای حکومتهای محلی است. شیخ جلال الدین، یک روحانی مذهبی ارشد ولایت خراسان، در یک بیانیهی صوتی که در ماه اگست ۲۰۱۵ منتشر شد، ادعا کرد که طالبان دست نشاندهی ایران و آی.اس.آی است.
پس از آن، داعش در شمارهی هفتم دابق، مجلهی این گروه که به زبان انگلیسی نشر میشود، بهطور اغراقآمیزی گفت که خراسان یک سرباز پاکستانی را اعدام کرده است، اقدامی که طالبان بهخاطر «موقف انحرافی و ضعیفش در قبال ارتش پاکستان»، جرأت انجام آنرا نخواهند داشت.
داعش مشروعیت رهبری طالبان را نیز به چالش کشیده است. در ماههای پیش از آنکه طالبان مرگ ملا عمر، رهبر شان، را اعلان کنند، داعش کمپاینی را علیه امیر یک چشم طالبان راهاندازی کردند. شمارهی دهم دابق که در ماه جولای ۲۰۱۵ نشر شد، یک مقایسه طولانی عمر و ابوبکر البغدادی، امیر داعش، را نشر کرد که در آن داعش ادعا کرد که جهانبینی «ملیگرای» عمر مانع تلاشها در راستای «متحد ساختن مسلمانان عادی در سراسر جهان» شده است.
وقتی طالبان در ماه جولای ۲۰۱۵ مرگ عمر را اعلان کردند، داعش انتقادش را روی ملا اختر منصور، جانشین عمر، متمرکز کرد. داعش، در ویدیویی که در ماه اگست ۲۰۱۵ نشر شد، منصور را به متحد بودن با ایران متهم کرد.
پنهان کردن چندین سالهی مرگ عمر توسط طالبان (هرچند طالبان سرانجام درسال ۲۰۱۵ مرگ او را که باورها برآن است در سال ۲۰۱۳ مرده بود، اعلان کردند)، به ارتش رسانههای اجتماعی داعش فرصت دیگری داد تا طالبان و القاعده را پست و خوار بسازند. حامیان داعش، پس از اعلان مرگ عمر توسط طالبان، به سرعت و بیقراری با هشتگهای «طالبان دروغ میگویند» به زبان عربی در تویتر پست کردند و این گروه را به غیرقابل اعتماد بودن متهم کردند. به همین ترتیب، ابومیسره الشامی، یک مقام شریعت داعش، یک مقالهی جدی نوشت و در آن طالبان را به فریب دادن امت برای چندین سال متهم کرد.
شامی همچنین با اشاره به این حقیقت که ایمن الظواهری، امیر القاعده، اخیراً در مورد تحولات جهاد اظهار نظری نکرده است، به صورت تحریک آمیزی گفت که القاعده با اعلان وفاداری به «کسی که گم شده است»، احتمالاً «راه طالبان را دنبال میکند». به همین ترتیب، داعش در شمارهی دوازدهم دابق میگوید که متعهد شدن القاعده به عمر، «نیرنگی را برجسته ساخت که رهبران منطقهای القاعده میتوانند به خرچ بدهند». به عبارت دیگر، داعش در یک اقدام واضح برای جدا ساختن اعضای عادی القاعده و هدایت آنها به یک مسیر متفاوت گفت که رهبری گروه رقیبش سربازان عادیاش را گمراه ساخته است.
در سطح ملی، انتقاد داعش از دو امیر طالبان شاید به این گروه در سربازگیری از میان ستیزهجویان ناراضی با رهبری طالبان کمک کند. استراتژی داعش همچنین به کمپاین جهانی این گروه برای برتری [در میان] جهادیها کمک میکند. به دنبال مرگ عمر، القاعده منصور را بهعنوان امیرالمومنین به رسمیت شناخت و او را در رقابت مستقیم با ابوبکر البغدادی، رهبر داعش، قرار داد. داعش، با بیاعتبارساختن منصور و برچسب یک رهبر غیرمشروع زدن به او، امیدوار است بتواند ستیزهجویان القاعده را به تغییر وفاداری متقاعد سازد.
عدنانی در یک بیانیهی صوتی که در اکتوبر ۲۰۱۵ نشر شد، قول داد که داعش «گروههای سازمانهایی را که با آن مخالفت میکند، تجزیه خواهد کرد و صفوف را خواهد شکست». این زبان، داعش را از طالبانی که خواستار اتحاد اجتماعات جهادی شده است، مجزا میکند و منطق استراتژی این گروه را انعکاس میدهد: اگر این گروه بتواند این برداشت را شکل بدهد که سازمانهای جهادی رقیب در حال تجزیه شدن هستند، میتوانند ستیزهجویان عادی و فرماندههای سطح متوسط را متقاعد سازد که کشتی در حال غرق را ترک کنند و به این گروه بپیوندند.
فرصتی برای بیرون رفتن از هرج و مرج وجود ندارد
باوجود تلاشهای داعش در بدنام کردن طالبان، آنها هنوز هم باید روی اختلافات داخلی این گروه سرمایهگذاری کنند. در واقع، اخیراً ایجاد یک جناح انشعابی طالبان که از چندین فرمانده ارشد طالبان تشکیل شده است، به تکذیت داعش در افغانستان میرسد. هرچند در گزارشهای زیادی آمده است که این جناح طالبان و داعش متحد شدهاند، اما این گروه انشعابی در حقیقت همکاری با داعش در افغانستان را رد کرده است.
بسیاری از دردسرهای داعش، دست ساختهی خود این گروه است. داعش با انتقاد از پشتونوالی که پشتونها (اکثریت جنگجویان طالبان) به آن پای بند هستند، چشم انداز [حضورش در افغانستان] را از بین برده است. داعش در دابق اسلام دیوبندی، مکتب حاکم تفکر اسلامی طالبان، را نیز انتقاد کرد. بنابراین جای تعجب ندارد که ولایت ننگرهار، که برخلاف دیگر ولایتها تعداد قابل توجهی از پیروان سلفی دارد، تنها سنگر داعش در افغانستان است.
همچنان که داعش به دنبال دامن زدن به آشفتگی در درون [گروه] طالبان است، اختلافات داخلی دامنگیر خود گروه در افغانستان نیز است. در اواخر ماه اکتوبر ۲۰۱۵، عبدالرحیم مسلم دوست، معاون فرمانده داعش، اعلان کرد که روابطش را با حفیظ سعید خان، امیر ولایت خراسان که مسلم دوست او را به بیرحمیها علیه غیرنظامیان بیگناه افغانستان متهم کرده است، قطع میکند. هرچند مسلم دوست قول داد که به داعش وفادار خواهد ماند، این کشمکش اما نشانهی بدی برای چشمانداز [حضور] داعش در درازمدت است.
داعش به سختی توانسته است در شبکهی پیچیدهی روابط قبیلهای، قومی و مذهبی افغانستان خودش را حرکت بدهد. به عبارت دیگر، صرف تبلیغات و تهدید میتواند داعش را تا اینجا در افغانستان پیش ببرد. تا رهبران این گروه درک بهتری از سیاست پیچیده افغانستان پیدا میکنند، خودشان را در قبرستان امپراطوریها ناکام خواهند یافت.
منبع: فارین افیرز/ ناتانیل بار و بریجت مورینگ
برگردان: حمید مهدوی/ اطلاعات روز
انتهای پیام