شفقنا افغانستان- رهبری افغانستان بهصورت حیرتانگیزی خوشبین است. آیا این خوشبینی موجه است؟
در سال ۲۰۱۵، طالبان در یک سلسله رویدادهای که زیاد غیرقابل پیشبینی نبود، به دستآوردهایی نایل شدند؛ اما آنچه که کمتر انتظار میرفت دستآوردهای دولت اسلامی [داعش] بود. علاوه برآن، در سال ۲۰۱۵ پیامدهای اقتصادی خروج نیروهای ائتلاف احساس شد. با این حال، رهبری افغانستان به شکل حیرتانگیزی خوشبین است. آیا این خوشبینی موجه است؟
خبرها از افغانستان همچنان بدبینانه است. همزمان با آن که نیروهای ملی امنیتی افغانستان در یک فصل سخت جنگی رزمیدند، میزان چالشهایی که این کشور با آن مواجه است، افزایش یافته است. باوجود این چالشهای دلهرهآور، رییس جمهور اشرف غنی نسبت به آینده افغانستان دید مثبت دارد. ممکن است این [دید مثبت] برخلاف شواهد باشد، اما فرصتهایی برای تعامل منطقهای افغانستان وجود دارد تا روی پیشرفتهای ۱۳ سال گذشته سرمایهگذاری شود و هم از منابعی که توسط نیروهای ائتلاف برجای مانده و هم از منابع طبیعی که به آسانی در کوتاه مدت در دسترس است، بهره برداری شود. تمرکز برآنچه که میتواند انجام شود، همزمان با کار در زمینهی اهداف تهاجمیتر، ممکن است راهی باشد که افغانستان با طی کردن آن آهسته آهسته در یک مسیر مثبت قرار بگیرد.
خروج نیروهای ائتلاف باعث شد رهبران نیروهای ملی امنیتی افغانستان از سیستمهای مهم جنگی کمتری برخوردار باشند؛ سیستمهای چون پشتیبانی هوایی نزدیک، حمایت پزشکی و سیستمهای استخباراتی نیروهای ائتلاف که [نیروهای افغانستان] به آن وابسته بودند. عملکرد دفاعی ارتش در بهترین حالت خوب و بد بوده است. با این حال، همانطور که از دست رفتن قندوز و به دنبال آن بازپس گیری آن توضیح میدهد، وقتی آنها (نیروهای دفاعی) به تهاجم رو آوردهاند، بسیار موفقتر بودهاند. نیروهای پولیس در کابل و اخیراً در قندهار به شدت آزمایش شدهاند. در حالیکه توانایی طالبان در حمله بر شهرهای بزرگ، ذهنیت سنگرهای بتونی بهوجود آورده است که در آن رهبران و نمایندگان خارجی تا حد زیادی پشت محوطههای «دیوار تکزاس» میمانند، پولیس ملی افغانستان قادر بوده است به شیوه خوب به این حملات پاسخ بگوید و صلح را بازگرداند.
نیروهای ملی امنیتی افغانستان تا رسیدن به مرحله یک نیروی کاملاً موثر جنگی راه درازی برای رفتن دارد، هرچند این نیروها در امر به حاشیه نگهداشتن تهدید طالبان و داعش در شهر کلان و بسیاری مناطق روستایی به اندازه کافی خوب بودهاند.
حملات طالبان به اندازهی که میتوانست موفق باشد، موفق نبوده است. عامل آن میتواند تاحدودی مرگ ملا عمر باشد، کسیکه مدت مدیدی رهبر آنها بود و مرگ او باعث جنگهای داخلی در این سازمان شد و تعدادی تلاش کردند با استفاده از روشی، به رهبری برسند. با این حال، حملاتی که رخ داد – یا دقیقتر، سگنالهای سیاسی که توسط این حملات نشر شد – به اندازه کافی قوی بود که افزایش فرار سرمایه و فرار مغزها را در پی داشت. واضح است که کاهش این اجزای رشد، از پتانسیل رشد و احیای اقتصادی میکاهد.
گسترش کنترل نشدهی تجارت مواد مخدر همچنان فعالیتهای طالبان را تامین مالی میکند، اجتماعات محلی را نابود میکند و مانع تلاشهای اعتمادسازی با کشورهای همسایه میشود. تاثیرات درازمدت کشت خشخاش بر سلامت ملی، آموزش و پرورش و بافتهای اجتماعی، مانع رشد اقتصادی مشروع در بلند مدت میشود.
تعهد متحدان و همسایگان افغانستان به یک افغانستان قوی در سخن، عمل به [این تعهد] را به دنبال نداشته است. پاکستان در ماه اپریل ۲۰۱۵ به پشتیبانی کامل تمایل مثبت نشان داد، اما در ماه سپتامبر ۲۰۱۵ همکاریهای گرم، بهدلیل تداوم بیاعتمادی و اتهامهای حمایت از شورشیان در دو طرف، به سردی گرایید. در حالی که پاکستان علیه طالبان «خودش» شدیداً در جنگ است، این کشور هنوز در اتخاذ یک موقف قاطعتر علیه طالبان افغانستان که در خاک پاکستان پناهگاه دارند، کم میآورد. ایران نیز مصمم است همسایهاش یک افغانستان باثبات باشد، اما به تامین مصئونیت استراتژیاش با حمایت از حکومت غنی و رهبران طالبان در شمال و غرب افغانستان بهصورت همزمان متهم است. کشورهای آسیای مرکزی مشتاق اند یک همسایه امن در جنوب کشورهای شان داشته باشند، اما به سرمایهگذاری منابع در افغانستان متعهد نشدهاند و بدتر از همه، نمیپذیرند که مبارزه با بنیادگرایی اسلامی نیازمند همکاریهای فرامرزی است. از چین، سگنالهای متناقض میآید: هرچند در سفر خارجی غنی در پکن در نوامبر ۲۰۱۴، یک «مشارکت درازمدت» اعلان شد، آخرین نسخه دیدگاه رییس جمهور شی جین پینگ در مورد جاده ابریشم جدید «یک کمربند، یک جاده»، افغانستان را در شمال دور میزند (و عمدتاً از پاکستان بهعنوان مسیر راهرو دسترسی به دریا استفاده میکند.)
ایالات متحده و متحدانش، صرف پس از گفتوگوهای طولانی، به حمایت نظامی برای یک سال دیگر متعهد شدند. تعهدات مقطعی/دورهای محدود ایالات متحده و ناتو، توانایی رییس جمهور غنی در طرح اعتماد کوتاه مدت و چشم انداز بلندمدت تضعیف میکند. بعید است منطقهای که کاملاً به شگوفایی افغانستان متعهد نیست، همراه با حمایت غیرقابل اعتماد خارجی، به عاملی برای توسعه سریع تبدیل شود.
همین حالت برای فرایند کُند داخلی و فقدان حکومتداری خوب نیز صدق میکند. رای اعتماد به وزیران کابینه بیش از یک سال زمان در برگرفت، در حالی که انتخابات پارلمانی با تاخیرهای زیادی مواجه شده است. ناتوانی در رای اعتمادگرفتن برای رهبران حکومت، به سرعت جلو طرح و اجرایی شدن سیاستهای پیش رونده را گرفت.
چالش فوری برقراری توازن سیاسی و قومی از طریق هماهنگی میان رییس جمهور و عبدالله عبدالله، رییس اجرائیه، بود تا حکومت وحدت ملی تقویت شود و با فساد در تمام مراحل مبارزه شود. اکنون حکومت سریعتر مستحکم میشود تعدادی از حرفهایهای جدید، جوان، تحصیل کرده و پرانرژی را منصوب کرده است تا آغازگر روند بهبود موثریتها در بسیاری از مهمترین وزارتخانهها باشند.
در نتیجه، حکومت افغانستان باید با درگیریهای داخلی کوتاه مدت و طالبان و داعش مبارزه کند. حکومت باید بهصورت همزمان برای حفظ پشتیبانی از سوی همسایهها و متحدانش بکوشد. با این حال، باوجود چالشهای دلهرهآور متعدد، رییس جمهور غنی به آینده مثبت افغانستان در درازمدت چشم امید دارد. او ادعا میکند که یک استراتژی رشد اقتصادی منطقهای برای شگوفایی در درازمدت حیاتی است. رییس جمهور بر ضرورت استفاده از زیرساختها، منابع و ظرفیت جوانانی که بیشتر تحصیل کردهاند، تاکید دارد.
حکومت افغانستان به دنبال راههای خلاقانهای است تا برای تامین مالی پروژههای حیاتیای که قبلاً برنامهریزی و تصویب شدهاند – از جمله اصلاح قانون و پالیسیهای مالکیت زمین، بهبود قوانین بانکی و اعتماد به سیستم بانکداری و افزایش پتانسیل پس انداز و قرضه – سرمایه جمع آوری کند. در حال حاضر، تجدیدنظر قراردادهای موجود برای حصول اطمینان از سازگار بودن آنها با استندردهای بازار محلی، باعث شده است سرمایه برای پروژههای دیگر آزاد شود و سبب تکمیل موثرتر پروژهها شده است. حکومت همچنین تلاش دارد با بهبود فضای سرمایهگذاری، روند فرار سرمایه را کُندتر سازد و این تلاش جریان دارد. این اقدامها همه نمایانگر شناختی است که برای تکمیل پروژه به سرمایه ضرورت است. خروج نیروهای ائتلاف و کاهش سرمایهگذاری خارجی این تلاش را بیشتر کرده است.
افغانستان درک میکند که به تنهایی ظرفیت رشد را ندارد. همکاریهای منطقهای و حمایت متحدانش برای موفقیت طولانی مدتش حیاتی است. حکومت، سیاست بهره برداری از فرصتهایی که به سرعت استفاده شده میتواند و تداوم کار روی اعتمادسازی و غلبه بر موانع تاریخی را روی دست گرفته است. با بهره برداری از دیدارهای منظم اخیر مقامهای حکومت از ترکمنستان و تاجیکستان، پیشرفتهایی در زمینهی اجرای پروژه خط لوله تاپی و کاسا – ۱۰۰۰ از نقاط مبدای آنها در شمال بهدست آمده است؛ در حالی که کار در زمینه غلبه بر موانع اجرای آنها با پاکستان ادامه دارد. بهدلیل چالشهای مداوم با بهبود تجارت و ترانزیت از طریق پاکستان به کراچی، افغانستان بهطور چشمگیری واردات/صادرات کالاها از طریق ایران و ترکمنستان را افزایش داده است. عضویت در سازمان تجارت جهانی و دیگر سازمانهای منطقهای و جهانی، به تقویت اعتماد به توانایی افغانستان در تبدیل شدن به یک شریک اقتصادی باثبات کمک خواهد کرد.
شناسایی زیرساختها، منابع و ظرفیتهای موجود در خلق فرصتهای کوتاه مدت برای رشد کمک خواهد کرد. هزاران مایل جادهای که در جریان ۱۳ سال گذشته اعمار شده است، هرچند کامل نیست؛ اما شبکهی اساسیای را برای استفاده از هزاران موتری که با خروج نیروهای ائتلاف عاطل ماندهاند، فراهم میکند. به همین ترتیب، فرودگاهها، ظرفیت ساخت و ساز، کارخانهجات سمنت و دیگر زیرساختهای سخت، فرصتی را برای کارآفرینان ارائه میکند.
اگر نگرانیهای امنیتی کاهش داده شود و حکومت بتواند یک محیط کارآمدتری برای فعالیتهای اقتصادی ایجاد کند، [این زیرساختها]، همراه با ذخایر کلان نفت، گاز و مواد معدنی افغانستان را آماده موفقیتهای کوتاه مدت میسازد.
اساس هنر رهبری را توانایی حل چالشهای کوتاه مدت و متمرکز ماندن بر اهداف درازمدت بهصورت همزمان تشکیل میدهد. رییس جمهور غنی بهصورت واضح استراتژیای را به هدف دستیابی به رشد درازمدت و مبارزه با موانع متعدد کوتاه مدت توضیح داد. چشم انداز یک راه حل بهتر با یک حکومت موثر که روی فرصتهای اقتصادی سرمایهگذاری میکند و اعتماد مردم را کسب میکند، یک هدف معقول را تشکیل میدهد. اقدامات مربوط به بهبود حکومتداری، آموزش و پرورش، همکاریها و اعتماد منطقهای و بهرهبرداری از منابعی که به سادگی در دسترس اند، راههایی را تعریف میکند که با پیمودن آن این چشم انداز در کوتاه مدت و درازمدت محقق شده میتواند.
باید دیده شود که آیا رییس جمهور میتواند این استراتژی را تحکیم ببخشد و مردمش، منطقه و جامعهی جهانی را به حمایت از آن وادارد. آیا او قدرت طرح دیدگاه و استراتژیاش در داخل با چندین گروه قومی، مذهبی و سیاسی و همچنین با جامعه جهانی را دارد؟ او بخش بزرگ این وزن را بردوش خودش حمل میکند و واضح نیست که آیا حکومت او ظرفیت یا اراده این را دارد تا به شکل موثر این وزن را از شانه او بردارد و با دیدگاه او به جلو حرکت کند. خصومتهای منطقهای همچنان جلو همکاریهای دوجانبه و چندین جانبهای را که افغانستان برای رسیدن به اهدافش به آن نیاز دارد، میگیرد. شگوفایی افغانستان در نهایت با استراتژی رییس جمهور غنی گره خواهد خورد، پرسش این است که آیا او میتواند نیروی لازم برای اجرای دیدگاهش را ایجاد کند و همچنین آیا جامعه جهانی حمایتش را در این مقطع حساس ادامه خواهد داد.
منبع: دیپلمات
ترجمه: حمید مهدوی-اطلاعات روز
انتهای پیام