شفقنا افغانستان-در حال حاضر اين وضعيت، يعني حذف و سركوب در بد ترين شكل آن، بدتر از وضعيتي كه توسط عبدالرحمن توليد شد، توسط طالبان و داعش باز توليد شده است، چون براي اينها وضعيت فرهنگي و سياسي حذف و سركوب و خشونت اهميت ذاتي دارد و مقدس شمرده مي شود.
نوشته‌ی تامل برانگیز، از دکتر محمد امین احمدی رئیس دانشگاه ابن سینای کابل، در پی اتفاقات هفته های اخیر کشور که موجی از ناامنی و درگیری های لفظی و خیابانی و کشتار غیر نظامیان در سطح شهر کابل را شاهد بودیم.
دکتر احمدی در این نوشتار بیان می کند:
خشونت و نفرت، خشونت و نفرت مي‌آورد!
١. خشونت ونفرت، خشونت و نفرت مي آورد. چنين چيزي خواست دشمن و استراتيژي اوست. ما بايد دقيقا ببينيم چه نوع رفتاري در شرايط كنوني به نفع دشمن تمام مي شود، دقيقا بر عكس آن عمل كنيم.
٢. يگانه راه موفقيت تداوم و اصلاح است نه فروپاشى كه از مسير نفي هرگونه خشونت، به طور خاص نفي خشونت و پرهيز از آن از طرف حكومت، تحمل، مدارا وبردباري ، گفتگو و سازش به دست مي آيد. مناسب مي دانم در اينجا قطعه اي كوتاه ازيك كتاب را كه اين روزها دارم ترجمه مي كنم عينا نقل كنم . اين قطعه راز موفقيت اروپا را در كنترل خشونت نشان مي دهد:
” بنابراين دولتهاي غربي برخي ديرتر و برخي زودتر ،وفاداري شان را به مجموعه اي اصول ليبرال نشان دادند. اهميت حقوق فردي ، توجه ويژه به افراد آسيب پذير، آسيب ديدگان و به حاشيه رانده شدگان ، احترام به خود مختاري و سلايق فردي از سوي قدرت عامه، غلبه و تفوق خرد بر احساس گرايي و توسل به سازش گفتگو بنياد به جاي خشونت وباور به اينكه پيشرفت ممكن است.”
٣. جامعه ما به دليل وضعيت فرهنگي و سياسي خود كه ريشه تاريخي نيز دارد شديدا مستعد رواندايي شدن است. اين جانب اين وضعيت فرهنگي و سياسي را در مقاله اي تحت عنوان تسخير هزاره ياغستان به روايت سراج التواريخ توضيح داده ام. و روشن ساخته ام كه چگونه اين وضعيت سبب شد كه چهار صد هزار خانواده هزاره حذف شوند.اين وضعيت فرهنگي و سياسي را مي توان وضعيت فرهنگي حذف و سركوب ناميد كه به درجات گوناگون قابل بازتوليد بوده و مي باشد و از سوي جوانب گوناگون ممكن است باز توليد شود كه بستگي به نوع اراده سياسي معطوف به قدرت دارد كه ممكن است داشته باشند. اما در حال حاضر اين وضعيت ، يعني حذف و سركوب در بد ترين شكل آن، بدتر از وضعيتي كه توسط عبدالرحمن توليد شد، توسط طالبان و داعش باز توليد شده است، چون براي اينها وضعيت فرهنگي و سياسي حذف و سركوب و خشونت اهميت ذاتي دارد و مقدس شمرده مي شود.
٤. مسؤوليت مستقيم فرو پاشي نظام پساطالباني اگر خداي نخواسته رخ دهد، در قدم نخست بر عهده اشرف غني است.گويا منش و كنش او روح ووجدان جمعي دست كم برخي از اقوام را شديدا تحقير وجريحه دار كرده است. بنابراين نيازمندتأمل جدي در پيشفرضهاي خود از جمله راجع به اقوام وديدگاه تباري خويش است. او متهم است كه در امر مبارزه با فساد تبعيض آميز و حذفي عمل مي كند . نمونه روشن آن واگذاري زمين خالصه دولتي به شركت الكوزي با نود درصد تخفيف است كه از لحاظ قباحت چيزي كمتر از اتهام آزار جنسي يك شهروند كه بر معاون نخست اش وارد شده نيست، او حد اقل از نگاه بخشهاي مهم جامعه متهم است كه نگاه تباري دارد و در كار جمعي استبداد فكري. تاريخ ، سياست و قدرت را تك محور مي بيند و فقط كافي مي داند كه ديگران در اين خَوان آن هم به صورت ارايه امتياز براي رهبران قومي شريك شوند و او اين امتياز را بدهد. و متهم است كه باور عميق به ساختن يك ملت از اقوام مختلف بر اساس حقوق شهروندى برابر، شهروندان برابر و نظام سياسي اي كه مشاركت برابر و مؤثر شهروندان را در تعيين سياستهاي عمومي تأمين كند، و نهادها و ساختارهاى غير قومي كه فرصت برابر را براي همگان بر اساس شايستگي فراهم كند، ندارد.
٥. راه حل گفتگوي انتقادي و از موضع برابر در همه سطوح از جمله در سطح رهبري دولت وحدت ملي و كابينه است. اين جا يگانه جايي است كه خشونت و بي عدالتي را كه همزادندمي توان كنترل كرد. البته اعضاي رهبري دولت وكابينه همه بايد نظر خود را بدون مجامله با شجاعت اخلاقي مطرح كند.
