- خبرگزاری شیعیان افغانستان | Afghanistan – Shia News Agency - https://af.shafaqna.com -

بررسی تاریخی روند کسب استقلال افغانستان

شفقناافغانستان-ظلم و فشار روز افزون اشغالگران انگلیس بر مردم ، سبب گردید تا توده ها به قیام های سراسری دست بزنند . از اثر این قیام ها و رشادت بی مثال مبارزان ملی ، بویژه حادثه ی ماه رمضان سال ۱۲۵۷ ق مطابق ۲ / ۱۱ / ۱۸۴۱ م ، طومار شکست انگلیس ها رقم زده شد و متجاوزان در تمام جبهه های نبرد طعم تلخ شکست را چشیدند .

اما، دریغا که پس از پیروزی مردم افغانستان در تمام جبهه های نبرد بر قوای متجاوز ، سردار دوست محمد خان ، یک بار دیگر به ساز وایسرای هند رقصید و شرایط کمرشکن ایلنبرو حکمران هند را پذیرفت .

انگلیس ها با خدعه و نیرنگ و تزویر به امیر دوست محمد خان که در لودیانه ، در نزد آنان نظربند بود ، این وعده های چرب و نرم و دل خوش کننده را دادند : 
– او و همراهانش را به افغانستان باز می گردانند ؛ 
– تاج و تخت سلطنت را برایش اعاده می دارند ؛ 
ـ قوای خویش را از قلمرو افغانستان خارج می سازند . 

در مقابل این همه وعده ها و وقف و از خود گذری انگلیس ها ، سردار دوست محمد بی اراده و جاه طلب ، باید وزیر محمد اکبر خان و قوای رزمنده ی زیر امر او را از مسیر خط عبور قشون شکست خورده دور می کرد و متباقی فرماندهان و رهبران جبهه های نبرد را یکجا با نیرو های جنگی افغانستان ، پراگنده و متفرق می ساخت . 

علاوه بر این ، دوست محمد خان قبول کرده بود که حکومت های محلی هرات و قندهار ، از ساحه و قلمرو زیر فرمان او ، خارج باشند و همچنان بدون اجازه ی انگلیس ها با هیچ دولت خارجی ، روابط سیاسی و تجارتی بر قرار ننماید . 

به این ترتیب بود که سردار دوست محمد خان ، در سال ۱۸۴۳ م برای بار دوم به پادشاهی رسید .
پادشاهان افغانستان،در چنبره ی جبن سیاسی و بزدلی تسلیم طلبانه ، به دلیل از دست ندادن منافع شخصی خویش ( تاج و تخت و عظمت جبروتی دربار ) ، همچنان امتیازات قومی ، قبیله یی ، خانوادگی و تباری، در راه استرداد استقلال سیاسی افغانستان و طرد استعمار انگلیس ، کاری را به پیش نبردند . 

هر چند محمود طرزی در نوشته های خود در سراج الاخبار ( شماره ۱۳ مورخ ۷ / ۱۱ / ۱۲۹۶ خورشیدی ) سکوت سیاسی را راجع به استقلال سیاسی کشور با بیان روشن مطالب زیرین شکسته بود : « افغانستان دولت با استقلال آزاد بوده و هست و خواهد بود . » ، « دولت علیه مستقله ء افغانستان با همه معانی استقلال ، مستقل و آزاد بوده و هست و خواهد بود ، ما شش و نیم سال است که خود را مستقل اعلام کرده ایم و بر خلاف دعوی خود هیچ مدعی ندیده ایم …. » ( افغانستان در مسیر تاریخ ، ج اول ، ص ۷۴۰ ) ؛ ولیک یک حرکت ، خیزش و جنبش منظم تحت رهبری زمامداران که قادر می بود تا توده های مردم را عقب خود بکشد ، به شدت کمبود بود . 

« در سال ۱۹۱۸ بین دولت جدید التاسیس اتحادشوروی و جرمنی معاهده ء صلح ( برست لیتوفسک ) بسته شد . در ماده ء هفتم این معاهده راجع به استقلال افغانستان و ایران چنین ذکر گردید : دولت ایران و افغانستان باید مستقل بوده و ضمیمهء هیچ دولت دیگری نگردند و دول امضاء کنندگان صلح موظفند که استقلال سیاسی و اقتصادی و تمامیت مملکتین ایران و افغانستان را محترم شمارند.» (نقل از افغانستان درمسیر تاریخ، ج اول، ص ۷۴۰ ) 

 امیر امان الله خان پس از جلوس به سلطنت ، در بیانیه ی تاریخی مورخ ۱۳ / ۴ / ۱۹۱۹ م خویش در حضور مردم ، استقلال سیاسی افغانستان را بطور رسمی اعلام نمود و بر قراری مناسبات سیاسی مستقیم را با ملل جهان ، حق مسلم مردم افغانستان دانست . 

يک نماینده ی رسمی، در عین حال واقعه نگار دولت انگلیس در پایتخت افغانستان ، به وایسرای هند خبر داد که پادشاه جوان افغانستان در نطق مورخ ۱۳ / ۴ / ۱۹۱۹ خویش ، افغانستان را به جهانیان یک دولت بکلی آزاد و مستقل معرفی نموده و جهت عقد عهد نامه ی جدید با انگلیس ها آمادگی نشان داده است . 

در اصل دولت جدید به رهبری شاه امان الله ، گام های نخستین را در راه حصول استقلال سیاسی افغانستان ، با به نشر سپردن نخستین اعلامیه ی چاپی مورخ ۲۸ / ۲ / ۱۹۱۹ م زیر نام خطاب به مردم ، گذاشته بود . در قدم بعدی نامه ی رسمی مورخ ۳ / ۳ / ۱۹۱۹ عنوانی لارد چلسفورد نائب السلطنه ی هند برتانوی فرستاده شد و در آن تقاضای تجدید نظر در معاهده ی سال ۱۹۰۵ م بر پایه ی تساوی حقوق هر دو کشور ،بعمل آمد . 

انگلیس ها که در کارزار خدعه و نیرنگ ، سر آمد روزگار بودند و هنوز هم هستند و در مسلک دو پشتگی و دو رویی آزمون شده و دست بالا دارند ، زمانی کلیه عقد نامه های را که با امیر عبدالرحمان خان و امیر حبیب الله خان بسته بودند ، به پیروی از سیاست توسعه طلبی و به مقصد دریافت امتیاز های تازه تر ی ، عمل شخصی پادشاهان افغانستان می پنداشتند ، ولی با روی کار آمدن امیر امان الله خان ، بر اعتبار داشتن معاهدات قبلی بحیث اسناد دولتی ، تأکید و پافشآری می کردند . به همین سبب بود که وایسرای هند در باره ی عقد قرارداد های جدید ( بر اساس تقاضای دولت افغانستان ) ابراز نظر نه نمود تا این که آتش جنگ سوم افغان – انگلیس ، شعله ور گردید . 

با پيروزی فرزندان افغانستان در ميدان های نبرد، پس از قرارداد صلح راولپندی در هشتم اگست ۱۹۱۹ م ( شکست سیاسی هیأت افغانستان ) و مذاکرات منصوری در دیره دون هند در سال ۱۹۲۰ م بود که انگلیس ها با امضای معاهده ی کابل در سال ۱۹۲۱ م ، استقلال سیاسی افغانستان را بصورت رسمی تصدیق کردند . 

واپسین ترفند استعمارگران انگلیس، بعد از حصول استقلال سیاسی افغانستان ، محمد نادر و برادرانش بود که از پی دسایس و توطئه های گوناگون به سوی سر زمین تاریخی ما ، رها گردید تا مبارزان راہ استقلال و همه ی وطن پرستان طرفدار آزادی، دموکراسی ، عدالت و پیشرفت اجتماعی را سر به نیست سازد . 

این استراتژی انگلیس ها تا ختم جنگ جهانی دوم ادامه یافت و دامنه ی آن تا سال ۱۹۵۳ م طول کشید .