شفقنا افغانستان- گرچه سلفیسم وارداتی از عربستان و حامیان مالی آن در تلاش برای از بین بردن گرایشات محلی صوفیسم و تقید به تشیع در میان مسلمانان هندوستان هستند اما تمدن هندواسلامی به طور اجتناب ناپذیری در قرن بیست و یکم خود را به ساختار جدیدی تغییر خواهد داد.
به گزارش سرویس ترجمه شفقنا، وب سایت خبری کوارتز در گزارشی با عنوان *«مسلمانان هند و پاکستان تا چه زمانی می توانند در مقابل نفوذ عربستان ایستادگی کنند؟» نوشت: رفت و آمد دو طرفه علمای مسلمان جنوب آسیا و خاورمیانه-ازجمله روحانیون مکه و مدینه- در قرن نوزدهم برای مباحثه اتفاقی مربوط به گذشته بود. از دهه ۱۹۸۰ تاکنون سیستم مدارس پاکستان تبدیل به مسیر یک طرفه ای شده که در آن حامیان مالی به گفتمان دروس شکل می دهند. به هر حال تاثیر کشورهای حوزه خلیج فارس روشن نیست. در حالی که برند وهابی-سلفی در عربستان رایج است، با ورود آن به جنوب آسیا با درک اهالی جنوب آسیا از اسلام تطبیق یافته و همزیستی می کند. به طور مثال باوجود حملات تروریستی، بارگاه ها هنوز بخشی از فرهنگ اسلامی محبوب است و مسلمانان همراه با هندوها، مسیحیان و سیخ ها به زیارت آن می روند. درحالیکه این اندازه از حضور مذهبی در سراسر جنوب آسیا رواج دارد، در هندوستان آشکارتر است. زائران هنوز در جشنواره های اورس شرکت می کنند و پاکستانی ها برای زیارت بارگاه اجمر شریف و دیگر آرامگاه های صوفیان از هندوستان درخواست ویزا می کنند.
جالب است که به دنبال پراکندگی مردم جنوب آسیا در کشورهای پادشاهی حوزه خلیج فارس و برقراری ارتباط آنها با شبکه های صوفی محلی به دلیل علاقه مند بودن به دریافت حمایت از موطن خود در مقابل تخطی سلفیسم سنتی افراط گرا، صوفیسم تاخت و تازهایی به این پادشاهی ها داشته است.
به علاوه منطقه گرایی که اغلب با صوفیسم پیوند می خورد، پادزهری برای سلفیسم در ایالت های مختلف جنوب آسیاست. این مساله زمانی که فرهنگ های محلی با مذهب عامه به طور مثال صوفیسم ادغام شوند، در قبال نفوذ خارجی سلفی تاثیرگذاری بیشتری دارد. مثلا ملی گرایان سندی خود را از نسل تمدن هندی می دانند و ایدئولوژیست آنها خود را اینگونه معرفی می کرده است: «من ۵ هزار سال است که سندی هستم، ۱۴۰۰ سال است که مسلمان هستم و ۶۳ سال است که پاکستانی هستم.»
عربستانی سازی در پاکستان
واضح است که باوجود گرایش ارتجاعی درک و شیوه اجرای اسلام از سوی محلی ها، یک پروسه «عربستانی سازی» اسلام در سراسر جنوب آسیا در جریان است. لازم به تاکید است که پاکستان نقشی اساسی در این فرآیند دارد. رشد نفوذ مذهبی عربستان سعودی در پاکستان یکی از میراث سیاست اسلامی سازی ضیا است. از آن زمان دولت مابین فازهای دوستی بلندمدت با سعودی ها و روابط هم اندازه موقت با عربستان و ایران سرگردان است.
در جانب هند، با ایجاد شبکه تلویزیونی صلح (Peace) از سوی عبدالکریم ذاکر نایک این پروژه قوت گرفت. در این شبکه که صدمیلیون بیننده دارد، ذاکر نایک با زبانی کم و بیش صریح علیه گرایشات صوفی و تشیع صحبت می کند. علاوه بر رسانه های الکترونیکی، ارتباطات فیزیکی هم افزایش یافته است. تعداد پاکستانی هایی که به مناسک حج رفتند از ۱۲۳۰۰ نفر در سال ۱۹۴۸ به ۵۸۷۴۳ نفر در سال ۱۹۷۴ و در سال ۲۰۱۲ به ۱۹۰ هزار نفر رسید. مهاجرت نیز در این امر دخیل بوده است. داستان های زیادی از مسلمانان هندی وجود دارد که در طی حضور در کشورهای حوزه خلیج فارس افکاری سنتی تر پیدا کرده اند.
سعودی ها از شرکت های سلفی واقع در جنوب هندوستان از جمله منطقه کراله که مهاجران در آن اسکان داده شده اند، پشتیبانی می کنند. یک گزارش تلگرافی از سفارت عربستان در دهلی حاکی از آن است که میلیون ها ریال عربستان برای سه مرکز اسلامی در کراله هزینه شده است. به تازگی دو سازمان اسلامی جدید نیز در این منطقه به نام های جبهه مردمی هندوستان و حزب سوسیال دموکراتیک هندوستان دریافت حمایت مالی از عربستان را آغاز کرده اند.
فیلیپو و کارولین اوسلا این رویکرد مسلمانان کراله را «جهت گیری پن-اسلامیک» نامیده و معتقدند این اتفاق در طی ۳۰ سال گذشته به دو دلیل افتاده است: «مهاجرت به کشورهای خلیج فارس نه تنها هزاران مسلمان کراله ای را به آنچه آنها با عنوان قلب تپنده اسلام و زندگی در کشورهای مسلمان نشین تصور می کردند، نزدیک ساخته، بله روابط را با علمای دینی عرب تجدید کرده است. در اینجا یک حس مشارکت در رنسانس اسلامی جهانی “ارزش های اخلاقی و فرهنگ” وجود دارد».
امروزه جذابیت سلفیسم در کراله با آموزش در حال افزایش است زیرا آموزش به عاملی اصلی در تغییر اجتماعی کراله تبدیل شده، تا اندازه ای که آیین دینی مقدسان و صوفیسم همراه با جهالت، خرافات و بی فرهنگی تلقی می شود که مخصوص مسلمانان روستایی و فقیر است.
تشیع فراملی و نفوذ ایرانی
از سوی دیگر قدرت مذهبی عراق و ایران که ریشه در قرن های متمادی دارد نفوذ بزرگی در ساخت دهی به چشم انداز تشیع در جنوب آسیا دارد. تحصیل علوم دینی در عراق یا ایران هنوز لازمه هر روحانی شیعه بلندهمت در جنوب آسیاست. این مساله تا اندازه زیادی عاملی برای مشروعیت نمادین آن فرد و همچنین دسترسی به منابع مالی می شود. اما در میان اهل سنت چنین الزامی مشاهده نشده است، زیرا مرکزیت مذهبی جدید عربستان در چنین انحصار قدرت مذهبی مستحکمی پایه ریزی نشده است. مرکزیت عراق و ایران برای شیعیان جنوب آسیا هم بازتابی از پویایی روابط هندوایرانی قدیمی است که به ویژه سیاست و فرهنگ امپراطوری مغول را شکل داد و هم بازگشت نهادهای روحانیون شیعه قدیمی که به دور از تاثیرات توسعه اسلام سیاسی، در قلب فعالان برند تشیع رخنه کرده است.
از یک سو خیزش ملی گرایی هندو در هندوستان به تدریج مسلمانان این کشور را به شهروندان درجه دو تبدیل کرده، و از سوی دیگر برند اسلام عربستان سعودی برخی از جنبه های استقلال خود را از دست داده زیرا تاثیرات آن به طور فزاینده از جانب کشورهای حوزه خلیج فارس می آید. در حال حاضر سنت های صوفی در پاکستان مورد حمله واقع شده زیرا فرقه گرایی در حال برتری یافتن است و نظامیان سنی باردیگر در پی پیاده سازی ایده خلیفه گری هستند. بنابراین گرچه بازگشت هایی صورت می پذیرد اما باید گفت تمدن هندواسلامی به طور اجتناب ناپذیری در قرن بیست و یکم خود را به ساختار جدیدی تغییر خواهد داد.
*این مطلب خلاصه ای است از کتاب ارتباط اسلامی (Islamic Connection) که توسط کریستوف جفرلوت و لورنس لوئر گردآوری شده است.
منبع: کوارتز
انتهای پیام