- خبرگزاری شیعیان افغانستان | Afghanistan – Shia News Agency - https://af.shafaqna.com -

درنگی بر کشتار سیستماتیک هزاره ها؛ استاد حمزه واعظی

شفقنا افغانستان- کشتار سیستماتیک یا هدفمند هزاره ها گفتمانی است که در سالهای اخیر میان تحلیلگران و آگاهان سیاسی به راه افتاده و ناظر بر حملات گسترده تروریستان به مردم افغانستان با رویکرد قومی و مذهبی است.
بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که حملات گسترده در سالهای اخیر انتخابی بوده و تروریستان در همدستی و هم افزایی با برخی حلقات، بر یک قوم و تبار مشخص (هزاره ها) حمله می کنند.

حمزه واعظی، نویسنده و پژوهشگر مطرح افغانستان درباره کشتار هدفمند هزاره ها اظهار کرد : حالا برکسی پوشیده نیست که “کشتار” هزاره ها یک هدف استراتژیک برای آن گروه از حلقات و نیروهایی شده که زیر نام داعش بصورت سیستماتیک، پیوسته، منظم و بدون هیج هراس و مانع امنیتی، با شدت و وحشت روزافزون دنبال می گردد.
شناسایی و ردیابی عاملان این کشتار امر پیچیده ای نیست اما آنچه بشدت قابل تأمل، تحلیل و درنگ است، پیام ها وپیامدهای ناگوار این کشتار هدفمند است که در صورت تداوم و گسترش بیشتر، مطمئنا دامنه ی ویرانگر آن تنها محدود به جامعه ی هزاره نمی باشد بلکه گستره ی تأثیرات و تخریبات آن معطوف به کل فرایندهای سیاسی، تعامل قومی ، فرهنگی و بنیان نظام زندگی جمعی گروههای مختلف قومی افغانستان را دربر خواهد گرفت.
آنچه اکنون در امر کشتارهدفمند هزاره ها بصورت هوشمندانه وبرگزیده، دنبال می شود نشانه گرفتن “منابع قدرت” جامعه ی هزاره می باشد. هزاره ها اساسا از داشتن “قدرت سخت” مانند توانگری سیاسی، منابع بزرگ اقتصادی ، مالی، نیروهای موثر نظامی ، تسلیحاتی وامتیازات مهم ژیويلیتیک و ژیواستراتژیک محرومند.

مهمترین و موثرترین منابع قدرت هزاره ها، سرمایه ی اجتماعی ، ذهنی و نیروی درون زایی آن هاست که در عناصر بنیادین ذیل تجلی بیدا کرده است:
ـ بینش،
ـ دانش،
ـ جنبش،
ـ جهش،
ـ نمایش.

شناسایی این منابع قدرت و هدف قرادادن آن ها می تواند بزرگترین و موثرترین استراتژی برای سرکوب روحی، استیصال ذهنی، فروباشی روانی، گسست اجتماعی ـ سیاسی و سکون و توقف تاریخی برای هزاره ها باشد.

1. بینش جمعی: دگردیسی شگرفی که در روان جمعی و بینش اجتماعی هزاره ها درطول چند دهه اخیر بویژه در دو دهه گذشته در فرایند زندگی گروهی آنها صورت بسته، تغییرنگاه به زندگی، آینده و نحوه ی اندیشه ی جمعی آن ها نسبت به امر چگونه زیستن درزمان معاصر و در جهان جدید است.
این رویکرد، بصورت آگاهانه و به مثابه یک امر درونی و الگوی اجتناب ناپذیرِ همگانی، درعمق بینش و روش اجتماعی این جامعه عمومیت پیدا کرده است. این رویکرد مبتنی بر تعامل سکولار و گفتمان دمکراتیک هم در سویه ی درون قومی و هم در رفتار برون قومی، در حوزه هایی مانند آموزش، مشارکت اجتماعی سیاسی ـ اجتماعی، باورهای دمکراتیک ـ حقوق بشری و خویشاوندی ملی می باشد.
آگاهی از خویشتن خویش و بیداری نسبت به آینده ی خود، آن چیزیست که نسل جدید و جویای تغییر جامعه ی هزاره را از قالب یک جامعه ی منزوی و ساکت و ساکن در بستوی تاریخ به سمت مرکز قدرت، عمق مشارکت و قلب بایتخت معطوف و مصروف نموده است.

جرئتِ خواستن، جسارتِ برخاستن. شجاعتِ دیدن و شهامتِ دیده شدن، جامعه ی هزاره و بویژه نسل جدید را طی این سالهای تغییر و تدبیر، به افق ها و امید ها و ایده های روشنی آدرس داده است که در فرایند این دگردیسی ذهنی ـ فرهنگی، الگوی تاریخ سیاسی و سنت سیاست ورزی تاریخی افغانستان را به چالش کشیده است. بدین روست که هزم و درک و درمان چنین تکانه ی تاریخی ای برای آن گروه از آدم ها و نیروهایی که تاریخ را طور دیگری رقم زده اند، عصر مارا به رنگ دیگری می خوانند و زمان مارا و زمین مان را گونه ی دیگری می خواسته اند و می خواهند، به سختی و به تلخی قابل درک و تحمل است. و چنین است که استراتژی کشتار هزاره ها بعنوان باسخی به این دگردیسی بینشی، جویندگی سیاسی ـ فرهنگی و جسارت روحی ـ اجتماعی برگزیده می شود…(ادامه دارد)