شفقنا افغانستان_ اعلام نتایج اولیه انتخابات پارلمانی توسط کمیسیون مستقل انتخابات واکنشهای زیادی در شبکههای اجتماعی در پی داشته است.
به گزارش خبرگزاری شفقنا افغانستان یاسین صمیم، آگاه سیاسی و تحلیلگر مسائل کشور درباره نتایج انتخابات پارلمانی ولایت بامیان و رای نیاوردن استاد محمد اکبری نماینده سابق این ولایت نوشته است : دیروز دیرهنگام به وقت افغانستان، کمیسیون انتخابات، نتایج ابتدایی انتخابات پارلمانی چهار ولایت را اعلام کرد. از تأخیر بیش از هنگام در اعلام نتایج که میتواند هزار اما و اگر به همراه داشته باشد- که بگذریم، نحوه واکنش کاربران شبکه مجازی نسبت به کاندیداهای برنده و بازنده قابل تأمل است. برخیها با روشهای نسبتا تُند بخاطر رای نیاوردن ِ استاد محمد اکبری و صادقی زاده نیلی در ولایت بامیان و دایکندی اظهار شادمانی کردند. برخی دیگر از رای نیاوردن ِ سرور جوادی و هدایت اظهار تآسف کردند و برخی دیگر نیز، در مورد پیروزی پسران دوستم و ایشچی چیزهایی نوشتند.
دیدگاه من این است که رای نیاوردن کاندیداها در ولایات عوامل مختلفی دارد و نمیشود فقط با تلنگر به گذشته حزبی و سیاسی کاندیداها، عوامل عدم پیروزی آنها را مورد داوری قرار داد.
در این یادداشت مختصر، صرفا برداشتم را به ارتباط رای نیاوردن اکبری و صادقی زاده نیلی مختصرا می نویسم:
اول، بیش از ۶۰% نفوس کشور ما را نسل جوان تشکیل میدهند و برخلاف ۱۵ سال قبلتر، اکنون نسل جوان در پروسه تصمیم گیریهای جمعی،به یک نیروی تأثیرگذار و جهتدهنده تبدیل شده اند. از این رو، به باور شخصی من، رای نیاوردن استاد محمد اکبری در بامیان و صادقی زاده نیلی در دایکندی ارتباط مستقیم دارد با تحولات اجتماعی-فرهنگی و تغییر در ارزشهایی که برای نسل جوان اهمیت دارند. استاد اکبری در انتخابات دور اول از بامیان بیشتر از ۱۵ هزار رای بدست آورده بود. این ۱۵ هزار رای نشانگر محبوبیت نسبی او در جامعه سنتیای بود که در آنجا پرورش یافته بود و به نمایندگی از همان مردم در طول چهل سال گذشته به طور پیگیر در سیاست حضور دارد. با این همه،اما از سال دو هزار و یک به این سو نسلی در بامیان پرورش یافته که ارزشهای شان با ارزشهای جهاد همخوانی و همسویی ندارد. طبیعی است که در فضای انتخاباتی، آنها به سراغ مهرههایی میرود که توان خلق ارزشهای جدیدتر- حتا در سطح شعار- را از خود به نمایش بگذارند.
دوم) انتخابات یک پروسه بسیج مردمی-اجتماعی است. برخی آدم ها فطرتاً قدرت بسیج و انگیزه بخشی و تبلیغ موثر را ندارند. افزون برآن، در عصر انفجار اطلاعات، ستراتیژی و روشهای راه اندازی کمپاین برای جلب و جذب مخاطب بسیار مهم است. عامل دیگری که ممکن استاد محمد اکبری و صادقی زاده در آن ممکن خوب عمل نکرده باشند و یا رقیب های شان در این عرصه پیشگام و موثرتر بوده اند.
سوم) آنچه که در انتخابات پارلمانی امسال در بین هزاره ها به طور عموم و در مورد بامیان به طور خاص قابل توجه است، «تجارتی شدن» انتخابات است. در کابل، گزارشهایی وجود داشت که برخی نامزد وکلا پولهای هنگفتی را برای خرید آرا از متنفذان و بزرگان محل اختصاص داده بود. به همین ترتیب، خرید و فروش آرای مردم در بامیان نیز در سطح قابل ملاحظهای، در عدم رای آوردن محمد اکبری و سرور جوادی تأثیر گذار بوده است؛ مثلاً دو تن از کاندیدهایی که ارای قابل ملاحظه ای آورده اند، پولهای هنگفتی را در سراسر بامیان مصرف کرده اند.
چهارم) تا جایی که من میدانم، در میان هزارههای افغانستان، جریان متعلق به سازمان نصر و سپس حزب وحدت به رهبری شهید مزاری، در مقایسه با سایر جریانهای سیاسی در پروسههای بسیج مردم و خلق روایت موثرتر عمل کرده است. اگر همین سی سال اخیر را یک بار مرور کنید، آنگاه متوجه خواهید شد که اشخاص وابسته به حزب وحدت کُهن، در مقایسه با سایر جریانهای سیاسی هزاره گی متن و مقاله و شعر و شعار به مراتب بیشتر تولید و بازتولید کرده اند. این پروسه تولید و بازتولید متن و روایت،نیز در کامیابی و عدم کامیابی کاندیداها تأثیرگذاری خاصی دارد.
با این همه، من طرفدار «سپید» و «سیاه سازی» مطلق آدمها نیستم. در این شکی نیست که استاد اکبری با استاد مزاری مرحوم اختلافات سیاسی جدی داشت و بالاخره عوامل خارجی و داخلی تأثیرگذار مجبورش کردند که صف اش را از حزب وحدت جدا کند و کنار حکومت ربانی قرار بگیرد.
اما قبل از آن، ایشان در تشکیل حزب وحدت و در فعالیتهای حزبی نقش تأثیرگذاری داشت. در دوره طالبان نیز با حکومت طالبانی سر سازش را گرفت و تا حدی در قسمت حل مشکلات مردم مفید واقع شد. پس از تحولات ۲۰۰۱ آقای مرحوم مصطفی کاظمی با تشکیل حزب اقتدار ملی او را دور زد، اما اکبری هم چنان در قالب حزب بازمانده اش از وحدت(حزب وحدت شاخه اکبری)، به کار سیاسی خود ادامه داد. از ۲۰۰۱ بدین سو حضور و فعالیت استاد اکبری چه در پارلمان و چه خارج از پارلمان به ضرر مردم نبوده و وی در حد توان در راستای حل مشکلات مردم هم در مرکز و هم ولایت بامیان تلاش کرده است. طبیعی است که در برخی موارد ممکن تحت ِ تأثیر اختلافات گذشته تنظیمی( نصری و پاسدار) عمل کرده باشد.
با همه انتقاداتی که نسبت به کارنامه سیاسی گذشته استاد محمد اکبری داریم، اما ترجیح می دهم و خوشحال میشدم که بجای برخی کاندیداهایی که بخش قابل ملاحظه ای از آرای شهروندان بامیان را از طریق خریداری به خود اختصاص داده اند، استاد اکبری نماینده مردم می بود. به باور شخصی من، استاد اکبری شخصیت معتدل، صادق و تأثیرگذار است و حضور او در مسند نمایندگی مردم یک غنیمت بزرگ بود. به تعبیر دیگر، طرفدار خلق و ترویج ادبیات «یزید سازی» و «حسین سازی» نباشیم. این نوع ادبیات، زمینه همدلی و همگرایی را از بین میبرد. جامعه متکثر و پلورال باید برای همه فرصت فعالیت و سیاست فراهم کند.
ما هزاره ها برای اینکه در پهنه سیاست ملی تأثیرگذار باشیم، باید سطح تحمل و تعامل خود را در روابط درون قومی و درون فرهنگی خود بالا ببریم. سیاست عملی مردم به مان نشان داده است که به همان میزان که ما در پیروزی علییار زاده و جمشیدی و ریحانه آزاد و… سهم داریم و از شنیدن آن خشنود میشویم، به همان اندازه نیز در شکل دادن پیروزی سید بلخابی و سید داودناصری نقش داریم و از حضور آنها در صحنه سیاست گذاری عمومی خوشحال میشویم. این نشانههایی از یک جامعه تکثرگرای اجتماعی و سیاسی است.