شفقنا افغانستان-هر وقت صحبت از آینده به میان میآید، اولین چیزی که به ذهن میرسد، دنیای تکنولوژیک مبتنی بر هوش مصنوعی است. درواقع اغلب آیندهپژوهان مهمترین عامل تمایز دنیای فردا را از روزگاری که در آن بهسر میبریم، در پیشرفتهای هوش مصنوعی جستجو میکنند. به این دلیل نیز هست که بیشتر کشورهای پیشرفته تحقیقات و مطالعات هوش مصنوعی را در اولویتهای علمی خود قرار دادهاند.
بهگزارش سرویس ترجمه شفقنا از فارین پالیسی؛ قدرتهای بزرگ دنیا نیز این نیاز را دریافته و بنابراین با صرف هزینههای فراوان در پی پیشرفت در این وادی هستند. نشریه معتبر فارین پالیسی در گزارشی با اشاره به دستاوردها و پیشرفتهای هوش مصنوعی در چین، روسیه و ایالات متحده آمریکا از این سه کشور بهعنوان پیشروان این علم در دنیا یاد کرده و البته اضافه میکند که این سه کشور برای رسیدن به حد نهایی پتانسیلشان در زمینه هوش مصنوعی مسیرهایی کاملا متفاوت را دنبال میکنند. در این گزارش که با این پیشفرض تنظیم شده که «کشوری که در این زمینه پیش بیفتد، بیتردید منافع نظامی عظیمی در انتظارش خواهد بود»؛ آدریان پتوتیک نویسنده اهل کرواسی تلاشهای آمریکا، روسیه و چین را در زمینه هوش مصنوعی به بررسی نشسته است:
در چهاردهمین نمایشگاه بینالمللی امنیت عمومی در چین؛ بر پرده سالن فیلمی به نمایش درآمده که از طریق دوربینهای امنیتی هوش مصنوعی که به تکنولوژی تشخیص چهره مجهزند، گرفته شده است.
رقابت در زمینه هوش مصنوعی پیشرفته چندی است که آغاز شده. چند هفته پیش پرزیدنت دونالد ترامپ دستور داد آمریکا نیز به جرگه کشورهایی که دنبال پیشبرد استراتژیهایی در جهت پیشرفت هوش مصنوعی هستند اضافه شود. چین هم پیشتر، در سال ۲۰۱۷ «نقشه نسل جدید» خود را در این زمینه رونمایی کرده بود؛ که با این هدف تنظیم شده که این کشور در سال ۲۰۳۰ در زمینه هوش مصنوعی پیشروترین کشور دنیا شود. چند ماه بعد از این اعلام حضور، رئیسجمهور روسیه ولادیمیر پوتین نیز با اظهار این موضوع که «هرکسی در زمینه هوش مصنوعی جلوتر از دیگران باشد، در دنیای واقعی نیز رهبر دنیا خواهد شد» عزم جزم کشورش را برای فعالیت در این زمینه علنی کرد.
اما در حال حاضر هنوز بهروشنی مشخص نیست که هوش مصنوعی تا کجا میتواند پیشرفت کند. هیچ بعید نیست در نهایت به این نتیجه برسیم که قابلیت هوش مصنوعی تنها میتواند در زمینههای کاربردی چون طبقهبندی عکسها و تصاویر یا در نهایت کتابهای موجود به درد بخورد؛ و البته این احتمال نیز وجود دارد که در نهایت هوش مصنوعی به تمام قابلیتهای انسانها از نظر هوش و تحلیل و حتی بالاتر از این حد و حدود دست یابد و قادر به تصمیمگیری در مورد موضوعات پیچیده شود. به این دلیل است که رقابت در زمینه این تکنولوژی تا این حد بیثبات- که میتواند دستاوردهای متفاوت و دیگرگونهای داشته باشد، هم میتواند پیشپاافتاده و هم ترسناک باشد. مثلا هچ بعید نیست یک برنامه پژوهشی و تحقیقی پرهزینه در این زمینه تازه بعد از چند سال مشخص شود که به بیراهه رفته. از سوی دیگر این نیز بعید نیست که طرحی کوچک که مثلا روی موضوعات کوچک و کم اهمیتی فوکوس کرده، در نهایت به چنان دستاوردهایی ختم شود که در باور نمیگنجد.
آمریکا، چین و روسیه اما فارغ از این آینده ناروشن؛ بسته به شرایط اقتصادی و البته نظامی منحصربهفرد کشورشان چشماندازهای متفاوتی را در زمینه هوش مصنوعی دنبال میکنند. انگیزه این دولتها هم بهدست گرفتن رهبری هوش مصنوعی است؛ با این هدف که این امر میتواند مزیتهای استراتژیک فراوانی برای کشورها داشته باشد. در این گامهای نخستین، البته حدس اینکه چه مزایای استراتژیکی را میتوان از طریق هوش مصنوعی کسب کرد، شاید دشوار باشد، چون بهروشنی نمیدانیم که هوش مصنوعی در نهایت به کجا خواهد رسید. اما از اینرو که هوش مصنوعی هم یک تکنولوژی است، طبیعی است که در این مرحله به آن بهعنوان نیرویی در جهت رسیدن به اهدافی چون ارسال فضاپیماهای بیسرنشین فکر میشود.
کامپیوترها در زمینه محاسبات و یافتن راههایی برای سازماندهی و استفاده از دادههای موجود گامها از انسان پیش افتادهاند. اگر در این زمینه کامپیوترها توانستهاند به این قابلیت دست یابند، پس چرا در ادامه نتوانند تصمیمات استراتژیکتری اتخاذ کنند؟ علاوه بر این، محدودیتی در زمینه هوش الگوریتمی، مثلا محاسبه سرعت هواپیماها یا مسیر حرکت موشکها وجود ندارد. در این موارد ماشینها بارها و بارها باهوشتر از حتی هوشمندترین آدمها هستند؛ و اتفاقا همین هم هست که انگیزه دولتهای قدرتمند را برای فعالیت در این فضا بهوجود آورده و آنها را به طمع استفاده از این امکان برای سبقت گرفتن از کشورهای رقیب انداخته است. این امکان را البته روسیه، آمریکا و چین در جهتهای مختلف و متفاوتی دنبال میکنند. درواقع نگاهی به بیانیهها و زمینههای تحقیقاتی که توسط قدرتهای بزرگ دنبال میشود، به بهترین وجهی نشان میدهد که هر کدام از این سیاستسازان جهانی در زمینه هوش مصنوعی چگونه فکر میکنند.
در بین این کشورها چین درواقع استراتژی تهاجمی و تعرضیتری را دنبال میکند. این کشور روی زمینههایی که در نهایت بتواند هوش مصنوعی را به قابلیت تصمیمگیریهای استراتژیک برساند، کار میکند.
رویکرد آمریکا در زمینه هوش مصنوعی اما بهمراتب محافظهکارانهتر از چین است. در حقیقت هدف آمریکا ساخت کامپیوترهایی است که بتوانند انسان را در تصمیمگیری کمک کنند. این کشور حداقل در اعلامیههای رسمیاش هیچگاه دنبال این نبوده که به کامپیوترهای انسانی و تصمیمگیر دست یابد. روسیه اما در این میان راهی یکسره متفاوت را رفته و در پی استفاده نظامی از هوش مصنوعی است، با این توضیح که در این زمینه راهی نزدک به آمریکا را پ گرفته و قصد دارد استفاده از این ابزار نظامی را نه در اختیار تصمیمگیری هوش مصنوع که در ید قدرت ژنرالها منحصر کند. در هر سه این موارد نوع استفاده از هوش مصنوعی که دولتها در آن سرمایهگذاری میکنند، بسته به نگاه آن دولتها به آینده تکنولوژیک دنیا تعریف میشود. اما هر سه این را خوب میدانند که کشوری که در این زمینه پیش بیفتد، بیتردید نفوذ جهانی عمیق و منافع نظامی عظیمی در انتظارش خواهد بود.
زمانیکه دولت چین از برنامه «نسل جدید» در سال ۲۰۱۷ رونمایی کرد، اعلام کرد که برنامهاش مبنی بر توسعه زیرساختهای تکنولوژیک هوش مصنوعی با این هدف طراحی شده که با پیشبینی تحولات آینده این کشور از مزیت «حرکت اول» در رقابت با قدرتهای دیگر بهرهمند گردد. این دکترین که در ارتش آزادیبخش خلق چین «هوشمندسازی» نام گرفت، برمبنای پیشبینی آینده از طریق هوش مصنوعی بنا شده. اتفاقی که البته چین را در مغرض این اتهام قرار داده که هوش مصنوعی را در رقابت نظامی وارد کرده و آن را از مسیر اصلی خود منحرف کرده است.
ارتش چین از کامپیوتر در جهت بهدست آوردن و تحلیل حجم وسیعی از اطلاعات استفاده میکند. بهخصوص با بهدست آوردن اطلاعات دقیق از محل استقرار یونیتهای نظامی، پهبادها و ماهوارهها؛ کمترین و کوچکترین نقلوانتقالات را نیز تحلیل کرده و از نتایج حاصله در جهت پیشبینی رفتارهای محتمل دولتها و کشورهای رقیب سود میجوید. چیزی در مایههای کاری که در جنگهای گذشته جاسوسان برای کشورها انجام میدادند. اما نکته مهم اینکه تحقیقات در جهت رسیدن به این دستاوردها تنها در زمینه نظامی دنبال نمیشود و همزمان این تحقیقات را در زمینههای آکادمیک و تجاری نیز میبینیم. خصوصا که انجام این تحقیقات بر عهده کمپانیهایی مانند بایدو، علیبابا و تنسنت گذاشته شده؛ که با تشکیل یک «تیم ملی» دستاوردهای گوناگونی را در زمینههای مختلف دنبال میکنند. برای مثال تحقیقات در زمینه شهرهای هوشمند بر عهده کمپانی علیبابا و در زمینه اپلیکیشنهای پزشکی بر دوش کمپانی تنسنت گذاشته شده است. بایدو نیز از ۲۰۱۷ به این سو در زمینه مشابهسازی مغز انسان در کامپوترهایش کار میکند.
در شرایطیکه چین چنین برنامههای بلندپروازانهای را پیش گرفته؛ بهنظر میرسد آمریکاییها حداقل در اینکه هوش مصنوعی حداقل در آینده نزدیک به این قابلیت برسد که مثل انسان تصمیمگیری کند، تردید دارند. باراک اوباما در اواخر دوره دوم ریاستجمهوریش در گفتگویی گفت که «احساس من- که از مشورت با شماری از بهترین دانشمندان به آن رسیدهام، این است که فعلا راهی بسیار طولانی تا آن قابلیتهای هوش مصنوعی که ارتش چین آنها را تئوریزه میکند، وجود دارد». بهباور اوباما، «اما، برنامههای تخصصی و ویژه در زمینه هوش مصنوعی- در زمینههای مشخص، در شرایط فعلی عملیتر و پراگماتیکتر هستند». در برنامههای دولت ترامپ نیز بهنظر نمیرسد که در زمینه هوش مصنوعی تفاوت چندانی با برنامههای دوران اوباما وجود داشته باشد. در واقع ظاهرا ترامپ نیز برنامه «استراتژی سوم» را که وزارت دفاع دوران اوباما پیش گرفته بود، دنبال میکند. برنامهای که مقامات وزارت دفاع اعلام کرده بودند با هدف افزایش «مشارکت انسان با ماشین» طراحی شده است. در این برنامه ماشینها یا درواقع همان کامپیوترها تنها در این حد کاربرد دارند که اطلاعات را تهیه و تحلیل کرده و در اختیار اوپراتورهای دستگاهها قرار دهند. بهعبارت بهتر از نظر آمریکاییها هوش مصنوعی میتواند به انسان در تصمیمگیریهایش کمک کند؛ نه اینکه خود توانایی یا قابلیت تصمیمگیری داشته باشد. از این نظر است که میتوان گفت اهداف مدنظر آمریکاییها حداقل در کوتاهمدت قابلحصولتر از اهداف چینیها بهنظر میرسد. با اینکه فراموش نباید کرد که رقابتهای نظامی مبتنی بر هوش مصنوعی شباهتی به رقابتهای پیشین ندارد و در ادامه راه هیچ بعید نیست که هم چین و هم آمریکا بهناگاه خود را گمشده در صحرا و غبار و لابیرنت تحقیقات بیفرجام یافته و ببینند که تاج صدارت در این فضا را روسیه بر سر گذاشته است.
آمریکا هم مانند چین سالهاست تلاش دارد به تحقیقات مخفی در زمینه استفاده از هوش مصنوعی در موضوعات مرتبط با امنیت ملی دست بزند. اپلیکیشنهایی که مثلا در شناخت چهره یا طبقهبندی اشیا کاربرد دارند، در این تحقیقات سری در موارد مرتبط با امنیت ملی چون پهبادها و البته مونیتورینگ جمعیت نیز مورد بررسی قرار میگیرند. با اینکه در زمینه تکنولوژی آمریکا گستردهترین و پیشرفتهترین فعالیتها را دارد، اما به دلیل اینکه بنا به ذات کاپیتالیستی و بهعبارت بهتر سرمایهداری آمریکا، بخش اعظمی از تحقیقات و پژوهشها در کمپانیهای خصوصی دنبال میشود، آن یکدستی و معطوف به هدف بودن و البته اعتماد حاکم بر فعالیتهای چین را در آمریکا نمیتوان یافت. بگذارید کمی صریحتر حرف بزنیم: همین که بهدلیل وجود رقابت شدید در کمپانیهای مختلف دولت ناگزیر است حتی در موارد مربوط به امنیت ملی نیز بخش زیادی از پژوهشها و برنامهها را به شرکتهایی چون فیسبوک و گوگل بسپرد، این عرصه در ایالات متحده کاملا متفاوت از چین دنبال میشود. بههرحال این کمپانیها و شرکتهای مشابه در تمام این تحقیقات کمتر در بند آرمانهای دولت هستند و بیشتر سود اقتصادی را دنبال میکنند و این با چین که حتی شرکتهای بزرگ تکنولوژیک نیز پیوندهای مستحکم اقتصادی با دولت دارند تفاوت دارد. بگذریم از اینکه در دنیای آزاد نوع نگاه به امنیت ملی نیز با جوامع بسته و استبدادی تفاوت دارد و مثلا اتفاقی را که همین چند وقت پیش، بعد از انعقاد قرارداد میان گوگل و پنتاگون در مورد یک پروژه مشترک تحقیقاتی درباره استفاده نظامی از هوش مصنوعی رخ داد و هزاران نفر از کارمندان گوگل طوماری امضا کردند که از گوگل تقاضا کرده بود زیر قرارداد با پنتاگون بزند و با این نهاد دولتی همکاری نکند، در کشوری چون چین حتی نمیتوان تصورش کرد.
نگاه روسیه به هوش مصنوعی در قیاس با آمریکا و چین کمتر بلندپروازانه است. روسیه در این زمینه تنها روی یک کاربرد ویژه فوکوس کرده و آن چیزی نیست مگر استفاده از هوش مصنوعی در زمینه سختافزار نظامی. هدف این کشور پیدا کردن راههایی برای اتخاذ تصمیمات بهتر نیست، بلکه تنها هدفی که روسیه دنبال میکند، تولید تجهیزات نظامی و سلاحهای بهتر است. در این کشور پروژهها روی سیستمهای پیچیده هوش مصنوعی استوار نمیشوند، بلکه فقط و فقط به آن اندازه روی این موضوع تکیه دارند که دستاوردهایش بتواند آنها را تکانی بدهد و بهقول خودمانی از زمین بلندشان کند. مثلا یکی از پروژههای شناختهشده و رسانهای شده روسیه، موشک خودکار و خودراهنمایی است که در میانه نبرد بتواند اهدافش را خودش تغییر دهد؛ که در ادبیات نظامی به این معناست که بتواند از سد دیوارها و سپرهای دفاعی بگذرد. یا برنامه دیگری که در شرکت کلاشنیکف که معروفترین کارخانه نظامی روسیه است، دنبال میشود، مسلسلهای اتوماتیکی است که با استفاده از سنسورهایی خاص اهداف را پیدا و بهشان شلیک میکند. این مسلسلها در ایستگاههای کوچکی کار گذاشته میشوند و بدون اینکه نیازی به حضور سرباز پشت قبضهها باشد، منطقهای را که در حافظه اسلحه وجود دارد، اسکن کرده، اهداف را یافته و بهشان شلیک میکنند. نگاه روسیه به هوش مصنوعی تاکنون بیشتر در چنین مواردی بوده است.
البته فقدان بلندپروازی روسها در زمینه هوش مصنوعی چندان ارتباطی با مسایل فرهنگی و نبود دوراندیشی و مسایل و مواردی از این دست ندارد. بلکه تنها دلیل کوچک بودن برنامههای این کشور در قیاس با آمریکا و چین این است که بازار دیجیتال روسیه نسبت به این عرصه در آمریکا و چین کوچکتر و عقبماندهتر است و این باعث میشود دولت روسیه همکاران قدرتمند وکارکشته در بخش خصوصی کم داشته باشد. باز به این دلیل است که بار تحقیقات در زمینه هوش مصنوعی بر دوش صنایع دفاعی روسیه باشد و همین هم دلیل این است که چرا هوش مصنوعی در روسیه تنها در زمینههای نظامی پیگیری میشود.
با اینکه روسیه در زمینه هوش مصنوعی پیچیده، در سطح ذهن انسان، عاجز از رقابت با چین و آمریکا بهنظر میرسد، اما این کشور با تقلیل این امر به رقابت تسلیحاتی سنتی که همواره میان روسیه با آمریکا و اخیرا چین وجود داشته، رقابتی دیگر را ایجاد کرده که در آن رقیب قدرتمندی است. در این رقابت، بیش از اینکه وجوه تکنولوژیک مدنظر باشد، توانایی ارتشهای قدرتمند جهان برای دستیابی به تجهیزات نظامی قدرتمندتر اهمیت پیدا میکند. درواقع روسیه میکوشد کمبود متفکران درجه یک در زمینه هوش مصنوعی را با تولید پهبادها و زیردریاییهای مبتنی بر هوش مصنوعی جبران کند. با اینحال کارشناسان در حقیقت این دو رقابت را یکی میدانند، چرا که کشورها در پی دستاوردهای انقلابی در زمینه هوش مصنوعی، بیتردید به سرمایهگذاری در زمینه تولید فراوردههای مبتنی بر هوش مصنوعی نیز نیاز دارند؛ که روسیه در این جنبه رقیب قابل اعتنایی برای دو قدرت تکنولوژیک دنیای امروز است.
اهمیت این دو رقابت به پتانسیل پیشرفت هوش مصنوعی وابسته است. در گزارشی که در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۳ انجام شد، کارشناسان به این نتیجه رسیدند که رسیدن به حد نهایی پیشرفت هوش مصنوعی بهزودی امکانپذیر خواهد شد و دنیا در سال ۲۰۴۰ به ۵۰ درصد و در سال ۲۰۷۵ به ۹۰ درصد از پتانسل هوش مصنوعی نایل خواهد شد. در تحقیقی دیگر هم این نتیجه به دست آمده که به احتمتال ۵۰ درصد در ۴۵ سال آینده هوش مصنوعی جای انسانها را خواهد گرفت. در این دو تحقیق و البته هر تحقیق دیگری البته در اینکه آیا قابلیتهای انسانی توسط هوش مصنوعی قابلحصول است یا نه؛ تردیدهای جدی وجود دارد و همین هم موجب میشود تلاشهای روسیه، در نگاهی بدبینانه به آینده هوش مصنوعی، کاربردیتر و بهصرفهتر جلوه کند.
در نبود معیارهایی قابل اتکا؛ مشخص کردن اینکه در این نبرد کدام کشورها موفقترند و البته برنده نهایی کدام کشور خواهد بود، بسیار دشوار است. شاید از نگاهی بتوان این رقابت را با رقابت اتمی و البته بیشتر با رقابت فضایی دوران جنگ سرد قیاس کرد. سالهایی که دو ابرقدرت، بیخبر از پیشرفتهای نظامی رقیب، از ترس عقب ماندن در رقابت جهانی دست به هزینههای بالا برای دستیابی به پیشرفت نظامی میزدند. مثل ترس آمریکا در دهههای ۱۹۵۰ و ۷۰ از موشکهای روسی؛ که به ساخت موشکهای دوربردتر منتهی شد. یا ترس اتحاد جماهیر شوروی از عقب ماندن در نبرد اتمی که به ساخت سلاحهای بیولوژیک منتهی شد. حالا این نگرانی وجود دارد که رقابت هوش مصنوعی نیز این روند دیوانهوار را یکبار دیگر تکرار کند.