پنج‌شنبه 9 حمل 1403

آخرین اخبار

طالبان ساخت قطعه چهارم راه آهن هرات-خواف را به یک شرکت روسی سپرد

شفقنا افغانستان - طالبان اعلام کرده‌اند که قرارداد ساخت...

طالبان در پسابند غور با حمله بر یک خانه دختری را ربودند

شفقناافغانستان- منابع محلی در غور می‌گویند‌ که طالبان یک...

طالبان 5 نفر را در قندهار در ملاءعام شلاق زدند

شفقناافغانستان- منابع محلی می‌گویند که طالبان پنج تن را...

طالبان ‏هفت نفر را در کابل و قندهار در محضر عام شلاق زدند

شفقنا افغانستان- دادگاه عالی طالبان از تطبیق حکم تعزیزی...

حباب ماهی، زشت ترین موجود دریایی+ویدئو

شفقناافغانستان _ ویدئو؛ عجایب خلقت/ حباب ماهی لقب زشت...

وزارت صحت غزه: آمار شهدا در نوار غزه به ۳۲۵۵۲ نفر افزایش یافت

شفقناافغانستان- وزارت صحت فلسطین امروز(پنج‌شنبه) تعداد قربانیان جنگ میان...

وقوع زلزله ۵.۱ ریشتری در مرز افغانستان و پاکستان

شفقنا افغانستان- مرکز زلزله‌نگاری امریکا از وقوع یک زمین‌لرزه...

خبرنگاران در تبعید: عبیدالله احمدی و رامین امیری هر چه زودتر باید از بند طالبان رها شوند

شفقناافغانستان- گروهی از خبرنگاران تبعیدی افغان در امریکای شمالی...

انستیتوت مطالعات استراتژیک استرالیا: طالبان در خصوص مبارزه با داعش و القاعده در افغانستان دروغ می گوید

شفقناافغانستان- انستیتوت مطالعات استراتژیک آسترالیا می‌گوید که ادعای طالبان...

ابراز نگرانی عفو بین‌الملل از نقض حقوق زنان و دختران درپی اخراج مهاجران افغان از پاکستان

شفقناافغانستان- سازمان عفو بین‌الملل می‌گوید که طرح بازگرداندن اتباع...

آغاز به کار اولین بانک اسلامی در اوگاندا

شفقناافغانستان- اولین بانک اسلامی در اوگاندا آغاز به کار...

فروش آیفون در بزرگترین بازار دنیا حدود 33 درصد کاهش یافت

شفقناافغانستان- فروش آیفون در چین در فوریه نسبت به...

وضعیت آب و هوای کابل و دیگر ولایات/ ۹ حمل 1403

شفقناافغانستان- ریاست هواشناسی طالبان از احتمال بارش باران در...

باران الماس در سیاره نپتون+ویدئو

شفقناافغانستان _ ویدئو؛ عجایب خلقت/ باران الماس در نپتون

پرچم عزا در حرم مطهر امام علی علیه‌السلام برافراشته شد+ تصاویر

شفقناافغانستان- در آستانه سالروز شهادت امام علی علیه‌السلام مراسم...

رییس کمیته روابط خارجی پارلمان آمریکا خواستار آزادی فوری یک شهروند آمریکایی از زندان طالبان شد

شفقناافغانستان- مایکل مک‌کال، رییس کمیته‌ روابط خارجی مجلس نماینده‌گان...

کرن دیکر:محدودیت‌های طالبان بر زنان شاغل سالانه یک میلیارد دالر برای افغانستان هزینه دارد

شفقناافغانستان-  کرن دیکر، کاردار سفارت امریکا برای کابل گفته...

نرخ مواد سوختی و غذایی در بازارهای کابل/ ٩ حمل ١۴٠٣

شفقناافغانستان- قیمت مواد سوختی و مواد غذایی در بازار...

نرخ پول افغانی در برابر ارزهای خارجی/٩ حمل ١۴٠٣

شفقناافغانستان- ارزش پول افغانی در برابر ارزهای خارجی در...

پاسخ آیت شبیری زنجانی درباره حکم نماز و روزه در سفر شخصی با ماشین دولتی

شفقناافغانستان – حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی به...

دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان

شفقناافغانستان– دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان را در...

به بهانه ثبت رکورد افغانستان به حیث نا امنترین کشور جهان؛!

شفقنا افغانستان – در تحت سایه امنیتی آمریکا و ناتو، اخیراًِ افغانستان همه شاخص های امنیتی جهانی را درهم شکست و رکورد “ناامن ترین کشور جهان” را بنام خودثبت ساخت.

آری؛
آمریکا در آستانه سومین فصل زرع و خرمن برداری محصولات سیاسی اسلام گرایی در افغانستان قرار دارد.
برقول برژینسکی مشاور امنیت کاخ سفید، انگار که تخم های جهاد و نخل طالبان بدست زارعین کاخ سفید و اسلام آباد در زمین افغانستان افشانده شد و آبیاری گردید، حال بستر جدیدی برای پرورش “داعش” در افغانستان هموار شده است. بیگمان ریشه های آن با خون ملت افغانستان آبیاری شده و چندین دهه برای جمع آوری محصولات پروژه جدید باید انتظار کشید تا تجارت استخوان های ملت بازار های غرب و پاکستان را رونق بخشد.

چهل سال است که افغانستان به حیث قربانی بازی های ژیوپلیتیک در دریای خون و کوره زار آتش غوطه میخورد و هیچ روزنه ای برای نجات آن دیده نمیشود.
آمریکا ۱۸سال قبل به بهانه “جنگ باتروریسم” افغانستان را اشغال نمود اما بطرز دراماتیک و ناباورانه در حضورداشت یکصد و چهل هزار سرباز ناتو و ایساف، اپیدمی تروریستی در کشور فراگیر شد و پس از بلعیدن هزاران پیکر خون آلود بر هفتاد درصد خاک افغانستان، شیوع یافت و امروز به بزرگترین آفت مرگبار مبدل شده است.
در آنسو در کشور سوریه تروریست های تحت حمایت غرب در راستایی اهداف راهبردی بخاطر سرنگونی دولت سوریه یورش بردند و هفتاد درصد اراضی آن کشور را اشغال نمودند که لاجرم به مدد و پیکار صادقانه ارتش روسیه، مبارزه بی امان خلق قهرمان سوریه و متحدین، تروریسم جهانی در سوریه دفن شد و آن کشور آزاد گردید.

در راستای رفتار صادقانه رهبران کرملین و برخورد غیر صادقانه رهبران کاخ سفید در خصوص ماموریت نظامی شان در افغانستان و سوریه، وبگاه معتبر گلوبال ریسرچ گزارشاتی را تحت عنوان “سوریه و افغانستان، دو واقعیت متفاوت” به نشر رسانیده و آنرا در تصویر دو جنگ وحشتناک، دو ویرانی بزرگ، اما دو نتیجه ُ کاملا متفاوت پردازش داده است. نویسنده کلام اش را با این سخن آغاز میکند: “در سوریه، اکنون ممکن است پاییز باشد، اما تقریبا کل کشور دوباره شگوفامی شود، که به معنای واقعی کلمه از خاکستر، آفزینش می یابد. اما حدود دو هزار مایل آنسوتر در سمت شرق اش افغانستان با توجه به قدامت تاریخی اش، ورشکسته گردیده، به خاک یکسان شده و به خون میغلطد.
اینجا در افغانستان مهم نیست که چه فصلی است؛ زندگی به سادگی ترسناک است و به نظر می رسد که “امید” در تبعید دایمی بسر میبرد”.

نویسنده آب و هوای سیاسی را پس از شکست تروریسم در سوریه به تصویر کشیده خاطر نشان میسازد: “در دمشق، پایتخت باستانی و پر زرق و برق شهر عربی سوریه، اکنون زندگی دوباره بازگشته است. مردم تا دیر وقت شب بیرون می روند، محافل براه می افتد، موسیقی و زندگی اجتماعی پرجنب و جوش وجود دارد. نه همه، اما بسیاری ها دوباره لبخند می زنند.
مردم دمشق امیدوار و خوش بین هستند، اما بعضی از آنها عصبانی هستند. آنها سخت جنگیدند، صدها هزار نفر از مردان، زنان و کودکان را ازدست دادند، اما آنها برنده شدند. آنها سرانجام در برابر همه شکست ها، به حمایت دوستان و رفقای خودبرنده شدند.
آنها از آنچه که به دست آورده اند افتخار می کنند.
درسوریه مردم، در بسیاری از موارد، به مدت طولانی تحقیر شدند، مردم سوریه به طور ناگهانی برخاستند و به جهان نشان دادند که میتوانند مهاجمان را شکست دهند، مهم نیست که چه قدر آنها قدرتمند هستند، مهم نیست که تاکتیک های آنها چه هستند و چه کینه ای بردل دارند. همانطورکه در موارد متعددی نوشتم، حلب استالینگراد خاورمیانه است. این یک نماد قدرتمند است. در آنجا، فاشیسم و امپریالیسم نا امیدانه متوقف شدند. 
به دلیل استقامت، شجاعت و توانایی مردم سوریه، آن کشور به مرکز پان عربیسم مبدل شده و بار دیگر به حیث مهمترین کشور برای مردم آزادی بخش منطقه مبدل گردید.
سوریه دارای بسیاری از دوستان، از جمله چین، ایران، کوبا و ونزوئلا است، اما به حیث مصمم ترین و با اعتبارترین کشور در میان انها باید از روسیه نام برد”

نویسنده نقش صادقانه روس ها در دفاع از مردم سوریه را مورد کنکاش قرار داده می‌نویسد: “روس ها در کنار متحد تاریخی خود ایستاده شدند، حتی زمانی که همه چیز بد بود، تقریبا ناامید کننده بود، حتی زمانی که تروریست ها توسط غرب، عربستان سعودی، قطر و ترکیه آموزش دیده و به سوریه نفوذ کردند، انگار که تمام شهرهای باستانی سوریه در کام جنگ فرو رفته بود و میلیون ها شهروند سوریه از شهر های مهم و باستانی، قرا و قصبات و از طریق هفت دروازه آن کشور راه مهاجرت را در پیش گرفته بودند.
روس ها به سختی کار کردند، اغلب در “پشت صحنه” در جبهات دیپلماتیک، همچنان در خط مقدم نبرد و ارایه پشتیبانی ضروری هوای، انهدام ماین های محله ها، کمک به تامین مواد غذایی، تدارکات و مسایل استراتژیک. 
روس ها در سوریه جان های خود را از دست دادند، ما اعداد دقیقی را نمیدانیم، اما قطعاً تلفات وجود داشت. برخی حتی می گویند تلفات “قابل توجه”.
با این حال، روسیه هرگز پرچم خود را به نمایش نکشید، هرگز دست به سینه نزد تا این پیروزی را در ژست های خود به نامش ثبت نماید و به خود تبریک بگوید. آنچه انجام شد، به عنوان یک وظیفه بین المللی انجام شد، بی سر و صدا با افتخار و باشجاعت و عزم جدی تحقق یافت.
همه این رامی دانند؛ آنها درک می کنند و سپاسگزار هستند. برای هردو ملت، کلمات لازم نیست. حداقل نه در وضع کنونی. اتحاد عمیق برادرانه آنها مهر و موم شده است. آنها باهم یکجا در برابر تاریکی، تروریسم و نیوکلونالیسم مبارزه کردند و پیروز شدند.
وقتی نیروهای نظامی روسیه از طریق جاده های سوریه عبور می کنند، آنجا مشکل امنیتی وجود ندارد. آنها در رستوران های محلی توقف می کنند تا خودشان را تازه کنند، آنها با مردم محلی صحبت می کنند. وقتی مردم روسیه از طریق شهرهای سوریه حرکت می کنند، احساس ترس ندارند. آنها به عنوان “نیروی نظامی خارجی” دیده نمی شوند. آنها اکنون بخشی از سوریه هستند. آنها بخشی از خانواده هستند. سوری ها برای آنها شرایطی را پدید می آورند که انها در خانه خود احساس می کنند.”

نویسنده که خود از کابل دیدن نموده است نگاه خویش را از وضعیت شهر چنین بیان میدارد: “در کابل من همیشه با دیوار” مواجه هستم. دیوارها در اطراف من هستند. دیوارهای کانکریتی و همچنین سیم های خاردار.
برخی از دیوارها به اندازه ساختمان های ۴-۵ طبقه با برج های تماشایی در هرگوشه ای، دارای شیشه ضد گلوله ای هستند.
مردم محلی، عابر پیاده، طوری جلوه میکنند که گویا در خواب راه میروند. آنها چون تسلیم شدگان مقدرات سرنوشت، به این تفنگ ها خیره شده و بیم دارند که این ماشین دارها، به سرها، سینه ها، پاها و حتی به پیکر فرزندان شان نشانه گرفته نشده باشد.
تقریبا همه در این کشور به اشغالگران خشمگین اند، اما هیچ کسی نمی داند چه باید بکند. چگونه بتوان مقاومت کرد؟ نیروی متجاوز ناتوهم وحشی صفت بیرحم و هم بی آزرم هستند. برخورد فرماندهان و سربازان شان بسیار سرد و تنها از خود محافظت می‌نمایند. 
قطار های نیروهای انگلیسی و آمریکایی که به شدت زره پوش هستند آماده هستند تا با دید خصومت بار، هرجنبنده ای را که در حالت حرکت اند، آماج قرار دهند.
مردم افغانستان در صحنه های جنگی و یا پرتاب راکت ها و بمب ها از راه دور کشته میشوند، زندگی غربی ها بسیار “گران بها” است و آنهانمی خواهند تا در نبرد های متقابل و رویاروی درگیر شوند. کشتارها یا توسط هواپیماهای بدون سرنشین یا توسط “بمب های هوشمند” و یا با تیراندازی از وسایل‌ نقلیه هیولایی که از شهر ها و روستاهای افغانستان عبور مینمایند، انجام می شود.
در طول این اشغال ظالمانه، تازمانی که حفظ حیات مردم اروپا و آمریکا مطرح است، اینکه چه تعداد از مردمان غیر نظامی افغانستان به قتل می‌رسند، ارزشی ندارد.
آنها از کشور خود دفاع نمی کنند. برای آنها غرض ماموریت شان پول پرداخت میشود تا بطرز موثر وظایف شان را به هرقیمت ممکن به سر برسانند.”

نویسنده بازتاب فاجعه بار تجاوز غرب در افغانستان را مورد تحلیل قرار داده مینگارد: “پس از آنکه غرب در سال ۲۰۰۱ افغانستان را اشغال نمود، حدود یکصد و هفتاد هزار مردمان غیر نظامی در افغانستان به قتل رسیدند. میلیون ها نفر مجبور شدند کشور خود را به عنوان پناهنده ترک کنند. افغانستان در حال حاضر در آسیا بعد از کشور یمن در فهرست HDI (شاخص توسعه انسانی، که توسط UNDP تهیه شده است) در رتبه دوم قرار دارد.
من در سوریه و افغانستان کار نموده ام و وظیفه خود میدانم که به تفاوت بین دوکشور و این دو جنگ اشاره کنم.”

نویسنده بطرز مقایسوی اوضاع سوریه و افغانستان را به بحث کشیده ادامه میدهد: “هر دو سوریه و افغانستان توسط غرب مورد حمله قرار گرفتند. یکی از آنها مقاومت کرد و برنده شد و دیگری توسط نیروهای ناتو و اروپایی اشغال شد و در نتیجه نابود گردید.
پس از انجام وظایف در حدود ۱۶۰ کشور در این سیاره و پس از پوشش خبری و شاهد بودن در جنگ های متعدد و درگیری ها (در بیشتر آنها توسط غرب و متحدان آن آتش افروخته شد و یا تحریک شد)، من می توانستم به روشنی این الگو را ببینم: تقریبا همه کشورها که به “حوزه نفوذ غرب” فرو رفتند، اکنون ویران، غارت و نابود شده اند. آنها تفاوت های بزرگی میان تعداد اندکی از نخبگان (افرادی که باغرب همکاری می کنند) و اکثریت بزرگی از کسانی که در فقر زندگی می کنند، را تجربه می کنند. اکثر کشورهای دارای روابط نزدیک با روسیه یاچین (و یا هر دو)، در حال رشد و پیشرفت هستند، از بهره جوی و احترام به فرهنگ ها، سیستم های سیاسی و ساختارهای اقتصادی برخوردار هستند.

در طول سفر اخیر خویش به سوریه، من با بسیاری از مردم در دمشق، حمص و… صحبت کردم.
آنچه شاهد آن بودم اغلب به عنوان “شادی از طریق اشک” توصیف میگردید. قیمت پیروزی‌ گزاف است. وحدت مردم سوریه و دولت آنها واضح و قابل توجه است.
صادقانه بگویم، در ۱۸ ساله اشغال غربی، کابل به یک جهنم نظامی مبدل شده، تکه تکه شده و به مستعمره دوزخی در جهان تبدیل شده است. همه آن را می دانند: فقرا آن رامی دانند و حتی دولت از آن آگاه است.
من یک پایگاه نظامی آمریکا را دیدم و عکس گرفتم که به طور آشکارا توسط کشتزار های خشخاش محاصره شده بود.”

نویسنده بر نقش موسسات خارجی در جامعه نظر اندازی نموده می نگارد: “در حال حاضر سفارتخانه های غربی، سازمان های غیردولتی و سازمان های بین المللی که در افغانستان فعالیت میکنند، از نظر فکری و اخلاقی فاسد شده اند و گروه قابل توجهی از مردم محلی را به فسادمی کشانند.
آنها کسانی هستند که اغلباً بورسیه دریافت نموده، در کشور های اروپایی آموزش داده میشوند و بطور رسمی در خط منافع اشغالگران در حرکت می افتند.
آنها روز و شب کار می کنند تا کابوس هایی را که در کشورشان پرتاب می شود، قانونی کنند.”

در بخش دیگر از مقاله خویش، نویسنده بر نقش رهبران اتحاد شوروی سابق در ساختمان افغانستان اشاره نموده نتیجه گیری مینماید: “اما افراد مسن تر که هنوزهم دوران اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری دموکراتیک افغانستان را به یاد می آورند، عمدتا “طرفدار روس ها هستند و روزهای رهایی، پیشرفت و ساخت و ساز را یاد آوری نموده از کارخانه های نان شوروی، کانال های آب، خطوط لوله، برج های الکتریکی با ولتاژ بالا و مدارس که هنوز هم در سراسر کشور از آن استفاده می شود، نام میبرند. در حالیکه برابری جنسیتی، سکولاریسم و مبارزه ضد فیودالی آن روزها، در زمان اشغال غربی، عملا غیر قانونی است.”

نویسنده در بخشی از گزارشات خود آورده است : “مردم افغانستان، به حیث مردم با غرور و مصمم شهره آفاق اند. اما اکنون غرور آنها شکسته شده است، در حالی که عزم و اراده آنها در دریایی از بدبینی و افسردگی غرق شده است. اشغال غرب صلح و سعادت، آزادی، استقلال و دموکراسی را به ارمغان نیاورد (اگر دموکراسی به عنوان “حکومت مردم” درنظر گرفته شود).
امروزه بزرگترین رویای یک مرد یازن جوان در کابل این است که به اشغالگران خدمت کنند، برای تحصیل در یک مدرسه سبک غربی گماشته شده و برای کار در سفارت آمریکا یا در یکی از سازمان های مربوط به سازمان ملل متحد تقرر حاصل نماید.”
در این چشم انداز، نویسنده، جامعه سوریه و افغانستان را مورد بررسی قرار داده اذعان میدارد: “در دمشق، همه اکنون در مورد بازسازی کشور صحبت می کنند.
چگونه و چه زمانی محله های آسیب دیده بازسازی گردد؟ آیا ساخت و ساز مترو ها که در وضعیت قبل از جنگ قرار داشت بزودی مورد بازسازی قرار خواهد گرفت؟ آیا زندگی بهتر از قبل خواهد بود؟
مردم نمی توانند صبرکنند. من شاهد خانواده ها و جوامع بودم که کارهای ساختمان منازل خود و خیابان ها را شروع کرده اند.
بله، در دمشق، من خوشبینی واقعی انقلابی را در عمل دیدم، خوش بینی که من در کتاب اخیر خود در این مورد تحت عنوان “خوشبینی انقلابی، پوچ گرایی غربی” توضیح داده ام. از آنجا که دولت سوریه خود بار دیگر بطرز فزاینده دولت انقلابی است. به اصطلاح “اپوزیسیون” تحت حمایت غرب، عمدتا هیچ چیز دیگری جز برنامه انهدام سوریه و تلاش برای بازگشت سوریه به روزهای تاریک استعمار ندارند.
دمشق و دولت سوریه به دیوارهای عظیم نیازی ندارند، پرچم های بزرگ جاسوسی در آسمان پرتاب می شوند. آنها در هرگوشه و در همه جا برای حضور وسایط نقلیه زرهی و ماشیندار های مرگبار نیازی ندارند.
از سوی دیگر، اشغالگران کابل به همه این نمادهای مرگبار قدرت نیاز دارند تاکنترل را حفظ کنند. با این حال آنها نمی توانند مردم را برای حمایت و یا دوست داشتن خود بترسانند.
در دمشق امید و زندگی در هرگوشه ای وجود دارد. 

در کابل، زندگی متوقف شده است. به جز ترافیک و بازار های سنتی، حتی موزیم ملی اکنون یک قلعه است و در نتیجه تقریبا هیچ کس نمی تواند در آن یافت شود.
هفت دروازه دمشق بطور گسترده باز است. پناهجویان از هر گوشه و کنار جهان باز میگردند. وقت آن رسیده است تا بخاطر اعمار مجدد سوریه و بخاطر عظمت اش نسبت به هرزمانی دیگر آشتی ملی براه افتد.
کابل که در میان دیوار های بزرگ و ترسناک احاطه شده است، اغلب در اثر انفجار تکه تکه گردیده است. هلیکوپتر هادر فضا غوغا برپا مینمایند. بالون های فضایی باچشمان مرگبار خویش همه چیز را درزمین نظارت می کنند.
در سرتاسر سوریه، بالاخره ملت متحد موفق به شکست امپریالیسم، تعصب و فرقه گرایی گردیدند.
اما در افغانستان، ملت منقسیم گردید، سپس تحقیر شد، بعداً از شکوه سابق خود افتادند.
دمشق متعلق به مردم آن است. اما در کابل، مردم توسط دیوارهای کانکریتی و سیم دار، پایگاه های نظامی و توسط متجاوزین خارجی خُرد گردیدند.
در دمشق مردم نبرد کردند و بخاطر میهن و شهر جان دادند.
اما در کابل، مردم از سخن گفتن در راه آزادی می هراسند.
دمشق برنده شد، دوباره آزاد گردید.
کابل نیز برنده خواهد شد. شاید نه امروز، نه امسال، اما لاجرم برنده خواهد شد. من به این اعتقاد دارم.
من هردو شهر را دوست دارم اما یکی در حال حاضر سرگرم برپایی جشن است، در حالیکه یکی دیگر هنوز رنج می برد و در درد غیر قابل تصور گرفتار است.”

با احترامات بی پایان
عارف عرفان
لندن ،ماه جون ۲۰۱۹

اخبار مرتبط