شفقناافغانستان-در آن هنگام که حضرت اباالفضل العبّاس علیه السلام لحظات آخر عمرش را می پیمود، امام حسین علیه السلام روی خاک زمین نشستند، و سر به خون آغشته برادرش را بر دامن گرفته و با محبت خاصّی خون از چشم های ایشان پاک کردند، در این هنگام حضرت اباالفضل العبّاس علیه السلام گریه کردند، امام حسین علیه السلام فرمودند: ما یبکیک یا اباالفضل.
یعنی: ای اباالفضل علت گریه ات چیست؟
حضرت اباالفضل العبّاس علیه السلام عرض کرد: ای برادرم، وای نور چشمانم، چگونه گریه نکنم که الآن شخصی همچون شما به بالینم آمده و سرم را از خاک برداشته، ولی ساعتی بعد چه کسی سر تو را از روی خاک بلند می کند؟
امام حسین علیه السلام گریه کرده و فرمودند: برادرم! آیا وصیتی داری؟
حضرت اباالفضل العبّاس علیه السلام عرض کرد: لا تحملنی الی الخیام ما دمت حیا، لانی استحیی من سکینه، و قد وعدتها بالماء و لم آتها به.
یعنی: مرا تا زنده ام به سوی خیمه مبر، من از سکینه علیها السلام شرم دارم، زیرا به او وعده آب داده بودم، و نتوانستم آب را به او برسانم.(۱)
امام حسین علیه السلام همچنان در بالین حضرت اباالفضل العبّاس علیه السلام نشسته بود، ناگاه حضرت اباالفضل العبّاس علیه السلام آه بلند و جانسوزی کشید، و روح مطهر و پاکش به سوی بهشت پرواز کرد، امام حسین علیه السلام با صدای بلند شیون و ناله کرده و فرمودند: وا اخاه! وا عباساه!؛
یعنی: ای وای برادرم! ای وای عباسم.(۲)
۱- معالی السبطین جلد: ۱ صفحه: ۴۴۹
۲- معالی السبطین جلد: ۱ صفحه: ۴۵۰
انتخاب شفقنا از کتاب اباالفضل العباس علیه السلام