- خبرگزاری شیعیان افغانستان | Afghanistan – Shia News Agency - https://af.shafaqna.com -

شیعیان کشمیر از دیروز تا امروز

شفقناافغانستان- ضرب و شتم شیعیان کشمیر که برای مراسم عزاداری امام حسین(ع) به خیابان ها آمده بودند، نشان داد که ظلم به شیعیان این کشور تمامی ندارد.

شیعیان کشمیر روزی به بهانه اینکه چرا خواهان خودمختاری هستند و روز دیگر به بهانه اینکه چرا به برگزاری سوگواری برای سیدالشهدا می پردازند، زیر چکمه ها و باتوم های افرادی قرار می گیرند که به قدرت شیعه پی بردند و در حال مبارزه با آن از هر طریقی هستند.

به گزارش شفقنا، چند روز پیش ویدیوهایی منتشر شد مبنی بر اینکه عزاداری مردم کشمیر به مناسبت شهادت امام حسین(ع) با محدویت و ضرب وشتم توسط نیروهای هند مواجه شده است. با اینکه نیروهای هندی از چندی پیش علیه شیعیان کشمیر اقداماتی خشن انجام می دهند، اما شیعیان همچنان با قدرت در صحنه حضور دارند و بر خواسته خود پافشاری می کنند.

کشمیر و شیعیان کشمیر

کشمیر نام سرزمین کوچکی است که از سه بخش تشکیل شده است، بخشی از آن در اختیار چین، بخشی دیگر در اختیار پاکستان و بخشی سوم در اختیار هندوستان است و از مناطق مورد نزاع میان هند و پاکستان است. نام این سرزمین همواره به درگیری­های میان هند و پاکستان پیوند خورده است. هدف نگارنده از نگارش این نوشتار آشنایی با چگونگی پیدایش تشیع در کشمیر است. بر اساس مهم­ترین یافته­های این تحقیق، عالمان دینی همچون سیدمحمد مدنی، سیدحسین رضوی، ملاعالم انصاری و میرشمس الدین عراقی بیشترین نقش را در توسعه‌ی تشیع در کشمیر داشته ­اند.

مذهب تشیع که به لحاظ تاریخی در عصر پیامبر اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم وجود داشته است، اگر چه در سده­های نخستین تاریخ اسلام در مظلومیت و غربتی تحمیل­شده بسر می­برد، امروزه در نقاط مختلف جهان گستردگی قابل توجهی دارد. کشورهای قاره‌ی پهناور آسیا بیشترین جمعیت شیعه را به خود اختصاص داده است که در این میان سهم کشورهایی همچون ایران و عراق بیش از دیگر کشورهاست.

سرزمین کشمیر یکی از نقاط دور افتاده بود که مردم آن زمین با تصوّف و معنویات گرایش زیادی داشتند امّا حقایق ناب و معارف الهی به آنها نرسیده بود، اما همین ساکنان این سرزمین امروزه به لطف مجاهدت برخی مجاهدان عرصه‌ی علم و تبلیغ مذهب شیعه را شناخته و بسیاری از آنها به این مذهب گرویده­اند.

ورود اسلام و تشیع در کشمیر

کشمیر جایی بود که از زمان قدیم روحانیون هندوها ـ که بنام برهمن­ها معروف‌اند ـ برای عبادت و ریاضت به آنجا می‌رفتند، از منابع تاریخی نیز بدست می‌آید که اولین نسل­های انسانی توسط همین برهمن‌های هندوها در کشمیر بوجود آمده است.

آثار این ریاضت و رهبانیت بین عموم مردم کشمیر هم سرایت کرده بود. لذا برهمن‌ها همیشه بین عموم مردم و پیش حاکمان کشمیری در هر زمان یک موقعیت و جایگاه خاصی داشتند. حاکمان همواره سعی می‌کردند آنان را از خود راضی نگهدارند.

مردم کشمیر به این ریاضت و رهبانیت ـ که می‌توانیم در اسلام آن را تصوّف بنامیم ـ خیلی عشق می‌ورزیدند و برهمن‌ها را دوست می‌داشتند.

گرچه با اسلام آوردن رینچن شاه به­وسیله‌ی سید شرف الدین موسوی مذهب هندوها از کشمیر برچیده شد. امّا آثار این ریاضت‌ و رهبانیت بین مردم باقی ماند، از این رو وقتی میرسیدعلی همدانی یکی از مبلغان اسلامی از ایران (همدان) به کشمیر آمد او نیز از همان در تصوّف تبلیغ اسلام را شروع کرد که کشمیری‌ها به آن مأنوس بوده‌اند.

طبق نقل مورّخین و دانشمندان شیعیان، تشیع در کشمیر به همان اندازه پیشینه دارد که ورود اسلام در این سرزمین دارد

اما بخاطر کوتاهی شیعیان در تاریخ نویسی اطلاعات بیشتر آن در دست نیست که سبب شد اهل سنت، مبلغان نخستین تشیع ـ یعنی سیدشرف الدین موسوی، سیدعلی همدانی و سید محمد همدانی ـ را به مذهب و عقاید خود نسبت دهند.

نخستین مروجان تشیع در کشمیر

سیدمحمد مدنی

سید محمد مدنی از اهالی مدینه طیبه بودند به همین خاطر او را مدنی می‌گفتند، او نخستین بار در سال ۷۹۶ هـ و در دوران حکومت سکندر وارد کشمیر شد. بعد از مدتی ایشان برای انجام کاری به ماوراء النهر رفت و هنگام برگشت خانواده خودش را نیز به کشمیر آورده و منطقه مالموه پرگنه بأنگل را برای زندگی انتخاب نمود. او برای تبلیغ و ترویج مذهب تشیع سعی فراوان نمود و توانست تعداد زیادی را به تشیع راهنمایی نماید. او علاوه بر علم، از کمالات روحانی و عرفانی هم برخوردار بودند. وقتی که سلطان سکندر از شایستگی علمی و کمالات روحانی و عرفانی او آگاه شد، از سیدمحمد تقاضا کرد که در نزدیکی ایشان سکونت گزیند. وی در نزدیکی قصر خود در نوشهر سرینگر ساختمانی برای سید محمد مدنی ساخت و برای مراجعین و خادمین وی نیز عبادت­گاهی بنام خانقاه ساخت.

ایشان از بین علمای فضلاء وقت کشمیر فاضل‌ترین شخصیت به شمار می‌آمد و سلطان سکندر نسبت به ایشان احترام فوق العاده‌ای قائل بوده‌. سیدمحمد در سرینگر در سال ۸۴۹ هـ دار فانی را وداع گفت و در محل مدین صاحب بخاک سپرده شد و آن جا تا امروز بخاطر مرقد ایشان بنام «مَدِین صاحب» مشهور است. سلطان زین العابدین بر مرقد او یک زیارتگاهی ساخت. در کنار این زیارتگاه مسجد و حمام نیز بنا کرد و امروز تمام مردم کشمیر برای زیارت مرقد ایشان از دور و نزدیک می‌آیند و علی مردان و فرزندش ابراهیم خان در دوران حکومت خود دوباره زیارتگاه ایشان را بازسازی کردند.

سیدحسین رضوی قمی

دومین مبلغ تشیع در کشمیر، سید حسین قمی بوده که به کشمیر مسافرت نمود و در همان جا ساکن شد. وی در سال ۸۲۱ هـ.ق از طریق پاکستان کنونی وارد کشمیر شد و «احچه بل» سوپور را برای سکونت اختیار نمود.

ایشان مثل اجداد، در میان علم و روحانیت به کمالاتی رسیده بود، از این رو، سلطان زین العابدین شیفته‌ی او گردید و از علم او بهره کافی برد. سلطان زین العابدین «باغ زینه گیر» در پرگنه سوپور کشمیر را بطور هدیه به سید قمی بخشید. ایشان حدود ۵۰ سال به ترویج اسلام و نشر مذهب اهل بیت (علیهم السلام) در کشمیر تبت، بلستان کرگل و لداخ مشغول بود. سیدحسین قمی علاوه بر علم و اخلاق، کرامات زیادی را در کشمیر نشان داد. سلطان به خاطر علاقه فراوانی که به سید داشت در تشییع و تدفین او شرکت کرد و بر مزار او بنائی ساخت که هم اکنون زیارتگاه صدها هزار عاشقان اهل بیت (علیهم السلام) قرار گرفته است.

او دو پسر بنام حاجی محمدسعید و آقا سیداحمد داشت. حاجی محمدسعید از اینجا به مقام احمد پوره ما گام واقع در ۳۰ کیلومتری در غرب سرینگر رفت و در همان جا چشم از جهان فرو بست و مرقد او نیز مرجع هرخاص و عام برای حاجت روائی است. و سادات احمد پوره از نسل همین آقای حاجی محمد سعید هستند.

شمس العلما مولانا سید علی حائری مجتهد العصر از ذریه‌ی همین آقای حاجی محمدسعید بوده‌اند و در پنجاب زندگی می‌کرد. از ذریه آقا سید احمد هم یک شخصیت برجسته‌ای بنام سیدحسین رضوی در قرن ۲۰م بروز کردند که مقام و جایگاهی که ایشان در حکومت دو گروه داشتند به غیر از او نصیب هیچ کس دیگری نشد، ایشان در سال ۱۹۳۳ (بکرمی) به دنیا آمدند. و اولین نفر مسلمان‌اند که علاوه بر علوم عربی و فارسی درس اکیدمی انگلیسی هم فرا گرفته است و فقط در ۲۵ سالگی ایشان نائب وزارت کشور شدند.

سلسله سادات رضوی از دودمان سیدحسین قمی در طول تاریخ، علمای بزرگ را به جامعه تحویل داد که به تبلیغ و ترویج دین اسلام و مذهب اهل بیت (علیهم السلام) در کشمیر و در دیگر نقاط جهان پرداختند. عرفای نامدار مانند آیت الله سیدمرتضی کشمیری علم الهدی، آیه الله سیدعبدالکریم کشمیری، آیه الله سیداحمد کشمیری، آیه الله سیدعبدالرسول، حاج سیدحسن رضوی و حجه الاسلام و المسلمین سیدصادق­حسین رضوی که واقع در رکه شالنه (در جای که خانه‌ی بنده است) از این سلسله‌ی سادات می‌باشند.

سلسله‌ی سادات رضوی در دوران انقلاب اسلامی ایران نیز حامی جدّیِ نهضت امام خمینی در کشمیر بوده است.

ملا عالم انصاری

زمانی که سیدحسین قمی وارد کشمیر شد یاران و همراهان داشت که در کشمیر به تبلیغ پرداختند یکی از همراهان او ملا عالم انصاری بود. او با سید در سال ۸۲۱ هـ وارد کشمیر شدند و نزدیک زینه گیر جایی که سیدحسین قمی ساکن شد در روستای بنام «علاقه پور» براته سوپور سکونت اختیار کرد.

تشیع در این منطقه بخاطر کردار، اخلاق و سعی و تلاش ملا عالم انصاری رونق یافت. سلطان زین العابدین چون علم و عالم دوست بود از کمالات، علم و روحانیت ملا عالم انصاری متأثر شد.

علاقه‌ی زین العابدین به علمای دین به ویژه سیدحسین قمی و ملا عالم انصاری، در تبلیغ مذهب تشیّع، خیلی مؤثر واقع شد. ملا عالم انصاری در سال ۸۹۴ هـ.ق در منطقه براته وفات کرد و همان جا به خاک سپرده شد.

در این روستا و در دیگر روستاهای همجوار تمام جمعیت آنها شیعه اثنی عشری بود. اما در سال ۱۲۸۹هـ و ۱۸۷۲م درگیری شدیدی بین شیعیان و سنی‌ها اتفاق افتاد که در اثر آن مردم این منطقه که فاصله زیادی به مناطق دیگر شیعه نشین داشتند، در برابر تهاجم و سخت‌گیری اهل سنت ناچار شده‌اند برای حفظ جان و آبرو خود، تغییر مذهب بدهند و یا در تقیه بمانند، و در اثر خفقان شدید نتوانسته‌اند تا آخر عمر حتی نزد فرزندان اظهار عقیده کنند. لذا الان تمام جمعیت این منطقه سنی نشین است.

گسترش تشیع در کشمیر

پس از تلاش­های خالصانه‌ی نخستین مبلغان تشیع، این مذهب رونق خاصی در آن منطقه پیدا کرد. در این قسمت به نقش عالمان شیعی در گسترش تشیع خواهیم پرداخت.

نقش میر شمس الدین عراقی در ترویج تشیع در کشمیر

گرچه ، همان گونه که اشاره کردیم، پیش از میرشمس الدین عراقی علمای شیعی دیگری نیز کشمیر آمدند و تمام عمرشان را در تبلیغ و ترویج تشیّع صرف نمودند، اما تشیّع از منطقه آنان و یا از چند روستای دیگر پا را بیرون نمی‌گذاشت و در همان مناطق محدود می‌ماند و به علت عدم تبلیغ مستمر، شیعیان نیز همچون اهل سنت هیچ تمایزی با هندوها نداشتند، اما با ورود میرشمس الدین عراقی وضعیت شیعیان کاملاً فرق کرد و طولی نکشید که با تلاش و زحمت وی مذهب تشیّع، مذهب رسمی کشور اعلام شد و در مسجد جامع و در دیگر مساجد کشمیر خطبه به نام ائمه (علیه السلام) خوانده شد.

او با یک برنامه ریزی دقیق و کارشناسی­شده در کشمیر برای ترویج اسلام و تشیّع، کار خود را ادامه داد، و افزون بر تبلیغ شخصی، مریدان خود را نیز به مناطق مختلف و دور افتاده کشمیر برای تبلیغ اعزام می‌کرد. او در هر محله، روستا، شهر، مساجد می‌ساخت. در نتیجه ۲۴هزار خانواده هندو با همت ایشان با میل و اختیار خودشان دین اسلام را پذیرفتند.

میرشمس الدین عراقی در سال ۸۸۲هـ از طرف سلطان حسین بایقرانی هراتی پادشاه خراسان، به عنوان سفیر او با هدایای گران قیمت از جمله جامه‌ی مخصوص سلطان حسین بایقراء نزد حسن شاه، پادشاه کشمیر آمد.

میرشمس الدین گرچه به عنوان یک سفیر از طرف سلطان حاکم خراسان، به کشمیر آمده بود. اما دغدغه اصلی او تبلیغ دین ناب محمدی بود.

او علاوه بر یک عالم روحانی، یک روان­شناس فوق العاده بود. هنگامی که او به کشمیر آمد او با مشاهده تمدن و فرهنگ بومی کشمیر به­ویژه علما، دریافت که تصوّف در بین مردمان و علمای کشمیر یک جایگاه والا و مقدسی دارد. لذا هر کس که بخواهد در اینجا برای پیشبرد اهداف دینی قدم بردارد، لازم است از راه تصوّف وارد شود و در غیر این صورت امکان رسیدن به هدف بسیار اندک است. از این رو علمایی همچون سیدحسین قمی، سیدمحمد مدنی، ملا عالم انصاری که پیش از او به کشمیر آمده‌اند، چون با تصوّف ارتباطی نداشتند، نتوانستند همچون میرشمس الدین موفق باشند. میرشمس الدین با نزدیک شدن به جریان صوفیه، به شاگردان شیخ اسماعیل همدانی کبراوی، متصوّف برجسته‌ی آن زمان در کشمیر پیوست.

دوستی بین شیخ اسماعیل، که سلطان حسن شاه پادشاه کشمیر به او لقب و عنوان شیخ الاسلام داده بود. میر شمس الدین عراقی باعث شد که مردم میرشمس الدین را صوفی و محقق برجسته‌ی بدانند.

شیخ اسماعیل آن چنان از علم و فضل و کمالات و ریاضت میرشمس الدین عراقی متأثر شده‌ که به گفته نویسنده‌ی تحفه الاحباب ـ کتابی جامع و تاریخی که در قرن ۱۰ هـ درباره زندگی میرشمس الدین نوشته شده است ـ بر دست میر شمس الدین بیعت نموده است.

فعالیت تبلیغی میرشمس الدین در کشمیر

میرشمس الدین عراقی، بعد از ورود به کشمیر با عموم مردم محلی روابط دوستانه و صمیمانه برقرار کرد و آنان را با تعالیم و معارف اهل بیت (علیه السلام) آشنا کرده و به مذهب تشیع دعوت می‌کرد.

اما از آنجا که میر شمس الدین عراقی پیش از این نیز هشت سال در کشمیر زندگی کرده بود،از این رو آشنایی و آگاهی کامل از فرهنگ و تمدن کشمیری‌ها بدست آورده بود وی به طرز زندگی قبیله‌ای کشمیری‌ها پی برده بود که تصمیمات رئیس قبیله مورد پذیرش افراد قبیله واقع می‌گردد. دوم اینکه جامعه کشمیر جامعه‌ای بود که بخاطر سابقه عرفان و تصوّف خیلی با آن مأنوس هستند لذا وی فعالیت تبلیغی خود را در همین راستا انجام داد.

در فعالیت میر این خیلی واضح است که وی بیشتر تبلیغ تک تک افراد رؤسای قبیله و افراد پر نفوذ در دولت و سیاست را مورد توجه خود قرار می‌داد و آنان را به تشیع دعوت می‌کرد، از این رو می‌بینیم که بابا علی نجار، عارف و صوفی برجسته عصر آن، اولین نفر بود که با میرشمس الدین عراقی بیعت کرد. سپس موسی زینه و کاجی و غازی چک افراد با نفوذ در دولت و سیاست مذهب میرشمس پذیرفتند و با وی بیعت نمودند.

موسی زینه در آن زمان نخست وزیر کشمیر بوده است و محبت و ارادت خاصی نسبت به میرشمس الدین پیدا کرده بود و خودش را برای هر نوع کمک در اختیار میرشمس الدین قرار داد. با سعی و تلاش میر جمعیت زیادی به تشیّع پیوست و مذهب تشیّع روز به روز توسعه و گسترش پیدا می‌کرد.

امّا در همین حال یک سری موانع و مشکلات برای فعلیت میرشمس بوجود آمد که میر مجبور شد کشمیر را ترک کند و به لداخ و اسکردو برود.

موانع تبلیغی میرشمس الدین عراقی

میرشمس الدین عراقی موانع متعددی را در پیش راه تبلیغ خود می­دید که برخی از آنها عبارت­ند از:

الف. مخالفت بعضی از علمای و ملاّهای درباری

در کشمیر از همان زمان ورود اسلام برخی علما بویژه صوفیان اثر و نفوذ زیادی در دربار و بروی شاهان داشتند. لذا آنان از موقعیت و امکانات خوب دولتی برخوردار بوده‌اند. اما از زمانی که میرشمس الدین عراقی به کشمیر آمد چون او علاوه بر یک صوفی یک مبلّغ وارسته و نیز عالم به علوم غریبه بود، بین مردم جایگاه و مقام خاصی پیدا کرد. وی علاوه بر محبوبیت روز افزون میان اقشار ملت، میان دولت­مردان نیز نفوذ زیادی پیدا کرد، تا آنجا که بعضی از مسئولان کشور نیز پیرو او شده بودند. علما و صوفیان درباری با وجود میر موقعیت خودشان را در خطر دیدند، از این رو برای راندن وی دست به مخالفت و توطئه علیه میر زدند و نیز سید محمد بیهقی را علیه او تحریک کردند.

ب. درگیری با سیدمحمد بیهقی

پس از موسی رینه، سید محمد، بیهقی در سال ۹۰۷هـ به نخست وزیری رسید . وی برای منافع سیاسی خود، شدیداً با تبلیغات میرشمس مخالفت می‌ورزید. مخالفت سیدمحمد بیهقی، با میر شمس علت­های زیر داشته است. الف) رقابت سیاسی که او با شاگرد و مرید میرشمس بنام موسی رینه، داشت. ب) رد خواستگاری سید محمد، با دختر میر.

گرچه سید محمد، در ابتدا بخاطر فضای عمومی به حلقه دوستان میر پیوسته بود، اما رد پیشنهاد ازدواج سیدمحمد با دختر میر از سوی وی، این فاصله درونی را بیشتر کرد. به­ویژه پس از آنکه مخالفان میر آن را نزد او بزرگ جلوه داده، آن را توهین به سید محمد دانسته و او را علیه میرشمس عراقی تحریک کردند.

گرچه بعضی از مریدان و شاگردان، برای جواب مثبت به پیشنهاد ازدواج سید محمد، سیادت او را نیز پیش میر شمس الدین مطرح نمودند، اما میر باز هم قبول نکرد. بلکه سید محمد را فاسق و فاجر قلمداد کرده و گفت کسی که مرتکب کبائر و مروّج خمر و فسق و فجور بوده باشد هرگز دل من با او همراه نمی‌شود، گرچه رضوی­سید هم باشد.

فعالیت­های فرهنگی میرشمس الدین عراقی

مهم­ترین فعالیت­های فرهنگی ایشان عبارت­اند از:

الف. ساخت خانقاه در زدی بل

میرشمس الدین عراقی زمانی که بار اول در سال ۸۸۲هـ به کشمیر آمد در موضع زدی بل که حدوداً در فاصله ۸ کیلومتری سرینگر، پای تخت کشمیر واقع است، بخاطر خوش آب و هوا بودن و فضای سرسبز می‌خواست در آنجا خانقاهی بسازد، اما چون تصمیم برای ماندن در کشمیر نداشت، لذا اقدامی برای ساختن آن نکرد. اما زمانی که او بعد از ۱۲ سال برگشت، سلطان فتح شاه، پادشاه کشمیر موسی دینه از تصمیم قبلی میر باخبر شد و تمام آن زمین را به همراه خانه خود به میر بخشید.

میر در آنجا سنگ بنای خانقاه را گذاشت و برای مصالح آن از دور و جنگلی از درختان صنوبر، چوب تهیه کرد، اما کار بنائی آن دو بخاطر مخالفت علمای متعصّب اهل سنت، و نیز درگیری میر با سیدمحمد بیهقی که منجر به ترک کشمیر شده بود، متوقف گردید. اما هنگامی که میر بعد از دو ماه پس از قتل سیدمحمد بیهقی به کشمیر برگشت کار ساخت خانقاه را از سرگرفت و خانقاهی با عظمت و جلالت، وسیع و عریض ساخت که بروی زمین نظیر نداشت و در اطراف خانقاه، حمامی ساختند که یکی از عجائب فن معماری بود. این حمام بدون سوزاندن هیزم تا مدتی زیاد گرم می‌ماند.

تاریخ این خانقاه به این نمو نوشته شده است.

بنیت هذه البقعه الموسومه المتبرکه الشریفه الشمیّنه النور بخشیه فی التاریخ سنه تسع و تحمأته من الهجره النبویه علیه الصلوه و التحیه

ب. ساخت مسجد

یکی دیگر از کارهای معمول میرشمس الدین ساخت مساجد جای بتخانه‌ها بود او مساجد زیادی در کشمیر بنا کرد. اما اطلاعات زیادی در این باره در منابع نیامده است.

ج. ایراد خطبه به اسم دوازده امام در مسجد جامع

میر با فعالیت دینی و فرهنگی خود توانست شرایطی به وجود بیاورد که خطبه مسجد جامع و دیگر مساجد کشمیر به اسم امامان شیعه خوانده شود. ایراد خطبه به اسم دوازده امام دلیل کافی برای موقعیت فعالیت تبلیغی میرشمس است. چون با آنکه مبلّغان شیعی پیش از آن نیز به کشمیر آمده بودند اما این مسلم است که مذهب تشیّع در نهایت اقلیت بوده است. اما میر شمس توانست تشیّع را چنان گسترش بدهد که خطبه به اسم دوازده امام ایراد بشود.

اما این (خطبه به اسم دوازده امام) بعد از میرشمس الدین به وسیله‌ی میرزا حیدر ممنوع اعلام شد. از ترس تهدیدات و تخوینات میرزا حیدر هیچ کس از مردم این ممالک نام ائمه (علیه السلام) را بر زبان نمی‌توانستند بیاورند.

این خطبه علاوه بر مسجد جامع در مساجد دیگر کشور نیز ایراد می‌شد. در زمان دولت چک باز بطریقه­ای که در زمان حیات میرشمس الدین محمد عراقی خطبه می‌خواندند، در مسجد جامع و هم در جاهای دیگر خطبه اسم ۱۲ امام می‌خواندند.

د. اعزام مبلغین به مناطق دور افتاده

یکی از فعالیت­هایی که میرشمس الدین برای توسعه و گسترش اسلام انجام داد، اعزام مبلّغان به مناطق محروم و دور افتاده است. در منابع آمده است او هر جائی که بتخانه‌ای را خراب و ویران می‌کرد جای آن مسجد می‌ساخت و یکی از شاگردان خود را برای تبلیغ در آنجا مستقر می‌کرد. تا مردم آن منطقه از تعالیم اسلام بهره‌مند شوند. وی حتی برای مخارج مسجد و مبلّغ نیز چاره‌ای می‌اندیشید.

قاضی نورالله شوشتری، که بعد از ۷۳ سال کشته شدن میر، در سال ۱۰۰۵ به کشمیر آمد از جمعیت کشمیر چنین گزارش می‌دهد که ساکنان شهر بسیار با صفا و دوست­داشتنی شهاب الدین پور و نیز ساکنان با سوکه پرگنه مرکب از ۲۱۰ روستا، شیعه هستند و شیعیان در روستاهای مختلف نیز یافت می‌شوند.

از تحفه الاحباب نیز رقم ۲۴ هزار خانواده شیعه شده تأئید می‌شود او درباره تعداد ختنه و سر تراشیدن نو مسلمانان را ختنه می‌کردند، حساب کردند دیدند در آن روز از ۵۰۰ تا هزار نفر را ختنه کردند. این دلالت بر گسترش شیعیان در آن دوره می‌کند.

فعالیت علمی میرشمس الدین

میر شمس الدین عراقی علاوه بر توسعه و گسترش تشیّع، توجه خاصی نسبت به تربیت مبلّغان و شاگردان داشت. وی هزاران شاگرد داشت که شانه به شانه برای تبلیغ و ترویج دین اسلام ما ماندند، و فعالیت زیادی برای ترویج اسلام به همراه میرشمس الدین عراقی انجام دادند، اما فعالیت همه آنها در تاریخ ثبت نشده است. برخی از آنها عبارت­اند از: مولانا جنید، مولانا کمال، مولانا زیرک، مولانا بابا شمس گنائی، مولانا حاجی بایزید، مولانا خلیل الله، مولانا عثمان گنائی، موانا سیف، مولانا عبدالرحمن، مولانا میرحسین، ملابابا علی، ملا جوهر، ملا محمد امام، خواجه رفیق، مولانا سید افضل حافظ، محمود کیانی، ملاحسن عودی، ملادرویش محمد قاضی، محمد قدسی، مولانا سید احمد، مولانا سعید، مولانا سعد الله، دلو صوفی، مولانا حاجی علی صوفی جمال، تاج الدین خادم، مولانا محمد گنائی، مولانا ناصر، مولانا حفظ بصیر، مولانا امیر سید بدر، مولانا نصرت.

وفات میرشمس الدین عراقی

درباره از دنیا رفتن میرشمس الدین عراقی بین مورّخان شیعه اختلاف وجود دارد. آیا میرشمس الدین عراقی بطور طبیعی از دنیا رفته و یا مخالفان او را به شهادت رساندند، از نکات مبهم زندگیِ اوست، ضمن آنکه در تاریخ وفاتش نیز بین علما اختلاف وجود دارد.

در کتابهای تاریخی شیعیان همچون تحفه الاحباب بهارستان شاهی، ملک حیدر چادوره نیز در این باره چیزی نیامده است. در خانقاه جبرئیل هم هیچ کتیبه‌ای وجود ندارد که بروی آن تاریخ وفاتش درج باشد ـ اما نامه که دست خانواده وی است در آن سال وفات او ۹۳۲هـ نوشته شده است ـ و علما و محققان بعدی هم آن نظریه را تأیید می‌کنند. اکنون بین علمای متأخر معروف است که او در سال همان ۹۳۲ هـ از دنیا رفته‌اند. همچنین در کتابی که احوال خانواده میرشمس عراقی را بیان می‌کند آمده است که ایشان شهید شده است. دکتر اکبر حیدری از آن کتاب به این نحو نقل می‌کند که ملاسعید اشرف خواهرزاده‌ی ملامحمدباقر مجلسی با خانم زینب النساء دختر پادشاه اورنگ زیب به کشمیر آمد او اشعاری را در قالب مرثیه بر وفات میرشمس سروده است از اینها برمی‌آید او شهید شده است:

چون شهادت یافته ید از شاه شهیدانش ارث

شد شهید به تیغ ناپاکی از شمر ارزل است

سائلی پرسید از تاریخ سال فوت او

گفتمش در اول شهر ربیع الاول است

سید انیس کاظمی نویسنده و شاعر برجسته‌ی کشمیری نیز اعتقاد دارد که میرشمس الدین به شهادت نائل آمده است.

میرسید دانیال

میردانیال طبق تمام مورخان شیعه و سنی، فرزند میرشمس بوده است، او در سال ۸۹۵ هـ.ق در سرزمین وحی، مکه معظمه به دنیا آمده است.

هنگامی که میرشمس الدین در اثر کینه و بغض سید محمد بیهقی از، کشمیر به لداخ رفته بود، کار ساخت و ساز خانقاه جدی بل به همراه بابا علی نجار با وجود کمی سنی به دوش وی گذاشته شده بود. بعد از به قتل رسیدن سیدمحمد بیهقی وقتی او برای عرض تبریک نخست وزیری نزد موسی رینه رفت. موسی رینه با آن که حاکم وقت کشمیر بود، فوراً از جای خود بلند شد و او را جای خود نشاند و تاج خود را بر سر ایشان گذاشت و علاوه بر مسئولیت ساخت و ساز خانقاه جدیبل اداره خانقاه میر سید علی همدانی را نیز به وی موکول کرد.

بعد از میرشمس الدین عراقی، او کارهای زیادی برای ترویج شیعه در کشمیر انجام داد تا جائی که جان خود را نیز در این راه از دست داد.

هنگامی که میرزا حیدر با وعده­های اهل سنت بر کشمیر مسلط شد، عرصه حیات را بر شیعیان تنگ کرد و از هر طرف شیعیان را تحت تعقیب قرار داد، میردانیال نیز از کشمیر به اسکردو هجرت کرد، با وجود این، میرزا حیدر میردانیال را در اسکردو دستگیر کرد و به زندان انداخت، اما چون با کشتن میردانیال ممکن بود اوضاع سیاسی کشور بهم ریزد و قدرت میرزا حیدر نیز در آن صورت از بین خواهد رفت، از این رو، به بهانه‌ی سبّ بر خلفاء او را با دو گواه دروغین محاکمه کرد سپس با فتوای علمای درباری او را به اعدام محکوم کرد و به این ترتیب ۲۴ صفر ۹۵۷ هـ ق در شهاب الدین به قتل رساند.

به نظر می‌آید میرزا حیدر، علاوه بر تعصّب و جنون مذهبی که نسبت به شیعیان داشت، علت دیگری نیز برای کشتن میردانیال داشت و آن محبوبیت روز افزون حضرت میردانیال بود و این محبوبیت روز افزون اقتدار مرزا را به چالش کشیده یک تهدید بزرگ برای آن بود. لذا او میردانیال را بخوف شورش قید کرد و در همان جا به قتل رساند. اما بعد از آن طولی نکشید که میرزا به هلاکت رسید.

جنازه میرسیددانیال توسط یکی از مریدان میرشمس الدین عراقی به نام دولت چک از اینجا به خانقاه میرشمس منتقل شد و در کنار میرشمس به خاک سپرد. تا چندی پیش یک کتیبه بر روی قبر وی نصب بود که بر روی آن اسامی ائمه معصومین حک شده بود.

بنابراین تشیع در کشمیر به همان اندازه پیشینه دارد که ورود اسلام در این سرزمین دارد. بر اثر تلاش­های خالصانه‌ی مبلغان تشیع در کشمیر، جمعیت فراوانی از مردم آنجا به مذهب تشیع گرویدند تا آنجا که در برهه­ای از تاریخ خطبه­هایی به اسم دوازده امام در مساجد آنجا ایراد گردید. لذا در چند ماه اخیر و پس از آن‌که دولت هند خودمختاری جامو و کشمیر را از این منطقه گرفت و جو شدید امنیتی در این ناحیه برقرار کرد زندگی میلیون‌ها نفر در کشمیر هند زیر و رو شده است. اعتراضات خیابانی ادامه دارد؛ مسلمانان کشمیر نگران ترکیب جمعیتی در آینده هستند و معتقدند دولت مربوطه قصد دارد قدرت تشیع در این منطقه را کاهش دهد به همین دلیل خواهان خودمختاری هستند.