شفقنا افغانستان– حضرت آیت الله العظمی خویی (ره) از استوانه ها و برجسته ترین فقهای معاصر شیعه در هشتم صفر سال ۱۴۱۳ هجری ( ۱۳۷۱) چشم از جهان فروبست. میراث بزرگ و درخشان ایشان سلوک اخلاقی، تحقیقی و تدریسی، تالیفات ماندگار و شاگردان برجسته ایست که منشاء تداوم و تحول در فقاهت تشیع هستند. از جمله برجستگی های منحصر بفرد ایشان رسیدن به درجه اجتهاد در سن ۳۳ سالگی و دریافت اجازه از شخصیت های بزرگ علمی چون مرحوم آیت الله العظمی شیخ محمد حسین غروی اصفهانی معروف به کمپانی و آیت الله العظمی میرزا محمد حسین غروی نایینی است. درخشش علمی این فقیه عالی مقام تشیع به گونه ای بود که در حالی که در سن ۵۵ سالگی به سر می بردند، آیت الله العظمی شیخ محمد حسین کاشف الغطاء، ایشان را به عنوان مرجع اعلم بعد از آیت الله العظمی بروجردی و خودش معرفی کرد.
حضرت آیت الله العظمی خویی در شرایط بحرانی سال ۱۳۵۰ که موج اخراج علما و طلاب علوم دینی از عراق توسط رژیم بعث شدت گرفت، تمام سعی خود را به کار بستند تا لطمه ای به حوزه هزار ساله نجف وارد نشود. ایشان در پاسخ به پیشنهاد نزدیکان برای سفر به خارج از عراق و انتقال حوزه، فرمودند: “تا وقتی فشار به آنجا نرسیده که من را بگیرند و به زور از نجف اخراج کنند، من این حوزه را حفظ خواهم کرد.” این فشارها برای سالیان متمادی ادامه داشت که در نهایت به شهادت جمع کثیری از فرزندان و منسوبین و شاگردان و نزدیکان ایشان منجر شد و با همه این هموم، ایشان استوار در دفاع از کیان حوزه نجف ایستاده بودند.
شفقنا به مناسبت تقارن با بیست وهشتمین سالگرد رحلت این عالم و فقیه جلیل القدر ابعاد فقهی و شخصیتی ایشان را بار دیگردر اختیار مخاطبان گرامی قرار می دهد.
آقای خویی هر کس را به یاد می آورد، به نیکی و خیر از او یاد می کرد و این اخلاق را درباره دشمن خود نیز رعایت می کرد
شاگرد برجسته آیت الله العظمی خویی گفت: یکی از برجسته ترین، مشهورترین و بزرگترین روحانیون و مجتهدان عظام قرن اخیر، حضرت آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی است که دوشادوش با مسیر علم، پیشرفت و رشد فکری مدرسه بزرگ نجف اشرف حرکت کرد و پرچم آن را با تالیفات گرانسنگ، تحقیقات و تدریس در زمینه های معارفی چون اصول، فقه، تفسیر و رجال به اهتزاز درآورد.
آیت الله العظمی شیخ محمد اسحق فیاض در گفت وگو با شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) با بیان اینکه «مانند آیت الله خویی را تاکنون ندیدهام» اظهار کرد: التزام به مذهب و وفای به عهد از ویژگیهای منحصر به فرد آیت الله خویی است. آقای خویی هر کس را به یاد می آورد، به نیکی و خیر از او یاد می کرد و این اخلاق را درباره دشمن خود نیز رعایت می کرد که چنین کاری، روحی بزرگ میخواهد.
این مرجع تقلید شیعه با بیان اینکه آیت الله خویی صفاتی داشت که در دیگری کمتر یافت میشود، ادامه داد: ایشان دشمنان زیادی داشتند و بر حوزه سیطره پیدا کردند و به دلیل همین تسلط ایشان بر حوزه، دشمنان زیادی پیدا کردند اما آقای خویی در برابر ناملایمات سکوت میکرد و حرفی نمیزد و از همینرو درجات بالایی یافت.
آیت الله فیاض با اینکه اگر انسان خدمت کند در دنیا و آخرت اجرش را از خدا میگیرد بیان کرد: بسیاری از کتب و تألیفات فعلی در حوزه متعلق به آیت الله خویی است.
او به نقل از آیت الله خویی گفت: کسی را در قبر فرد دیگری قرار نمیدهند؛ عمل انسان مهم است نه پدر و مادر، فرزند و هیچ کس دیگری. اینکه عمل انسان مهم است، همواره در لسان ایشان جاری بود.
این شاگرد برجسته آیت الله العظمی خویی با بیان اینکه «ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم» یادآور شد: آقای خویی به این رویه و مبحث اهتمام داشت و در مدرسه ایشان هزاران مجتهد و عالم رشد یافتند. تألیفات و خدمات آیت الله خویی در جاهای مختلف دنیا قابل مشاهده است و اینها توفیقات الهی است.
فیاض در بیان حیات علمی آیت الله العظمی خویی گفت: ایشان با دقت و توانایی در علوم به ویژه علم اصول و فقه غور و بررسی کرده و قواعد نظری و کاربردی آن دو علم را محکم کردند. استاد خویی در این زمینه نظریات متین و تازه ای را بنیان نهاد و با دیدگاه هایی مبتکرانه افق های جدیدی را پیش روی فقها در این دو علم گرانبها و شریف گشود و به واسطه ی آن به مقام رهبری بزرگ و استاد علما و مجتهدین حوزه های علمیه و دانشسراهای بزرگ علوم دینی نائل آمد.
او ادامه داد: آیت الله خویی درس های عالی خارج فقه و اصول را بر جمع کثیری از فضلا و افراد شایسته و بزرگوار تدریس می کردند؛ افرادی که تعداد آنها به حدود چهارصد و پانصد نفر می رسید. از ویژگی های بارز دروس ایشان در حوزه خارج فقه و اصول، نوآوری، تحقیق، تدقیق، شمولیت و ژرف نگری بود و بحث های ایشان از ویژگی هایی نظیر قوت استدلال، احاطه علمی به افکار علما و تحلیل و نقد آنها با روشی شیوا، دل انگیز و با بیانی اعجاب انگیز و فصیح همراه بود و همین موضوع نیز باعث شد از استادان و علمای بزرگ هم کیش و معاصر خود در حوزه علمیه نجف فراتر رفته و در زمینه جذب شمار بیشتر طلاب و فضلای شایسته و لایق گوی سبقت را از رقبای خود برباید. جلسه درس ایشان از شلوغ ترین جلسات به شمار می رفت. آیت الله خویی به حق قطب علمی و خورشیدی بودند که در بیش از نیم قرن پرتو افشانی می کرد و به حق به پیشوای حوزه علمیه نجف اشرف ملقب شد.
متن کامل گفت وگو باحضرت آیت الله العظمی فیاض را اینجا [1] بخوانید.
حجت الاسلام والمسلمین سید صاحب خویی، فرزند حضرت آیت الله العظمی خویی همچنین از نگرانی های پدر بزرگوارش درباره مشکلات دینداری در نسل های بعدی شیعیان مهاجر به کشورهای غیرمسلمان یاد می کند و یکی از دلایل تاسیس موسسات و مدارس اسلامی در کشورهای غربی توسط پدر را همین نگرانی های آن مرجع عالیقدر عنوان می کند و کمبود مدارس شیعی در کشورهای غربی را از معضلات امروز شیعیان مهاجر می داند.
او که سرپرستی موسسات و مدارس آیت الله العظمی خویی در خارج از ایران را بر عهده دارد یکی از بهترین راهها برای آشنایی نسل جوان با معارف شیعی را تاسیس مدارس و همچنین تشکیل بنیادهای فرهنگی فعال می داند که بتوانند در کشورهای غربی اثرگذار باشند.
حجت الاسلام و المسلمین سید صاحب خوئی، فرزند حضرت آیت الله العظمی خویی در گفت و گو ی اختصاصی با خبرنگار شفقنا درباره شیوه رفتار و گفتار، نفوذ علمی و جایگاه وی در نجف اشرف، نگاه ایشان به مسایل اختلافی مسلمانان و دقت این مرجع تقلید در رعایت حقوق افراد در قالب نقل خاطراتی از زندگی با ایشان و همچنین وضعیت اجتماعی شیعیان درعصر امروز و نحوه تعامل با جوامع غیرشیعی و غیرمسلمان سخن گفته است.
آیت الله العظمی خویی تمام تلاششان بر حفظ حوزه ی علمیه ی نجف اشرف بود
فرزند آیت الله العظمی خویی در پاسخ به پرسشی در رابطه با دیدگاههای پدر بزرگوارش نسبت به جایگاه و منزلت حوزه علمیه نجف بیان می کند: ایشان در سه دهه آخر دوران زندگیشان سختی های بسیاری کشیدند و فشارهای زیادی از طرف بعثیان به ایشان وارد شد زیرا حوزه علمیه نجف اشرف با سابقه متجاوز از هزار سال بزرگترین حوزه علمیه جهان تشیع بود و سابقه طولانی از شخصیتهای علمی، مراجع تقلید و تولید علم و تألیفات داشت لذا ایشان در مواضعی که اتخاذ می کردند همواره این نکته مد نظرشان بود که نمی خواستند بعدها در تاریخ ثبت شود که حوزه با سابقه علمیه نجف اشرف در حیات ایشان تعطیل شد لذا تلاششان را به کار می بردند تا این حوزه علیرغم تمام فشارها و مشکلات باقی بماند.
وی یادآوری می کند: آیت الله العظمی خویی در شرائط بحرانی سال ۱۳۵۰ که موج اخراج علما و طلاب علوم دینی از عراق توسط رژیم بعث شدت گرفت، تمام سعی خود را به کار بستند تا لطمه ای به حوزه هزار ساله نجف وارد نشود. ایشان در پاسخ به پیشنهاد نزدیکان برای سفر به خارج از عراق و انتقال حوزه، فرمودند: “تا وقتی فشار به آنجا نرسیده که من را بگیرند و به زور از نجف اخراج کنند، من این حوزه را حفظ خواهم کرد.” این فشارها برای سالیان متمادی ادامه داشت که در نهایت منجر به شهادت جمع کثیری از فرزندان و منسوبین و شاگردان و نزدیکان ایشان گردید و با همه این هموم ایشان استوار در دفاع از کیان حوزه نجف ایستاده بودند.
حجت الاسلام و المسلمین سید صاحب خوئی در پاسخ به سوالی در مورد ارتباط آیت الله العظمی خویی با سایر مراجع در آن زمان می گوید: در حیات ایشان مراجعی نظیر آیات عظام سید عبدالهادی شیرازی، سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودی و آیت الله خمینی در نجف حضور داشتند، این مراجع همواره تلاش میکردند تا در شرایط مناسب دیدار و جلساتی داشته باشند؛ حتی وقتی که آقای خمینی به عراق آمدند از طرف ایشان مورد استقبال قرار گرفتند. همچنین ایشان شهادت سید مصطفی را به آیت الله خمینی تسلیت گفتند و مراسم نماز میت را برگزار نمودند. البته از نظر سیاسی، تفاوتهایی بین مراجع آن روز وجود داشت که این تفاوت بیشتر میان آیتالله خمینی و دیگر آقایان در رابطه با مسایل ایران بود.
او ادامه می دهد: انقلاب ایران در شرایطی رخ داد که فشارهای داخل عراق هم زیاد بود. بعد از وقوع جنگ هم از طرف دولت عراق به ایشان فشار وارد شد که علیه جنگ حرف بزنند اما مرحوم آقا ابتدا فرمودند که من در این مسایل دخالت نمی کنم. آنها هم که آمده بودند به آقا عرض کردند که شما به عنوان یک مرجع تقلید، نظرتان نسبت به جنگ بین دو برادرمسلمان چیست؟ اگر رد یا تأیید می کنید بنویسید، آقا فرمودند که شما وقتی جنگ را شروع کردید نظر من را جویا نشدید که حال در مورد توقف آن نظرمن را می پرسید.
کثرت شاگردانی که به اجتهاد رسیدند یا به مقام مرجعیت رسیدند از افتخارات ایشان است
نصیحت می کردند اما هیج وقت نظرشان را اجبار نمی کردند
به شدت در امور وجوه شرعیه حساسیت و دقت داشتند
وی در توصیف جایگاه علمی پدر بیان می کند: از افتخارات ایشان کثرت شاگردان و تربیت آنهاست که به درجه اجتهاد رسیده بودند و بعد از ایشان جزو مراجع به حساب میآمدند.
او در ادامه درباره سلوک و زندگی آیتالله العظمی خویی و توجه ایشان به بیت المال و مراقبت های شخصی از نظر زهد، اخلاق و برخورد با همسر بیان می کند: بنده از کودکی در خانواده روحانیت بزرگ شدم و هزاران طلبه و روحانی دیدم لذا معتقدم وقتی کسی اسم خود را روحانی می گذارد و ملبس به این لباس میشود، همه حرکات، گفتار و کردار وی باید متناسب با مفهوم روحانیت باشد زیرا همه رفتارهای وی زیر ذره بین است و در افکار و عقاید دیگران تاثیر خواهد داشت.
متن کامل گفت وگوب شفقنا با حجت الاسلام و المسلمین سید صاحب خوئی را اینجا [1] بخوانید.
آیت الله شاه آبادی در گفت وگو با شفقنا: آیت الله خمینی اهانت به آیت الله خویی را اهانت به اسلام، قرآن و امام زمان (عج) می دانست
آیت الله حاج آقا نصر الله شاه آبادی در خصوص نظر امام خمینی(ره) نسبت به آیت الله خویی و اهانت هایی که در آن زمان از سوی برخی تندرو یا غافل متوجه ایشان می شد، گفت: امام خمینی(ره) اهانت به آیت الله خویی را اهانت به امام زمان می دانستند و آیت الله خویی هم معتقد بودند که همت آیت الله خمینی نباید از بین برود.
آیت الله شاه آبادی در خصوص حضور خود در حوزه و ورود به نجف اشرف در گفت وگو با خبرنگار شفقنا(پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)، اظهار کرد: دوره ای که ما وارد حوزه شدیم و به عنوان طلبه این راه را انتخاب کردیم، در حقیقت ۱۲ سال طول کشید. در واقع از سال ۱۳۲۲ تا سال ۱۳۲۸ ما مشغول تحصیل در حوزه بودیم که از نظر هوش و استعداد از بقیه کم نمی آوردیم و لذا خیلی سریع پیش رفتیم از نظر ادبیات، معنای بیان و سطح فقه و اصول و همچنین فلسفه خوب پیشرفت کردم. مثلاً در درس معنای بیان، مرحوم سید مهدی لواسانی از بزرگانی بود که در میان ادبا بسیار معروف بودند و خیلی از بزرگان از شاگردان ایشان بودند یا مرحوم سید کاظم عصار در فقه و اصول یا مرحوم آیت الله حسن تهرانی در ادبیات و فلسفه بسیار مطرح بودند. مرحوم عصار در دانشگاه هم تدریس می کردند، به اندازه ای این مرد ساده زیست بود که اصلاً کسی فکر نمی کرد که استاد دانشگاه است. مرحوم ابن الدین حاج عباس تهرانی از شاگردان مرحوم آخوند بود که کفایه تدریس می کردند. آیت الله هدایت الله گلپایگانی و مرحوم نجف آبادی نیز از دیگر اساتید مدرسه سپه سالار بودند. شروع طلبگی من از مدرسه مروی بود و بعد از آن به مدرسه سپه سالار رفتم. معالم را در مدرسه مروی نزد مرحوم زهیر الدین یاد گرفتم، ایشان از نجف آمده بود و بشارت مغنی و لمعتین را در مدرسه مروی خواندیم که از مرحوم تهرانی نیز تقاضا کردیم برای ما مطول بگوید یک مقدار مطول را پیش ایشان گرفتیم و باقی آن را نزد مرحوم لواسانی تحصیل کردیم، رسائل را نیز در مسجد هفت تن نزد آقا سیدحسن علول آبادی یاد گرفتیم که بسیار هم خوب تدریس می کردند تا سال ۱۳۲۸ و ۱۳۲۹ ما تمام سیر مسیر را تمام کردیم.
او در ادامه تصریح کرد: می توان گفت آن موقع حوزه تهران خیلی قوی بود، البته در قم نیز درس آیت الله بروجردی و آیت الله حجت را فرا گرفتیم؛ همچنین درس آیت الله خوانساری را نیز درک کردیم اما مدرسه سپه سالار و مروی بسیار فعال تر بودند، حوزه تهران به لحاظ درسی تأمین بود، همه اساتید تهران هم آماده و هم خبره بودند. اواخر ۱۳۲۹ ما وارد نجف اشرف شدیم، به نجف خیلی علاقه داشتم اما اجازه نمی دادند، البته اخوی هم مخالف بودند و می خواستند ما را داماد کنند و حتی مقدمات آن را هم فراهم کردند اما چون من راه قاچاقی رفتن را پرسیده بودم، از ازدواج منصرف شدم و بالاخره قاچاقی به نجف رفتم. مرحوم آیت الله سید محمد روحانی که هم دایی زاده ما بود و هم داماد اخوی ما و هم فردی دانشمند، زیر نظر ایشان ادامه تحصیل را شروع کردیم و یک دوره فشرده کفایه را پیش ایشان خواندیم. در سال ۱۳۳۰ تقریباً ایشان ما را ارجاع داد به مرحوم آیت الله العظمی خویی. درس آیت الله سید محمود شاه آبادی و سید حسین حمامی و درس آیت الله حکیم و حلی را نیز رفتیم. آیت الله حلی عرب بود اما فارسی تدریس می کرد، برعکس آیت الله خویی که ایرانی بود و عربی درس می داد. درس آیت الله حمامی خیلی مرتب بود ولی محتوای آن کم بود اما درس آیت الله حلی گرچه کم می گفت، اما مفید بود.
آیت الله شاه آبادی در مورد درس آیت الله حلی گفت: هم کلاس های ایشان پر محتوا بود و هم آماده اشکال و جواب بودند. آخر برخی ها درس را می گفتند اما پای اشکال و جواب نمی نشستند، بعضی ها بعد از درس حوصله سوال و جواب نداشتند درس آیت الله حلی بسیار شلوغ می شد. برای درس آیت الله حکیم باید به طرز درس گفتن ایشان مثل مرحوم آیت الله شاهرودی عادت می کردیم و تمرین می کردیم، تا با ادبیات ایشان آشنا شویم درس آیت الله خویی عربی فصیح بود و با اینکه تازه وارد نجف شده بودم اما درس را خوب می فهمیدم و این برای من خیلی راحت تر بود اما عربی آیت الله حکیم خیلی سنگین بود و این شد که دیگر نرفتم.
شاه آبادی در خصوص دلیل انتساب مرجعیت اعلی به آیت الله خویی به شفقنا گفت: با وجود اینکه فضلای بسیاری در حوزه نجف حضور داشتند البته قبل این دوره هم نجف بسیار پر بار بود و افرادی از جمله میرزا نائینی، آیت الله اصفهانی، مرحوم آیت الله غروی اصفهانی و آیت الله شیرازی از بزرگان آن علم بودند و مرحوم آیت الله سید حسن اصفهانی، میرزا نائینی و آیت الله غروی اصفهانی از کسانی بودند که اداره حوزه بر عهده ایشان بود، بعد از اینها طبقه بعدی شاگردان مرحوم قاضی عراقی، مرحوم میرزا نائینی و سید ابوالحسن اصفهانی که هرکدام مراتب خود را داشتند، شما ببینید آیت الله حکیم اواخر دوره مرحوم آخوند را درک می کند یا آقای اصفهانی، اما آیت الله خویی عمر سنش اصلاً نمی رسد که کلاس آیت الله آخوند را درک کند اما به هر حال بزرگان حوزه دارای مراتبی می شوند. درک آن موقع نیز بعد از اینکه مرحوم اصفهانی به رحمت خدا رفت به هر حال باید یکی باشد که به مرحوم اصفهانی نزدیک تر باشد و آن شخص حاج آقا حسین قمی و حاج آقا بروجردی و آیت الله حکیم هستند که این سه نفر مقام ایشان را درک کرده بودند، حال هرکدام به اندازه خود.
آیت الله شاه آبادی افزود: هم بیان آیت الله خویی خوب بود و هم طلبه از آن فایده می برد، یعنی واقعاً درس را می فهمید، مرحوم خویی بسیار فصیح صحبت می کردند. آن روزی که آیت الله خویی اعلام تعطیلی درس می کرد خواهی نخواهی درس ها تعطیل می شد.
متن گفت وگو با آیت الله شاه آبادی را اینجا [1] بخوانید.
منهج فقهی و سیاسی حضرت آیت الله خویی در گفت و گوی شفقنا با آیت الله اشرفی شاهرودی / در فقه و اصول از بارزترین نمایندگان تفکر شیعی بودند
شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه) – همزمان با سالروز درگذشت آیت ا… العظمی خویی، از مراجع بزرگ شیعه، شفقنا با استادی به گفتگو نشست که از شاگردان این مرجع عالیقدر به شمار آمده و سابقه ۱۷سال حضور در درس ایشان را داشته است. آیت ا… اشرفی شاهرودی که اکنون در مشهد، مدرس برجسته مدرسه حضرت آیت ا… العظمی خویی است، در این گفتگو از ویژگیهای فکری استاد خویش سخن و به برخی سئوالات درباره منش سیاسی ایشان نیز پاسخ گفت.
به عنوان نخستین سوال، اندکی درباره سلوک شخصی و علمی آیتالله خویی برای ما بگویید.
من از سال ۱۳۳۶ که برای ادامه تحصیل به نجف اشرف رفتم تا ۱۳۵۳ که در این شهر بودم مرتبا در درس ایشان شرکت میکردم. در این مدت چند خصلت را در ایشان دیدم؛ نخست اینکه آدم بسیار بیآلایشی و بیتکلفی بود، بر عکس بزرگان دیگری که خودشان را بزرگتر از دیگران می دیدند، ایشان بسیار ساده و برخوردش با اشخاص بسیار دوستانه و صمیمانه بود. خصلت دوم، اهتمام شدیدی بود که ایشان در تمام دوران عمر به مطالعه و بررسی و تحقیق داشتند. این ویژگی در دوران جوانی و تحصیل ایشان بیشتر بود. از دوستانشان شنیده بودم که ایشان گاه تا اذان صبح در مسئلهای به مباحثه میپرداختند بدون اینکه متوجه وقت شوند. اهتمام ایشان به مسائل علمی به حدی بود که کارهای شخصی و خانوادگی هم مانع آن نمیشد، چون همسر عاقل و فهمیدهای داشتند که در رشد و تکامل ایشان سهم عمدهای داشت. ایشان از وقت خودشان بهترین استفاده را میکردند. سومین خصلت، حافظه بسیار قوی ایشان بود. کمتر کسی را دیدم که در سنین کهنسالی مثل ایشان مستحضر باشد. درسی را که چهار پنج سال پیش گفته بودند در خاطر داشتند. با توجه به اینکه علوم ما علوم نظری و تتبعی است و کمتر در حافظه میماند، اما ایشان درسها را دقیق در حافظه داشتند. ویژگی چهارم ایشان پرهیز شدید از شنیدن غیبت و بدگویی بود. مجلس ایشان پیوسته مجلس علمی بود و همیشه به مباحثه و مذاکره میپرداختند و در مجلسشان هیچ گاه مسائل عادی مطرح نبود.
شیوه تدریس و سیره علمی آیتالله خویی در کلاس چگونه بود؟ استحضار و حافظه ایشان چه نتیجهای در کلاس داشت؟
ایشان درس را معمولا به عربی القا میکردند، چون فضلای عرب در درس ایشان زیاد شرکت داشتند. به جز یکی دو استاد دیگر، بقیه اساتید درس را به فارسی میگفتند. ایشان بر اثر تسلطی که به مسائل داشتند خیلی وقت را به ذکر نظرات دیگران و نقد و بررسی آنها نمیگذراندند، بلکه به روش مرحوم آخوند در کفایه، مطلبی را که از نظر خودشان منقح و بررسی شده بود مطرح میکردند و معلوم بود که ایشان از قبل نظرات و انتقادها را در نظر داشتند. با آنکه مدت درس ایشان کوتاه بود و حدود ۳۰ تا ۳۵ دقیقه یا نهایتا ۴۰ دقیقه میشد، مطلب زیادی را القا میکردند، چرا که هر بحثی را که میگفتند معلوم بود به جوانب مختلف نظرات دیگران توجه دارند. گفتار ایشان متقن و محکم بود. درس ایشان ماحصل خوبی داشت و شاگردان همه نکات را دریافت میکردند. شاگرد در درس ایشان با همه جوانب نظرات آشنا میشد و با اتقان کامل درس را فرا میگرفت.
ممیزه چارچوب نظری ایشان در مقایسه با دیگر فضلا چه بود؟ علاوه بر شیوه تدریس، سطح مطالعات، حافظه قوی و … چه شاخصه اصلی علمی را میشود برای ایشان برشمرد؟
مشخص بود ایشان پخته حرف میزنند. گاه استادی خیلی مطالعه کرده است و حرفهای لازم را میگوید، اما ماحصل خوبی به مخاطب نمیرسد چرا که مطالب را خوب دستهبندی و طبقهبندی نکرده است. بسیاری از اوقات دیگران خوب مطالعه و بحث میکردند، اما چیزی به دست مخاطب بهویژه مبتدیان نمیرسید. نکته بارز آیتالله خویی این بود که مبتدیان نیز به خوبی مطالب ایشان را درک میکردند و آنهایی هم که چندین سال در درس ایشان بودند از درس استفاده میکردند. ایشان اگر مسئلهای را مطرح میکردند همه جوانب را بررسی کرده بودند. در القای مطلب نیز بسیار زیبا سخن میگفتند. به درستی مقدمه میآوردند و به درستی استنتاج میکردند و مطالب را سنجیده و مرتب القا میکردند. در ذکر مقدمات و استنتاج از بحث بسیار قوی بودند و سخنشان نه اطناب ممل داشت و نه ایجاز مخل.
متن گفت وگو با آیت الله اشرفی شاهرودی را اینجا [1] بخوانید.
اعلمیت آیت الله خویی همچنان به قوت خود باقی است/ معیار اعلمیت در مواردی مورد کم توجهی واقع شده است/ گفت گوی شفقنا با استاد سید فاضل میلانی
استاد حوزه و دانشگاه دکتر سیدفاضل میلانی، رییس کالج بین المللی مطالعات اسلامی، استاد حقوق و فلسفه اسلامی در کالج اسلامی لندن و مسوول امور مذهبی و فرهنگی بنیاد آیت الله العظمی خویی در لندن است. میلانی متولد ۱۹۴۴ شهر مقدس کربلاست که علوم اسلامی را زیر نظر آیت الله العظمی سید محمد هادی میلانی و آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خویی فرا گرفته است.
مسوول امور مذهبی و فرهنگی بنیاد آیت الله العظمی خویی در لندن به دقت آیت الله العظمی خویی در بررسی، تجزیه، تحلیل مسایل اجتهادی، فقهی و همچنین موشکافی کامل مسایل و احضار نظر ایشان با دلیل و برهان اشاره کرد و گفت: همت ایشان منحصر و مخصوص حوزه علمیه نجف نبود بلکه ایشان به وسعت تأسیس مؤسسات فرهنگی برای نشر معارف اسلام بین جوانان در کل دنیا اهمیت بسیاری میدادند و ایشان در برابر تمام مشکلات آن زمان تحمل و مقاومت نشان میدادند تا حوزه هزار ساله نجف از بین نرود.
سید فاضل میلانی در گفتوگو با خبرنگار شفقنا (پایگاه بینالمللی همکاریهای خبری شیعه)، در مورد وجه تمایز آیت الله العظمی خویی نسبت به سایر علما و علت ماندگاری نام ایشان گفت: به مناسبت ۲۱ سال ارتحال مرحوم آیت الله العظمی خویی چند نکته بسیار جالب قابل ذکر است. نکته اول دقتی که مرحوم استاد در بررسی، تجزیه و تحلیل مسایل اجتهادی در اصول فقه و علم رجال داشتند. گاهی ایشان نظرات تمام استادان قبل خود را مطرح میکردند و به گونهای آن نظرات را بیان میکردند که شنونده حدس میزد یا خیال میکرد که حتماً ایشان با آنچه که استادان گذشته اظهار داشته اند، موافق خواهند بود یا آنها را تأیید خواهند کرد، اما بعد از آنکه مطلب را کاملاً تجزیه و تحلیل میکردند نقاط ضعف آن نظرات را یکی پس از دیگری، با تشخیص خود و دلیل و برهان مطرح میکردند. البته ناگفته نماند که تمام علما و مراجع ما از این مزیت برخوردار هستند، اما موشکافی مسایل اصولی، فقهی و همچنین مسایل رجال در حد کاملتر آن در مرحوم استاد آیت الله العظمی خویی قابل مشاهد بود.
متن کامل این گفت وگو را اینجا [1] بخوانید.
حجت الاسلام والمسلمین سید محمد رضا سیستانی: میراث فکری آیت الله العظمی خویی ماندگار و روشنایی بخش حوزه های علمیه تشیع است
حجت الاسلام و المسلمین سید محمد رضا سیستانی فرزند حضرت آیت الله العظمی سیستانی در ابتدای سخنان درس خارج روز چهارشنبه ۲۲ صفر ۱۴۳۸ه گفت: پیشگامان حوزه های علمیه سال ها از نور وجود حضرت آیت الله العظمی خویی بهره بردند و همچنان میراث فکری ایشان، ماندگار است و تا مدت های مدید چراغ راه طالبان علم و رهروان معارف دینی باقی خواهد ماند.
این استاد درس خارج حوزه علمیه نجف اشرف ادامه داد: از مهمترین ویژگی های برجسته ایشان (خداوند از اوراضی باد)، سبک علمی استوار در تعامل با اخبار روایت شده از اهل بیت علیهم السلام، پایبندی قاطع به نقد آن اخبار از حیث مصادر، منابع و متون و عدم اتکاء بر منابع غیرمعتبر و همچنین به کارگیری نقش علم رجال و اهمیت بالای آن در استخراج احکام شرعی و دستیابی به معارف ناب اسلامی است.
سید محمد رضا سیستانی همچنین خاطرنشان ساخت: تمسک به شیوه حضرت آیت الله خویی در نقد احادیث و تدقیق در آنها می تواند مانع تلاش های غیر علمی و مبتنی بر احادیث ضعیف شود که اگر ذره ای به موفقیت برسد، قطعا تاثیر منفی بر مسیر فکری پیروان اهل بیت علیهم السلام می گذارد. در حالی که با تمسک به شیوه و راهی که آیت الله خویی گشود به حول و قوه االهی هرگز چنین موضوعی رخ نخواهد داد.
متن کامل سخنان حجت الاسلام و المسلمین سید محمد رضا سیستانی را اینجا [2] بخوانید.