شفقناافغانستان-بعد از سقوط رژیم طالبان در ۲۰۰۱ و آمدن نیروهای بیش از ۴۰ کشور به افغانستان، روزنههای امید برای مردم افغانستان باز شد؛ دخترانی که نمیتوانستند به مکتب بروند، وارد مکتب شدند و زنان تحصیل کرده امیدشان برای شغلیابی بیشتر شد.
اما اکنون با گذشت نزدیک به دو دهه از شکست رژیم طالبان و اینکه عملا این گروه در کمتر نقطهای از کشور حضور فیزیکی دارد ظاهرا اندیشههای طالبانی همچنان مستحکم و بر رفتار مردم نیز تاثیرگذارتر از قبل است.
شماری از ولایتهای کشور که حتی در زمان اوج قدرت گروه طالبان، شاهد حضور این گروه نبودند اما اکنون باشندگان آن، تحت تاثیر اندیشههای طالبان قرار دارند و زنان در این مناطق نمیتوانند آزادانه کار و فعالیت کنند.
پنجشیر در مرکز افغانستان و در شمال پایتخت یکی از ولایتهای امن کشور است؛ اما اندیشههای تندروانه باعث محدود شدن فعالیتهای زنان در این ولایت شده است.
مسئولان رسانهها و فعالان خبرنگاری میگویند که در این ولایت امن، تنها سه بانو کار خبرنگاری میکنند که تحت فشارهای روانی نیز قرار دارند.
لیدا اقدس خبرنگار رادیو خراسان در ولایت پنجشیر میگوید به دلیل اینکه ولایت پنجشیر یک ولایت امن است، توقع میرود که تعداد زیادی خبرنگار زن در این ولایت فعالیت کند اما این گونه نیست.
خانم اقدس گفت که دو خبرنگار زن به شکل قراردادی در تلویزیون ملی کار میکنند و خودش در رادیو خراسان؛ دیگر خبرنگاری زن در این ولایت که عملا کار کند، وجود ندارد.
او افزود که محدودیت اجتماعی که علما در جامعه وضع کرده، باعث شده که حضور زنان در اجتماع به خصوص رسانهها کمرنگ باشد. از سوی دیگر افکار عمومی خبرنگار زن را نمیخواهد بشناسد و یا اینکه نشناختهاند.
یکی دیگر از خبرنگاران زن که در یک ولایت امن کشور مشغول کار خبرنگاری است بدون ذکر نامش گفت که نگاه جامعه به کار زنان به خصوص کار خبرنگاری «بسیار بد» است.
او افزود که حدود سه سال است که با نام «مستعار» در یک رادیوی محلی کار میکنم بدون اینکه کسی بداند. این خبرنگار زن تاکید که اگر مردم بدانند نگاه منفی به من پیدا میکنند.
این محدودیتهای نانوشته در حالی در جامعه تطبیق میشود که سالانه هزاران دختر از دانشگاههای کشور به امید کسب شغل فارغالتحصیل میشوند اما سرانجام نگاه جامعه، آرزوهای آنان را نادیده میگیرد و تنها شمار محدودی میتوانند در رشتهای که تحصیل کردهاند، کار کنند.
بر اساس گزارشهای حامیان رسانهها و خبرنگاران زن، شمار زنان خبرنگار در کشور به دلیل ناامنی، تهدید و فشارهای جامعه و خانوادهها کاهش یافته است.
در این گزارشها آمده است که خبرنگاران زن در ولایتهای کابل، مزار شریف و هرات کار میکنند. اما در ولایتهای دیگر قابل ملاحظه نیست و در برخی از ولایتها مانند نورستان، پکتیکا، زابل و ارزگان هیچ خبرنگار زن فعال نیست.
آمارهای نهادهای حامی رسانه و خبرنگاران نشان میدهد که حدود ۱۶۰۰ خبرنگار زن در رسانههای کشور فعالیت میکنند که اکثر این افراد در شهرهای بزرگ است.
سرور دانش معاون رئیس جمهور چندی پیش در نشست «خبرنگاران زن؛ فرصتها و چالشها» ضمن ابراز نگرانی از وضعیت خبرنگاران زن در کشور گفته بود که طبق گزارشها از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۹ در ضمن ۱۰۲ خبرنگار و کارمند رسانهای که در افغانستان جان باختهاند، ۱۱ تن آنان از قشر زنان هستند.
دانش افزود که نه تنها خبرنگاران زن در محیط کار نیز مورد اذیت و آزار قرار میگیرند بلکه از نگاه حقوق کار و کارکنان، از جهت مزد و معاش و امتیازات دیگر نیز مورد تبعیض قرار میگیرند.
مدرسههای دینی؛ نمایندگان طالبان
کارشناسان به این باور هستند که مدارس دینی به دلیل نبود نظارت دولتی و یا نظارت ضعیف از نحوه آموزش آنان، این مدارس به آموزش و ترویج افکار طالبانی ادامه روی آورده اند.
احمد ضیاء رفعت استاد دانشگاه کابل گفت؛ درست است که طالبان در بعضی از ولایتها و مناطق حضور فیزیکی ندارند اما مرکزهای آموزشی دینی آزادانه فعالیت میکنند که از خلای نظارتی سازمانهای دولتی، مسئولان مدارس سوءاستفاده میکنند و به ترویج افکار تندروانه میپردازند.
آقای رفعت افزود، در مناطقی که طالبان حضور فیزیکی دارند، شهروندان مجبور هستند اما در مناطقی که حضور نظامی ندارند، مدرسههای دینی و نحوه آموزشهای آنها سبب گسترش تفکر طالبانی در جامعه میشود.
او علاوه کرد، در چنین مناطقی گسترش تفکر طالبانی شاید از طرف مدرسههای دینی، به مقایس نفوس همان منطقه گسترده نباشد، اما در حدی میتواند باشد که اگر تعداد اندکی را تحت تاثیر قرار دهد، این تعداد اندک به سبب خشونت میتوانند در افکار عمومی بیم ایجاد کنند.
به باور آقای رفعت، افکار عمومی تشویش دارند که اگر در برابر خواستهای افراد تربیت شده در مدرسههای دینی که اندیشههای افراطی دارند، قرار بگیرند یا واکنش نشان دهند با خشونت این گروه روبرو میشوند؛ با این حال این افراد باید یا سکوت کنند یا اینکه با تفکر طالبانی همراه نشان دهند.
این استاد دانشگاه کابل گفت که ابزار خشونت اصلیترین ابزار اکثر مدرسههای دینی، در بین شهروند است، یعنی اکثر مدرسههای دینی به جای توسل به بحث و مناقشه و گفتمان علمی، در مورد مسالههای اساسی دینی به خشونت متوسل میشوند و زمانی که شهروندان خود را بیدفاع یافتند، باید سکوت کنند.
او افزود، سکوت شهروندان این «توهم» را نزد شماری از مدرسههای دینی ایجاد میکند که گویا تفکر افراطیشان از پذیریش عامه بهرهور است. به این ترتیب آنان بیشتر تشویق میشوند و با این توهم پیش میروند.
آقای رفعت علاوه کرد، اگر شمشیر خشونت بر سر شهروندان نباشد، شهروندان واکنشهای جدیی در برابر این رفتارهای خشونتزا نشان میدهند.
اخیرا یک ملاامام در ولایت هرات با نصب بنرهایی در سطح شهر، جنجالهایی در کشور خلق کرد.
او بعد از این جنجالهای یک نشست خبری دایر کرد اما مانع حضور زنان خبرنگار در نشست خبری شد.
این ملاامام گفت: «من نمیخواهم خواهران ملعبه قرار بگیرند. زنان جایگاه، ارزش و منزلت دارند. اگر اسلام میگوید زنان در خانه خود بنشینند، این تحقیر نیست. این عزت زن است. وقتی نفقه را مرد میدهد عزت زن است. وقتی میگوید با حجاب بیرون برو عزت زن است… ما گفتیم خواهران نیایند و تشریف نیاورند… همو کارها را که مختصشان است و دین تعیین کرده انجام دهند.»
آقای رفعت بر این باور است که اگر حکومت، مدرسههای دینی خارج از قلمرو حضور فیزیکی طالبان را در کنترول خود قرار دهد و بر نصاب آموزشی، منبع درآمد و نحوه فعالیتشان نظارت کند و از تهدیدهای امنیتی که از سوی این مدرسههای دینی که با مخالفان خود ایجاد میکند، جلوگیری کند، در آن صورت ریشههای افراطیت دستکم در منطقههای زیر نفوذ دولت یا به کلی میخشکید یا در حد چشمگیری افراطیت کاهش پیدا میکرد.
این استاد دانشگاه کابل پیشنهاد میکند که دولت در برابر افراطیت نباید از گزینه نظامیگری استفاده کند بلکه میتواند با وضع راهبرد فرهنگی که با روشهای علمی، فرهنگی و ورزشی میشود، شهروندان را به مصرف هنر، علم و ورزش تشویق کند. در کنار اینها دولت باید میان سازمان فرهنگی دولتی و غیر دولتی رابطه ایجاد کند این تعامل نتیجه اثرگذاری آن چند برابر میشود.
او همچنین افزود که وزارت معارف باید نصاب آموزشی مدرسههای دینی را بازبینی کند، درآمد آنها را نظارت کند، که از کجا آب میخورد و نحوه فعالیت آنان را نیز نظارت کنند. در کنار اینها وزارت حج و اوقاف نیز باید خطبه ها و سخنرانی های ملاامامان نظارت داشته باشند.
آقای رفعت گفت که اکثر این ملاامامان با ضعف دانش مواجه هستند و غیر مسئولانه موعظههای میکنند که به ضرر جامعه است. از سوی دیگر شماری از مدرسههای دینی نکتههایی را به ذهن کودکان و نوجوانان القا میکنند که این افراد را به سمت خشونت سوق میدهد. بدون استثنا در تمامی مدرسههای دینی گفته میشود که نباید موی زنان دیده شود، نباید زنان در محیطهای مردانه کار کنند، جهاد در راه خدا فرض است. این نکتهها برای بستر سازی افراطیت کافی است.
این استاد دانشگاه کابل بر این باور است که اگر حکومت میخواهد فرصت کار را برای زنان مهیا کند، باید با بسترهای افراط گرایی مبارزه کند و اجازه ندهد که نگاه جامعه به زنان برداشت سختگیرانه از دین باشد.
حکومت و جامعه جهانی با حمایت نهادهای مدنی طی نزدیک به دو دهه گذشته، فرصتها و نشستهای فراوانی را به منظور آگاهی و حقوق زنان دایر کرده است، اما نتیجهای چندانی نداشته است؛ حضور کمرنگ زنان در عرصه خبرنگاری و رسانه یکی از اینهاست.
علی رضا احمدی-روزنامه افغانستان ما