شفقنا افغانستان- آدمی، فقر را می تواند تحمل کند ولی محرومیت را هرگز. در محرومیت، روح و روان آدمی شکنجه می شود. محرومیت، فقر تحمیل شده است. تحقیر تنها شکنجهی است که آدمی را نمی کشد ولی او را قویتر می سازد. هیچ قومی نیز به سبب تبعیض و تحقیر نابود نشده است. در فلسفه تاریخ، این دست تبعیض و شلاق ستم اند که سرانجام از کار افتاده اند.
نلسون ماندلا و پیشگامان حقوق زنان به سختی کوشیدند تا به سیاه پوستان و زنان، باور به حقوق برابر را ایجاد کنند. اما اکنون، خودآگاهی جمعی، مبارزه با تبعیض را آسان کرده است. نسل خودآگاه، به محرومیت تحمیلی، تن در نمی دهند. انسجام جمعی از همین جا به خطر مواجه می شود. به تعبیر معاون دوم رئیس جمهور” تبعیض و نابرابری بزرگترین خطر برای وحدت ملی است.”
اصولا مبارزه با نابرابری، کار فرهنگی نیست، کار سیاسی است. هرم اصلی ساختار رسمی و اداره عامه، کانون اصلی تبعیض و نابرابری است. مبارزه با تبعیض، از هرم بالا باید به قلمرو جامعه تطبیق شود. آن گاه میتوان این عدالت تطبیقی را به فرهنگ اجتماعی تبدیل کرد. در مبارزه با نابرابری اگر منتظر رشد فرهنگ جامعه بمانیم، پس این نسل موجود باید دسترسی به عدالت را به گور ببرند. نسل اکنون میخواهند که عدالت را در زندگی خود تجربه کنند، تا فرزندان آنها در دامن عدالت به ثمر برسند. مبارزه با تبعیض رسالت نسل اکنون است.
آصف حسینی