شفقنا افغانستان- سقوط قندوز توسط طالبان، نشان میدهد که دستهایی پشت پرده در جنگِ قندوز و تسلیم کردنِ این ولایت به طالبان نقش اصلی ایفا کردهاند و این دستها، دستهای بیرونی نه، بلکه دستهای داخلیاند!
در جنگ قندوز، سیاستبازی سیاستمدارانِ وابسته به پاکستان در حکومت حرفِ اول را میزند و مشکوک بودنِ والی و بیکارهگیِ مسوولان امنیتی حرفِ دوم را.
واضح است که قدرتنمایی گروه تروریستیِ طالبان در تهاجم بالای مرکزِ ولایت قندوز بیش از هر چیزِ دیگر نمایانگرِ فکر کوتاه مدیران امنیتی و نگاه قومیِ سیاستمداران حکومتِ ماست.
سالها اتکا به دستهجات مسلحِ قومی تحت عناوینِ مختلف مانند اربکی و پولیسِ محلی، جز طالبسازی و تقویت آن، چیز دیگری نبود و اکنون میبینیم در همان مناطقی طالبان وحشت میآفرینند که یک گروهِ خاص در آن منطقهها سکونت دارد و از امکاناتِ وافر مثل پولیس محلی و پاسگاههای امنیتیِ خیالی و غیرخیالی نیز بهرهمند است. اما این گروه و دستهجات که تنها دغدغۀشان مسایل قومی است، نهتنها هیچ مقاومتی در برابر طالبان نمیکنند، که خانههای خویش را پناهگاه طالبان میسازند.
بارزترین نمونۀ همکاری حکومت با طالبان را یکماه پیش در ولایت بغلان دیدیم که منطقۀ دند غوری را رسماً به طالبان تحویل دادند. ایندست کارها که در واقع اهدای پایگاه دایمی به شبکههای هراسافکن است، زیر نامِ حمایت از یک قوم صورت میگیرد و ریشۀ اساسیِ ناامنیهای شمال است.
وقتی جبههیی در یک ولایت در برابرِ طالبان قوی میشود، ناگهان ارگ ریاستجمهوری یا یک مقام دیگر، مانع اقدامات بیشترِ جبهه میشود و شکایتهای بیجاییِ آنهایی که با طالبان همدست اند، سبب فرا خواندن جنرال دوستم به کابل میشود و یا مانع اقدامات بیشترِ پولیس در بغلان میگردد. همچنین بارها دیده شده است که پولیس و ارتش ملیِ ما در مواقعِ حساسِ نبرد در برابر طالبان، با کمبود آذوقه و مهمات مواجه میشوند، چنانکه حتا به دستِ دشمن اسیر ساخته میشوند.
انتظار مردم این است که شخصیتهایی که در حکومت، شورای امنیت ملی و نهادهای نظامی و امنیتی حضور دارند، تحولات اخیر در شمال و بهویژه قندوز را جدی بگیرند و برای مهار آن، شدتِ عمل و سرعت به خرج دهند.
امروز واضح شده است که آنانی در ناامن شدنِ ولایتهای شمالِ کشور نقش دارند که بیشترین استفاده را از آب و خاکِ این ولایتها میبرند؛ مثلاً در قندوز کسانی این ولایتِ باستانی را در کامِ طالبان قرار دادهاند که خود بیشترین منابعِ زراعتی و زندهگی را در اختیار دارند. این عده نه تنها در برابر طالب نمیجنگند، بلکه از آنها پذیرایی میکنند و از قدرت نظامی طالبان در برابرِ دیگر همولایتیهایشان استفاده میکنند. معلوم نیست که حسِ کشورداری، ناموسداری و حرمتگزاری به نان و نمکِ مشترکِ آنان کجاست و چرا حاضر نیستند که در برابر مزدوران استخباراتِ پاکستان مقاومت کنند!
بسیار واضح است که قومپرستی و حمایتهای پنهانیِ افراد بلندپایۀ دولت از طالبان، سبب ناامنی در شمال و سقوط شهر کندز شده است؛ قومپرستیِ همانهایی که در برابر طالبستیزیِ استاد عطا محمد نور و جنرال دوستم در شمال تبلیغات دروغین بهراه میانداختند و یا سربازانِ دلیرِ ارتش و پولیسِ ما را متهم به اعمالِ خلاف و مجرمانه میکردند.
شکی نیست که قندوز به عنوان دروازۀ شمال کشور، یک نقطۀ استراتژیک برای داعش و طالب و پاکستان به شمار میآید و اگر جبهۀ طالبان در این ولایت شکسته و سرکوب نشود، میتواند زمینهسازِ سقوط شهرها و ولایتهای دیگرِ شمال قرار گیرد.
ارگ ریاستجمهوری و حکومت وحدت ملی باید این وضعیتِ خطرناک را درک کنند و با ترکِ سیاستِ قومی و مماشات با طالبان، به بسیج مردمی و سراسری علیه طالبان و تروریستانِ مزدور همت گمارند. مسلماً طالبان، مزدورند و مزدور نیز به هیچ قوم و آیینی وفادار نیست.
منبع: ماندگار
انتهای پیام