این صداها چه میگویند؟
صداهای ترسناک را که در واقع وجود ندارند، از هر ۱۲ کودک، ۱ کودک در جهان با آن روبرو میشود. این صداها به آنها به گونه مداوم میگویند که شما موجودات بیارزش و بیمقدار هستید.
برای اثبات این موضوع با شماری از کودکانی که با شنیدن صداهای ترسناک مواجهاند، مصاحبه شده و آنها از تجربیات تخیل خود در این مصاحبه گفته اند.
لورا
لورا سه ساله بود که با شنیدن صداهای عجیب و غریب روبرو شد.
لورا مولدینگ که حالا ۲۱ ساله است، میگوید: «مثل بودن در یک اتاق پر ازدحام است. همواره صداهایی میشنوی که مخاطبش تویی». این صدها مخلوطی از صداهای مرد و زن، کودک و افراد بالغ است.
او میگوید صدای یکی از آنها برگرفته از یکی از شخصیتهای سریال دکتر هو)سریال علمی تخیلی ساخته انگلستان) است. لورا میگوید: این صداها «مدام به من میگویند که چقدر بیخاصیت هستم».
او روی راهپلههای خانه پدر کلان و مادر کلان خود نشسته بوده که صدای غرش شیری را از یک برنامه تلویزیونی کودکان شنیده است. این صدا به گونه مداوم به او میگفته است: «میآیم تو را میگیرم، میآیم تو را میگیرم». او میگوید، شنیدن آن صدا برایش تجربهیی وحشتناک بوده است.
پدر و مادر لورا در اینباره میگویند، وقتی دخترشان این موضوع را با آنها در میان گذاشته، فکر کردند دخترشان درباره دوستان خیالیاش صحبت میکند.
لورا پدر و مادرش را به این خاطر سرزنش نمیکند، اما پس از این برخورد، او برای سالها با هیچکس در این مورد حرف نزده است.
لورا میگوید شنیدن این صداها در کودکی او را میترساند. لورا در ۱۵ سالگی دریافت که به تنهایی توان مقابله با این توهمات را ندارد و مادرش او را نزد دکتر برد. لورا میگوید: «خودزنی میکردم و زندگی برایم ناگوار بود. تقلا میکردم، صداها زیادی بلند بودند، مرعوبشان بودم، توهینآمیز بودند و دیگر نمیتوانستم به این وضع ادامه بدهم».
تیا
تیا ۱۳ ساله است و تجربیات او با آنچه لورا تجربه کرده، متفاوت است. تیا در۷ سالگی صداهایی را میشنیده که فرد دیگر آن صداها را نمیشنیده است. او میگوید: «به طور مدام صدای مادرم را میشنیدم».
او همچنین صدای فریادزدنهای مردانی را از دور دست میشنیده و یکبار هم صدای آواز خواندن صندوق برق را شنیده است.
صداهایی که تیا میشنود، گاهی باعث خنده او میگردد، اما برخی مواقع باعث میشود که در مکتب سر صنف برایش مشکلساز شود. او میگوید: «یکی از این صداها مرا به قاه قاه خندیدن ترغیب میکرد که باعث میشد برای آرام کردنش، به او بد و بیراه بگویم».
آلیس، مادر تیا، بیماری مزمن دارد، و فکر میکند وضعیت او و استرس ناشی از آن، بر دخترش نیز اثر گذاشته است. آلیس میگوید: «تیا شرایط سختی را به دلیل بیماری من گذرانده و از همینرو به نحوی آن را بروز میدهد».
آلیس موقعی فهمید دخترش صداهایی را میشنود که او را در حین تعامل و واکنش نشان دادن به این صداها دیده است. او دخترش را نزد دکتر نبرد، اما با گروهی که در زمینه مشکلات شنوایی کار میکنند، مشورت کرد. برای تیا این صداها یک روز تمام شد و دیگر آنها را نشنید.
تیا میگوید: «یک روز، دیگر صدایی نیامد و هیچ کس دیگر با من حرف نزد، دلم برای شنیدن این صداها تنگ نشده است».
لورا برای کنترل این صداها دارو مصرف میکند یا موسیقی گوش میکند «تا دیگر صدای آنها را نشنود». او میگوید: «آنها دیگر در کنترل من نیستند، من این صداها را در کنترل خود دارم».
محققان
محققان دانشگاه «متروپولیتن» منچستر و دانشگاه منچستر در اولین تحقیقی که در اینباره در بریتانیا صورت گرفته، درباره کودکانی مطالعه کردهاند که چنین توهماتی دارند. این تحقیق خاطرنشان میکند که نحوه واکنش مردم به این کودکان میتواند اثرگذار باشد.
تحقیق انجام شده خاطرنشان میکند، اگرچه بسیاری از نوجوانان تجربیات تلخی دارند، اما شماری هم هستند که شنیدن این صداها برایشان اطمینانبخش و مفرح است.
توصیههای پزشکی
دکتر «سارا پری» از دانشگاه متروپولیتن منچستر میگوید، تحقیق تیم زیر نظر او توصیههایی برای درمان و رفتار با چنین کودکان و نوجوانانی دارد. او میگوید این کودکان صداها را بخشی از خود میدانند، به همین دلیل گفتن اینکه این صداها ایراد هستند، باعث بروز استرس در میان آنها میشود که این به نوبه خود میتواند باعث ناخوشآیند شدن تجربه شنیدن صداها شود.
انتهای پیام
www.af.shafaqna.com