شفقناافغانستان- خداوند متعال عقل را وسیلهای برای هدایت انسان از جهل به سوی آگاهی قرار داده است، از اینرو اگر شخصی عقل را انکار کند، هیچگاه نمیتواند در مسیر حق گام گذارد. با این وجود برخی افراد مدعی شدهاند که بین ادیان و مذاهب مختلف تفاوتی وجود ندارد و اگر شخصی عقلگرا باشد نمیتواند برای حقانیت هیچکدام از این دینها دلیلی اقامه کند، به همین خاطر از تمام دینها تنها میتوان در مقام پراگماتیک(عملگرایی) دفاع کرد به این معنا که باید دید آن دین برای مردم و جامعه سودی دارد یا خیر، و چون تمام دینها مفید هستند، تفاوتی بین ادیان وجود ندارد.
به گزارش شفقنا به نقل از رهروان ولایت از قسمت اول سخن این گوینده دو برداشت مختلف میتوان داشت، که هر کدام تحلیل خاص خویش را دارد:
الف) ادیان مختلف دلیل عقلی قابل قبولی ندارند، پس به همین خاطر نمیتوان به اعتقادات ایشان اعتماد کرد. اگر گوینده این سخن، مقصودش این باشد، برای اثبات ادعای خویش باید ابتدا تمام دلایل عقلی ادیان را مورد نقد قرار داده و باطل کند، یا حدأقل قاعدهای را تبیین کند که با عرضه دلایل به آن، بتوان از بطلان آن دلایل آگاه شد.
ب) ادعای نویسنده این باشد که اصلاً نمیتوان برای حقانیت دینی دلیل عقلی اقامه کرد ــ به نظر میرسد مقصود گوینده همین سخن است ــ این ادعا از شکاکیت در بحث معرفت شناسی سرچشمه میگیرد، که اشکالات متعددی به آن وارد است، زیرا بنا براین مبنا، عقل نمیتواند برای اثبات یا رد هیچ اندیشهای منبای قابل اعتمادی ارائه کند، چه رسد به اثبات گزارهای دینی؛ در این صورت سخن گوینده نیز یکی از این اندیشههاست که در اثبات یا نفی آن عقل هیچ حکمی ندارد، در این صورت خود این ادعا خودش را باطل میکند.
از سوی دیگر، عقل اصول بدیهی دارد که توسط آن میتوان یک اندیشه را ارزیابی کرد، به گونهای اگر شخصی این اصول را انکار کند، دچار سفسطه میشود. یکی از مهمترین این اصول، محال بودن اجتماع نقیضین است[۱] به همین خاطر امکان ندارد که هم توحید اسلامی صحیح باشد و هم تثلیث مسیحیت و هم بودایی که هیچ خدایی را قبول ندارد. پس با توجه به این نکته، زمانی به عقل رجوع میکنیم اصولی را مییابیم که با آن میتوانیم وجود خداوند را اثبات کنیم، به عنوان نمونه عقل با نفی وجود ممکن بدون علت و بطلان تسلسل، وجود خداوند را اثبات میکند[۲]، و در گام بعدی با نفی ترکیب در خداوند ــ به عنوان علت کل هستی ــ توحید را استدلالی میکند.
اما قسمت دوم سخن که گوینده مدعی شده است که در مقام عمل میتوان، از ادیان مختلف دفاع کرد، این سخن نیز صحیح نیست، زیرا در بعضی از دینها اعمالی وجود دارد که با عقل سازگاری ندارد مانند کشتن انسانها برای آمدن باران و یا پرستش گاو و ….
علاوه بر آن نمیتوان پذیرفت یک عمل در یک زمان برای یک گروه خوب باشد، و برای گروه دیگر در شرایط مشابه زیانبار و اشتباه، همچنین تمام جنگها و نزاعهایی که بین ادیان مختلف به وقوع میپیوندد زمانی است که اعتقادات ظهور و بروز عملی در خارج داشته باشد، و در این مرحله است که موضوع عقلانی بودن یا ناصحیح بودن یک عمل مشخص میشود و هیچ انسان خردمندی نمیتواند در یک زمان یک عمل را هم صحیح بداند و هم ناصحیح.
از سوی دیگر اگر رفتاری از یک اصل اعتقادی ناصحیح آغاز شده باشد، نتیجه اشتباه نیز به بار خواهد آورد؛ در حقیقت از مقدمات باطل نمیتوان نتیجه صحیح به دست آورد، به همین خاطراین سوال به ذهن میآید که اگر ما نتوانیم حقانیت یک اندیشه را از جهت عقلی اثبات کنیم، چگونه میتوان از اعمالی که نتیجه آن اعتقادات است دفاع صحیح کنیم.!؟
_________________________________________
پینوشت
[۱]. آیت الله جوادی آملی، معرفتشناسی در قرآن، اسراء، ۱۳۸۴، ص۲۵۶.
[۲]. آیت الله مصباح یزدی، آموزش عقاید، شرکت چاپ و نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامى، بهار ۱۳۸۴، ص۵۹.
انتهای پیام
www.af.shafaqna.com