جمعه 10 حمل 1403

آخرین اخبار

اعمال اولیه شب قدر

شفقناافغانستان- حضرت محمد(ص) می‌فرمایند: «خداوند به امت من شب...

ممنوعیت ریش گذاشتن در ارتش انگلیس پس از یک قرن لغو شد

شفقناافغانستان- روزنامه تلگراف نوشت: ارتش انگلیس پس از گذشت...

امریکا: برای آزادی شهروندان خود از زندان طالبان از هر اهرمی استفاده می‌کنیم

شفقنا افغانستان - به ‌ادامه نگرانی‌ مایکل مک‌کال، رییس...

گشت‌زنی هواپیمای بی‌سرنشین ناشناس در آسمان قندهار

شفقنا افغانستان - منابع محلی در قندهار از گشت‌زنی...

طالبان ساخت قطعه چهارم راه آهن هرات-خواف را به یک شرکت روسی سپرد

شفقنا افغانستان - طالبان اعلام کرده‌اند که قرارداد ساخت...

طالبان در پسابند غور با حمله بر یک خانه دختری را ربودند

شفقناافغانستان- منابع محلی در غور می‌گویند‌ که طالبان یک...

طالبان 5 نفر را در قندهار در ملاءعام شلاق زدند

شفقناافغانستان- منابع محلی می‌گویند که طالبان پنج تن را...

طالبان ‏هفت نفر را در کابل و قندهار در محضر عام شلاق زدند

شفقنا افغانستان- دادگاه عالی طالبان از تطبیق حکم تعزیزی...

حباب ماهی، زشت ترین موجود دریایی+ویدئو

شفقناافغانستان _ ویدئو؛ عجایب خلقت/ حباب ماهی لقب زشت...

وزارت صحت غزه: آمار شهدا در نوار غزه به ۳۲۵۵۲ نفر افزایش یافت

شفقناافغانستان- وزارت صحت فلسطین امروز(پنج‌شنبه) تعداد قربانیان جنگ میان...

وقوع زلزله ۵.۱ ریشتری در مرز افغانستان و پاکستان

شفقنا افغانستان- مرکز زلزله‌نگاری امریکا از وقوع یک زمین‌لرزه...

خبرنگاران در تبعید: عبیدالله احمدی و رامین امیری هر چه زودتر باید از بند طالبان رها شوند

شفقناافغانستان- گروهی از خبرنگاران تبعیدی افغان در امریکای شمالی...

انستیتوت مطالعات استراتژیک استرالیا: طالبان در خصوص مبارزه با داعش و القاعده در افغانستان دروغ می گوید

شفقناافغانستان- انستیتوت مطالعات استراتژیک آسترالیا می‌گوید که ادعای طالبان...

ابراز نگرانی عفو بین‌الملل از نقض حقوق زنان و دختران درپی اخراج مهاجران افغان از پاکستان

شفقناافغانستان- سازمان عفو بین‌الملل می‌گوید که طرح بازگرداندن اتباع...

آغاز به کار اولین بانک اسلامی در اوگاندا

شفقناافغانستان- اولین بانک اسلامی در اوگاندا آغاز به کار...

فروش آیفون در بزرگترین بازار دنیا حدود 33 درصد کاهش یافت

شفقناافغانستان- فروش آیفون در چین در فوریه نسبت به...

وضعیت آب و هوای کابل و دیگر ولایات/ ۹ حمل 1403

شفقناافغانستان- ریاست هواشناسی طالبان از احتمال بارش باران در...

باران الماس در سیاره نپتون+ویدئو

شفقناافغانستان _ ویدئو؛ عجایب خلقت/ باران الماس در نپتون

تفسیر آیات مهم جزء پانزدهم قرآن کریم

شفقناافغانستان-این جزء از آیه ۱ سوره اِسراء آغاز و تا آیه ۷۴ سوره کهف ادامه دارد.

به گزارش خبرگزاری شفقناافغانستان، موضوعاتی کار شده در سوره اسراء از قبیل:توحید، معاد،نصایح سودمند و مبارزه با هرگونه شرک،ظلم و انحراف،سنّت ها وقوانین فردی واجتماعی در تاریخ،تاریخچه ی آدم و ابلیس،پیامبر اسلام و موقعیّت آن حضرت در مکّه،بیان شده است.از مسائل عمده و قابل توجّه در این سوره، معراج حضرت رسول صلی الله علیه و آله است.

ودر سوره کهف به داستان اصحاب کهف و حضرت خضر پرداخته شده است.
در ادامه تفسیر برخی از آیات جزء پانزدهم را میخوانید:

معراج،لغو نیست،بلکه اسراری قابل توجّه دارد

یام ها:

۱-معراج،لغو نیست،بلکه اسراری قابل توجّه دارد. سُبْحانَ الَّذِی أَسْری …

۲-معراج،اردوی خصوصی و بازدید علمی پیامبر بود،وگرنه خداوند بی مکان است. سُبْحانَ الَّذِی أَسْری …

۳-عبودیّت،مقدّمه ی پرواز است و عروج،بی خروج از صفات رذیله،ممکن نیست. «أَسْری بِعَبْدِهِ»

۴-انسان اگر هم به معراج برود،باز«عبد»است.پس درباره ی اولیای خدا غلوّ نکنیم. «أَسْری بِعَبْدِهِ»

۵-عبودیّت،از افتخارات پیامبر و زمینه ی دریافت های الهی اوست. «بِعَبْدِهِ»

۶-پیامبری که امتّش در آینده از فضانوردان نیز خواهند بود،لازم است به معراج و سفر آسمانی رفته باشد. «أَسْری بِعَبْدِهِ» ۷-برای قرب به خدا،شب بهترین وقت است. سْری … لَیْلاً

۸-شب معراج،شب بسیار مهمی است. «لَیْلاً» نکره آمده است.

۹-اگر استعداد وشایستگی باشد،پرواز یکشبه انجام می گیرد. «أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلاً»

۱۰-مسجد،بهترین سکوی پرواز معنوی مؤمن است. «مِنَ الْمَسْجِدِ»

۱۱-مسجد باید محور کارهای ما باشد. «مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی»

۱۲-حرکت های مقدّس،باید از راههای مقدّس باشد. أَسْری … مِنَ الْمَسْجِدِ

۱۳-سرسبزی و برکات،باید بر محور مسجد باشد. اَلْمَسْجِدِ … بارَکْنا حَوْلَهُ

۱۴-بیت المقدّس و حوالی آن،محلّ نزول برکات آسمانی،مقّر پیامبران و فرودگاه فرشتگان در تاریخ بوده است. «بارَکْنا حَوْلَهُ»

۱۵-ظرفیّت علمی انسان،از دانستنی های زمین بیشتر و شگفتی های آسمان نیز از زمین بیشتر است. أَسْری … لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا

۱۶-هدف معراج،کسب معرفت و رشد معنوی بود. «لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا»

۱۷-آیات الهی آن قدر بی انتهاست که رسول خدا نیز توان دستیابی به همه ی آنها را ندارد. «مِنْ آیاتِنا»

۱۸-خداوند،به مخالفان هشدار می دهد که آنان را می بیند و سخنانشان را می شنود. «السَّمِیعُ الْبَصِیرُ»

__________________________________
فسادی که توبه در پی نداشته باشد،به کفر می انجامد

عَسی رَبُّکُمْ أَنْ یَرْحَمَکُمْ وَ إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرِینَ حَصِیراً«۸»

امید است که پروردگارتان بر شما رحم کند و اگر باز گردید(و دوباره فتنه کنید)ما نیز برمی گردیم(و قهر خود را می فرستیم)و ما دوزخ را برای کافران،زندانی سخت قرار داده ایم.

نکته ها:

*«حصیر»،از«حصر»به معنای در تنگنا و محاصره افتادن است.به فرش حصیری نیز از آن جهت حصیر می گویند که در هم بافته شده است.

پیام ها:

۱-یأس و ناامیدی از رحمت الهی روا نیست.خداوند،برای مفسدان نیز راه بازگشت را باز گذارده است. «عَسی رَبُّکُمْ أَنْ یَرْحَمَکُمْ»

۲-محور کار مربی باید رحمت و محبّت باشد. «رَبُّکُمْ یَرْحَمَکُمْ»

۳-در شیوه ی هدایت،ابتدا از رحم ومهربانی بگوییم،سپس از هشدار و تهدیداستفاده کنیم. یَرْحَمَکُمْ … عُدْنا

۴-قهر الهی وابسته به عملکرد خود ماست. «إِنْ عُدْتُمْ عُدْنا»

۵-فسادی که توبه در پی نداشته باشد،به کفر می انجامد. «وَ جَعَلْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرِینَ»

۶-دوزخیان هیچ راه فراری ندارند. «حَصِیراً»

____________________________

عجله و شتاب،از آفات فکر و عمل بشر است

وَ یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ وَ کانَ الْإِنْسانُ عَجُولاً«۱۱»

و انسان(شتابزده و نادان)همانگونه که خیر را می طلبد،شرّ را هم می طلبد و انسان همواره عجول است.

نکته ها:

*در قرآن از شتاب زدگی انسان و شرّخواهی او بارها سخن به میان آمده است: «وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِّئَهِ قَبْلَ الْحَسَنَهِ»یعنی از تو عذاب فوری می خواهند.در آیه ای دیگر از قول کافران می فرماید: «فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَهً مِنَ السَّماءِ»می گویند:خدایا اگر دین حقّ است،از آسمان بر ما سنگ بباران.سرچشمه ی این شتاب ها،جهل و عناد و تعصّب است.

*پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

«انما أهلک الناس العجله»بیشترین هلاکت و تباهی انسان از عجله است.بسیاری از نفرین هایی را هم که انسان علیه خود یا فرزندانش می کند از همین عجله است.

پیام ها:

۱-عجله و شتاب،از آفات فکر و عمل بشر است. وَ یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ … عَجُولاً

۲-انسان،فطرتاً خیرگِراست. «یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ دُعاءَهُ بِالْخَیْرِ» تشبیه شرّخواهی انسان به خیرخواهی او،نشانه ی آن است که انسان در اصل،خیرگِرا می باشد.

۳-آنان که به هدایت استوار قرآن «یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ» راه نیابند،شتابزده سراغ شرّ خواهند رفت. «یَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ»

۴-عجله در نهاد هر انسانی وجود دارد،امّا باید جای استفاده ی صحیح آن را بشناسیم. «کانَ الْإِنْسانُ عَجُولاً»

______________________

نقش اراده در به دست آوردن دنیا وآخرت

مَنْ کانَ یُرِیدُ الْعاجِلَهَ عَجَّلْنا لَهُ فِیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِیدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ یَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً«۱۸»

هر کس پیوسته زندگی دنیای زودگذر را بخواهد،به مقداری که بخواهیم و برای هرکه اراده کنیم،در این دنیا بشتاب فراهم می کنیم،سپس جهنّم را برایش قرار می دهیم که با شرمندگی وطردشدگی،وارد آن خواهد شد.

نکته ها:

*از دیدگاه قرآن،دنیاطلبی و دنیاگرایی اگر سبب غفلت از آخرت و انحصار خواسته ها در دنیا باشد،نکوهیده است.این نکته در آیات فراوانی مطرح شده است،از جمله: «یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَهِ هُمْ غافِلُونَ» «فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلّی عَنْ ذِکْرِنا وَ لَمْ یُرِدْ إِلاَّ الْحَیاهَ الدُّنْیا»و «أَ رَضِیتُمْ بِالْحَیاهِ الدُّنْیا»

*در جهان مادیّات نزاع و درگیری زیاد است و همه کس به همه آرزوهایش نمی رسد،پس باید اندازه و سهمیه ای باشد که چه کسی چه مقدار داشته باشد: «عَجَّلْنا لَهُ فِیها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِیدُ» ،امّا در دنیای معنویات،چون تزاحم و محدودیّتی نیست،همه صد درصد کامیاب می شوند و راه برای بیشتر هم باز است. «کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً»

پیام ها:

۱-دنیا زودگذر است. «الْعاجِلَهَ»

۲-انسان،با اراده خلق شده ودر انتخاب آزاد است،ولی اراده ی الهی اصل است.

یُرِیدُ … لِمَنْ نُرِیدُ

۳-آنچه زشت است،خصلت دنیاگرایی است،نه اصل دنیا. «کانَ یُرِیدُ الْعاجِلَهَ»

۴-خواست انسان بی حدّ و حصر است،پس باید در چهارچوب اراده ی الهی محدود شود. «ما نَشاءُ»

۵-همه ی دنیاخواهان به دنیا نمی رسند. «لِمَنْ نُرِیدُ»

۶-دنیاطلبان دو دسته اند:برخی دنیا و آخرت را می بازند، «خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَهَ» بعضی به بخشی از خواسته های دنیایی شان می رسند. «عَجَّلْنا لَهُ فِیها ما نَشاءُ»

۷-دنیاطلبان و صاحبان اهداف مادّی،شاید به مقداری از نام و نان برسند،ولی قیامتشان تباه است. «جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ»

۸-پایان دنیاطلبی،پشیمانی و دوزخ است. «جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ»

۹-دنیاطلبان،هم در آتش می سوزند(عذاب جسمی)،هم تحقیر می شوند (عذاب روحی). «یَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً»

وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَهَ وَ سَعی لَها سَعْیَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً«۱۹»

و هر کس خواهان آخرت باشد و برای آن تلاش شایسته و در خور کند،و مؤمن باشد،پس تلاش آنان سپاس گزارده می شود.

پیام ها:

۱-انسان،آزاد ودارای اراده است. «مَنْ أَرادَ»

۲-آخرت،بدون تلاش به دست نمی آید. «سَعی لَها»

۳-برای سعادت اخروی،تلاش ویژه ای لازم است. «سَعی لَها سَعْیَها»

۴-ایمان،شرط نتیجه گیری از تلاش های دنیوی است. «وَ هُوَ مُؤْمِنٌ»

۵-شرط سعادت اخروی،ایمان و تلاش است. «کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً»

۶-تلاش مؤمنان مورد تقدیر و سپاس است،چه به نتیجه برسد یا نرسد. «کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً»

۷-دست یابی دنیاگرایان به دنیا،احتمالی است، عَجَّلْنا … لِمَنْ نُرِیدُ ولی دست یابی مؤمنان آخرت گرا به پاداش،قطعی است. «کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً»

۸-اراده وتلاش انسان در سعادت او نقش دارد. أَرادَ … سَعی … کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً

۹-تشکّر از تلاش دیگران،کاری الهی است. «کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً»

۱۰-سپاس خدا از مؤمنان،بالاتر از باغ بهشت است،چون تشکّر هر کس،به اندازه ی شعاع وجودی اوست. «کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً»

۱۱-هر سعی و تلاشی مورد تقدیر و ستایش خدا نیست. مَنْ أَرادَ الْآخِرَهَ وَ سَعی لَها … کانَ سَعْیُهُمْ مَشْکُوراً

__________________________________
ایمان به خداوند وآخرت طلبی،با برخورداری از امکانات مادّی منافاتی ندارد

کُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً«۲۰»

ما از عطای پروردگارت،اینان(فرصت طلبان)و آنان(دنیا طلبان)را کمک می کنیم و عطای پروردگارت از کسی منع نمی شود.

نکته ها:

*خداوند انسان ها را آزاد آفرید و با در اختیار قرار دادن امکانات،آنان را آزمود تا نحوه ی عمل و گزینش آنان روشن شود و معامله کنندگان با خدا،از دیگران جدا شوند،مثل سازمان آب و برق که این دو نعمت را در اختیار همه ی خانه ها قرار می دهد،تا افراد با انتخاب خود، از آنها استفاده ی خوب یا بد بکنند.

پیام ها:

۱-سنّت خدا براین است که نعمت و امداد خویش را در اختیار همگان قرار دهد، تا هرکس صفات خوب و بد خویش را بروز دهد. «کُلاًّ نُمِدُّ»

۲-ایمان به خداوند وآخرت طلبی،با برخورداری از امکانات مادّی منافاتی ندارد. «کُلاًّ نُمِدُّ»

۳-الطاف الهی از شئون ربوبیّت و تفضّل اوست،وگرنه ما طلبی از او نداریم.

«عَطاءِ رَبِّکَ»

۴-عطای خداوند،همیشگی است. «ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً»

______________________________
در احسان به والدین،مسلمان بودن آنها شرط نیست /پدر و مادر باید بر اساس محبّت فرزندان را تربیت کنند

وَ قَضی رَبُّکَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِیّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَرِیماً«۲۳»

پروردگارت مقرّر داشت که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید.

اگر یکی از آن دو یا هر دو نزد تو به پیری رسیدند،به آنان«اف»مگو و آنان را از خود مران و با آنان سنجیده و بزرگوارانه سخن بگو.

پیام ها:

۱-توحید،در رأس همه ی سفارش های الهی است. «قَضی رَبُّکَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِیّاهُ»

۲-خدمتگزاری و احسان به پدر و مادر،از اوصاف موحّد واقعی است. «أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِیّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»

۳-فرمانِ نیکی به والدین مانند فرمانِ توحید،قطعی ونسخ نشدنی است. «قَضی»

۴-احسان به والدین در کنار توحید و اطاعت از خداوند آمده است تا نشان دهد این کار،هم واجب عقلی و وظیفه ی انسانی است،هم واجب شرعی. «قَضی رَبُّکَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِیّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»

۵-نسل نو باید در سایه ی ایمان،با نسل گذشته،پیوند محکم داشته باشند.

«أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِیّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»

۶-در احسان به والدین،مسلمان بودن آنها شرط نیست. «بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»

۷-در احسان به پدر و مادر،فرقی میان آن دو نیست. «بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» ۸-نیکی به پدر ومادر را بی واسطه وبه دست خود انجام دهیم. «بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»

۹-احسان،بالاتر از انفاق است و شامل محبّت،ادب،آموزش،مشورت،اطاعت، تشکّر،مراقبت و امثال اینها می شود. «بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»

۱۰-احسان به والدین،حدّ و مرز ندارد. «بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» (نه مثل فقیر،که تا سیر شود،وجهاد که تا رفع فتنه باشد و روزه که تا افطار باشد.)

۱۱-سفارش قرآن به احسان،متوجّه فرزندان است،نه والدین. «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» زیرا والدین نیازی به سفارش ندارند و به طور طبیعی به فرزندان خود احسان می کنند.

۱۲-هرچه نیاز جسمی وروحیِ والدین بیشتر باشد،احسان به آنان ضروری تر است. «یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ»

۱۳-پدر و مادر سالمند را به آسایشگاه نبریم،بلکه نزد خود نگهداریم. «عِنْدَکَ»

۱۴-وقتی قرآن از رنجاندن سائل بیگانه ای نهی می کند، «أَمَّا السّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» تکلیف پدر و مادر روشن است. «وَ لا تَنْهَرْهُما»

۱۵-هم احسان لازم است،هم سخن زیبا و خوب. إِحْساناً … قُلْ لَهُما قَوْلاً کَرِیماً

(بعد از احسان،گفتار کریمانه مهم ترین شیوه ی برخورد با والدین است.)

۱۶-در احسان به والدین و قول کریمانه،شرط مقابله نیامده است.یعنی اگر آنان هم با تو کریمانه برخورد نکردند،تو کریمانه سخن بگو. «وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَرِیماً»

وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی صَغِیراً«۲۴»

و از روی مهربانی و لطف،بالِ تواضع خویش را برای آنان فرودآور و بگو:پروردگارا! بر آن دو رحمت آور،همان گونه که مرا در کودکی تربیت کردند.

پیام ها:

۱-فرزند در هر موقعیّتی که هست،باید متواضع باشد و کمالات خود را به رُخ والدین نکشد. «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ»

۲-تواضع در برابر والدین،باید از روی مهر و محبت باشد،نه ظاهری و ساختگی،یا برای گرفتن اموال آنان. وَ اخْفِضْ لَهُما … مِنَ الرَّحْمَهِ

۳-فرزند باید نسبت به پدر مادر،هم متواضع باشد،هم برایشان از خداوند رحمت بخواهد. وَ اخْفِضْ … وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما

۴-دعای فرزند در حقّ پدر و مادر مستجاب است،وگرنه خداوند دستور به دعا نمی داد. وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما …

۵-دعا به پدر و مادر،فرمان خدا و نشانه ی شکرگزاری از آنان است. قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما …

۶-در دعا از کلمۀ «رَبِّ» غفلت نکنیم. «قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما»

۷-رحمت الهی،جبران زحمات تربیتی والدین است. «رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی» گویا خداوند به فرزند می گوید:تو رحمت خود را دریغ مدار،واز خدا نیز استمداد کن که ادای حقّ آنان از عهده ی تو خارج است.

۸-گذشته ی خود،تلخی ها و مشکلات دوران کودکی وخردسالی را که بر والدین تحمیل شده است از یاد نبرید. «کَما رَبَّیانِی صَغِیراً»

۹-پدر و مادر باید بر اساس محبّت فرزندان را تربیت کنند. «ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی»

۱۰-انسان باید از مربّیان خود تشکّر وقدردانی کند. «ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانِی»

_________________________________
در قصاص ناجوانمردی نکنید

وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللّهُ إِلاّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً«۳۳»

وکسی را که خداوند،(قتل او را)حرام کرده است نکشید،مگر به حقّ.وهر کس مظلوم کشته شود،قطعاً برای ولیّ او تسلّط(و اختیار دیه یا قصاص) قرار داده ایم،پس نباید در کشتن(و قصاص)زیاده روی کند،چرا که آن (ستمدیده به طور عادلانه)یاری و حمایت شده است.

پیام ها:

۱-هر انسانی حقّ حیات دارد،حتّی غیر مسلمانی که با مسلمانان سر جنگ نداشته باشد،مصونیّت جانی و مالی دارد. لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ …

۲-قانون الهی،محور ارزشها و حرمت هاست. «حَرَّمَ اللّهُ»

۳-خودکشی حرام است. «لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللّهُ»

۴-از نظر اسلام،کشتن افراد،در مواردِ حق(همچون قصاص،دفاع،ارتداد،لواط یا زنای محصنه)جایز است. «إِلاّ بِالْحَقِّ»

۵-مظلوم،هر که باشد باید مورد حمایت قرار گیرد. مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً … مَنْصُوراً

۶-قرار دادن حقّ قصاص،برای حمایت از مظلوم است. «جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً» ۷-اولیای مقتول دارای حقّ قصاص و کشتن قاتل هستند. «جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً»

۷-در قصاص باید خشم و غضب مهار شود و عدالت مراعات گردد. «فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ» اسلام حتّی برای متجاوزان به جان انسان ها،عدالت را شرط دانسته است.اولیای مقتول،حقّ ندارند به عنوان قصاص،بیش از یک نفر را بکشند و از قانون قصاص سوء استفاده کنند.

۹-قاتل را مُثله نکنید و در نوع و کیفیّت قصاص،ناجوانمردی نکنید. «فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ»

۱۰-از سنّت های الهی،حمایت از مظلوم است. «إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً»

______________________________

وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولاً«۳۷»

و در زمین با تکبّر و سرمستی راه مرو،قطعاً تو زمین را نخواهی شکافت و در بلندی به کوه هانخواهی رسید.

کُلُّ ذلِکَ کانَ سَیِّئُهُ عِنْدَ رَبِّکَ مَکْرُوهاً«۳۸»

همه ی اینها،گناهش نزد پروردگارت ناپسند است.

پیام ها:

۱-تکبّر،حتّی در راه،رفتن از نظر قرآن نکوهیده است. «وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً»

۲-راه مقابله با تکبّر،توجّه دادن به ضعف ها وعجزهاست. «إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ»

۳-خصلت های درونی در رفتار انسان اثر گذار است. «وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً»

۴-بدی اعمال زشت در همه ی ادیان الهی امری ثابت است. کانَ سَیِّئُهُ … مَکْرُوهاً

۵-اوامر و نواهی پروردگار،در جهت رشد و تربیت انسان است. «عِنْدَ رَبِّکَ»

_____________________________
لازمه ی عبودیّت،خوش گفتاری با دیگران است

وَ قُلْ لِعِبادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبِیناً«۵۳»

وبه بندگانم بگو:سخنی گویند که نیکوتر است،چرا که شیطان(با سخنان ناموزون)میان آنان فتنه وفساد می کند.همانا شیطان همواره برای انسان،دشمنی آشکار بوده است.

پیام ها:

۱-در دعوت به کلام نیکو،باید خود نیکو سخن بود. «یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»

۲-کلام و گفتار خوب،زمینه ساز محبّت،و سخن ناروا،زمینه ساز انواع وسوسه های شیطانی است.آری سخن نیکو،زمینه ی وسوسه را می زداید.

یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطانَ یَنْزَغُ …

۳-لازمه ی عبودیّت،خوش گفتاری با دیگران است. «لِعِبادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ»

۴-القای دشمنی میان مردم،کار شیطان است و کسی که چنین کند،همکار شیطان است. «یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ»

۵-شیطان،همواره دشمن انسان بوده و در دشمنی لحظه ای درنگ نکرده است.

«إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا»

۶-شیطان در فتنه گری ودشمنی با انسان،بسیار جدّی است.اِنّ…کان… عَدُوًّا مُبِیناً

____________________________
مبلّغ دین،نباید خود را وکیل و سرپرست مردم بداند

رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِکُمْ إِنْ یَشَأْ یَرْحَمْکُمْ أَوْ إِنْ یَشَأْ یُعَذِّبْکُمْ وَ ما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ وَکِیلاً«۵۴»

پروردگار شما به شما داناتر است،اگر بخواهد بر شما رحمت می آورد،یا اگر بخواهد(به خاطر کردارتان)شما را عذاب می کند.و ما تو را به عنوان وکیل مردم نفرستادیم(تا به ایمان آوردن مجبورشان کنی).

پیام ها:

۱-به ایمان خود مغرور نشویم. «رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِکُمْ»

۲-کارهای الهی،بر اساس علم اوست. «أَعْلَمُ بِکُمْ یَرْحَمْکُمْ یُعَذِّبْکُمْ»

۳-علم خدا ومهر و قهر او،از شئون ربوبیّت خداوند است. «رَبُّکُمْ یَرْحَمْکُمْ یُعَذِّبْکُمْ»

۴-سخن از رحمت و عطوفت،پیش از قهر و عذاب است. «یَرْحَمْکُمْ یُعَذِّبْکُمْ»

۵-انسان باید بین خوف و رجا باشد. «یَرْحَمْکُمْ یُعَذِّبْکُمْ»

۶-انسان ها در انتخاب عقیده آزادند،حتّی پیامبران هم مأمور اجبار مردم بر ایمان نیستند. «ما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ وَکِیلاً»

۷-مبلّغ دین،نباید خود را وکیل و سرپرست مردم بداند. «وَکِیلاً»

______________________________

یکی از اصول مدیریّت،آینده نگری و دوراندیشی است

وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیراً«۸۰»

و بگو:پروردگارا! مرا با ورودی نیکو و صادقانه وارد(کارها)کن و با خروجی نیکو بیرون آر و برای من از پیش خودت سلطه و برهانی نیرومند قرار ده.

نکته ها:

*صدق،بهترین وصف و حالت یک کار و یک شخص در آغاز و انجام آن است.چه بسا کارهایی که آغاز غیر صادقانه دارد و با قصد ریا،سمعه،فریب،برتری جویی و مانند آن شروع می شود،یا آغازی صادقانه دارد،ولی پایانی آمیخته به غرور، عُجب، منّت، حبط و سوءعاقب پیدا می کند و برکات آن محو می شود.رمز شکست بسیاری از حرکت ها،نبود صداقت در آنها و قطع امداد الهی از آن است.

*امام صادق علیه السلام می فرماید:هرگاه برای ورود به کاری،ترس و وحشت داشتی این آیه را بخوان و اقدام کن.

*انسان به جایی می رسد که از«صدیقین»می شود،هرچه می گوید عمل می کند و هرچه را عمل می کند،می گوید. قلب و زبان و عملش یکی می شود.

*از مصادیق«سلطان نصیر»،می توان داشتن جانشینی لایق،یاری باوفا و وزیری دلسوز و کاردان را برشمرد.

پیام ها:

۱-خواسته های خود را در برابر خداوند به زبان بیاوریم. «وَ قُلْ رَبِّ»

۲-دعایی که همراه با نماز و بعد از آن باشد،اثر بیشتری دارد. أَقِمِ الصَّلاهَ …

فَتَهَجَّدْ … وَ قُلْ رَبِّ …

۳-دعا کردن را هم باید از خدا آموخت که چگونه بخوانیم وچه بخواهیم. وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِی …

۴-یکی از اصول مدیریّت،آینده نگری و دوراندیشی است. «أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ»

۵-مهم تر از آغاز نیک،پایان و فرجام خوب است.نباید به آغاز شیرین دلخوش بود،بلکه باید از خطر بدعاقبتی به خدا پناه برد. «أَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ»

۶-رهبری یک نهضت جهانی که شروع و پایانش صادقانه و بی انحراف باشد، بدون دعا و استمداد از خدا و دریافت امداد الهی ممکن نیست. «رَبِّ أَخْرِجْنِی»

۷-همه ی امور به دست خداست و باید از او مدد خواست «أَدْخِلْنِی أَخْرِجْنِی اِجْعَلْ»

۸-کسب قدرت برای اهداف مقدّس ارزش دارد. «وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً»

۹-مؤمن،نصرت و امداد را تنها از خدا می طلبد. «مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیراً»

_____________________________

توصیف خداوند درباره روح / تمام علوم بشری،هدیه ی الهی است

وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلِیلاً«۸۵»

و از تو درباره ی روح می پرسند.بگو:روح از امور پروردگارم(و مربوط به او)است و جز اندکی از دانش به شما نداده اند.

نکته ها:

*کلمه ی«روح»،۲۱ مرتبه در قرآن آمده و در موارد زیر بکار رفته است:

الف:روحی که در کالبد انسان دمیده شده است. «نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ»

ب:وحی. «یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ»

ج:قرآن. «کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا»

د:روح القدس. «أَیَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ»

ه:بزرگ فرشتگان. «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ»

ولی به هر حال روح بشر،امری پیچیده،ناشناخته و نفخه ای الهی و دارای بعد آسمانی است و تنها خداوند آن را می شناسد.

امام باقر علیه السلام کلمه ی«قلیل»را به علم قلیل تفسیر نکردند،بلکه به معنای افراد قلیل تفسیر فرمودند. یعنی علم کامل،تنها به اندکی از مردم داده شده وتنها آنان به روح آگاهی دارند.

پیام ها:

۱-پیامبران،مرجع پرسش های مردم بودند. «یَسْئَلُونَکَ»

۲-حقیقت روح،فوق فهم ودانش بشر وسرّی از اسرار الهی است. «مِنْ أَمْرِ رَبِّی»

۳-تمام علوم بشری،هدیه ی الهی است. «أُوتِیتُمْ»

۴-دانش انسان،محدود و بسیار اندک است. «ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلِیلاً»

____________________________

وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنّاسِ فِی هذَا الْقُرْآنِ مِنْ کُلِّ مَثَلٍ فَأَبی أَکْثَرُ النّاسِ إِلاّ کُفُوراً«۸۹»

و همانا در این قرآن،از هرگونه مثال برای مردم آوردیم،ولی بیشتر مردم سرباززده،و جز انکار کاری نکردند!

پیام ها:

۱-تنوّع ودگرگونی های بیانی قرآن،از ابعاد اعجاز قرآن است. «صَرَّفْنا»

۲-خداوند با آیات قرآن حجّت را بر مردم تمام کرده است. لَقَدْ صَرَّفْنا …

۳-یکنواختی خستگی آور است،پیام دعوت باید متنوّع باشد. «صَرَّفْنا»

۴-کتاب هدایت،باید در دسترس همگان باشد. «هذَا الْقُرْآنِ»

۵-یکی از بهترین شیوه های تعلیم وتربیت،ضرب المثل وبیان تمثیلی است.

صَرَّفْنا لِلنّاسِ … مِنْ کُلِّ مَثَلٍ

۶-مردم متفاوتند ومثال های متنوّع،هر کدام می تواند برای گروهی روشنگر باشد. صَرَّفْنا لِلنّاسِ … مِنْ کُلِّ مَثَلٍ

۷-دلیل انکار مردم،لجاجت آنان است،نه آنکه حجّت برای آنان نیامده است.

فَأَبی أَکْثَرُ النّاسِ …

۸-اکثریّت،نشانه ی حقّانیت نیست. «فَأَبی أَکْثَرُ النّاسِ»
____________________________

هر درخواست و توقّعی منطقی نیست

أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّهٌ مِنْ نَخِیلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهارَ خِلالَها تَفْجِیراً«۹۱»

یا برای تو باغی از خرما وانگور باشد که از میان آن،نهرها جاری گردانی.

نکته ها:

*ینبوع»،به چشمه ای گفته می شود که خشک نشودو همواره بجوشد.

*مشرکان که منکر اعجاز قرآن بودند،شرط ایمان آوردن خود را رسیدن به مادّیات قرار داده و توقّعات نابجایی از پیامبر داشتند.غافل از آنکه پیامبر،برای اثبات نبوّت خود معجزه انجام می دهد،نه برای اشباع هوسهای مردم لجوج،یا سرگرمی وتفریح،یا فرار از کار وتلاش.

*در واقع توقّع نابجا،قساوت،لجاجت،بهانه گیری،ناآگاهی به هدف و بی ادبی دست به دست هم می داد و سبب می شد که از پیامبر صلی الله علیه و آله درخواست های غیر منطقی داشته باشند، از قبیل:چشمه ی آب،باغ،رودخانه،سقوط آسمان،احضار خدا و فرشتگان، خانه ی طلا، پرواز به آسمان،نامه ی خصوصی از سوی خدا.

پیام ها:

۱-هر کس به قدر فکرش درخواست دارد،ملاک نبوّت در دید مشرکان باغ و چشمه و مادّیات بود. لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّی تَفْجُرَ …

۲-هدف پیامبران،ارشاد مردم به توحید بود،ولی گروهی به فکر باغ و طلا و نقره بودند. لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتّی تَفْجُرَ لَنا …

۳-هر درخواست و توقّعی منطقی نیست.از پیامبران و مبلغان مکتبی،توقّعات نابجا زیاد است. حَتّی تَفْجُرَ …

_____________________________

ترس از تهی دستی یکی از ریشه های بخل است

قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِکُونَ خَزائِنَ رَحْمَهِ رَبِّی إِذاً لَأَمْسَکْتُمْ خَشْیَهَ الْإِنْفاقِ وَ کانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً«۱۰۰»

بگو:اگر شما خزانه دار رحمت پروردگارم بودید،قطعاً از ترس انفاق(و تهی دستی،) چیزی به کسی نمی دادید.وانسان تنگ نظر و بخیل است!

نکته ها:

*«قتور»از«قتر»به معنای بخل وامساک از بخشش است.

پیام ها:

۱-کثرت مال اثری در سخاوتِ افراد حریص وبخیل ندارد.بعضی انسان ها سیری ناپذیرند و هرچه بیندوزند،باز نگران کم شدن آنند. لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِکُونَ خَزائِنَ … لَأَمْسَکْتُمْ …

۲-ترس از تهی دستی یکی از ریشه های بخل است. «لَأَمْسَکْتُمْ خَشْیَهَ الْإِنْفاقِ»

۳-سرچشمه رفتار بشر،روحیّه وخصلت های اوست. لَأَمْسَکْتُمْ … کانَ الْإِنْسانُ قَتُوراً

_______________________
رهبران فاسد در هلاکت مردم نقش دارند

وَ قُلْنا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِی إِسْرائِیلَ اسْکُنُوا الْأَرْضَ فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَهِ جِئْنا بِکُمْ لَفِیفاً«۱۰۴»

و پس از آن(غرق فرعون)به بنی اسرائیل گفتیم:در این سرزمین مستقرّ شوید، پس چون موعد آخرت فرا رسد،همه ی شما را با هم گرد خواهیم آورد.

پیام ها:

۱-منطق طاغوت،خشونت وتبعید است ومردان حقّ را تحمّل نمی کنند. «فَأَرادَ»

۲-در برابر اراده ی طاغوت،اراده و قهر خداوند است. فَأَرادَ … فَأَغْرَقْناهُ

۳-هرچند فکر گناه،گناه نیست،امّا اراده ی خطرناکی همچون تبعید پیامبران،قهر الهی را به دنبال دارد. فَأَرادَ … فَأَغْرَقْناهُ

۴-همه ی قدرت نمایی طاغوت ها،در زمین ومحدود است. «مِنَ الْأَرْضِ»

۵-عذاب الهی،پس از اتمام حجّت است.بعد از آمدن معجزات و ایمان نیاوردن مردم،هلاکت حتمی است. «فَأَغْرَقْناهُ»

۶-پایان کار طاغوت ها و همکارانشان،هلاکت و نابودی است. «فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمِیعاً»

۷-کمک به ستمگران سبب شریک شدن در هلاکت آنان است. «مَنْ مَعَهُ»

۸-رهبران فاسد در هلاکت مردم نقش دارند. «فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ»

۹-آنان که چند روزی بر منطقه ای حاکم می شوند،باید پاسخگوی خدا در قیامت باشند. اُسْکُنُوا الْأَرْضَ … جِئْنا بِکُمْ لَفِیفاً

________________________

سیمای سوره ی کهف

این سوره،یکصد وده آیه دارد،و جز آیه ی ۲۸،همه ی آن در مکّه نازل شده است.در این سوره از داستان اصحاب کهف و داستان موسی و خضر و داستان ذوالقرنین و مسائل مبدأ و معاد بحث شده است.

مشرکان قریش افرادی را از مکّه به مدینه فرستادند تا ماجرای بعثت حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و نشانه ی صداقت او را از علمای یهود بپرسند.علمای یهود به فرستادگان مشرکان گفتند:از او سه چیز سؤال کنید؛اگر دو چیز را جواب داد و یکی را بی پاسخ گذاشت،او صادق است.درباره ی اصحاب کهف،ذوالقرنین و روح بپرسید.اگر از اصحاب کهف و ذوالقرنین جواب داد،ولی از روح جواب نداد،او پیامبر است.

امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس سوره کهف را در هر شب جمعه تلاوت کند نمی میرد مگر آن که شهید شود و خداوند او را با شهیدان مبعوث خواهد کرد و در روز قیامت در صف شهیدان خواهد بود.

________________________________

بزرگ ترین دغدغه ی مردان خدا،انحراف عقیدتی مردم است

هؤُلاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَهً لَوْ لا یَأْتُونَ عَلَیْهِمْ بِسُلْطانٍ بَیِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللّهِ کَذِباً«۱۵»

آنان قوم مایند که به جز او،خدایان دیگری گرفته اند.چرا آنان دلیل آشکاری بر خدایان خود نمی آورند؟پس کیست ستمکارتر از کسی که بر خداوند،دروغی افترا بندد؟

نکته ها:

*با اینکه در کلمه ی«افتراء»نسبت دروغ نهفته است،ولی بازهم کلمه «کَذِباً» در آیه مطرح شده است.این شاید به خاطر آن باشد که افترا دو گونه است:گاهی امکان نسبت هست، ولی گاهی امکان نسبت هم نیست و شرک از نوع دوّم است.زیرا شریک برای قدرت و علم بی نهایت محال است.

پیام ها:

۱-بی تفاوتی نسبت به گمراهی وانحراف دیگران،ممنوع است. «هؤُلاءِ قَوْمُنَا» (اصحاب کهف،از انحراف قوم خود ناراحت بودند.)

۲-بزرگ ترین دغدغه ی مردان خدا،انحراف عقیدتی مردم است. «اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَهً»

۳-تقلید و تبعیّت از محیط در عقاید،منطق صحیحی نیست،برای عقاید،باید دلیل روشن داشت. قَوْمُنَا اتَّخَذُوا … لَوْ لا یَأْتُونَ عَلَیْهِمْ بِسُلْطانٍ بَیِّنٍ

۴-شرک،افترا بر خدا و بی دلیل است. «مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللّهِ»

۵-دروغ،ظلم است و دروغگو ظالم،و کسی که به خدا دروغ بربندد،ظالم تر است. «فَمَنْ أَظْلَمُ»

________________________
مشخصات غار اصحاب کهف

وَ تَرَی الشَّمْسَ إِذا طَلَعَتْ تَزاوَرُ عَنْ کَهْفِهِمْ ذاتَ الْیَمِینِ وَ إِذا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذاتَ الشِّمالِ وَ هُمْ فِی فَجْوَهٍ مِنْهُ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللّهِ مَنْ یَهْدِ اللّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَ مَنْ یُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِیًّا مُرْشِداً«۱۷»

و(اگر آنجا بودی)خورشید را می دیدی که هنگام طلوع،به سمت راست آنان متمایل می شود وچون غروب کند،ایشان را وامی گذارد وبه چپ متمایل می گردد و آنان در محلّی وسیع از آن غار قرار داشتند.این از آیات و نشانه های خداست.

هر کس را خدا هدایت کند،او هدایت یافته ی واقعی است و هر که را به بیراهه واگذارد وگمراه کند،هرگز برای او یاوری راهنما نخواهی یافت.

نکته ها:

*غار اصحاب کهف،از نظر جغرافیایی نه رو به شرق بود،نه غرب،بلکه در شمال شرقی بود که هیچگاه نور خورشید تا عمق غار نمی تابید.

در مورد مکان غار اختلاف است؛بعضی می گویند در کوههای اطراف دمشق بوده که به غار اصحاب کهف مشهور است.برخی هم آن را در اطراف شهر عمان پایتخت اردن می دانند که تعدادی قبر در آنجاست ونقش یک سگ نیز بر دیوار آن است،وبالای غار،صومعه ای قدیمی است ومسلمانان نیز مسجدی ساخته اند.

به هر حال ویژگی های غار،نمونه ای از رحمت الهی است که در آیه قبل به آن وعده داده شده بود.

پیام ها:

۱-همیشه حفاظت الهی به صورت معجزه نیست،گاهی هم عوامل طبیعی ابزار و زمینه ی حفاظت است،آنگونه که در حفاظت اصحاب کهف بود. تَرَی اَلشَّمْسَ …(نتابیدن مستقیم خورشید و وجود نسیم و وسعت مکان غار،از عوامل طبیعی برای سلامت اصحاب کهف بود.)

۲-توفیق ایمان،رها کردن قوم مشرک و پناهندگی به غاری با آن خصوصیات، جز با اراده و هدایت الهی نمی شود. ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللّهِ

_________________________
از نقش حیوانات در زندگی بشر غافل نباشیم

وَ تَحْسَبُهُمْ أَیْقاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ وَ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْیَمِینِ وَ ذاتَ الشِّمالِ وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیْهِ بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِراراً وَ لَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْباً«۱۸»

و(اگر به آنان نگاه می کردی)آنان را بیدار می پنداشتی(زیرا چشمانشان باز بود،)در حالی که آنان خواب بودند و ما آنان را به پهلوی راست و چپ می گرداندیم(تا بدنشان سالم بماند)و سگشان دست های خود را بر آستانه ی غار نهاده بود(و نگهبانی می داد)اگر نگاهشان می کردی،پشت کرده و از آنان می گریختی و سرتاپا،پراز ترس از آنان می شدی.

نکته ها:

*به گفته ی تفسیر مجمع البیان،ظاهر جمله ی «وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَیْهِ» آن است که سگ ۳۰۹ سال زنده بود و پاسبانی می داد.

آری،اگر خدا اراده کند،در یک غار،با تار عنکبوتی پیامبرش را حفاظت و کافران را مأیوس و پشیمان می کند،و در غار دیگر،با نشستن و نگهبانی سگی،مؤمنانی را از دست ظالمی حفظ می کند.

پیام ها:

۱-یکی از نعمت های خدا،غلتیدن انسان در خواب است. «نُقَلِّبُهُمْ»

۲-خداوند سبب ساز و سبب سوز است وتغییر عوامل وآثار،از آیات الهی است.

«تَحْسَبُهُمْ أَیْقاظاً وَ هُمْ رُقُودٌ» (خداوند خواب اصحاب کهف را از نظر کمّی از

چند ساعت به ۳۰۹ سال و از نظر کیفی نیز به خوابی که چشم ها باز و در حدقه می چرخد،تغییر داد.)

۳-گاهی حیوانات نیز مأمور اهداف الهی اند.از نقش حیوانات در زندگی بشر غافل نباشیم. «وَ کَلْبُهُمْ باسِطٌ»

۴-شکل وقیافه ی افراد،معیار شناخت صحیح نیست،چه بسا قیافه ای که مردم از آن می گریزند،ولی از اولیای خدا باشد.«لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِراراً»

_________________________
ساختن مسجد بر مزار اولیای خدا،ریشه ی قرآنی دارد

وَ کَذلِکَ أَعْثَرْنا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السّاعَهَ لا رَیْبَ فِیها إِذْ یَتَنازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیاناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً«۲۱»

و بدین گونه(مردم را)بر حالشان آگاه کردیم تا زمانی که میانشان درباره کارشان(معاد وقیامت)گفتگو بود،بدانند که وعده ی خدا(درباره ی رستاخیز) حقّ است و اینکه در فرارسیدن قیامت تردیدی نیست،پس(از آشکار شدن این حقیقت)عدّه ای گفتند:بر روی آنان بنای یادبودی بنا کنید،پروردگارشان به حال آنان داناتر است،آنان که بر کارشان آگاهی و دسترسی یافته بودند گفتند:ما بر آنان معبد ومسجدی می سازیم(تا نشان حرکتِ توحیدی آنان باشد).

نکته ها:

*«اعثار»به اطلاع یافتن تصادفی وبدون جستجو گفته می شود،چنانکه مردم آن زمان بدون زحمت واز راه پول وسکّه ی آنان،از راز مهم آنان آگاه شدند.

*در داستان اصحاب کهف،مسأله قدرت و اراده ی الهی،شجاعت،دل کندن از دنیا، هجرت، تقیّه،امدادهای الهی و تغذیه ی حلال مطرح است.

پیام ها:

۱-ارشاد و آموزشِ تجربی،عینی و نمایشی،از بهترین ارشادهاست. «أَعْثَرْنا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا»

۲-هیچ یک از کارهای خدا عبث و بیهوده نیست. أَعْثَرْنا … لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ

۳-عقاید باید بر اساس علم باشد. «لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ»

۴-قدرتی که بتواند انسان را بیش از سه قرن بی غذا زنده نگاه دارد،می تواند

مرده ها را هم زنده کند. «أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ»

۵-انسان از کنار بعضی حوادث تاریخی به سادگی می گذرد و از آثار تربیتی آن غافل است.اصحاب کهف،بعد از کشف ماجرا از دنیا رفتند،و مردم در فکر یادبود وساختن مقبره بودند،نه عبرت و درس آموزی. «ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیاناً»

۶-اغلب افراد سطحی و ساده اندیش،حال کار ندارند و به دیگران می گویند کار کنند، «فَقالُوا ابْنُوا» ولی افراد نیرومند می گویند ما خودمان انجام می دهیم.

«لَنَتَّخِذَنَّ»

۷-ساختن مسجد بر مزار اولیای خدا،ریشه ی قرآنی دارد. «لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً»

۸-آثار مقدس باید در مکان های مقدس و به مناسبت های مقدس باشد.مسجد در کنار غار یکتاپرستان مهاجر،ارزش بیشتری دارد. «لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً»

۹-از هر فرصتی برای ترویج دین استفاده کنیم. «لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً» (اگر بناست ساختمانی به عنوان یادبود ساخته شود،مسجد بسازیم که آثار معنوی و مادی زیادی دارد.)

__________________________
ذکر ان شالله: هرگز خود را مستقل از خدا ندانیم

إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّهُ وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیتَ وَ قُلْ عَسی أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً«۲۴»

مگر آنکه(بگویی:)اگر خدا بخواهد.و اگر فراموش کردی(گفتن:ان شاءاللّه،همین که یادت آمد)پروردگارت را یاد کن و بگو:امید است که پروردگارم مرا به راهی که نزدیک تر است،راهنمایی کند.

نکته ها:

*گفتنِ «إِنْ شاءَ اللّهُ» که اعتقاد به قدرت ومشیّت الهی را می رساند،تکیه کلام اولیای الهی است.چنانکه در قرآن نیز از زبان پیامبران نقل شده است؛یعقوب به فرزندانش می گوید:

«ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شاءَ اللّهُ آمِنِینَ»وارد مصر شوید،ان شاءاللّه درامانید،خضر به موسی می گوید: «سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللّهُ صابِراً»اگر خدا بخواهد مرا شکیبا خواهی یافت.حضرت شعیب به حضرت موسی می گوید: «سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللّهُ مِنَ الصّالِحِینَ»و حضرت اسماعیل به پدرش حضرت ابراهیم می گوید: «سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللّهُ مِنَ الصّابِرِینَ»مرا ذبح کن که به خواست خدا مرا از شکیبایان خواهی یافت.

البتّه مراد از گفتن «إِنْ شاءَ اللّهُ» و «أَعُوذُ بِاللّهِ» و امثال آن،لقلقه ی زبان نیست،بلکه داشتن چنین بینشی در تمام ابعاد زندگی و در باور و دل انسان است.

*امام صادق علیه السلام فرمود:در نوشته های خود نیز «إِنْ شاءَ اللّهُ» را فراموش نکنید.روزی دستور داد نامه ای بنویسند،هنگامی که نامه را بدون«ان شاءاللّه»دید،فرمود:

«کیف رجوتم أن یتم هذا؟» چگونه امید دارید که این کار به سامان برسد؟پیامبر اسلام هنگام ورود به قبرستان می فرمود:

«و انا ان شاء الله بکم لاحقون» اگر خدا بخواهد ما هم به شما خواهیم پیوست،در حالی که مرگ،حتمی است

*انسان در عین حال که اراده دارد و آزاد است،ولی به طور مستقل نیست و همه ی کارها به او سپرده نشده که بدون خواست خدا هم بتواند کاری انجام دهد.یعنی انسان نه در جبر است و نه اختیار تمام امور به او داده شده است،بلکه آزادی انسان در سایه ی مشیّت خداوند است. «إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّهُ»

پیام ها:

۱-در سخن گفتن و تصمیم گیری خدا را فراموش نکنیم. وَ لا تَقُولَنَّ …

۲-هرگز خود را مستقل از خدا ندانیم و بطور قطع از انجام کاری هر چند کوچک،در آینده خبر ندهیم. لا تَقُولَنَّ … إِنِّی فاعِلٌ …

۳-به امکانات و توان خود تکیه نکنیم،که فراهم بودن مقدّمات،تضمین کننده انجام قطعی کار نیست. لا تَقُولَنَّ … إِنِّی فاعِلٌ …در آنچه هم یقین داریم،باید «ان شاءاللّه» بگوییم.

۴-انسان پیوسته نیازمند خداست و در هر کاری باید خود را وابسته به اراده ی الهی بداند. لا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فاعِلٌ …

۵-جبران از دست رفته ها لازم است. «وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیتَ»

۶-پیامبران نیز به تعلیم و هدایت الهی نیاز داشته اند. «قُلْ عَسی أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی»

۷-اظهار امیدواری به امدادهای الهی،از شیوه های صحیح دعاست. عَسی …

۸-هدایت مراحلی دارد و همه ی آنها به دست خداوند است. أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ

۹-باید راه میان بُر ونزدیک ترین راه به حقّ و صواب را پیدا کرد. لِأَقْرَبَ مِنْ هذا …

۱۰-رسیدن به رشد برتر،آرزوی انبیاست. عَسی أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ …

۱۱-برای انبیا نیز رشد و رسیدن به مراحل بالاتر وجود دارد. «عَسی أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً»

۱۲-تداوم ذکر خدا،کوتاه ترین راه رسیدن به رشد است. وَ اذْکُرْ رَبَّکَ … عَسی أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً

________________
بعضی ها به غلط نعمت را نشانه ی کرامت و ارزش خود می پندارند

وَ ما أَظُنُّ السّاعَهَ قائِمَهً وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلی رَبِّی لَأَجِدَنَّ خَیْراً مِنْها مُنْقَلَباً«۳۶»

و گمان نمی کنم که قیامت برپا شود واگر هم به سوی پروردگارم بازگردانده شوم،یقیناً بهتر از این(باغ)را در بازگشت،خواهم یافت.

نکته ها:

*کافران می پندارند نعمت دادن بر خدا لازم است و این حقّ انسان است که باید همواره برخوردار باشد.چنانکه در آیه ۵۰ سوره ی فصّلت می خوانیم: «لَئِنْ رُجِعْتُ إِلی رَبِّی إِنَّ لِی عِنْدَهُ لَلْحُسْنی» اگر قیامتی هم باشد،بهترین ها برای ما خواهد بود.ولی این تفکّر در قرآن رد شده است.انسان از لطف وفضل خدا بهره مند است،ولی اگر خدا بخواهد،آبها راتلخ،

درخت ها را خشک وکافران را نابود یا وحی به انبیا را قطع می کند،تا مپندارند که بدون لطف الهی استحقاق این نعمت ها را دارند.

پیام ها:

۱-دلبستگی به دنیا و دنیاگرایی،زمینه ی انکار قیامت است. أَنَا أَکْثَرُ مِنْکَ … وَ ما أَظُنُّ السّاعَهَ قائِمَهً …

۲-منکران قیامت،دلیلی بر نفی آن ندارند. «ما أَظُنُّ»

۳-امید و آرزوی بی جا و بی دلیل محکوم است. «وَ لَئِنْ رُدِدْتُ»

۴-انسان فطرتاً گرایش به خدا و معنویات دارد. «إِلی رَبِّی»

۵-بعضی ها به غلط نعمت را نشانه ی کرامت و ارزش خود می پندارند و آن را ابدی می دانند. «لَئِنْ رُدِدْتُ إِلی رَبِّی لَأَجِدَنَّ خَیْراً»
______________________
دادن و گرفتن های خدا،براساس ربوبیّت وتربیت اوست

فَعَسی رَبِّی أَنْ یُؤْتِیَنِ خَیْراً مِنْ جَنَّتِکَ وَ یُرْسِلَ عَلَیْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ فَتُصْبِحَ صَعِیداً زَلَقاً«۴۰»

پس امید است که پروردگارم بهتر از باغ تو را به من عطا کند ومجازات (صاعقه و عذابی)حساب شده بر باغ تو از آسمان فرستد تا به زمینی هموار و بی گیاه و لغزنده تبدیل شود.

أَوْ یُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطِیعَ لَهُ طَلَباً«۴۱»

یا آب آن(باغ به زمین)فروکش کند،پس هرگز نتوانی آن را بازیابی.

نکته ها:

*«زلق»به زمین صاف وبدون گیاه گفته می شود،آن چنانکه پای انسان در آن بلغزد.

پیام ها:

۱-دادن و گرفتن های خدا،براساس ربوبیّت وتربیت اوست. «فَعَسی رَبِّی أَنْ یُؤْتِیَنِ»

۲-فقیران مأیوس نباشند، أَنَا أَقَلَّ … فَعَسی رَبِّی که یأس وناامیدی بدتر از فقر است.

۳-اگر خدا بخواهد،فقیر،غنی،بلکه برتر از غنی می شود. «خَیْراً مِنْ جَنَّتِکَ»

۴-آرزوی سلب نعمت از کفّار فخرفروش،و نفرین بر آنان،پسندیده است.

یُرْسِلَ عَلَیْها حُسْباناً …

۵-قهر خداوند حساب شده و عادلانه است. «حُسْباناً»

۶-ثروتمندان به داشته های خود مغرور نشوند،شاید در یک لحظه همه ثروتشان نابود شود. «فَتُصْبِحَ صَعِیداً زَلَقاً»

۷-شرک و کفر و فخرفروشی،دارایی و سرسبزی را به کویر تبدیل می کند.

«فَتُصْبِحَ صَعِیداً زَلَقاً»

۸-دست خدا برای قهر و عذاب،باز است،چه از آسمان،چه از زمین. «یُرْسِلَ عَلَیْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ – یُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً»

۹-در برابر خشم و غضب الهی،قدرت و راه نجاتی نیست. «فَلَنْ تَسْتَطِیعَ لَهُ طَلَباً»

__________________________
نظم،ارزشی است که هم در دنیا مطرح است،هم در آخرت،هم در جامعه و هم در عبادت

وَ عُرِضُوا عَلی رَبِّکَ صَفًّا لَقَدْ جِئْتُمُونا کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَکُمْ مَوْعِداً«۴۸»

و(در آن روز)همه ی مردم صف کشیده،بر پروردگارت عرضه می شوند.(خدا به آنان می فرماید:)همان گونه که نخستین بار شما را آفریدیم،(امروز هم)به سوی ما آمدید،بلکه پنداشتید که هرگز ما برایتان موعدی مقرّر نخواهیم داشت؟

نکته ها:

*«صَف»نشانه ی نظم و ساماندهی و رمز ادب و تواضع است.در قرآن،برای بیان اوصاف مجاهدان و همچنین فرشتگان،تعبیر«صف»آمده است و دو سوره ی از قرآن نیز به نام«صف»و«صافات»می باشد.

*اگر در دنیا،قوای مسلّح با نظم خاصّی بر رؤسا عرضه می شوند،در قیامت،همه ی انسان ها به طور قهری و منظّم بر خداوند عرضه خواهند شد.

پیام ها:

۱-حضور در قیامت و عرضه بر پروردگار،قطعی است. «وَ عُرِضُوا عَلی رَبِّکَ»

۲-طبقات دنیوی در قیامت از بین می رود و همه ی مردم،توانگر و فقیر در یک صف قرار می گیرند. «صَفًّا»

۳-نظم،ارزشی است که هم در دنیا مطرح است،هم در آخرت،هم در جامعه و هم در عبادت. عُرِضُوا … صَفًّا

۴-نحوه ی حضور در قیامت،مانند هنگام تولّد و حضور در دنیاست؛عاجز، گریان و عریان«کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ»

۵-معاد جسمانی است. جِئْتُمُونا کَما خَلَقْناکُمْ …

۶-آفرینش مجدّد در قیامت،همچون آفرینش در دنیاست. «کَما خَلَقْناکُمْ أَوَّلَ مَرَّهٍ»

۷-کافران،دلیلی بر انکار معاد ندارند. «بَلْ زَعَمْتُمْ أَلَّنْ نَجْعَلَ لَکُمْ مَوْعِداً»

_____________________

-با صبر و لطف الهی می توان به رشد و کمال رسید
سؤال کردن،زمان دارد وشتابزدگی در سؤال،ممنوع است

قالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِی فَلا تَسْئَلْنِی عَنْ شَیْءٍ حَتّی أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً«۷۰»

(خضر)گفت:پس اگر در پی من آمدی،از چیزی(از کارهای شگفت من) مپرس،تا آنکه خودم درباره ی آن سخن آغاز کنم.

نکته ها:

* چنانکه در آیات قبل بیان کردیم؛حضرت موسی با آنکه از پیامبران اولواالعزم است و در علم شریعت،اعلم می باشد،ولی در سایر علوم،دانش خضر بیشتر بوده است.

پیام ها:

۱-مربّی و معلّم باید از ظرفیّت شاگردان آگاه باشد. إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ …

۲-در واگذاری مسئولیّت های فرهنگی،باید لیاقت ها شناخته و ضعف ها گوشزد شود. إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ …

۳-ظرفیّت افراد برای آگاهی ها متفاوت است،حتّی موسی تحمّل کارهای خضر را ندارد. «لَنْ تَسْتَطِیعَ»

۴-رشد علمی بدون صبر،میسّر نیست. رُشْداً … وَ کَیْفَ تَصْبِرُ

۵-بسیاری از مجادلات و کدورت ها،در اثر بی اطلاعی افراد از افکار و اهداف یکدیگر است. وَ کَیْفَ تَصْبِرُ …

۶-آگاهی و احاطه ی علمی،ظرفیّت و صبر انسان را بالا می برد. «کَیْفَ تَصْبِرُ عَلی ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً»

۷-با صبر و لطف الهی می توان به رشد و کمال رسید. «إِنْ شاءَ اللّهُ صابِراً»

۸-برای هر کاری که در آینده می خواهیم انجام دهیم،مشیّت الهی را فراموش نکرده و «إِنْ شاءَ اللّهُ» بگوییم. «سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللّهُ صابِراً»

۹-خضر معصوم بود،چون موسی تعهّد کرد که از دستورهای او نافرمانی نکند.

«لا أَعْصِی لَکَ أَمْراً»

۱۰-اطاعت از معلّم وصبر در راه تحصیل،ادب وشرط تعلّم است. سَتَجِدُنِی …

صابِراً

۱۱-تعهّد گرفتن در مسایل علمی و تربیتی جایز است. «فَإِنِ اتَّبَعْتَنِی فَلا تَسْئَلْنِی»

۱۲-سؤال کردن،زمان دارد وشتابزدگی در سؤال،ممنوع است. فَلا تَسْئَلْنِی … حَتّی أُحْدِثَ لَکَ

۱۳-تمام کارهای انبیا،با دلیل،منطق و حکیمانه است. «أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً»

۱۴-استاد و مربّی باید از ذهن شاگردان،ابهام زدایی کند. «حَتّی أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْراً»

انتخاب گزینشی شفقنا از تفسیر نور

اخبار مرتبط