شفقنا افغانستان- این روزها در میرزاولنگ ولسوالی صیاد از توابع ولایت سرپل فاجعه دردناک انسانی رخ داده است. وقوع جنایتی بزرگ که توسط گروههای خودسر و تروریست باعث قتل و کشتار کودکان، زنان، کهنسالان و افراد بیگناه غیر نظامی شده است این فاجعه انسانی در هیچ دین و آیینی پذیرفتنی نیست.
دختر 11 ساله ای که در شفاخانه به همراه برادر خوردسالش به سر می برد از آنچه که وحشی های قرن برسرش آورده است روایت می کند:
” نامم نجیبه است 11 سال دارم. طالبان پدر ومادرم را در میرزا اولنگ كشتند. من حالا از برادر سه ساله زخمي ام در بيمارستان پرستاري مي كنم.
همان روز وقتي همه فرار می كردند، من هم همراه با مادر وپدر و برادر كوچكم تصميم فرار را داشتيم.
وقتي از خانه بيرون شديم هنوز كمي از خانه فاصله گرفته بوديم كه ناگهان يك گلوله به بردارم شليك شد و سپس به دنبال آن گلوله ديگر به مادرم اصابت كرد.
هر دو به زمين افتادند. زمان كه مادر و برادرم زخمی شدند پدرم به من گفتتو باش من ميرم تا موتر بياورم و مادر و برادرت را به شفاخانه انتقال دهيم، اما لحظه نگذشت که من نگران پدرم شدم رفتم بيرون، مي خواستم از كنار درختي كه نزديك خانه ما بود رد شوم كه ناگهان چشمم به پدرم افتاد.
پدرم پر از خون زير درخت افتاده بود نزديكش رفتم ديدم پدرم شهيد شده است. براي چند دقيقه روي جسد پدرم گريه كردم. دوباره پس پيش مادرم آمدم دستم را روي سرش گذاشتم مادرم هم ديگر زنده نبود.
من ماندم و تنها با برادر سه ساله ام که او هم از قسمت کمر زخمي شده بود، بعد چند لحظه مردم آمدند من و برادرم را به شفاخانه انتقال دادند.
حالا من اينجا در بيمارستان با سرنوشت نامعلوم كنار برادر زخمي ام كه او هنوز از مرگ پدر ومادرم چيزي نمي داند نفس مي كشم.
هنوز از سر نوشت دو برادر ديگرم نيز خبری نیست.
اينجا در بيمارستان وقتي دلم غصه ميكند از خودم مي پرسم مگر ما با طالبان چي كرديم كه ما را با اين سرنوشت روبرو ساخت.؟ “
انتهای پیام
www.af.shafaqna.com